loading...
oliv
Akbar Balinparast بازدید : 116 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

در مقاله ي قبل به ذکر2 تفاوت در مردان وزنان در ارتباطات کلامي شان اشاره کرديم.حال به ذکر 6 مورد ديگر مي پردازيم:

 

تفاوت زن ومرد

 

زمان و موقعيت اختصاص داده شده براي صحبت و يا شکايت از جانب زنان، نقش مهمي در موفقيت آنها براي جلب نظر مردان، به گوش دادن و پذيرفتن شکايات دارد. مطمئناً انتقاد کردن از مردي که تازه از سرکار برگشته و خسته به نظر مي رسد کاري اشتباه بوده و نمي تواند زن را به خواسته اش برساند بلکه اين کار بايد زماني انجام گيرد که مرد کاملاً آرام گرفته و آمادگي پذيرش داشته باشد.

 

 

يکي از موارد بسيار مهمي که موجب غر زدن زنان مي شود، نياز زن به صحبت کردن است. در مقاله ي قبل گفته شد که زنان حدوداً سه برابر مردان صحبت مي کنند. اين خود موجب مي شود که آنها نياز بيشتري به صحبت کردن احساس کنند.

 

اصولاً زنان با صحبت کردن آرام مي گيرند و سبک مي شوند، گويي که همه ي اضطراب ها، غصه ها و نگراني ها با صحبت کردن از وجود زن پاک مي شود. اين يکي از مواردي است که مردان توجه زيادي به آن نمي کنند.اکثر مردان گمان مي کنند که غر زدن زنان به خاطر کمبودهاي مادي است لذا هر چه زنان بيشتر غر مي زنند، مردان بيشتر کار مي کنند و وقتشان را به آن اختصاص مي دهند، در نتيجه زنان بيشتر احساس نارضايتي کرده و بيشتر غر مي زنند و اين زنجيره ي اشتباه همچنان ادامه مي يابد.

 

مردان توجه داشته باشند که نيازهاي زنان هميشه مادي نيست و گاه نياز مبرم زن مي تواند مساله ي ساده ي گوش دادن همسر به وي باشد.اين در حالي است که مردان با سکوت و تنهايي به آرامش مي رسند و قادرند با آن نگراني ها و مشکلات را فراموش کرده و يا براي حل آن اقدام کنند.

 

آگاهي به اين امر مي تواند به زن و شوهرها کمک کند تا طوري برنامه ريزي کنند که نياز زن به صحبت کردن با نياز مرد به سکوت و تنهايي با هم در تقابل قرار نگرفته و هر دو نياز برآورده شوند. براي اين کار بهتر است زنان بعد از آمدن مرد از محل کار مدتي او را تنها گذاشته و اسباب راحتي او را فراهم سازند تا نيرو و توان لازم را بازيابد و مرد هم نياز زن به درد و دل کردن و صحبت را درک کرده و بعد از بازيافتن نيروي خود، زماني را براي صحبت و گفت و گوي با همسرش اختصاص دهد. زماني که فرصت گوش دادن به صحبتهاي همسرش را ندارد با پيامي صريح و مودبانه و مهربانانه آن را مطرح سازد: «عزيزم اجازه بده ده دقيقه اخبار رو گوش بدم بعد از اون در اختيار تو هستم» يا «الان خيلي خسته ام اجازه مي دي کمي استراحت کنم؟ بعد از اون مي شينيم با هم حرف مي زنيم ...»

 

تفاوت زن ومرد

زنان اغلب دوست دارند به صحبت هاي آنان گوش داده شود نه اين که راه حل به آنها داده شود اما مردان به حکم طبيعت خود که براي همه ي مشکلات و مسائل دنبال راه حل مي گردند براي مسائل مطرح شده ي همسرشان نيز فوراً راه حل پيدا مي کنند. اين مي تواند سبب ناخشنودي همسرشان شود.

 

مردان فکر مي کنند زنان براي دريافت کمک و راه حل به آنها مراجعه کرده اند و با ارائه ي آن، مرد انتظار تشکر از جانب زن را نيز دارد. گاهي هم زنان مسائل خود را مطرح مي کنند که شوهرشان به مشکلات آنها توجهي نشان نمي دهد، به او اهميتي نمي دهد و يا اين که ديگر او را دوست ندارد. براي جلوگيري از اين سوء تفاهم زن بايد قبل از صحبت کردن با مرد به او بگويد که دوست دارد فقط گوش بدهد و يا اين که راه حل ارائه دهد.

 

 

مردان توجه داشته باشند که گاه غر زدن زنان جنبه ي يادآوري و دلواپسي دارد البته در اينجا لازم است که زنان متوجه باشند که بيش از حد اغراق نکرده و در بازي کلمات ماهرانه عمل نمايند. مثلاً به جاي گفتن «ببين، يادت نره خريد کني اين چندمين باره که دارم مي گم ها» بگويند: «عزيزم مي دونم که سرت خيلي شلوغه، آمدني خريد يادت نره، مي دونم که فراموش نمي کني».

تفاوت زن ومرد

زنان براي تاثيرگذاري بيشتر بر مردان و اين که به غرغرو بودن متهم نشوند، بهتر است به جاي کلمه ي «تو» از کلمه ي «من» در صحبتهايشان استفاده نمايند مثلاً به جاي اين که بگويند «تو به من بي توجهي»، «تو منو درک نمي کني»، «تو همه مسئوليتها رو رو دوش من گذاشتي» و ... بگويند: «من احساس مي کنم منو درک نمي کني»، «من احساس مي کنم در انجام کارها تنها مانده ام» اين جملات به مراتب حالات دفاعي کمتري را در مردان ايجاد مي کند و مي تواند زمينه ي مناسبي را براي گفت و گو و صحبت فراهم سازد.مردان و زنان بايد بتوانند در مورد اختلافاتشان طوري با هم حرف بزنند که هر دوي آنها به صميميت و احترام بيشتري دست پيدا کنند و احساس کنند که هيچ کدام بازنده نشده اند تا هر دو به رضايت برسند.

 

 

به ياد داشته باشيد که غر زدن، هيچ کمکي به شما نمي کند جز اين که زندگي را به کام شما و همسر و فرزندانتان تلخ کند. پس توصيه مي شود که از غر زدن بپرهيزيد و به جاي آن از روشهاي درست و منطقي و شفاف و صريح براي بيان خواسته يا احساس خود استفاده کنيد.

Akbar Balinparast بازدید : 134 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

شما خيلي دوستش داريد و او هم. اما چطور مي توانيد مطمئن باشيد كه او كه شما خيلي خيلي دوستش داريد، آمادگي قدم گذاشتن به مرحله بالاتر و تشكيل خانواده را دارد؟ امروزه علامت هاي بسياري وجود دارند كه به وسيله آنها مي توان واقعاً فهميد يك مرد جداً براي ازدواج آمادگي دارد يا نه.

 

به خاطر داشته باشيد كه اگر مردي همه اين نشانه ها را هم داشته باشيد، الزاماً به آن معني نيست كه شما همان پرنسس افسانه اي قصه اش باشيد كه به دنبالتان مي گردد، بلكه به آن معناست كه او آمادگي اين را دارد كه به شما نزديك شود و شما را بيشتر بشناسد.

 

به هر حال تلاش هاي او براي ملاقات با شما صرفاً به اين معناست كه او از ملاقات يا صحبت با شما و فقط شما خوشحال و هيجان زده مي شود و تلاش مي كند كه تصميم بگيرد آيا شما همان نيمه گمشده اش هستيد يا نه؟

 

 

نشانه هايي كه شما به دنبالش مي گرديد اينها هستند:

 

شما زمان زيادي را با او صرف مي كنيد

 

درست شبيه زوج هايي كه سعي مي كنند اغلب اوقاتشان را با هم بگذرانند، شما هم طبيعتاً دوست داريد بيشتر بخش هاي زندگي تان را با هم بگذرانيد.

 

تعادل و توازن از نكات مهمي است كه نبايد فراموش كنيد، براي ربودن قلب ديگري الزاماً نبايد تبديل به كپي ديگري بشويد. اگر او و شما تمايل داريد بيشتر اوقاتتان را با هم به تفريح يا در حال كمك به ديگري بگذرانيد، نشانه آن است كه احساسات، آرزوها و يا اهداف مشابهي داريد.

 

تفاوت زن ومرد

 

او مؤدب و انعطاف پذير است

 

بهترين وقتي كه مي توانيد انعطاف پذيري او را مورد آزمايش قرار دهيد وقتي است كه مي خواهيد در برنامه ريزي يا برنامه زمان بندي شده تان تغييراتي بدهيد. هميشه زمان هايي وجود دارند كه شما لازم است آنها را جا به جا كنيد يا در جاي ديگري مشغول كار ديگري باشيد. وقتي شما اين تغيير را به او اطلاع مي دهيد، او نشان خواهد داد كه نسبت به احتياجات شما در برابر احتياجات خودش چه احساسي دارد. او به طرز ناخودآگاه نشان خواهد داد كه حاضر است اميالش را فداي رضايت شما بكند يا نه و آيا انسان سخاوتمند و بخشنده اي هست يا نه. مطمئناً قابل اطمينان و اعتماد بودن يكي از مهمترين صفاتي است كه شما براي همسرتان به دنبالش مي گرديد، اين طور نيست؟

 

 

او تفريحات شخصي اش را فداي بودن با شما مي كند ؟

 

اغلب اين طور مي گويند اما آيا او واقعاً از انجام تفريحي كه دوست دارد مي گذرد تا با شما باشد؟ بگذاريد اين طور فكر كنيم كه شما فقط يك شب در هفته مرخصي داريد و اين اتفاقاً مصادف شده است با شبي كه مسابقه تيم محبوب او از تلويزيون پخش مي شود و او ترجيح مي دهد كه آن شب را با شما بگذراند. هر وقت او كاري را كه واقعاً دوست دارد رها كرد تا وقتش را با شما بگذراند، به اين معني است كه به طرف شما در حال حركت است. به خاطر داشته باشيد كه اين كار معمولاً به طول نمي انجامد ولي در ابتدا نشانه خوبي است كه او سعي دارد قلب شما را فتح كند.

 

تفاوت زن ومرد

 

او براي شناختن شما زمان صرف مي كند

 

وقتي شروع به دوست داشتن ديگري مي كنيم تمايل داريم كه از آينده خودمان بيشتر به او ببخشيم، چرا كه او هنوز يك غريبه ناشناس است و ما سعي داريم او را بيشتر بشناسيم. امروز اغلب زوج ها بدون اين كه يكديگر را بشناسند با هم ازدواج مي كنند و بعد وقتي وجود مشكل را در مي يابند كه تقريباً به نزديكش رسيده اند و راهي نمانده است.

 

ايجاد زود هنگام روابط صميمانه و نزديك مي تواند موجب نقصان يا كاهش آرزوها و خواسته هاي آينده مرد براي شناختن يا بهتر شناختن زن مورد علاقه اش بشود. نشنيده ايد كه مي گويند آدم به چيزي كه دستش به آن نمي رسد حريص تر مي شود؟

 

صرف زمان براي ايجاد شناخت بهتر و بيشتر شالوده و پايه ساختمان روابط سالم و موفق در درازمدت است.

Akbar Balinparast بازدید : 156 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

پژوهش ها نشان مي دهد «پول» يکي از عوامل اصلي سوء تفاهم هاي زوج هاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالي صحبت كنيد، ازدواج با دوامي خواهيد داشت.

 

پول تعيين كننده ثروت است. اما در ايجاد مساوات، امنيت، عشق، قدرت و آزادي زوج ها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتر از ميزان دارايي تان است.

 

سوزان بايردر نويسنده «پرسش هاي مشكل؛ 100 سؤال مهمي كه از نامزدتان مي توانيد بپرسيد» مي گويد: ازدواج اميدها، آرزوها و ترس هاي مالي خاص خود را به همراه دارد. بسيار مهم است كه تصوير روشني از توقعات، انتظارات و خواسته هاي خود داشته باشيد. با نامزدتان در مورد مسائل مالي صحبت كنيد. نظر او را نسبت به نحوه اداره مسائل مالي بپرسيد. هر چه اطلاعات كامل تري از او و انتظارات خود داشته باشيد، بهتر مي توانيد تصميم گيري كنيد.

 

نظر او را نسبت به بيمه درماني، بيمه عمر، صرفه جويي در محدوديت هاي مالي موجود، محل اقامت، هزينه رهن، اجاره و وام، و هزينه ادامه تحصيل بپرسيد.

 

ادامه تحصيل مستلزم فداكاري همسران است. زيرا بايد مخارج اضافي را براي تحصيل شما اختصاص داد. از طرفي در صورت ادامه تحصيل، شايد فرصت كافي براي كار كردن نداشته باشيد.

 

طرح چنين مسائلي بسيار مشكل است. ولي باعث مي شود حالا و پس از ازدواج خيالتان راحت باشد و تصميم گيري تان بر اساس واقعيات موجود باشد نه رؤياها و آرمان ها. اگر فرهنگ خانواده تان اجازه نمي دهد خودتان اين مسائل را مطرح كنيد، از والدين بخواهيد آنها را بپرسند.

 

قبل ازازدواج

 

پرسش هاي زير به شما كمك مي كند تا تصوير روشن تري از وضعيت مالي آينده داشته باشيد:

 

1 - درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟

 

2 - آيا كار كردن هر دوي شما لازم است؟

 

3 - اگر خانم كار نكند، آيا همسر، خانه داري را باارزش مي داند؟

 

 

4 - براي گذران زندگي چقدر درآمد كافي است؟

 

5 - چگونه بايد خرج كرد؟ چه هزينه هايي در اولويت است؟

 

6 - آيا با نحوه خرج كردن يكديگر توافق داريد؟ با چه مواردي موافق و با چه مواردي مخالفيد؟

 

 

7 - اگر هر دو كار مي كنيد، پولتان را با هم خرج مي كنيد يا جداگانه؟

 

8 - چه مبلغي (هر دو) در بانك داريد؟

 

9 - اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار از درآمدش را پس انداز يا سرمايه گذاري مي كند و چه مقدار را خرج مي كند؟

 

 

10 - چه كسي مسئوليت برنامه ريزي مالي را در درازمدت برعهده مي گيرد؟

 

11 - براي داشتن احساس امنيت، چه مقدار پول كافي است؟

 

12 - چند درصد از درآمد را پس انداز مي كنيد؟ آيا نامزدتان با پس انداز در بانك موافق است؟

 

 

13 - چه كسي حساب دخل و خرج را دارد؟ چه كسي قبوض آب، برق، تلفن و گاز را مي پردازد؟

 

14 - در صورت بيمه نبودن نامزدتان، آيا با بيمه اختياري (خويش فرما) هر دو شما موافق است؟

 

15 - آيا نامزدتان بايد خرج والدينش را بدهد؟ در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را به اين کار اختصاص مي دهد؟

 

 

16 - اگر خداي نخواسته ازدواج تان به طلاق منجر شود آيا مي تواند مهريه را پرداخت كند؟

 

17 - آيا او با خريد وسايل اضافي براي منزل يا كادو براي دوست موافق است؟

 

18 - آيا نامزدتان مي پذيرد كه دارايي قبل از ازدواج مثلاً زمين، خانه و ماشين به اسم خودتان باشد؟

 

 

19 - آيا خواستگارتان بدهي ندارد و ورشكست نشده است؟ در صورتي كه بدهي دارد تا چه مدت پس از ازدواج چه مبلغي بايد پرداخت كند؟

 

20 - آيا مي توانيد حساب جداگانه اي براي هزينه هاي منزل داشته باشيد؟ يا هر كسي بخشي از درآمد خود را براي آن اختصاص دهد؟

 

21 - آيا موافقيد كه حساب پس انداز جداگانه اي داشته باشيد؟

 

 

22 - اگر پس از ازدواج با پول كار هر دو شما خانه يا ماشين خريداري شود، آيا موافقيد كه سند آن به نام هر دو باشد؟

 

23 - اگر پس از ازدواج با بحران مالي يا ورشكستگي روبه رو شويد چه مي كنيد؟

 

24- آيا موافقيد مبلغي را براي موارد غيره منتظره نظير هزينه عمل جراحي يا بيمارستان پس انداز كنيد؟

 

قبل ازازدواج

Akbar Balinparast بازدید : 154 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

طرح سؤال ، دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. البته مهم اين است كه به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سؤال ها، تصويري از طرف مقابل در ذهن ديگري مي سازد. هرچه پاسخ ها واقعي تر و صادقانه تر باشند تصويري هم كه ساخته مي شود صحيح تر خواهد بود. اين امر كمك مي كند تا زن و مرد راه بهتري را در زندگي پيدا كنند، اين راه مي تواند به ازدواج و يا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسيدن به هر يك از اين راه ها در صورتي كه عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است.

 

البته بايد در نظر داشت كه هيچ پاسخي درست يا اشتباه نيست.هدف از طرح پرسش، اين است كه متوجه شويد در شرايط خاص مورد نظر، چه رفتاري داريد و درباره گذشته و آينده چگونه فكر مي كنيد. براي خشنود كردن نامزدتان پاسخ هايتان را تغيير ندهيد و از پاسخ هاي زيركانه اي كه بيانگر حقيقت نيستند خودداري كنيد. پاسخ هاي غيرواقعي به منظور پيشگيري از جر و بحث، به نفع هيچ كس نيست.بهتر است به جاي نامزدتان هم پاسخ ندهيد و عقيده خاص خود را بيان كنيد .مثلاً : اگر از شما مي پرسند آيا بچه مي خواهي يا نه؟ پاسخ ندهيد كه نامزدم بچه نمي خواهد.

 

 

- سعي كنيد خصوصيات و خواسته هاي خود را كشف كنيد.


وقتي درباره خودتان به اين شناخت دست يافتيد، مي توانيد تصميم بگيريد كه آيا نامزدتان مي تواند در رسيدن به خواسته هايتان شريك زندگيتان باشد يا نه.

 

- پاسخ هايتان بايد روشن كند كه شما در زندگي مشترك چه انتظاراتي از همديگر داريد،

در ضمن با اين پاسخ ها مي توانيد اولويت ها و رفتارهايي را كه حاضر به ترك آن نيستيد، نشان دهيد. اگر در خانه شلخته هستيد و نمي توانيد خود را تغيير دهيد، بهتر است تا نامزدتان از اين خصوصيت شما آگاهي داشته باشد.

 

نامزدی

 

- به پاسخ هاي يكديگر گوش كنيد، اما دخالت نكنيد،

اين تمرين ها براي آن است كه درباره همديگر بيشتر بدانيد نه اين كه همديگر را تغيير دهيد. بهتر است فكر كنيد آيا مي توانيد با نامزدتان همين گونه كه هست و بي آن كه توقع داشته باشيد كه تغيير كند، زندگي مشترك تشكيل بدهيد؟

 

يكسان بودن پاسخ ها و پرسش هاي مطرح شده، كليد خوشبختي در زندگي زناشويي نيست، بلكه برخورد شما با تفاوت ها تعيين كننده است. وقتي شما و نامزدتان در پاسخ به يك پرسش اختلاف عقيده داريد، راهنمايي هاي پيشنهادي «در شيوه گفتگو درباره تفاوت ها» را به كار بگيريد، زيرا به شما كمك مي كند تا اختلاف هايتان را به تدريج حل كنيد، وقتي دستتان را براي نامزدتان رو مي كنيد، آسوده مي شود. به او مي گوييد: «ظاهر و باطن، من اين هستم.» خودتان را صادقانه آشكار مي كنيد، باري از روي دوش خود برمي داريد و به اصطلاح توپ را در زمين بازي نامزدتان مي اندازيد و به او اين امكان را مي دهيد كه بدون هيچ فرض نادرستي تصميم بگيرد و شما را بپذيرد.

 

اما وقتي نظر او براي شما قابل قبول نيست چه بايد بكنيد؟ اگر با پاسخ هاي نامزدتان موافق نباشيد، چه خواهد شد؟ پي بردن به تفاوت ها به معناي اعلام ختم رابطه نيست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقيت زندگي مشترك به حساب نمي آيد، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتي است تا مهارت هاي «مديريت تفاوت ها» را بياموزيد.

 


توجه داشته باشيد:


مديريت تفاوت ها و نه مديريت حل اختلاف . زيرا لزومي ندارد كه گفتگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.طبيعي است كه از دست نامزدتان عصباني و دچار سردرگمي و سرخوردگي بشويد، احتمالاً از دست دوستتان، رئيس و حتي همسايه تان هم دچار همين حالات مي شويد. اما با كمي تلاش مي توان ديدگاه هاي متفاوت را بدون اين كه به مشاجره ختم شود به هم نزديك كرد، مگر آن كه به شدت ستيزه جو باشيد.

 

نامزدی

 

گذشته شما

 

توجه به گذشته خود و تأثير آن بر شكل گيري شخصيت شما و خواسته هايتان در زندگي، نخستين گام هاي آمادگي براي ازدواج است. معمولاً زندگي پدر و مادرها سرمشق زندگي ما مي شود و اگر از اين سرمشق خوشمان بيايد، كم و بيش مي دانيم كه شريك زندگيمان بايد چه خصوصياتي داشته باشد، اما اگر همان طور كه بزرگتر مي شويم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نيايد، مي توانيم آن را با الگوي مد نظرمان عوض كنيم.به دقت به روابط افرادي كه شما و نامزدتان در كنار آنها بزرگ شده ايد، توجه كنيد. ويژگي هايي را كه موجب ايجاد روابطي استوار و شاد شده و آنها كه سبب تلخي زندگي شده اند به ياد بياوريد، مشخص كنيد چه نگرش ها و رفتاري روابط اين افراد را تيره و تار مي كند. از اشتباهات و موفقيت هاي ديگران بياموزيد. اما توجه داشته باشيد كه خودتان را با آنها مقايسه و يا تشبيه نكنيد. تصميم بگيريد تجربيات مثبت را به كار ببنديد و از رفتارهاي منفي دوري كنيد.

 

اگر از موهبت داشتن پدر و مادري خوشبخت برخوردار هستيد، اين شانس را داريد كه بفهميد ازدواج موفق به چه عواملي نياز دارد. تك تك پرسش ها را با صداي بلند براي نامزدتان بخوانيد و هريك جداگانه بي آنكه حرف يكديگر را قطع كنيد به آنها پاسخ دهيد، سپس در اين باره صحبت كنيد كه آيا پاسخ هايتان بر زندگي مشتركتان تأثير خواهند گذاشت يا نه و تأثيرش چگونه است.

 

 

به عقيده شما چه عاملي پدر و مادرتان را در كنار هم نگه داشته است؟

 

دوست داريد چه ويژگي هايي از زندگي پدر و مادرتان در زندگي شما هم وجود داشته باشد؟

 

از چه ويژگي هاي زندگي پدر و مادرتان خوشتان نمي آيد؟

 

پدرتان چه رفتاري با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاري با پدرتان داشت؟

 

آيا شما و نامزدتان مي خواهيد كه همان رفتار پدر و مادرهايتان را نسبت به همديگر داشته باشيد؟

 


تأثير طلاق بر آينده فرزندان

 

پژوهش ها نشان داده است كودكاني كه پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بيشتر سال هاي رشد را فقط با پدر يا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زياد در زندگي زناشويي خود نيز مشكل داشته باشند، اما اين به آن معني نيست كه نمي توان تغييري در اين تقدير ايجاد كرد. مي توانيد علل عدم موفقيت زندگي مشترك پدر و مادرتان را بررسي كنيد و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقيت خود را در زندگي زناشويي افزايش دهيد.

 


در جستجوي همسر

 

نه تنها به دنبال شخصي مي گرديم كه آينده مان را با او سهيم شويم، بلكه فردي را مي خواهيم كه بخشي از گذشته مان نيز با او مشترك باشد. اگر پدر و مادر يا قوم و خويشي را تحسين مي كرديم كه مرفه بود، به احتمال زياد در پي همسري هستيم كه از نظر مالي تأمين باشد و احياناً كمبودهايي را كه در دوران كودكي و نوجواني، احساس مي كرديم پر كند. اگر احساس مي كنيد كه دوران كودكي و نوجواني تان بيش از حد جدي بوده است و خواهان شوخي و خنده بوده ايد، احتمالاً خواهان همسري هستيد كه شما را سرگرم كند و بخنداند.

 

پاسخ هاي شما به پرسش هاي مربوط به گذشته مهم هستند، زيرا موجب مي شوند تا بتوانيد وضعيت هاي نشاط آور و دردآور زندگي تان را تشخيص دهيد. با گفتگو درباره اين رويدادها مي توانيد تصميم بگيريد كه براي ايجاد يك زندگي خانوادگي شادمان، چه اقداماتي بايد انجام دهيد.

 

نامزدی


به هنگام مرور پاسخ هايتان نكات زير را به ياد داشته باشيد:

 

اگر بيشتر پاسخ هايتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستيد و احتمالاً خواستار زندگي مشتركي هستيد شبيه به فضايي كه در آن بزرگ شديد، چنانچه كل پاسخ هايتان منفي باشد، احتمالاً ناراحتي يا خشمي را از گذشته با خود حمل مي كنيد. درباره شيوه هاي رفع اين خشم، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما اين آزردگي چه تأثيري بر انتظارات شما از زندگي زناشويي مي تواند داشته باشد.وقتي از شما پرسيده شد كه دوست داريد زندگيتان شبيه به زندگي چه افرادي باشد آيا شما و نامزدتان يك زوج واقعي را مثال زديد يا شخصيت هاي يك فيلم را؟ آيا مدت ها با اين زوج معاشرت كرده بوديد يا فقط داستان آنها را بر صفحه تلويزيون ديده بوديد؟ الزامي ندارد كه همه الگوهاي خوب روابط در يك زوج وجود داشته باشند. شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ويژگي هاي گوناگون زوج هاي مختلف را سرمشق قرار دهيد. براي نمونه مي توانيد مهر و محبت يك زوج و صرفه جويي زوج ديگر را آرمان خود قرار دهيد.

 

 

نقش پدر و مادر در ازدواج

 

تعداد كساني كه رها از پدر و مادر، زندگي زناشويي را آغاز مي كنند، اندك است. چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشيد، چه از آنها دوري كنيد و حتي اگر هيچ گاه آنها را نشناخته باشيد، به هرحال بخشي از زندگي مشترك شما هستند و ميزان دخالت آنها در زندگي شما يكي از موضوع هاي معمول اختلاف و بگو مگوي شما و همسرتان خواهد بود.

 

هر كدام جداگانه پاسخ هايتان را به پرسش هاي زير بنويسيد، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هر يك از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما چه تأثيري (مثبت يا منفي) بر زندگيتان خواهند داشت.

 

آيا والدينتان نامزدتان را مي پسندند؟

 

آيا مهم است كه پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟

 

چنانچه نامزدتان مورد تأييد پدر و مادرتان نباشد، چه تأثيري بر زندگي مشتركتان خواهد داشت؟

 

اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از كدام طرف جانبداري مي كنيد؟

 

قابل درك است كه هر يك از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشيد تا پدر و مادر آن يكي، هر چه باشد، شما به مدت يك عمر پدر و مادرتان را مي شناسيد. در حالي كه احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده ايد، اما هميشه به ياد داشته باشيد كه پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقير يا بي احترامي به آنها هيچ تفاوتي با توهين به پدر و مادر خودتان ندارد.

Akbar Balinparast بازدید : 220 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

نامناسب بودن همه ی مردها آشکار نیست. ممکن است زنی با مردی آشنا شود و قبل از اینکه بفهمد این مرد مناسب او نیست، به او علاقه مند شده و وابسته اش گردد.اگر هنوز در سنين بیست سالگی هستید و نمی توانید از برخورد و آشنایی با مردانی که در این مقاله برایتان معرفی می کنیم، مقاومت کنید، چندان اشکالی ندارد، روابط شما برای کسب تجربه چندان هم بد نیست.

 

اما اگر به دنبال شریک ازدواج هستید، وقت خود را با مردهایی مثل اینها که در زیر به آنها اشاره می کنیم تلف نکنید. البته ممکن است این مردان در نگاه اول معقول به نظر بیایند، و حتی با شما زندگی کنند و دوستتان هم بدارند (البته به طریق خودشان)، اما مطمئن باشید که هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. اگر به دنبال رابطه ای طولانی مدت و بادوام هستید و با یکی از انواع مردهای زیر رابطه دارید، سریعاً رابطه تان را قطع کنید.

 

 

مردانی که به شما پاسخ نمی دهند!

 

اگر با مردی قرار می گذارید و او به طریق معمول به سؤالات و صحبت های شما پاسخ نمی دهد، دیگر به او فکر نکنید. این آدم ممکن است عصبی باشد یا اصلاً از شما خوشش نیامده باشد. البته علت حرف نزدن یا جواب ندادن های او اهمیت چندانی هم ندارد.

اگر بعد از مدتی معقول با شما تماس نگرفت، اصلاً منتظر او نمانید. اگر از احساس چیزی نمی داند و به رابطه جنسی پيش از ازدواج اسرار دارد، لزومی ندارد که باز هم با او بمانید. اگر با شما گفتگوهای عاشقانه نمی کند، به این خاطر است که احتمالاً شما را نمی خواهد، و مهم هم نیست که چرا!

 

 

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند!

 

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند (حال در عرصه های مختلف) اصلاً موارد خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند. رویای ستاره شدن، هر علاقه ی دیگری را در زندگی عادی و زندگی زناشویی آنها از بین می برد.

بدتر از همه اینکه، عاقبت زنی که چنین مردی را در راه رسیدن به رویایش یاری کند، بسیار دردناک است: پاداش ستاره شدن، رسیدن به انواع و اقسام زن ها و دخترهای زیبا و جذاب است.

همیشه همینطور بوده است. مردها در هر عرصه ای که معروف شوند، چه سینما، چه سیاست، تجارت یا هر رشته دیگری، زنان بخشی از پاداش و درآمد آنها هستند. زنان زیادی دور این آدم ها موفق چرخ می زنند و آماده ی انجام هر خدمتی برای آنها هستند!!

اما اکثر خانم ها این واقعیت تلخ را فراموش می کنند. من همیشه از تعداد زیاد تلفن های خانم هایی که فکر می کنند مرد زندگیشان فلان هنرپیشه یا خواننده مشهور است، در عجب، آنهم نه به عنوان قهرمان رویاهای زندگیشان، بلکه به عنوان شوهر!!

 

 

مردان متاهل

 

این دسته از مردان که وضعیتشان معمولاً مشخص تر از سایرین است، اما با این وجود باز هم زنان زیادی برای مشاوره به من مراجعه می کنند و می گویند که عاشق یک مرد متاهل شده اند و از این قبیل مشکلات! این مسئله ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد. من خودم به شخصه فکر میکنم اگر از این دسته از مردان دوری می کردم، زودتر از اینها ازدواج می کردم. اما منم مثل بقیه زن ها، باید این تجربه ها را به دست می آوردم.

 

من به طور جدی با دو مرد متاهل رابطه داشتم، که یکی از آنها وقتی من با او آشنا شدم از همسرش جدا شده بود. بعد از یک سال که من با او رابطه داشتم، خانمش (که طی آن مدت قسم می خورد با او رابطه ی جنسی ندارد) از او حامله شد. آن یکی هم تا بعد از هفته ها آشنایی هنوز به من نگفته بود که متاهل است. من هم که خیلی عاشق او بودم، کار احمقانه ام را ادامه دادم و نمی توانستم از او جدا شوم و باز هم می دیدمش. هر دو این آدم ها به من هدیه می دادند، با من شام بیرون می رفتند و ...اما هیچکدام رفتار یک همسر را با من نداشتند.

 

مردان متاهل معمولاً ترفندهای زیادی برای به دام انداختن شما دارند. در شروع آشنایی ممکن است به شما بگویند که "فقط کمی متاهل هستند!!" اگر شما برخورد مثبت از خود نشان ندادید، سعی می کنند شما را با هزار و یک دلیل قانع کنند و معمولاً میگویند که با همسرشان تفاهم ندارند و یا همسرشان آنها را درک نمی کند، یا سالهاست که با او سکس نداشته اند و فقط منتظر این هستند که بچه هایشان ازدواج کنند تا از هم طلاق بگیرند.

 

شما نباید هیچیک از این حرف ها را باور کنید. حتی ممکن است بعضی از آنها به دروغ به شما بگویند که مجردند. شما از کجا ممکن است پی به دروغ آنها ببرید؟ البته راه ها و نشانه های زیادی وجود دارد. چنین مردی هیچوقت شماره تلفن خانه اش را به شما نخواهد داد. روزهای تعطیل و آخر هفته ها هیچوقت با شما نخواهد بود. با دلایل و بهانه های مسخره قرار ملاقات ها را بر هم می زند. معمولاً کم پیش می آید که شب را کنار شما سپری کند. و ....

 

ازدواج

 

مردی که به تازگی از زن قبلی جدا شده است!

 

این مرد هم ممکن است متاهل باشد، چون هنوز عمیقاً به همسر یا دوست دختر قبلیش وابسته است. این مرد که به تازگی از همسر یا دوست دخترش جدا شده است، اصلاً موقعیت یا روحیه ی مناسبی ندارد که شما لایق آن باشید.

 

قلب این مرد شکسته است. هنوز هم به برگرداندن و زندگی با زن قبلی فکر می کند. از فکر اینکه ممکن است ان زن با مرد دیگری رابطه داشته باشد دیوانه می شود. دلش به حال به حال بچه هایش می سوزد، برای خانه ای که از دست داده متاسف است و نگران این است که چطور میتواند همه ی این چیزها را دوباره بسازد. او اصلاً برای دوباره عاشق شدن آمادگی ندارد. مدت زمان زیادی باید بگذرد تا او این آمادگی را به دست آورد.

 

او ممکن است هرقت که شما بخواهید با شما قرار بگذارد، اما مطمئناً هیچوقت از ساعاتی که کنار او می گذرانید لذت نخواهید برد. مهم نیست کجا بروید یا چه به یکدیگر بگویید، همه ی کارهایی او نشانی از زندگی گذشته اش خواهد داشت.چنین مردهایی همیشه به دنبال زنانی هستند که بتوانند موقتاً خلاء زندگی آنها را پر کنند. این زن ها فکر می کنند که با نزدیک شدن به آن مرد و برقراری رابطه صمیمانه قادر خواهند بود در آخر کار آن مرد را از آنِ خود کنند، اما معمولاً چنین نیست.

 

این مردها بعد از گذشت چند مدت بهبود می یابند، و اولین کارشان هم پس از بهبودی رفتن به سراغ زن های جدید خواهد بود، زنانی جالب و جذاب که فکر زن قبلی را به کلی از ذهنشان محو کند. اگر احساس می کنید که به مردی که تازه از همسر یا دوست دخترش جدا شده علاقه مند شده اید، اجازه بدهید او این دوره نقاهت را با زنان دیگری بگذراند و شاما از دور اوضاع را بررسی کنید تا شاید بعد از بهبودی توانستید او را مال خود کنید.

 

 

مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی

 

این همان مردی است که دوره نقاهت جدایی از همسر را پشت سر گذاشته است. حال که زخم هایش بهبود یافته اند، می خواهد جبران زمانی که از دست داده را بکند. یک ماشین اسپرت می خرد، اگر موی سفیدی در سرش ببیند رنگ می کند و کمی هم به سرو وضع لباسهایش می رسد. یعنی خود را برای آشنایی های جدید و یک زندگی جدید کاملاً آماده می کند.

 

یک مشخصه مهم این آدم ها این است که فقط با زنانی قرار ملاقات می گذارد که حداقل 20 سال از خودش جوانتر باشند. اگر مرد میانسالی که فکر می کنید به او علاقه دارید را با دختر جوانی دیدید باید بدانید که: (1) آن خانم دخترش نیست!، (2) هر دفعه که او را می بینید می بینید احتمالاً با دخترهای جوان مختلف خواهد بود. (3) دوستانش هم نگرانش هستند که چطور از خودش یک احمق می سازد. (4) او اصلاً توجهی به حرف های بقیه ندارد.اگر هنوز هم به چنین مردی علاقه مند هستید باید بدانید که بعضی از این موارد پس از بحران، حداقل بیست سال به طول می انجامد.

 

 

مردان تنبل و بیکاره

 

چنین مردی هیچ وقت قبض هایش را پرداخت نمی کند، نمی توان به او تکیه کرد و وقتی هم صحبت به ازدواج میکشد، همیشه شما را ناامید می کند. زندگی این مرد آنقدر با بدبختی همراه است که نمی تواند آن را با کس دیگری هم شریک شود.

 

اکثر اوقات خانم ها فکر می کنند که می توانند این مردها را اصلاح کنند و از آنها شوهرهایی ایدآل و کامل بسازند. اما اصلاً اینطور نیست. این مردها معمولاً به مواد مخدر، الکل، قمار رو می آورند و اگر هم وارد این مسائل نشوند، آنقدر وعده و قول الکی به شما خواهند داد که خسته تان خواهند کرد. یکی از این وعده ها هم وعده ازدواج با شما خواهد بود!



مردان همیشه مجرد

 

این مردها در نگاه اول بسیار معقول و مناسب می رسند. اوضاع زندگیشان معمولاً بینقص و عالی است و همه چیز سر جای خودش است. خانه ی عالی، اتومبیل عالی، خدمتکار و...فقط شما را کم دارد که بانوی آن خانه شوید. این همه ی رویایی است که در سر دارید.اما فراموشش کنید. ممکن است خانه و دارایی های او به نظر عالی بیاید، اما خودِ او چنین نیست. قرار گذاشتن با او ممکن است جالب و مفرح به نظر آید، اما برای ازدواج فقط یک سراب است.

 

چنین مردهایی به هیچ عنوان حاضر نیستتند که استقلال خود را که به این سختی حفظ کرده اند را به این آسانی از چنگ بدهند. دوست ندارند که کسی روال عادی زندگی آنها را مختل کند، از بچه خوششان نمی آید، هیچوقت وعده ی ازدواج بخه کسی نمی دهد، بالای چهل سال دارد و هیچوقت با هیچ زنی زندگی نکرده است. هیچ چیز نمی تواند این رویه ی سفت و سخت را برهم بزند. پس وقتتان را تلف نکنید، تغییر دادن این مرد بهاین آسانی ها نیست و تقریباً غیرممکن است. نباید منتظر معجزه بنشینید.

 

 

با این وقت تلف کننده ها چه کنیم؟

 

دوست دارید بدانید که اگر یکی از این مردان که بودن با آنها فقط وقت تلف کردن است چه باید بکنید؟هر نوع خیال و رویا که برای تغییر دادن او در سر دارید را دور بریزید.اگر به نظرتان مرد جذابی است، با وجود همه ی ویژگی های نامناسبی که در بالا ذکر شد، سعی کنید رابطه تان با او را فقط در حد یک آشنایی نگاه دارید و فقط بگذارید در مهمانی ها همراهیتان کند. او را کاملاً آزاد بگذارید.

 

بااینکه خودش از همه لحاظ فرد نامناسبی برای شما به حساب می آید، اما ممکن است کسی را بشناسد که دقیقاً مناسب شما باشد. از او بخواهید که شما را به دوستانش معرفی کند. مطمئناً خودش هم از اینکه از این فشار خلاص شده است احساس خوشحالی خواهد کرد.

 

البته با گذراندن وقتتان با این وقت تلف کننده ها، حداقل از خطر ازدواج های توام با شکست محفوظ خواهید ماند. همیشه یادتان باشد، این مردها هیچکدام هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. بعضی از آنها ممکن است آنقدر پست باشند که نشان دهند که دوستتان دارند و عاشقتان هستند و شما را وارد گرداب بدبختی کنند.

منبع:مردمان

Akbar Balinparast بازدید : 145 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

 

ازدواج ابعاد گوناگونی دارد و انتخاب همسر نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات و...« سن » یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

 

اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

 

پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

یک محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

 

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.»

 

جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

 

کارمندی، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خودروی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود.»

 

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.»

 

این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:

 

الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

 

ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

 

ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

 

تفاوت سنی زوجین

 

وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.»

 

غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

 

دوستی می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند.»

 

در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

 

آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

 

خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند.»

 

دکتر ی به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

 

خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

 

پزشکی در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

 

آقایی که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، !»

Akbar Balinparast بازدید : 164 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

پس از مطرح کردن معيارهاي انتخاب همسر، سؤالي که در ذهن همه افراد مطرح مي شود اين است که چگونه مي توان قبل از ازدواج به خصوصيات روحي و رواني همسر پي برد؟ و آيا مي شود با رعايت موازين شرعي و عرفي، شخصي را قبل از ازدواج شناخت؟

 


خواستگاري در درجه اول احترام و اکرام به جنس مؤنث است.

 

جواب اين سؤال تا حدودي مثبت است به شرطي که عاقلانه با موضوع برخورد شود. به پسران جوان توصيه مي کنيم، دقت کنيد شخصي را که براي ازدواج انتخاب مي کنيد، آيا شخصيت اجتماعي، يعني مجموعه حرکات، رفتارها، آدابِ معاشرت و برخورد اجتماعي اش با عقايد شما همخوان هست يا خير؟ اگر همخواني وجود داشت تحقيقات جزيي در مورد خانواده اش به عمل آوريد و خانواده او را با خانواده خود از لحاظ اقتصادي، اجتماعي مقايسه کنيد، اگر در يک رديف بوديد به خواستگاري برويد.

 

دختر خانم هاي جوان بايد ابتدا تحقيقات جزيي در مورد خواستگارشان به عمل آورند اگر در کليات مانند وضعيت اقتصادي و اجتماعي، موقعيت شغلي و تحصيلي، فرد مورد نظرشان با آنها همخوان است، اجازه دهند خواستگار به خانه آنها بيايد.

 

تاريخچه خواستگاري به قبل از ميلاد مسيح برمي گردد. خواستگاري از طرف مردان انجام مي شده. به عبارت ديگر مرد به خواستگاري زن مي رود، و اين امر به خاطر تفاوت هاي روان شناختي زن و مرد است، خواستگاري در درجه اول احترام و اکرام به جنس مؤنث است.

 

زماني که به خواستگاري مي رويد و يا از شما خواستگاري مي شود، زيباترين لباسهايتان را به تن کنيد و پوششي شيک و مناسب داشته باشيد. اولين ديدارها هميشه در اذهان باقي مي مانند. عده اي با لباس هاي نامناسب و نه چندان تميز به خواستگاري مي روند و تصورشان اين است که اين شخص بايد وضعيت زندگي مرا بداند در صورتي که اين وضعيت خاطره خوشي به جا نمي گذارد. در تمام طول مراسم خواستگاري متانت و وقار بايد از ناحيه هر دو خانواده مراعات شود و رفتارهاي نامناسب و جلف ، ذهنيت هاي بدي را رقم مي زنند.

 

هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشيد، و دقت لازم را به عمل آوريد تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانيد به خاطر بسپاريد و هنگامي که خودتان صحبت مي کنيد نيز سعي کنيد، سنجيده حرف بزنيد. پس از اين که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شديد مي توانيد ديدگاهش را راجع به مذهب سؤال کنيد.

 

در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر در اولين جلسه بنا را بر صداقت و يکرنگي بگذاريد و متعهد شويد که آنچه مي گوئيد کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به اين تعهد خود نيز پاي بند شويد. بهتر است به عنوان اولين سؤال از فرد مقابل بخواهيد خودش را کامل معرفي کند؛ به عبارت ديگر از او بخواهيد خلاصه اي از گذشته زندگيش براي شما بگويد خودتان نيز متقابلاً خلاصه اي از سرگذشت خود را مطرح نماييد.

 

انتخاب همسر

 

سرگذشت و بيوگرافي شامل اين موارد مي شود: معرفي کامل نام و نام خانوادگي، شغل، سن، شغل پدر و مادر، ميزان تحصيلات هر يک از آنها، وضعيت شغلي و تحصيلي و سني ديگر افراد خانواده، و اين که شما در چه خانواده اي و با چه شرايطي بزرگ شديد و مسائل خاص زندگي شما در گذشته چگونه بوده است. در هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشيد، و دقت لازم را به عمل آوريد تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانيد به خاطر بسپاريد و هنگامي که خودتان صحبت مي کنيد نيز سعي کنيد، سنجيده حرف بزنيد. پس از اين که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شديد مي توانيد ديدگاهش را راجع به مذهب سؤال کنيد.

 

بپرسيد نگرش شما راجع به مذهب چيست؟ مذهب چقدر در زندگي شما نقش دارد و تا چه اندازه به آن اهميت مي دهيد؟ و بعد متقابلاً ديدگاه خودتان را راجع به مذهب مطرح نماييد و دقيقاً نگرش خود را در اين مورد تشريح نماييد؛ اگر براي مثال در مورد احکام مقيد هستيد و علاوه بر واجبات، مستحبات را نيز رعايت مي کنيد، اين مورد را حتماً تذکر دهيد و با نگرش ها و احساسات فرد مقابل مقايسه نماييد.

 

مطلب ديگري که مي توانيد سؤال کنيد نگرش مخاطب شما راجع به مسائل اقتصادي و نحوه درآمد است، در اينجا شغل خود و ميزان درآمد ماهيانه خود را مطرح کنيد؛ بلوف نزنيد، آنچه واقعاً هست را بگوييد.

 

خانم ها نيز بايد از خواستگارشان سؤال کنند به نظر شما يک زن و همسر ايده آل چگونه فردي مي تواند باشد و بعد صفات مطرح شده را با خصوصيات و ساختمان رواني خود مقايسه کنند، اگر ناهمخواني يافتند بايد بگويند اين ويژگي ها را ما نداريم و يا اصلاً با ساختمان رواني ما بيگانه است، خانم ها حتماً سؤال کنند انتظار مرد مورد نظرشان از آنها چيست، به نظر آنها زن بايد با چه نوع پوششي در اجتماع ظاهر شود، چگونه بايد با مردم نشست و برخاست نمايد. نظرش راجع به شاغل بودن زن چيست.

 

امکانات مالي خود را توضيح دهيد، اگر توان مالي شما در شرايط فعلي بيشتر از امکانات موجود نيست اين مورد را نيز تذکر دهيد و سپس نظر دختر خانم را در اين مورد بخواهيد، ببينيد ايشان چه مقدار پول را براي داشتن يک رفاه نسبي لازم مي دانند، و اگر خواسته هاي ايشان با درآمد شما همخوان نيست موضوع را مطرح و روي آن تأکيد نماييد، وعده ها و قول هايي که با امکانات شما نمي خواند و امکان برآورده شدنش نيست ندهيد.

 

هميشه براي بهتر شدن زندگي تلاش کنيد ولي قول هاي نابه جا ندهيد. علاوه بر نگرش خود و فرد مورد نظر، در مورد مسائل مادي و اقتصادي بايد موقعيت اقتصادي هر دو خانواده را با يکديگر مقايسه کنيد. فراموش نکنيد بسيار مهم است که دختر و پسر از يک رديف اقتصادي با يکديگر ازدواج کنند و ازدواج طبقات متضاد اجتماعي اصلاً صلاح نيست.

 

يکي ديگر از مطالبي که حتماً بايد در جلسه خواستگاري پرسيده شود، ارزش هاي خانوادگي است. بايد بفهميد در خانواده فرد مقابل چه چيزهايي ارزش است. اگر در خانواده شما تحصيل جايگاه مهمي دارد و خانواده براي تحصيلات و فرد تحصيل کرده ارزش زيادي قائل هستند، ولي در خانواده شخص مورد نظر شما هيچ بهايي به تحصيل و تحصيل کرده داده نمي شود، جاي تأمل دارد؛ بايد اندکي دست نگه داريد. يا چنانچه در خانواده شما حجاب و رعايت کردن آن بسيار مهم است و يکي از ارزش هاي حساس در خانواده به شمار مي رود ولي در خانواده طرف مقابل حجاب کم رنگ است و يا اصلاً جايگاهي ندارد و در عوض پول مهمترين ارزش است، در اينجا شما با يکديگر همخواني نداريد.

 

بعد از بررسي نگرش هاي فرد مقابل راجع به مذهب و مسائل اقتصادي و ارزش هاي خانوادگي، نوبت به بررسي ارزش هاي درون فردي مي رسد. در اينجا افکار، عقايد، ايده آل ها و علائق را به طور کاملاً جزيي مطرح کنيد. آقايان حتماً از خانم ها بپرسند، به نظر آنها يک مرد ايده آل چگونه فردي است، و چه شرايطي بايد داشته باشد؟ اگر خصوصياتي را که خانم مطرح مي کند در وجود شما نيست سريعاً اعلام نماييد.

 

اين خصوصيات فردي مورد نظر شما، در ما نيست و يا اصلاً نمي توانيم اينگونه باشيم. خانم ها نيز بايد از خواستگارشان سؤال کنند به نظر شما يک زن و همسر ايده آل چگونه فردي مي تواند باشد و بعد صفات مطرح شده را با خصوصيات و ساختمان رواني خود مقايسه کنند، اگر ناهمخواني يافتند بايد بگويند اين ويژگي ها را ما نداريم و يا اصلاً با ساختمان رواني ما بيگانه است، خانم ها حتماً سؤال کنند انتظار مرد مورد نظرشان از آنها چيست، به نظر آنها زن بايد با چه نوع پوششي در اجتماع ظاهر شود، چگونه بايد با مردم نشست و برخاست نمايد. نظرش راجع به شاغل بودن زن چيست. اگر خانم ها در شرايط فعلي شاغلند و به شغلشان نيز علاقه مند هستند و کار کردن برايشان اهميت دارد، ولي احساس مي کنند خواستگارشان نظر چندان مساعدي نسبت به شاغل بودن زن ندارد بايد به اين نکته تأکيد شديد کنند، حتي در صورت لزوم آن را شرط ضمن عقد قرار دهند.

 

انتخاب همسر

 

فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهيد نکات مثبت را در شخصيت و موقعيت وي جستجو کنيد و آن را در يک ستون زير هم قرار دهيد در مقابل ستوني را نيز به صفات و خصوصيات منفي اختصاص دهيد. آن مورد يا مواردي از خصوصيات منفي را که اطمينان صد در صد داريد تغيير مي نمايد مثبت حساب کنيد. و سپس آنها را مورد سنجش قرار دهيد و تحليل کنيد.

 

مسئله ديگري که بايد در خواستگاري مطرح شود برنامه هاي فعلي و برنامه هاي آينده است. وضعيت فعلي تان را کاملاً مشخص نماييد، برنامه هاي آينده را نيز حتماً مطرح کنيد. اگر قصد ادامه تحصيل داريد اين نکته را تذکر دهيد. اگر قصد جا به جايي و مسافرت خارج از کشور داريد، بايد قبل از ازدواج مطرح نماييد. اگر بيماري هاي جسماني خاص داريد، و يا قبلاً در زندگي شما اتفاقي افتاده است (احتمالاً نامزدي يا عقد داشته ايد و ناموفق بوده است و يا مسائل مشابهي داشته ايد) آنها را پنهان نکنيد قبل از اين که همسرتان از ديگران بشنود و نسبت به شما بي اعتماد گردد خودتان مطرح نماييد؛ در اين صورت وجدان راحتي نيز خواهيد داشت.

 

شايد همه اين مطالب را در جلسه خواستگاري نتوان مطرح کرد، هيچ اشکالي ندارد تعداد جلسات خواستگاري را اضافه نماييد، مشروط به اين که حسن نيت داشته باشيد. بعد از اين که طي جلسات خواستگاري اطلاعات لازم را دريافت کرديد و نکته اي بر شما مبهم نماند، زمان ارزشيابي و تجزيه و تحليل فرا مي رسد. در اينجا فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهيد نکات مثبت را در شخصيت و موقعيت وي جستجو کنيد و آن را در يک ستون زير هم قرار دهيد در مقابل ستوني را نيز به صفات و خصوصيات منفي اختصاص دهيد.

 

آن مورد يا مواردي از خصوصيات منفي را که اطمينان صد در صد داريد تغيير مي نمايد مثبت حساب کنيد. و سپس آنها را مورد سنجش قرار دهيد و تحليل کنيد. گاهي اوقات يک مورد منفي به تمام موارد مثبت مي چربد مثلاً فرد مورد نظر تحصيلات و شغل خوب دارد از خانواده خوب و نجيب و موقعيت اقتصادي اش نيز مناسب است، اخلاق خوبي هم دارد ولي معتاد است. در اين شرايط بايد دست نگه داشت و براي ازدواج عجله نکرد و يا اين که شرايط زندگي خوب است ولي شغل غيرقانوني دارد. مسلماً زندگي با چنين شخصي سراسر اضطراب خواهد بود.

 

پس از آنکه ارزشيابي انجام شد و وجوه اشتراک و تفاهم زياد بود بايد تحقيقات کامل، در محل زندگي و محيط کار در مورد چگونگي رفت و آمد با دوستانش و ديگر موارد به عمل آيد عده اي معتقد به انجام تحقيق قبل از ازدواج نيستند و مي پندارند افرادي که از آنها تحقيق مي شود اگر گرايش و نظر خوب به فرد داشته باشند همه چيز را مثبت جلوه مي دهند و اگر با فرد مورد نظر مشکل داشته باشند وي را آدمي منفي ارزيابي مي نمايند و واقعيات را مطرح نمي کنند. در صورتي که در واقع چنين نيست. اگر از تعداد زيادي تحقيق به عمل آيد حداقل نتيجه اش اين خواهد بود که به شما مي گويند آيا اين فرد قبلاً ازدواج کرده است يا خير؟ و آيا اينها خانواده جار و جنجالي هستند يا خير؟ آيا برخورد اجتماعي خوبي با مردم دارند يا نه؟ بنابراين تحقيق بدون منفعت هم نيست؛ شناخت شما را نسبت به همسر آينده و فرد مورد نظر افزايش مي دهد.

 

پشتوانه تمامي مسائل گفته شده، توکل به خداي متعال و قادر مطلق است. در صورتي که تشابهات زياد و تحقيقات انجام شده، مثبت بود با توکل بر خدا ازدواج کنيد. ان شاءا... زندگي خوب و سرنوشت خوبي در انتظار شما خواهد بود.

 

در اينجا نکته اي قابل ذکر است و آن اين که، هر ازدواجي عليرغم تمامي دقت هايي که براي آن به عمل آيد و با رعايت کليه ملاک ها و معيارهاي گفته شده، باز هم حدود بيست درصد ريسک دارد. و اين ريسک به خاطر جنبه هاي ناشناخته آن است يا پيش بيني هايي که به وقوع پيوسته است يا خلاف تصور بوده است و به خاطر مسائلي بوده که قبل از ازدواج سؤال و مطرح نشده اند و يا اگر پرسيده شده اند جواب صحيحي براي آنها دريافت نکرده اند. بنابراين رعايت کردن معيارهاي ازدواج، تضمين صد در صد براي ازدواج موفق را همراه ندارد ولي در بسياري از مواقع از به وجود آمدن مشکلات پس از ازدواج جلوگيري مي کند و از تنش ها و ناراحتي هاي درون خانوادگي پس از ازدواج مي کاهد.

 


سخني با خانواده ها

 

بعضي از خانواده ها مقيدند بلافاصله پس از يک جلسه خواستگاري، تکليف دختر و پسر مورد نظرشان مشخص شود و موافق نيستند خواستگاري به چندين جلسه موکول شود. به اين دسته خانواده ها متذکر مي شويم انتخاب همسر و ازدواج نياز به مطالعه و شناخت دارد و اين شناخت در يک جلسه خواستگاري مثلاً يک ساعته مقدور نيست. بنابراين اگر دختر و پسر به قصد ازدواج مي خواهند با يکديگر صحبت بيشتري داشته باشند، خانواده ها بايد در اين مورد قدري انعطاف به خرج دهند: شناخت لازمه زندگي است.

 

نگراني اين نوع خانواده ها به خاطر قضاوت مردم و آشنايان است در صورتي که مردم، آشنايان و همسايگان هم نظر منفي راجع به خواستگاري کردن از دختران ندارند. پسري هم که به قصد خواستگاري وارد خانه شما مي شود حريم خانه برايش اخلاق ايجاد مي کند و اين امر بسيار بهتر از آن است که دختر و پسر در خارج از محيط خانه و دور از اطلاع خانواده ها رفت و آمد داشته باشند و تصميمات نسنجيده بگيرند و يا معضلات اخلاقي به وجود آورند.

Akbar Balinparast بازدید : 140 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

هر ازدواج ، دارای دست اندازهایی است که شاید گاهی مشکلاتی را در مسیرخود به وجود آورد؛ باید درست راندن را یاد بگیریم، قبل از این که با یکی از همین دست اندازها در چاله بیفتیم.

 

مهم نیست چقدر در بزرگراه زندگی مشترک پیش رفته اید، باید قوانین ساده و اساسی مسیر را بلد باشید. پیروی از این قوانین آسان نیست، اما بسیار مهم است. عمل کردن به آن ها پیوند ازدواج تان را محکم تر می کند، و همه چیز- لذت، روابط زناشویی، اعتماد و عشق- بهتر از همیشه خواهد بود.

 


در عشق خود تعادل ایجاد کنید.

 

ملالت، سرخوردگی و آزردگی های روزمره می تواند شعله های عشق میان شما و همسرتان را خاموش کند. برای شعله ور کردن آن باید مواد لازم را گرد هم آورید. با این روش می توانید این کار را بکنید:

 

اول از همه توجه کنید که برای جبران آسیب حاصل از یک جمله ی منفی، یک چشم غره، یا یک آه گفتن عجولانه گاهی تا 20 حرکت مثبت لازم است. پس مورد دوم را بیشتر از اولی به کار ببرید. از کفش های جدید همسرتان، یا لباس آبی تازه شوهرتان تعریف کنید. از شوهرتان به خاطر کمک در کارهای خانه تشکر کنید. به دفتر کار همسرتان زنگ بزنید تا فقط به او بفهمانید به فکرش هستید.

 

باید مطمئن شوید که این تعریف و تشکرها صمیمانه و ویژه هستند؛ مثلاً "رانندگی تو خیلی خوبه. همیشه می تونم برای داشتن یه سفر خوب روی تو حساب کنم" یا " این رومیزی جدید خیلی قشنگه، سلیقه ی تو همیشه باعث می شه خونه دلنشین تر به نظر بیاد." وقتی لبخند می زنید یا از همسرتان تعریف می کنید، به چشم هایش نگاه کنید. طولی نمی کشد که در می یابید همیشه، بهترین فرصت برای کارهای کوچک عاشقانه است. وقتی به خانه می آیید به همسرتان بفهمانید که از دیدنش خوشحالید. خطاهای همسرتان را نادیده بگیرید و به خاطر نقاط قوتش خوشحال باشید. شما برای فرزندان تان کارهایی می کنید، چرا برای همسرتان نکنید؟

 

 

با هم متّحد باشید.


زوجی که در کنار هم متحد باشند می توانند از هر توفانی به سلامت بگذرند. چطور این همبستگی را ایجاد می کنید؟ در وهله اول باید از شریک روح تان پشتیبانی کنید. اگر در دنیای بیرون مشکلی پیش آمد، تا حد ممکن طرف همسرتان را بگیرید. اسرار او را پیش خود نگه دارید، حتی وقتی همکاران تان اسرار همسرشان را فاش می کنند. جز در مواقع ضروری، نگذارید کسی یا چیزی زمان متعلق به "ما" را مختل کند.

 

صحبت از زمان متعلق به "ما" شد: این تعهد را ایجاد کنید که تا 30 دقیقه در روز به گپ زدن با هم در مورد نقشه ها، هدف ها و حتی رویاهای روزانه بپردازید. یک قانون: هیچ صحبتی از مدیریت منزل یا "رابطه مان چه می شود" نکنید. حالا وقت شکل دهی یک رابطه دوستانه است. مطالعات نشان می دهد دوست بودن با یکدیگر به مرور زمان به موفقیت می رسد و رابطه را صمیمانه تر و هیجان انگیزتر می کند. فراموش نکنید که برای ایجاد صمیمیت وقت بگذارید، حتی اگر مجبورید آن را در برنامه روزانه تان بگنجانید. برای روابط زناشویی نیز می توانید برنامه ریزی کنید؛ اما لحظه های خاص را از دست ندهید.

 

یک چیز دیگر که نباید در موردش تردید کنید: فرصت برای جشن گرفتن موفقیت ها. فوتبالیست های برتر، قهرمانان کشتی، برندگان مدال های طلای اسکی، همگی یک نقطه اشتراک دارند: وقتی برنده می شوند، جشن می گیرند. حتی موفقیت های کوچک هم ارزش دارند. اگر سالروز ازدواج تان نزدیک است، همین به تنهایی ارزش جشن گرفتن دارد. برای شام به جایی بروید که اولین شام عاشقانه را در آن جا خوردید. یا برای یک سفر کوتاه هیجان انگیز برنامه بریزید. شما لیاقتش را دارید!

 

 

به یاد داشته باشید: هیچ کس کامل نیست.


وقتی در مورد ازدواج تان احساس خشم، ناامیدی، ملالت یا عدم تعهد و نگرانی می کنید، دوست دارید همسرتان را سرزنش کنید. بعد طولی نخواهد کشید که به این نتیجه می رسید که او باید برای بهبود رابطه تان تغییر کند.

 

این کار شانه خالی کردن است. تلاش برای بهتر کردن همسرتان، در او حالت تدافعی ایجاد می کند و باعث افسردگی شما می شود. نتیجه؟ هیچ کس تغییری نمی کند. هیچ کس مسئولیت را نمی پذیرد. هر دوی شما غمگین خواهید بود و این تصور که همسرتان "بد" است به این معناست که شما 90 درصد خوبی های او را نادیده گرفته اید.

 

 

تصمیم درست: خودتان را تغییر دهید.

 

وقتی به عیب های خودتان می پردازید و "بهترین ها" را در همسرتان می جویید "جادو" می شود، خوش بینی بیشتر می شود و همسرتان احساس بهتری پیدا می کند: چرا که احساس می کند مورد "ستایش" است، نه سرزنش. و هر دوی شما برای تغییر ، انگیزه پیدا می کنید.

 

یک نکته برای کمک به ایجاد این احساس در شما: از فلسفه ژاپنی "ناکامل بودن" پیروی کنید "وابی سابی" که در مورد عشق در زندگی واقعی کاملاً صدق می کند. دفعه ی بعد که همسرتان کار ناراحت کننده ای انجام داد، زیر لب بگویید: وابی سابی و به یاد بیاورید که نیت او خوب است، اگر چه عملش این طور نبوده است. در عین حال از خوبی های او غافل نمانید. این ماه هر روز یک چیز کوچک یا بزرگ را که در مورد همسرتان دوست دارید، در نظر بگیرید. بعد برای آن اسم بگذارید: "همسرم به فکر من است" یا "شوهرم مرا می خنداند." سپس یک کار خاص که نشان دهنده ی این ویژگی است به یاد بیاورید: "هفته پیش برف های روی شیشه جلوی ماشینم را پاک کرده بود" یا " هر وقت دلم می گیرد، با شوخی هایش مرا از این حالت بیرون می آورد."

 

در آخر: ناکامل بودن خود را بپذیرید. گاهی اوقات ما خودمان را به خاطر وضع نابسامان زندگی مشترک مان سرزنش می کنیم. احساس گناه بیش از حد می تواند انسان را فلج کند. بنابراین خصوصیاتی را که برای تان ارزش دارند در نظر بگیرید. به خود بگویید که دارای این خصوصیات هستید. و مصداق هایی واقعی برایشان بیابید: " من مهربان و بخشنده هستم، دیروز آخرین کلوچه را به همسرم دادم." یا " من راستگو هستم به همسرم می گویم که واقعاً چه فکری می کنم."

Akbar Balinparast بازدید : 177 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

خانم ها به ويژه نسبت به ديو حسادت مستعد هستند. زن برادر و خواهر شوهر هايي كه با يكديگر زير يك سقف زندگي مي كنند، اغلب وقت آزاد و اضافي زيادي در اختيار دارندتا به آساني قرباني و اسير حسادت شوند. ا

 

ين موضوع با يك حسادت بسيار ساده، همچون يك لباس جديد، يك انگشتر الماس، چهره و پوست بهتر و زيباتر، شوهري كه به موقع به خانه مي آيد و غيره شروع مي شود.

 

حسادت از چنين مسائل و موضوعات كوچك و جزئي شروع مي شود و رشد مي كند تا اينكه به يك ديو تمام عيار و به تمام معني تبديل مي شود.

 

حسادت باعث تحريف بينش و بصيرت مي شود و از كاهي كوهي مي سازد و باعث به وجود آمدن دلخوري و حس رقابت و چشم و هم چشمي ميان اعضاي خانواده مي شود.

 

اين حس از طريق زنان به ديگر اعضاي خانواده همچون خانوادة همسر، شوهران و حتي بچه ها انتقال مي يابد تا اينكه بالاخره تمام خوشبختي يك خانواده را ازبين مي برد.

 

بسيار مؤثر تر و مفيد تر از نوشتن يك نامه تشكر آميز دو صفحه اي است كه يك هفته بعد فرستاده مي شود!

Akbar Balinparast بازدید : 186 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

ازدواج نهادي است كه براي انجام وظايف خانواده بوجود آمده است. يعني توليد نسل، پرورش كودكان و انتقال فرهنگ وسيله اي است براي ايجاد نظم در روابط افراد. هر جامعه اي در مورد شكل پيوند جنسي قوانيني دارد. اين قوانين عمدتاً در مورد سن ازدواج وضع شده اند، بيشتر جوامع سن يا دوره سني خاصي را براي ازدواج زن و مرد مناسب مي شناسند.

 

سن ازدواج در بين كشورهاي مختلف معمولاً بين 13تا 27 سال متغير است.پزشکی در كتاب جامعه شناسي خانواده مي نويسد: "يكي از ويژگي هاي ازدواج در ايران از زاويه سن زوجين، پراكندگي آن است، آن چنان كه بازيابي هنجاري مشخص به دشواري امكان پذير است. به عبارت ديگر ازدواج هاي زودرس در 12 يا 13 سالگي در كنار ازدواج هايي در سنين 27يا 28 سالگي به چشم مي خورد و تعيين ميانگين تنهايي قادر به نشان دادن اين پراكندگي نيست."

 

آمار نشان مي دهد كه بين سن ازدواج افراد با سواد و بي سواد بطور متوسط 2تا3 سال اختلاف وجود دارد.

 

همچنين شهر نشيني يكي ديگر از عوامل موثر در افزايش سن ازدواج است و افراد شهرنشين به دليل عدم حمايت هاي خانوادگي، اشتغال بيشتر به تحصيلات و تمايل به كسب شغل بهتر و بالاتر ديرتر ازدواج مي كنند. قابليت باروري زنان در سن 16 سالگي به طور متوسط 15درصد است و در 20 سالگي كه حداكثر قابليت باروري زنان است به 20درصد مي رسد با بالارفتن سن به كندي كاهش مي يابد. سازمان بهداشتي (W.H.O)بهترين سن باروري زنان را از ديدگاه تندرستي (15-19سالگي) و انتهاي دوره باروري (35-49 سالگي)براي مادران ايجاد خطراتي مي كند، تيلر مي گويد:" موارد حاملگي در زنان بسيار جوان يا مسن بايد با مراقبت هاي ويژه پيش از زايمان همراه باشد."

 

 

علاوه بر خطراتي كه زايمان در سنين بالاي مادران دارد، نوزادان نيز زماني كه از مادران مسن متولد مي شوند در معرض خطراتي قرار مي گيرند. هنگاميكه مادر پا به سن 30 سالگي مي گذارد مرگ و مير نوزادان نيز مرگ و مير هاي جنيني و حوالي تولد شروع به افزايش مي گذارد و به تدريج با ارتقاء سن مادر بالا مي رود به ويژه براي مادراني كه بيماري هاي قلبي - عروقي و قند مبتلا هستند.

 

در مادران مسن تر علاوه بر افزايش مرگ و مير شير خواران احتمال اينكه كودك با نقايص مادرزادي بدنيا آيد نسبتاً بيشتر است. يكي از مهم ترين نا هنجاري هاي مادرزادي"سندم داون" است كه گاهي منگوليسم ناميده ميشود. اين سندرم در رابطه با سن مادر بروز مي كند و ربطي به تعداد زايمانهاي وي ندارد، درضمن ميزان مرگ و مير نوزادان در سنين اوليه باروري و سنين بالاي 40 سال به حداكثر مي رسد.

 

با توجه به مطالب فوق مي توان گفت كه باروري در سنين اوليه بلوغ و در سنين بالاي 40 سال به حداكثر ميرسد.

 

با توجه به مطالب فوق مي توان گفت كه باروري در سنين اوليه بلوغ و در سنين بالاي 35 سال هم براي مادر و هم براي فرزند خطر ساز است و عواقب جبران ناپذيري به دنبال دارد.

 

در كشورما به دليل توسعه شهر نشيني، علاقه تعداد زيادي از دختران به ادامه تحصيلات و افزايش نسبي دختران هرگز ازدواج نكرده نسبت به پسران، سن ازدواج دختران به تدريج در حال افزايش است، كه به غير از آثار و نتايج اقتصادي اجتماعي عواقب سوء بهداشتي را نيز به دنبال دارد

Akbar Balinparast بازدید : 183 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

«هوس» یکی از مهمترین، و در عین حال خطرناک ترین پایه های ازدواج است.تکیه گاه هوس ارزش های زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است.

 

«هوس» یکی از مهمترین، و در عین حال خطرناک ترین پایه های ازدواج است.

 

«هوس» را نباید با لذت های مشروع جنسی که انگیزه فطری ازدواج است اشتباه کرد شک نیست که اکثریت قریب باتفاق جوانان در ازدواج «لذت جنسی» می جویند و به حکم فطرت و آفرینش که چنان غریزه نیرومندی در آنها آفریده، چنان حقی را هم دارند.

 

اما هوس چیزی بالاتر از این است.

 

«هوس» یک سلسله خیالات خام و محاسبات غلط و غیر عاقلانه است که با نوسانات بی رویه و کامجویی های شیطنت آمیز و حیوانی آمیخته است.

 

تکیه گاه هوس ارزش های زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است.

 

ازدواج هایی که بر اساس هوس چیده می شود غالباً به جدایی می انجامد، زیرا ضامن بقای آن گاهی چیزهایی است به ناپایداری یک حباب روی آب، یا یک برق آسمان!

 

 

ازدواج های هوسی نشانه های فراوانی دارد:

 

مجلات هوسی پر است از این ازدواج های هوسی.الگوی این ازدواج ها گاهی فیلم های سینما، و گاهی ازدواج ها و طلاق های خواننده ها و هنرپیشه ها می باشد.

 

غافل از این که این «کاسب کارها»! برای سر و سامان دادن به کسب و کار خود، و آجر نشدن نانشان، باید هر چند روز، کار تازه ای انجام دهند که اسم آنها در زبان ها بیفتد، و به همین جهت مجبورند یک روز ازدواج و روز دیگر طلاق بگیرند، تا عکس و تفصیلات این جدایی، و آن اتّصال زینت بخش صفحات جراید بازاری گردد و موج تازه و رونق جدیدی به کسب و کارشان بیفتد.


ازدواج هایی که بر اساس هوس چیده می شود غالباً به جدایی می انجامد، زیرا ضامن بقای آن گاهی چیزهایی است به ناپایداری یک حباب روی آب، یا یک برق آسمان!

 

این را نیز می دانیم که صحنه ها و چهره های سینمایی جز یک مشت صحنه های ساختگی، و چهره های گریم کرده چیزی نیست، و در آن سوی چهره ها چهره های دیگری وجود دارد.

 

امّا هوسبازان بی مطالعه همه اینها را جدی گرفته، و شالوده زندگی خود را روی این «سراب ها» و «حباب ها» می نهند و به دنبال آن هزار گونه ناراحتی خود و ناراحت کردن دیگران، هزار گونه دربه دری خود و دربه در کردن دیگران به کفّاره این هوس های زودگذر فراهم می سازند.

 

نمونه دیگری از این ازدواج های هوسی آن است که به خاطر فلان ژست و ادا در کنار دریا، و مثلا ابراز احساس بموقع در هنگام مشاهده فلان مسابقه ورزشی و مانند آن صورت می گیرد.

 

هوس

 

ازدواج با فوتبال!

 

اخیراً خبر جالب و در عین حال تأسف آوری در جراید به چشم می خورد:

زنی از دست همسرش به دادگاه شکایت کرده که شوهرم شیفته مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق به آن مهر می ورزد، هر مسابقه در هر کجا تشکیل شود نخستین مشتری پروپا قرص آن، اوست، فرضاً این توفیق نصیب او نشود که مسابقه فوتبال را در محل تشکیل مسابقه ببیند باید به هر قیمتی هست پای تلویزیون بنشیند و یا به صدای گوینده رادیو گوش کند.

 

مخصوصاً به هنگام تماشای مسابقات روی شیشه تلویزیون همه چیز حتی شام و خواب و زن و فرزند خود را فراموش می کند او میل دارد تمام سخن از فوتبال در میان باشد، و نه چیز دیگر.

 

با این که خودش پا به توپ نمی زند قسمت زیادی از پول های خود را روی شرط بندی فوتبال از دست می دهد گاهی هم مقروض می شود!

 

ای کاش این عاشق فوتبال با خود «فوتبال» ازدواج می کرد نه با من.من از این زندگی خسته شده ام و دارم خفه می شوم.ولی این خانم که اکنون از همسرش یک بچه دارد نمی داند که اصلا همسرش او را به خاطر فوتبال گرفته است!

 

چه این که خودش اعتراف می کند به تماشای یک مسابقه فوتبال رفته بودم، و به هنگامی که برای بازیکنان یک تیم ابراز احساسات می کردم این جوان هم برای همان ها ابراز احساسات داشت و از همان جا با او آشنا شدم، و پایه ازدواج ما به این ترتیب ریخته شد، گویا قدر مشترک روحی آنها همین ابراز احساسات به فلان دسته بازیکنان بوده است!

 

می دانید شوهر او در برابر این شکایت چه گفت؟گفت: من این طورم که می بینی می خواهی بمان و تحمل کن، نمی خواهی راهت را بگیر و برو!

 


ازدواج های کاغذی!

 

دیگر از نمونه های ازدواج های هوسی ازدواج هایی است که از صفحات مجلات و جراید هوسی شروع می شود.

 

مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهی های ازدواج می خواند:«دوشیزه ای هستم ?? ساله! قد... سانتیمتر،درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسیقی و گردش و تفریح و پیک نیک! خواهان ازدواج با مردی سبزه و گندم گون که طول قامتش... سانتی متر و خوش تیپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نیست، هر چه آید خوش آید!...»

 

این آگهی آبدار توجه او را به خود جلب می کند و چون هم خود را واجد شرایط می بیند و هم طرف را، از طریق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالی - با او تماس می گیرد و طرح این ازدواج میمون با وساطت همان مجله صورت می گیرد.

 

پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روی مزایای روحی و فکری و اخلاقی دو همسر تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگی، اصالت، روح فداکاری، محبّت و صمیمیت پاکدامنی و نجابت، ایمان و تقوا را از هر چیز لازم ترشمرده اند.

 

ولی همین که آبها از آسیاب فرو ریخت! و کمی به خود آمدند در فکر فرو می روند که مگر می خواستند تیرآهن و الوار خریداری کنند که تنها با طول و عرض و قامت و کمر و لباس قناعت کردند و صفات انسانی که ضامن اصلی وفاداری و بقای ازدواج است همه را فراموش نمودند.

 

ولی چون هیچ یک از این صفات در متن عقد شرط نشده و نه جزء شرایط خارج عقد بوده و فقدان آنها لطمه ای به صحت ازدواج نمی زند ناچار با اندازه گیری دقیق طول قامت و دور کمر و ران ها و کم و زیاد بودن - ولو به اندازه یک سانتیمتر! - دستاویز مناسبی برای جدایی پیدا می کنند و سند این ازدواج کاغذی را از هم پاره کرده، دور می ریزند و تا مدّت ها در زیر بار عواقب و گرفتاری ها و بدهکاری های آن خواهند بود.

 

بعضی از ازدواج ها مخلوطی است از «هوس» و «تجارت» و طبعاً جامع عیوب و بدبختی های هر دو است، و از آن بالاتر ازدواج های سیاسی است، و چه بهتر که سر بی درد خود را به درد نیاوریم و سربسته بگذاریم و بگذریم.

 

پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روی مزایای روحی و فکری و اخلاقی دو همسر تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگی، اصالت، روح فداکاری، محبّت و صمیمیت پاکدامنی و نجابت، ایمان و تقوا را از هر چیز لازم تر شمرده اند.

 

روزی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) ما به یاران خود فرمود: «از گیاهان خوش آب و رنگی که در نقاط متعفن و آلوده می روید بپرهیزید»!

 

یاران عرض کردند: منظور شما از چنین گیاهان چیست؟

 

فرمود: منظورم زنان خوش آب و رنگی است که در محیط های ناپاک و خانواده های آلوده پرورش یافته اند (و فاقد امتیازات اخلاقی هستند).

منبع :www.tebyan.net

Akbar Balinparast بازدید : 206 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

دادن وعده ازدواج بهانه بسیاری از دوستی های خیابانی و ارتباطات نامتعارف دختران و پسران نوجوان و جوان می باشد که با بررسی های به عمل آمده اغلب آنها منجر به ازدواج نمی گردد و ... معمولاً با سوء استفاده های جسمی و مالی همراه بوده و در بسیاری از موارد، در همه جوامع انسانی ازدواج و آئین مربوط به آن یکی از مهمترین راه های تشکیل خانواده می باشد، تشکیل خانواده علاوه بر رفع نیازهای جسمی و روحی بهترین و مطمئن ترین چهارچوب جهت کسب آرامش، پرورش ابعاد شخصیتی و تربیت فرزندان می باشد. فرهنگ هر جامعه نحوه و آئین مربوط به تشکیل خانواده را ترسیم می کند و هر اقدامی در خارج از قواعد و چهار چوب ترسیم شده از فرهنگ جامعه که بر گرفته از باورهای اعتقادی اعضاء جامعه می باشد آسیب زا تلقی می گردد.

 

مقصود و مراد از دوستی دختران و پسران، رابطه ای گرم و آتشین و عمدتاً پنهانی که از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یابرقراری ارتباط تلفنی ایجاد می شود، می باشد.

 

دادن وعده ازدواج بهانه بسیاری از دوستی های خیابانی و ارتباطات نامتعارف دختران و پسران نوجوان و جوان می باشد که با بررسی های به عمل آمده اغلب آنها منجر به ازدواج نمی گردد و معمولاً با سوء استفاده های جسمی و مالی همراه بوده و در بسیاری از موارد، اینگونه ارتباطات با لکه دار شدن آبروی خانوادگی و فامیلی که با باورها و اعتقادی مذهبی و فرهنگی جامعه در تعارض می باشد خاتمه می یابد.

 

ارتباط بین دختر و پسر موضوعی است که از دیر باز مسائل مهم فرهنگی و اجتماعی بوده و اکنون نیز با عنایت به جوانی جمعیت در کشورمان از موضوعات مهم با گستره وسیع می باشد.

 

توجه و تمایل به جنس مخالف از تظاهرات و قوع پدیده بلوغ در دختران و پسران می باشد که در اوایل نوجوانی در سنین ( 19- 12 ) نمود پیدا می کند، این تمایل گاهی درونی است و در جلوه های رفتاری نوجوان و فرد نمود پیدا نمی کند و گاهی بیرونی است و در قالب توجه به خود و دوستی های خیابانی جلوه گر می شود که مقصود و مراد از دوستی دختران و پسران، رابطه ای گرم و آتشین و عمدتاً پنهانی که از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یابرقراری ارتباط تلفنی ایجاد می شود، می باشد.

 

در حال حاضر، بدلیل فاصله افتادن بین بلوغ جسمی و بلوغ اجتماعی بدلیل بیکاری، اشتغال به تحصیل و عدم وجود فرصت های شغلی بعد از فارغ التحصیلی و متعاقب آن عدم مهیا شدن زمینه های ازدواج و تشکیل خانواده برای تعداد زیادی از جوانان، دامنه مزاحمت های خیابانی و روابط پنهانی بین دختران و پسران عمدتاً بصورت خیابانی و در قالب وعده عشق و ازدواج بعضاً تا سنین 30 سالگی و حتی 35 سالگی تداوم یافته است.منظور از بلوغ جسمی وقوع پدیده بلوغ و بحران هویت و منظور از بلوغ اجتماعی، داشتن شغل و توانایی اداره زندگی مستقل و تشکیل خانواده می باشد.

 

دامنه مزاحمت های خیابانی و روابط پنهانی بین دختران و پسران عمدتاً بصورت خیابانی و در قالب وعده عشق و ازدواج بعضاً تا سنین 30 سالگی و حتی 35 سالگی تداوم یافته است

 

با توجه به اینکه برقراری دوستی های خیابانی از دیدگاه خانواده و جامعه با نگرش به فرهنگ جامعه انحراف و تخلف محسوب می گردد و معمولاً نتایج ناخوشایندی به دنبال دارد لذا این نوع ارتباطات می تواند ناشی از این باشد که یا در درون خانواده به مسائل و اعتقادات دینی بهاء و ارزش لازم داده نمی شود، وقوع رفتارها و ارتباطات حاکم بر خانواده با باورهای مذهبی فاصله دارد و یا اینکه خانواده دچار بحران و تنش می باشد.

 

عشق

 

توصیه های پیشگیرانه

 

پرهیز از گسترش اختلافات به متن خانواده و تضعیف امنیت روانی - عاطفی اعضاء خانواده و فرزندان.

 

تخصیص اوقاتی جهت فرزندان و ایجاد ارتباط های دوستانه با فرزندان از سوی والدین.

 

ارائه الگوهای مناسب همسر گزینی و راهنمایی و مشاهده در راستای آگاهی از معیارهای فرزندان.

 

توجه به بحران دوره نوجوانی و آشنا ساختن نوجوان نسبت به دلایل بروز احساسات و تمایلات جدید و نحوه حل و سازگاری با شرایط جدید.

 

پرهیز از بروز تنش از سوی والدین و حل مشکلات خود و کمک به حل مشکلات عاطفی به خصوص از جانب مادر.

 

ارائه آگاهی های لازم نسبت به وجود دام ها و مفاسد موجود در جامعه و تجهیز آنها به مهارت های سالم زیستن.

 

ارائه الگوهای موثر به فرزندان نوجوان به خصوص دختران نسبت به بروز رفتارهای مناسب در مقابل خواسته های نامعقول از جانب افراد موجود در جامعه و مصون سازی آنها از ابتلا به دام های فاسد اجتماعی.

 

فراهم نمودن زمینه های ازدواج برای جوانان.

منبع : همدلی

Akbar Balinparast بازدید : 132 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

لسه اول خواستگاری باید سوالهای کلی پرسیده بشه.می پرسید چه جور سوالهایی؟؟

 

خب جونم براتون بگه ...ببخشید شد شبیه قصه ها!!!!!

 

اما شما باید بتونید یه سری سوالهایی رو مطرح کنید که به یه چیزایی کلی برسید.مثلا فکر نکنم کسی از زن یا شوهر سطحی نگر و کم عقل خوشش بیاد.

 

خب حالا باید برای کشف این موضوع یه سری سوالها وبحثهایی مطرح شه که بتونه یه چیزایی از این موضوع بفهمید.مثلا می تونید نحوه برخورد طرف مقابل رو با یه موضوع پیش آمده در زندگی بپرسید.مصداق عینی این رو فعلن تو ذهنم ندارم.

 

همین موضوع ها رو در مورد

 

ایمان

 

اخلاق

 

آداب معاشرت و....بپرسید.

 

خب اینجا من یه تعداد سوال یادداشت می کنم. که شاید بدردتون بخوره!

 

لازم است قبل از هر چیز به چند نکته اشاره کنم:

 

1 - در انتخاب پرسشها سعی بر این بوده که سؤالات هماهنگ با معیارها و حدود شرعی اسلام عزیز انتخاب و گلچین شوند.

 

2- سؤالات عموماًبه صورت نظری، عمومی و مستقیم طرح شده و شما می توانید با توجه به شرایط و موقعیت فرهنگی و محیطی فرد مورد نظر، آنها را به صورت کاربردی، ملموس و غیر مستقیم مطرح نمایید.

 

3- سؤالات طرح شده بسیار کلی و جامع است و قابلیت گسترش و تبدیل آن به سؤالات جزئی تر، تشریحی و تستی برای شما وجود دارد.اینو بگم که بعدا یه مقداری از سوالات جزئی رو مطرح می کنم.

 

4 - باید توجه داشته باشید که مهمترین شرط برای مفید بودن این پرسش و پاسخها، داشتن صداقت کامل برای هر دو طرف است.

 

5- سؤالات طوری مطرح شده که هم آقایان و هم خانمها بتوانند از آنها استفاده کنند ولی برخی از سؤالات نیز اختصاصی آقایان یا خانمها می باشد.

 

6 - از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سؤالات جواب می دهد و چه بسا ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید، بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد اینگونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید. به عنوان مثال قبل از اینکه سؤال کنید:" نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست؟"بپرسید:" به نظر شما قناعت یعنی چه؟"

 

7- توصیه می کنم پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید.

 

8 - دقت داشته باشید که اصل جوابها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاههای طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست.

 

9 - بعد از مطالعه سؤالات متوجه خواهید شد که پرسیدن برخی از این سؤالات در جلسه اول خواستگاری ضرورتی ندارد و در صورت نتیجه گیری اولیه، در جلسات بعدی مطرح شوند بهتر است، که تقسیم بندی آن بر عهده خود شما می باشد.

 

10 - ممکن است شما احتیاج به پرسیدن برخی از این سؤالات نداشته باشید، به این دلیل که یا قبلاً از آنها اطلاع داشته اید و یا اینکه سؤال مورد نظر در مورد طرف مقابل شما صدق نمی کند.

 

11 - سؤالاتی را که فکر می کنید مطرح کردن آنها ضروری میباشد و در این مجموعه سوالات گنجانده نشده را نیز به سؤالات خود بیفزایید.

 

خواستگاری


سؤالات مربوط به آینده زندگی

 

به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟

 

ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟

 

افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟

 

چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟

 

نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟

 

نظر شما در مورد مهریه چیست؟

 

زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟

 

آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟

 


سؤالات مربوط به خانواده همسر

 

از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)

 

سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟

 

خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟

 

خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟

 

خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟

 

Akbar Balinparast بازدید : 204 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم. اما مطالبی كه در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد

 

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب كرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حكم كلید راهنما را داشته باشد.

 

1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

 

2- مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

 

3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

 

4- زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر" باشد. ( ضرب المثل یونانی )

 

5- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

 

6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

 

7- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی )

 

8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

 

9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

 

10-داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

 

 

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

 

12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

 

13- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی )

 

14- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی )

 

15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

 

16- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی )

 

17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

 

18- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

 

19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

 

20- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

 

 

21- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز )

 

22- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

 

23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

 

24- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی)

 

25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك )

 

26- با زنی ازدواج كنید كه اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

 

27- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 

28- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " كر " باشد و زن " لال " . ( سروانتس )

 

29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( كریستین )

 

30- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

 

 

31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین )

 

32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك )

 

33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

 

34- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )

 

35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

 

36- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

 

37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك )

 

38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 

39- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر)

 

40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس)

 

 

41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

 

42- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 

43- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی )

 

44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر)

 

45- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی)

 

46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر)

 

47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )

 

48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد)

 

49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو)

 

50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )

 

 

51 - هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی)

 

52 - با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی )

 

53 - تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر )

 

54 - دوام ازدواج یك قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی )

 

55 - ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت )

 

56 - زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی )

 

57 - ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین )

 

58 - ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

 

60 - تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )

Akbar Balinparast بازدید : 257 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

مراسم خواستگاری یکی از زیباترین مراسم در زندگی هر جوانی است. این نکته در مورد والدین نیز صدق کند. بدین خاطر که با خواستگاری رفتن برای فرزندانشان، به یاد خاطرات خوب دوران جوانی خودشان می افتند. والدین گاهی از به یاد آوردن گذشته احساس لذت و شادکامی می کنند و گاهی هم با آه و اندوه از آن زمان یاد می کنند و در دل می گویند ای کاش قلم پایم می شکست و چنان روزی در زندگیم پیش نمی آمد.

 

به والدین توصیه می شود که راه را برای فرزندانشان باز بگذارند تا آنچه را که بیرون از منزل برایشان اتفاق می افتد، با خیال راحت در جمع خانواده بازگو کنند و آن را به کمک دیگر اعضای خانواده تجزیه و تحلیل کنند. در آن صورت می توانند مطمئن باشند که به نتایج ایده آل هر خانواده ایرانی می رسند.

 

طبیعی است که در مراسم خواستگاری، نوعی اضطراب و دلشوره در ذهن اعضای خانواده وجود دارد، به خصوص اگر دو خانواده نسبت به هم شناختی نداشته باشند، این اضطراب بیشتر خودنمایی خواهد کرد.

 

در هر مراسم خواستگاری، احتمالاً یکی از دو حالت زیر وجود دارد:

 

مراسم خواستگاری بدون شناخت قبلی از خانواده های طرفین .

 

مراسم خواستگاری با شناخت قبلی از خانواده طرفین.

 

درحالت اول، خانواده های دو طرف نسبت به هم هیچگونه شناختی ندارند، بنابراین لازم است در صورتی که خانواده دختر کاملاً بی خبر هستند، توسط خانواده پسر به هر وسیله ای که امکان داشته باشد، از جریان خواستگاری مطلع شوند و با تعیین وقت قبلی به خانه آنان بروند؛ به دلیل آنکه ممکن است، خانواده دختر در شرایط نامطلوبی باشند و آمادگی پذیرایی از خانواده پسر را نداشته باشد. در چنین شرایطی ارزیابی دو خانواده از همدیگر نابجا خواهد بود و خانواده دختر خیلی عصبانی خواهند بود که همین وضعیت ممکن است در زندگی بعدی آنان تأثیر ناخوشایندی داشته باشد و به عنوان یک خاطره بد در ذهن ها بماند، پس بهتر است به خاطر حفظ حرمت خود و احترام به خانواده دختر، قبلاً در مورد رفتن به خواستگاری به خانواده دختر اطلاع داد. دلیل دیگر آنکه اصلاً ممکن است خانواده دختر به خانواده پسر اجازه ورود ندهند، و شاید بتوان گفت که حق هم دارند، چون شناختی نسبت به آن خانواده در دست ندارند.

 

گاهی هم ممکن است برای مرتب کردن خانه، از خانواده پسر بخواهند که مدتی پشت در و یا در سالن پذیرایی منتظر باشند. خلاصه این که در یک کار از قبل تدارک دیده نشده ، اتفاقاتی که ممکن است بیفتد و تأثیرات خوب و یا بد آن، که در هر صورت چندان مطلوب نخواهند بود.

 

زمان خواستگاری بهتر است بعدازظهر و یا این که در ساعات اولیه شب باشد تا همه ی اعضای خانواده در منزل حضور داشته باشند ( البته در فصل های مختلف وضعیت متفاوت است.) در اولین جلسه خواستگاری، بهتر است که برای همراهی پسر، فقط از والدین او و کسی که معرف آنان است و احتمالاً با طرفین آشنایی دارد، استفاده شود و از همراه کردن اعضای دیگر فامیل ، مانند: عمو، دایی، عمه، خاله، خواهران و شوهران آنان و یا برادران و همسران آنان خودداری کرد، زیرا خانواده ها نسبت به هم شناختی ندارند و نمی دانند با چه کسی باید حرف بزنند و تصمیم گیرنده کیست. به هنگام پذیرایی نیز، ممکن است زیر نگاه های تیز لشگری از طایفه داماد، اتفاقاتی بیفتد. ضمن آنکه خانواده دختر نمی دانند پذیرایی را از کجا باید شروع کنند. گاهی هم در خانواده دختر بیش از یک دختر وجود دارد و هیچ یک از دو طرف هم نمی داند که دختر مورد نظر کدام است. البته در خانواده های چند دختری، ابتدا از دختر بزرگتر شروع می کنند که گاهی مورد پسند واقع نمی شود و بیشتر متوجه دختر بعدی می شوند که وضعیت او نیز وابسته به دختر بزرگتر خواهد بود.

 

پیشنهاد می شود که از واسطه جهت خواستگاری کمتر استفاده گردد. همچنین در صورتی که قبلاً به خانواده اطلاع داده شده و تعیین وقت گردیده است، بهتر است که از خانواده پسر در یک اطاق کوچک پذیرایی شود. اتفاقات بزرگ دنیا در اطاق های کوچک و دربسته ، طرح ریزی می گردد. بهتر است که در روز خواستگاری از چراغ های رنگین، نورافکن ها و لوسترهای بزرگ استفاده نشود و از چراغ های ساده استفاده شود.

 

اجرای مراسم خواستگاری را که از مراسم لازم برای شروع زندگی است نباید سرسری گرفت و اگر می خواهید در خانواده همسرتان مورد احترام و دارای ارزش باشید، زندگی مشترکتان را حتماً از طریق خواستگاری شروع کنید.

 

خواستگاری

 

بهتر است وسایل و مواد خوراکی مورد استفاده برای پذیرایی، خیلی ساده باشند. مثلاً از چای و نان شیرینی یا بیسکوئیت ساده استفاده شود که به راحتی در دهان جای بگیرد. ( از نان نخودچی یا شیرینی هایی که ممکن است در داخل گلو بپرد و ایجاد اشکال نماید استفاده نکنید.) برای پذیرایی از میوه های آبدار مثل انار و نیز شیرینی های بزرگ استفاده نشود که باعث زحمت می گردند، چون کلیه حرکات خانواده های طرفین زیر ذره بین قرار دارد و ثبت و ضبط می گردند.

 

ابتدا بهتر است که فردی از خانواده پسر که می تواند خوب حرف بزند، شروع به صحبت کند، چون معمولاً در این لحظه حواس همه حاضرین متوجه این شخص می شود. و اگر کسی باشد که نتواند خوب سخنرانی کند، ممکن است سبب لبخندهای تمسخرآمیز میزبانان گردد. بهتر است در مورد پسر ( داماد) هر آنچه واقعیت دارد بیان گردد. فقط واقعیت ها، زیرا مطالبی که برخلاف واقعیت باشد، به صورت پدیده ذهنی بدی در نظر خانواده دختر جلوه گر خواهد شد و به طور یقین در آینده ، زوج جوان با مشکل رو به رو خواهند شد و حتی ممکن است کارشان به طلاق بکشد. از طرف خانواده دختر هم باید شرح حال مختصری از وضعیت دختر از نظر سن، تحصیلات و عضی خصوصیات خاص ارائه گردد.

 

رسم ادب این است که اگر طرف مقابل مورد قبول واقع نشد ، خانواده ها به هم اخم نکنند و قیافه عبوس به خود نگیرند، بلکه با لبخند و با رعایت احترام کامل و گفتن این جملات که «فعلاً رفع مزاحمت می کنیم و ان شاء ا... به زودی همدیگر را خواهیم دید» و یا «به شما خبر خواهیم داد» و با روبوسی از یکدیگر و با این فرض که دوستی بر دوستانشان اضافه شده است، یکدیگر را ترک نمایند.

 

البته این گونه خواستگاری به هیچ عنوان را توصیه نمی شود و بیشتر شبیه به خرید کالاست. وقتی شناختی در بین نباشد، طرفین نمی دانند که طرف مقابلشان چه کسی است، چطور زندگی می کند، چه تحصیلاتی دارد، در چه محیط اقتصادی و فرهنگی رشد کرده است، چه عقایدی دارد و بسیاری از مجهولات دیگری که پاسخ به هر کدام احتیاج به زمان طولانی دارد.

 

حالت دوم، خواستگاری با شناخت قبلی طرفین از یکدیگر است و در این نوع خواستگاری که خانواده های پسر و دختر از قبل با یکدیگر آشنا شده اند و نسبت به هم اطلاعاتی دارند، بهتر است نکات زیر رعایت گردد.

 

تاریخ آن از قبل تعیین شود و بهتراست که در ساعت های عصر یا اوایل شب صورت پذیرد. افراد کمتری خانواده پسر را همراهی نمایند و بهتر است از وابستگانی برای این کار استفاده شود که بتوانند خوب و منطقی صحبت کنند و تصمیم بگیرند. از نظر پوشش بهتر است که داماد یک لباس ساده و راحت بپوشد و احیاناً لباسی تهیه نکنند که نتواند در آن آرام بگیرد و در نتیجه مورد تمسخر واقع شود.

 

پوشش دختر خانم بهتر است مطابق با فرهنگ اسلامی و ایرانی، لباسی بلند و پوشیده باشد، به طوری که به راحتی بتواند در آن حرکت کند. خانم ها لازم است به این نکته توجه کافی داشته باشند که مردان ایرانی پوشیده ترین لباس را می پسندند. لباس نباید طوری باشد که از شدت تنگی رو به پاره شدن برود! نوع آرایش بهتر است که بسیار ساده و متناسب با چهره ای شاخص فرهنگ و مذهب ایرانی باشد. اگر آرایش تند و غلیظ باشد، قضاوت خانواده پسر( داماد) چندان مناسب نخواهد بود.

 

در مراسم خواستگاری بهتر است که پسر چند شاخه گل کوچک، زیبا و با رنگ های شاد تهیه نماید و به هنگام ورود به خانه دختر روی میز بگذارد. به همه دختران توصیه می گردد که به هنگام خواستگاری، چای یا شیرینی را به اولین سرنوشت ساز زندگی، یعنی مادر داماد تعارف کنند، در کنار او بنشینند ، با او صحبت کنند، به سؤالات او پاسخ دهند و خلاصه آن که به او توجه کنند و چندان به پدر داماد نزدیک نشوند که ممکن است از همان اوایل باعث دردسر شوند.

 

لازم است که در جلسه اول خواستگاری فقط روی مسائل ازدواج صحبت شود و از بحث هایی که باعث اتلاف وقت می گردند و مسئله اصلی را به تعویق می اندازند، خودداردی نمایند.

 

به خانواده داماد توصیه می گردد که در همان اولین جلسه ، بعد از توافق ، هدایایی به عروس بدهند. میزان مهریه بستگی به وضعیت فکری ، اقتصادی و اجتماعی طرفین دارد.بسیار دیده شده که ایراداتی در رفتار و شخصیت دختر وجود داشته است که باید به طرف مقابل، مبلغی هم دستی داده شود تا با او ازدواج کند؛ یک دختر وسواسی که شب و روز فقط مشغول تمیز کردن دستهایش است، ولی از خانه داری هیچ گونه اطلاعی ندارد و حتی طرز تهیه نیمرو را بلد نیست، آیا می توان با او زندگی کرد؟ و یا پسری که شخصیتی متکی به والدینش دارد و اصلاً رشد فکری و اجتماعی او در حد بسیار پایینی می باشد تا اخلاقش ناپسند است و فحاشی می کند، حتی اگر میلیاردها مهریه دختر کند آیا ارزش ازدواج کردن دارد؟ در مقابل دخترانی هم هستند که ارزششان اصلاً در عدد و رقم نمی گنجد با معیارهای عادی نمی توان گوشه ای از شخصیت و رفتار و صفات خوب آنان را که مطبوع طبع هر ایرانی مشکل پسندی باشد بیان کرد.

 

خلاصه آنکه در زمینه مهریه می توان گفت که این سنتی لازم است و باید اجرا گردد. پس باید آنچه را عقل حکم می کند، انجام داد و نیز ارزش مادی و معنوی طرفین در نظر گرفته شود و در نهایت تصمیم با طرفین و توافق آنان است.

 

به طور کلی اجرای مراسم خواستگاری را که از مراسم لازم برای شروع زندگی است نباید سرسری گرفت و اگر می خواهید در خانواده همسرتان مورد احترام و دارای ارزش باشید، زندگی مشترکتان را حتماً از طریق خواستگاری شروع کنید. همچنین مجدداً به والدین ارجمند توصیه می شود که راه را برای فرزندانشان باز بگذارند تا آنچه را که بیرون از منزل برایشان اتفاق می افتد، با خیال راحت در جمع خانواده بازگو کنند و آن را به کمک دیگر اعضای خانواده تجزیه و تحلیل کنند. در آن صورت می توانند مطمئن باشند که به نتایج ایده آل هر خانواده ایرانی می رسند.

 

در طی مراسم خواستگاری نیز به نظرات و عقاید والدین دو طرف احترام گذاشته شود. با رعایت نکات بالا زوجی با سعادت در کنار یکدیگر خواهید بود که هر لحظه از زندگی مشترک برایتان ارزشمند، شیرین و فراموش نشدنی خواهد بود.

Akbar Balinparast بازدید : 193 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

1- دیانت و تقوی:شوهری كه متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می كند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می كند.

امام باقر(ع) می فرمایند: " شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر كس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید."

 

 

2- حسن خلق:یكی از ویژگی های شوهر شایسته آن است كه از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.

حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد كه از نظر دین و اخلاق شما را راضی می كرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.

 

 

3- فعّال و تلاشگر: شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش كوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر كسی است كه در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به كار وا دارد.

 

 

4- عفّت زبان :بیان ، یكی از عوامل تشكیل دهنده شخصیت است. كسی كه در گفتار با كلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر كس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی كه مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یكی از خصوصیات یك شوهر شایسته است.

 

5- سخاوت :فردی كه خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم كردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یك شوهر خوب است. تهیه هدیه و كادو برای همسر از اعمالی است كه یك شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.

 


6- مهمان نوازی :مردی كه نان خانه اش را كسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد باید بداند همسرش كه در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه كند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یك شوهر خوب است.

 

شوهرشایسته

 

7- آراستگی :همانطور كه شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت كافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.

 

 

8- امین بودن :مرد باید از هرگونه پنهان كاری یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است كه زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.

 

 

9- اصالت و نجابت خانوادگی :از ویژگی هایی كه در شوهر اهمیت خاص دارد ، یكیوراثت و دیگریمحیط است كه اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند كه از یك خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یك محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.

 

 

10- عاقل و خردمند :یكی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذكاوت كافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به كسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و كمالش بیشتر، و هوش و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.خلاصه می توان گفت كهزن باید از ازدواج با مردی كه دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری كند.

 

شرابخوار ؛

 

بد اخلاق ؛

 

بد چشم و بی بند و بار؛

 

بدبین ("سوء ظن" ، نه "غیرت") ؛

 

خسیس ؛

 

بدون احساس مسئولیت ؛

 

تنبل؛

 

سفیه و ناهنجار؛

منبع : کتاب مشاوره در آستانه ازدواج - تالیف سید مهدی حسینی بیرجندی

Akbar Balinparast بازدید : 180 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

نکته‌ های مهم برای دخترخانم‌ها : قبل از برقراری ارتباط عاطفی درستی، صداقت و وفاداری ، از عوامل ضروری یک رابطه‌ی سالم هستند. بدانید تا زمانی که شما به او احساس امنیت می‌دهید، با شما، خودش و دیگران صادق است.- رشد فکری و مسؤولیت‌پذیری: از نظر فکری، رشد کرده و مسؤولیت‌پذیر باشد و

 

 

مسائل مهم در دوران نامزدی


در زیر، نکته‌هایی برای دخترخانم‌هایی که قصد ازدواج دارند، ارائه شده که لازم است در دوران اولیه‌ی آشنایی با همسر آینده‌شان به آن‌ها توجه و دقت کافی داشته باشند. باعجله و بدون ‌آگاهی عمل کردن، موجب یک عمر پشیمانی خواهد شد. به توصیه‌های زیر که به شما در شناخت مرد مناسب زندگی‌تان کمک می‌کند، توجه کافی داشته باشید:

 

 

قبل از درگیری عاطفی، سؤال‌های خود را مطرح کنید

 

قبل از این‌که درگیر مسائل عاطفی با مردی شوید، اطمینان حاصل کنید که با فرد مناسب یا نامناسبی طرف هستید! در اولین ملاقات‌هاست که شما باید سؤال‌هایی از همسر آینده‌ی خود بپرسید تا بتوانید تصمیم بگیرید که آیا باید درگیر مسائل عاطفی بیش‌تری بشوید یا خیر؟!

 

قبل از این‌که با او ازدواج کنید و به قلب شما راه یابد، باید او را مورد ارزیابی و سنجش قراردهید. هرچه اطلاعات بیش‌تری در مورد نامزدتان داشته باشید، بهتر می‌توانید قضاوت کنید که آیا او شریک زندگی مناسبی است یا خیر!

 

 

به منظور مطمئن شدن از این‌که نامزدتان، مناسب شماست یا نه، می‌توانید در زمینه‌های زیر از او سؤال کنید:


- وضعیت خانواده و کیفیت روابط خانوادگی

- روابط عاطفی گذشته و دلیل‌های به‌هم خوردن آن‌ها

- درس‌های آموخته‌شده از تجربه‌های زندگی

- اخلاقیات، ارزش‌ها و دیدگاه‌های اخلاقی

- دیدگاه‌های عاطفی، تعهد و روابط

- فلسفه‌ی مذهبی یا روحی

- هدف‌های حرفه‌ای، شخصی و...

 

 

با احساسات خود صادق باشید


به‌طور کلی، ارتباطی موفق است که همیشه دارای صداقت و اساس و پایه باشد. وقتی‌که شما در روابط‌تان با دیگران، در ابراز احساسات خود صادق نباشید، آن روابط به‌هم ریخته، نامطبوع و پیچیده خواهد شد.

 

نکاتی برای دختر خانم ها قبل ازبرقراری ارتباط عاطفی

 

در زیر به چند ویژگی صداقت احساسی اشاره می‌شود:

 

وقتی با کسی که او را دوست دارید، صادقانه صحبت می‌کنید، هر دوی‌تان احساس می‌کنید که به یکدیگر نزدیک شده‌اید. صداقت، هم‌چون پلی میان قلب شما و قلب فرد مقابل‌تان می‌باشد. گویی صداقت، دری را به روی قلب شما باز می‌کند بنابراین او می‌تواند خود واقعی شما را احساس کند. اگر از نظر عاطفی با مردی که شما را دوست دارد صادق نباشید، روابط‌تان سطحی خواهد بود و هرگز این روابط به‌طور جدی عمیق‌تر نمی‌شود. هرچه از لحاظ عاطفی صادقانه‌تر برخورد کنید، به همان اندازه، صمیمیت بیش‌تری را تجربه خواهید کرد و احتمال بیش‌تری دارد که شما با یکدیگر، آینده‌ای بهتر را خلق کنید. صداقت احساسی، به‌وجودآورنده‌ی صمیمیت می‌باشد.

 

صداقت احساسی شما، سبب می‌شود نامزدتان به خود اجازه دهد، احساساتش را بیان کند. وقتی با مردی از نظر عاطفی صادق هستید، موجب می‌شود او هم از نظر عاطفی با شما صادق باشد، او احساس امنیت بیش‌تری ‌کند و ب‌تواند احساسات قلبی‌اش را بیان کند. اگر نامزدتان احساس کند که شما احساسات خود را بیان نمی‌کنید، او نیز در برابر خودش، سپر محافظتی قرارمی‌دهد. زمانی‌که احساسات خود را ابراز می‌کنید، همسرتان به شما اعتماد می‌کند و دیوارهای محافظ احساساتش فرومی‌ریزند. مرد صادقی که مناسب شماست، همیشه به شما به‌خاطر صداقت در ابراز احساسات‌‌تان، احترام می‌گذارد.

 

 

هویت و شخصیت نامزدتان

 

هویت، یکی از ضروری‌ترین مشخصه‌های همسر دائمی شماست. بنابراین در جست‌وجوی مردی با هویت مناسب باشید. هویت، خمیرمایه‌ی درونی شخص است. هر چیزی که درون فرد را بیان کند و ارزش‌های زندگی او، اخلاق و رفتارش را نشان‌دهد، جزو هویت او می‌باشد. رفتار نامزدتان نسبت به خود، شما و بعد از ازدواج، رفتارش با فرزندان، نشان‌دهنده‌ی هویت اوست در حالی‌که شخصیت، روشی است که شخص، خودِ بیرونی‌اش را به جهان اطراف نشان‌می‌دهد؛ روشی که او، ظاهرش را بیان می‌کند.

 

امکان دارد هویت در ظاهر، به اندازه‌ی شخصیت، قابل رؤیت نباشد اما درواقع انعکاسی حقیقی‌تر از باطن شخص می‌باشد. اگر هویت و شخصیت را یک کیک در نظر بگیریم، «شخصیت» قسمت رویه‌ی کیک و «هویت» مواد تشکیل‌دهنده‌ی کیک می‌باشد.

 


در انتخاب مرد مناسب‌تان، به دو نکته‌ی زیر توجه کنید:


- به جای‌ این‌که روی ویژگی‌های شخصیتی او تکیه کنید، هویت او را بشناسید.

- به جای این‌که هدف‌تان، پیمان زناشویی باشد، مطمئن شوید که او هویت مناسبی دارد. (به‌دنبال پیمان زناشویی بودن، چشم شما را به‌ روی هویت او می‌بندد)

 


چند مشخصه‌ی هویتی که باید در مرد ایده‌آل خود جست‌وجو کنید، عبارتند از:

 

- تعهد نسبت به رشد و پیشرفت در انسانیت: شما نباید او را تهدید به رشد و پیشرفت کنید، بگذارید خودش این عمل را انجام دهد.

 

- صداقت عاطفی: یک ارتباط صمیمی، شریک بودن در همه‌چیز، به‌خصوص در احساسات است. او باید مردی باشد که احساساتش را نسبت به شما بیان کند.

 

-آن‌چه را که می‌گوید و می‌خواهد در زندگی انجام دهد، جامه‌ی عمل بپوشاند.

 

- اعتمادبه‌نفس بالا: نسبت به خودش، احساس خوبی داشته باشد. از خودش و محیط زندگی‌اش به‌خوبی مراقبت کند و خودش را به‌اندازه‌ی شما دوست داشته باشد.

 

- نگرش مثبت نسبت به زندگی: مردی با هویت مناسب، خوبی‌های دنیا را در شما و خودش می‌بیند و هنگامی‌که شما با او هستید، احساس خوبی در مورد زندگی خواهید داشت.

شخصیت مرد مناسب‌تان، به اندازه‌ی هویت او اهمیت ندارد. علاقه به ظاهر یک مرد، مهم است اما نه این‌که تنها ظاهر را درنظر بگیرید. شما باید او را بیش‌تر به‌خاطر باطنش دوست داشته باشید.

farspics.blogspot.com

Akbar Balinparast بازدید : 396 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

چگونه ارتباط احساسی برقرار کنیم؟ارتباط احساسی چیست؟ گوش کنید، آیا نشانه هایی می بینید که بگویند می توانید با کسی رابطه برقرار کنید یا نه؟ چرا دست یافتن به سطح بالایی از امنیت احساسی با جنس مخالف اینقدر دشوار است؟ با مسائل و مشکلات مربوط به برقرار ارتباط احساسی آشنا شویدو ببینید چرا برقراری پیوند احساسی برای ساختن یک رابطه الزامی است.

 


تعریف ارتباط احساسی

 

هر فرد تعریف شخصی خود را از یک ارتباط احساسی دارد اما یک تعریف اصلی وجود دارد که برای همه مردم صدق می کند. ارتباط احساسی مجموعه ای از احساسات فردی است که کنار هم جمع می شود تا بین دو نفر پیوند برقرار کند. کلمه احساسی به معنی برانگیختن احساسات بسیار است. این احساسات می تواند عصبانیت، غم، لذت، عشق یا یکی از هزاران حسی باشد که انسانها تجربه می کنند. ارتباط یک پیوند است با فرد یا چیزی دیگر.

 


روابط بدون ارتباط احساسی

 

برای اینکه یک رابطه ساخته شده و قوی تر گردد، باید ارتباط احساسی حاصل شود. ممکن است شما با کسی که احساس قوی نسبت به او دارید یا عاشقش هستید در یک رابطه باشید. او، از طرف دیگر، با شما احساس دوری می کند و به ندرت درمورد احساساتش با شما صحبت می کند. این نوع روابط، روابط دوستانه یا زندگی کردن کنار یکدیگر یا برآورده کردن نیازهای جنسی است. بدون ارتباط احساسی قوی، چنین روابطی خیلی زود از هم پاشیده می شوند.

 

 

پیوندهای محکم

 

زوج هایی که سعی می کنند در حد توان درمورد همدیگر بیشتر بدانند رابطه ای احساسی بینشان ایجاد می شود. از طریق مکالمه از روی فکر و محبت، به پیچیدگی های درون همدیگر پی می برید. می فهمید که چه چیز موجب شادی طرفتان می شود، چه چیز او را عصبانی می کند، و چه چیز او را به اوج لذت می رساند. او هم می فهمد که چه چیز اشک شما را در می آورد، چه چیزی باعث می شود لبخند بزنید، و چه چیز خسته تان میکند. هر کدام به ذات همدیگر پی می برید و نسبت به هم محبت و همدلی پیدا می کنید.

 

برای اینکه یک زوج بتوانند از لذت یک رابطه احساسی لذت ببرند، باید بتوانند اجازه دهند که کسی به آنها نزدیک شود. اینکه اجازه دهید کسی به رازها، دردها و لذت های درونی شما پی ببرد، کمی مخاطره آمیز است. ریسک کردن برای چنین چیزی نیازمند اطمینان و اعتماد است. وقتی به اعتماد حیانت شود، التیام یافتن از آن خیلی طول می کشد.

 

بدون داشتن یک رابطه احساسی قوی، راه به سمت عشق بسته است. وقتی آن ارتباط و وابستگی از بین می رود یا نادیده انگاشته می شود، عشق هم از میان می رود.

 

 

نشانه های ارتباط احساسی

 

بااینکه احساسات هر شخص متفاوت است، اما یک نشانه عمومی وجود دارد که نشان می دهد ارتباط احساسی بین دو نفر ایجاد شده است. نشانه حقیقی این است که هر دو نفر دیگری را به درون خود راه بدهند.

 

داستان های خنده دار از اتفاق هایی که سر کار افتاده برای هم تعریف می کنید و درمورد روزهایی که همه چیز برایتان بد بوده هم باز با طرفتان دردودل می کنید. هر دو شما دوست دارید که درمورد رویاهای کودکی و آرزوهای بزرگسالی خود با هم صحبت کنید. مکالمه بین شما خیلی راحت و سیال پیش می رود. زوجی که پیوند احساسی قوی با هم داشته باشند، حتی در سکوت هم احساس راحتی می کنند. می توانید بدون هیچ ترسی هر مسئله ای را با طرفتا در میان بگذارید.

 

اما یادتان باشد که جاذیه فیزیکی و ارتباط احساسی با هم تفاوت دارند. بااینکه ممکن است یکی به دیگری منجر شود اما جاذیه فیزیکی، احساسی سطحی است که می تواند راهی به سمت ارتباط احساسی و عشق باشد.

 

چگونه ارتباط احساسی برقرار کنیم


ازدواج و ارتباطات احساسی

 

اگر قرار است ازدواجی پایدار بماند، وجود ارتباط احساسی بین دو طرف الزامی است. وقتی دو طرف احساسات خود را با هم در میان نگذارند، ازدواج سخت و طاقت فرسا خواهد بود. آن زمان است که عصبانیت، خشم و اختلافات پدید می آید و فقدان اعتماد، زندگی زناشویی را دچار آشفتگی خواهد کرد.

 

اگر فکر می کنید ارتباط احساسی بین شما و همسرتان از بین رفته است، باید به دنبال دلیل آن باشید.

 

آیا گناه نابخشودنی هست که چنین فاصله ای را میان شما انداخته؟ شاید در عصبانیت چیزی گفته شده یا کاری انجام شده که منجر به درد جسمی و احساسی شده است. همین زمانهاست که انکار هم پیش می آید و همه چیز را برای ساختن دوباره آن پیوند احساسی سخت تر می کند.

 


چطور پیوند احساسی برقرار کنیم؟

 

اگر سالمترین رابطه ممکن را می خواهید، باید بدانید که چطور یک پیوند احساسی عمیق و قوی بین خود و طرفتان ایجاد کنید. وقتی پیوند احساسی بین شما وجود داشته باشد، همه چیز دیگر آسانتر خواهد شد. در زیر به 7 نکته اشاره می کنیم که به شما کمک میکند پیوندی ناگسستنی بسازید.

 

1. بررسی طرف مورد نظر: باید بفهمید طرفتان به چه چیز نیاز دارد و از زندگی و از شما چه می خواهد. این یعنی وقتی حرف می زند به دقت به او گوش کنید. وقتی رازهایش را با شما قسمت می کند خوب توجه کرده و بعداً به عمق حرفهایش فکر کنید.

 

2. اعتماد: باید بین خودتان حس اعتماد ایجاد کنید. این ستون اساسی پیوند احساسی یک شبه ایجاد نمی شود. زمان می برد. باید اجازه دهید این اعتماد به طور طبیعی ایجاد شود.

 

3. حضور احساسی: هر دو شما باید از نظر احساسی در دسترس همدیگر باشید. اگر عقب بکشید و حرفهایتان را با طرفتان در میان نگذارید چنین پیوندی ایجاد نخواهد شد.

 

4. ابراز محبت: نباید برای نشان دادن مهر و محبت مشکلی داشته باشید اما زوج های ازدواج کرده که رابطه شان سرد شده باید تلاش کنند با هم مهربان باشند. صبحها که از خواب بیدار می شوید و شب ها که می خواهید بخوابید همدیگر را ببوسید. دست ها هم را بگیرید؛ همدیگر را در آغوش بگیرید و شعله های عشقتان را دوباره روشن کنید.

 

5. جنگ ملایم: در وسط دعوا و مشاجره، کلمات به راحتی از دهانتان بیرون می آیند. باید یاد بگیرید که ملایم دعوا کنید. اگر نمی دانید چطور می توانید از مشاور کمک بخواهید. یادتان باشد موقع دعوا کردن هیچوقت گذشته را پیش نکشید. در لحظه زندگی کنید و برای احساساتتان دلیل محکم بیاورید.

 

6. دنیا را در چشمان او ببینید: سعی کنید دنیا را آنطور که او می بیند ببینید تا بفهمید که واقعاً کیست. برای اینکار باید گاهاً به عقب بروید تا ببینید چرا او به آن طریق خاص عمل کرده است. ببینید نسبت به موقعیت های مختلف چطور واکنش می دهد و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید. از او هم همین انتظار را داشته باشید.

 

7. غلبه بر موانع: زوج هایی که در ازدواج خود دچار مشکل شده اند باید قبل از ایجاد دوباره پیوند احساسی، مشکلات خود را حل کنند. به همراه هم هر مشکل را بررسی کنید و سعی کنید راه حل هایی برای آن پیدا کنید. وقتی بزرگترین موانع و مشکلات را پشت سر گذاشتید، آنوقت می توانید پیوند احساسی فراموش شده تان را از نو بسازید.

 

پیوندهای احساسی پیچیده و بسیار فردی هستند اما رابطه را دگرگون می کنند. بدون ایجد ارتباط احساسی قوی، رابطه از یک دوستی ساده پیشروی نخواهد کرد. ماندن در رابطه ای که پیوند احساسی در آن وجود ندارد باعث می شود طرفین احساس کنند که چیزی گم کرده اند: زنجیر محکمی که دو نفر را به هم وصل می کند و عشقی ماندگار.

 


آیا از نظر احساسی در دسترس نیستید؟

 

آیا شما هم جزء آن دسته از زن های نادر ایرانی هستید که از نظر احساسی در دسترس نیستید و هر بار که مردی به شما نزدیک می شود و می خواهد رابطه ای آغاز کند، دچار مشکل می شوید؟ برخلاف نظر عموم، همه ما گهگاه دچار این مشکل می شویم اما باید ببینیم این مشکل تا چه حد در ما قوی است.

Akbar Balinparast بازدید : 180 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

1- رابطه ای که در آن بیش از آنچه به شما عشق می ورزند , عشق می ورزید.در این رابطه هنگامی که فقط یکی از طرفین در اکثر اوقات از لحاظ روحی تعقیب کننده و دیگری تعقیب شونده میباشد. سالم نبودن و از تعادل خارج شده و محکوم به شکست خواهد شد.

 

2- رابطه که در آن بیش از آنچه که شما عشق می ورزید, به شما عشق بورزند.در چنین رابطه ای که قلبتان را به طور کامل در طبق اخلاص نگذاشته اید, هیچ گاه احساس رضایت نخواهیدداشت.

 

3- رابظه ای که در آن شیفته توانایی های بالقوه نامزد.همسر خود می باشید.داشتن یک رابطه سالم با همسرتان به معنی عشق ورزیدن به او به خاطر کسی که هست , می باشد. نه عشق ورزیدن به او علی رغم کسی که هست و یا به امید کسی خواهد بود.

 

4- رابطه ای که در آن ماموریت نجات همسرتان را به عهده دارید.معتادین به نجات دیگران نه از آن رو که با همسرشان تفاهم دارند, بلکه به این دلیل که احساس می کنند مجبورندبه او کمک کنند, به روابط وارد می شوند. کسانی که ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند, غالبا حس ترحم را باعشق اشتباه می گیرند.

 

5- رابطه که در آن به نامزد, همسرتان به عنوان یک الگو و آمموزگار چشم دوخته اید.وقتی عاشق کسی می شوید که الگوی شما ست, مشکل است رابطه ای طبیعی داشته باشید. ممکن است رفتار یا گفتارهایتان به گونه ای باشد که گویی برابرید, اما ذهنتان برای او مرتبه و مقام افزوده ای قائل باشید که این به نوبه خود هر گونه احساس اختیار و قدرت را از شما سلب می کند.

 

6- رابطه ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته نامزد, همسر خود شده اید.هر گاه شیفته یک ویژگی شخصیتی در ابعاد و صورت های مختلف کسی شدید از خود بپرسید اگر این فرد ویژگی را نداشت آیا همچنان برایم جذاب بود و می خواستم با او ازدواج کنم؟

 

7- رابطه می تواند بسیار فریبنده باشد, مخصوصا همگامی که همان یک زمینه ای که در آن تفاهم برخوردارهستید برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید.

 

8- رابطه ای که در آن نامزد , همسر را از روی سرکشی و عصیان انتخاب می کنید.گاهی افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنند که خصوصیات شخصیتی آنها متضاد کانل با آنچه که مورد نظروالدینشان می باشد در این صورت این امکان وجود دارد که از رابطه خود به عنوان روشی به منظور سرپیچی وعصیان در مقابل والدین خود استفاده می کنید, نه از آن روکه فرد مناسب را یافته اید.....

 

9- رابطه ای که در آن نامزد, همسر را به عنوان عکس العملی در قبال نامزد. همسر قبلی خود انتخاب کرده اید.در این رابطه شما فردی را انتخاب می کنید که در او فقط به دنبال آن دسته از ویژگی هایی هستید که رابطه قبلی تان فاقد آنها بوده است.

 

10- رابطه ای که در آن نامزد , همسرتان از نظر روحی و عاطفی در دسترس شما نیست.این نوع رابطه روابطی را در بر می گیرد که نامزد , همسر از نظر عاطفی و روانی با کسی دیگر درگیر است و به طور کامل نتوانسته است درگیری عاطفی خود را با شخصی سوم حل کند

 
Akbar Balinparast بازدید : 131 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

علت برخي رفتارهاي متفاوت مردان و زنان ساختار متفاوت مغز آنهاست .حتما گاهي از خود پرسيده‌ايد كه چه چيز باعث مي‌شود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقايع زندگي روزمره‌شان با همه صحبت كنند، در حالي كه مردان عمدتا در اين مورد درون‌گرا هستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگي روزمره‌شان را ندارند؟ چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف كار كردن با كامپيوتر و يا خواندن مجلات ورزشي مي‌كنند در حالي كه زنان بيشتر ترجيح مي‌دهند به اخبار رسيده از اين و آن بپردازند و يا سعي كنند روابطشان با ديگران برازنده و معقول به‌نظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با يكديگر چيزهاي متفاوتي را طلب مي‌كنند؟ شايد علت، تفاوت‌هاي بنيادين در مغز مردان و زنان باشد.

 

در بررسي نمونه‌اي از تفاوت‌هاي رفتاري، محققان دانشگاه باث‌ متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است. مردان در مواجهه با درد بيشتر به اين فكر مي‌كنند كه چگونه از شر آن در كوتاه‌ترين زمان ممكن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بيشتر درگير پاسخ احساسي‌شان نسبت به آسيب هستند كه اين خود ممكن است باعث شود تا آنها درد را شديدتر احساس كنند.

 

مردان در مواجهه با درد بيشتر به اين فكر مي‌كنند كه چگونه از شر آن در كوتاه‌ترين زمان ممكن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بيشتر درگير پاسخ احساسي‌شان نسبت به آسيب هستند كه اين خود ممكن است باعث شود تا آنها درد را شديدتر احساس كنند.

 

براي مقابله با ناراحتي ناشي از طلاق نيز تفاوت دو جنس به خوبي مشهود است. زنان توانايي بيشتري براي تطابق با موضوع دارند. در سير تكاملي، زنان بيشتر اهل معاشرت و رفتارهاي اجتماعي هستند، آنها داراي مهارت‌هاي برقراري ارتباط‌اجتماعي هستند كه مردان فاقد آن هستند و اين در حالي كه مردان كمتر قادر به برقراري رابطه اجتماعي مناسب حتي با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتي‌هاي احساسي، به‌جاي مواجهه با مورد ناراحت‌كننده، بيشتر سعي مي‌كنند آن را از هر طريق ممكن و لو اينكه در درون خود بريزند، به حداقل برسانند.

 

شايد يك دليل علمي براي اين موضوع اين باشد كه مغز مردان طوري تنظيم شده كه به‌صورت سيستماتيك و تحليلي عمل كند، در حالي كه مغز زنان بيشتر در مورد احساسات تنظيم شده است. در طي چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بيشتري با دوستانشان برقرار و وقت بيشتري صرف خانواده‌‌شان كردند و به‌دنبال مشاوره‌ها و درمان ناراحتي‌هايشان بودند در حالي كه مردان غالبا به‌دنبال لذت‌هاي موقتي بودند. عمدتا پس از به هم خوردن يك رابطه زناشويي، مردان براي حفظ اعتماد به نفسشان به‌دنبال رابطه جديد هستند به‌جاي آنكه فكر كنند چرا ازدواجشان با شكست مواجه شده است.

 

اول بخونید بعد ازدواج کنید


ابراز احساسات

 

علاوه بر اين، برخلاف عقيده عمومي، در يك رابطه دوطرفه، مردان بيشتر از زنان درگير عشق مي‌شوند از طرف ديگر، زنان بيشتر از طريق برنامه‌ريزي‌شده‌تري عاشق مي‌شوند كه تحت تاثير سير تكاملي‌شان است. آنها بيشتر به‌دنبال شريكي هستند كه مراقب آنها بوده و قادر باشد آنها را هم ازنظر مالي و هم ازنظر عاطفي تامين كند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابيت‌هاي فيزيكي، به‌دنبال مهرباني و سخاوت نيز هستند. البته دكتر تايس خاطر نشان مي‌كند فشارهايي نيز در اجتماع وجود دارند كه باعث مي‌شوند مردان و زنان به سوي شيوه‌هاي رفتاري برنامه‌ريزي‌شده‌شان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بيشتر تشويق مي‌شوند تا احساسات خود را كنترل كرده و تابع آن نباشند. شايد كنترل‌ احساسات در قرون گذشته و به‌ويژه در جنگ‌ها براي مردان خوب بوده باشد، اما در كل كنترل كردن احساسات براي شكل‌دهي يك رابطه زناشويي كار جالب و مفيدي نيست.

 

در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوي شيوه رفتاري ترغيب مي‌شوند كه در طي آن از زنان بيشتر انتظار مي‌رود ملايم‌‌تر و مهربان‌تر باشند كه اين خود موجب مي‌شود برقراري ارتباط با ساير افراد جامعه برايشان آسان‌تر باشد. البته بايد توجه داشت هيچ زن و مردي تمام خصوصياتي كه محققان در مورد مغز زن و مرد مي‌گويند را ندارد. اغلب مردم مغزهاي متعادلي دارند كه داراي مقادير مساوي از خصوصيات مردانه و زنانه است. اما بايد گفت که برخي خصوصيات در مردان بيشتر است و برخي در زنان.حتي برخي از افراد داراي مغزهايي هستند كه رفتاري خلاف جنس آنها دارد. به‌عنوان مثال، ممكن است در اختلاف زناشويي، مرد آرام و ساكت باشد ولي اين بدان معنا نيست كه وي عصباني شده است، بلكه معناي عمده آن اين است كه مغز آن مرد بهتر مي‌تواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل كند. به‌طور مشابه، چنانچه زني براي صحبت‌كردن و مباحثه پافشاري مي‌كند، نبايد فكر كرد علت آن بهره‌برداري از نق‌زدن‌هاي مداوم است، بلكه اين غريزه وي است كه از او مي‌خواهد تا براي برقراري ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت كند.

 

هيچ زن و مردي تمام خصوصياتي كه محققان در مورد مغز زن و مرد مي‌گويند را ندارد. اغلب مردم مغزهاي متعادلي دارند كه داراي مقادير مساوي از خصوصيات مردانه و زنانه است. اما بايد گفت که برخي خصوصيات در مردان بيشتر است و برخي در زنان.

 

اگر شما اين تفاوت‌ها را قبل از اينكه موردي پيش بيايد درنظر بگيريد، حتما رابطه راحت‌تر و درك بهتري از طرف مقابل خواهيد داشت و متوجه خواهيد شد كه كار مغزهاي متفاوت زن و مرد به كمك يكديگر كامل مي‌شود. اگر شناخت نياز ها و ويژگي هاي جنس مخالف را پيش از ازدواج تسريع بخشيده و بدانيم که طبيعت رفتاري اين جنس در عموم مواقع مشابه چگونه است مي توان از بسياري از انتظارات و توقعات بي مورد جلو گيري نمود و افراد را در جهت چرايي رفتار ها توجيه کرد . به علاوه زوجين با داشتن اين اطلاعات حتي مي توانند نياز هاي خود را تعديل کنند و در قبال برخي بي توجهي ها سطح انطباق خود را افزايش دهند.

منبع:سايت علمي دانشجويان

Akbar Balinparast بازدید : 192 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

ـ چون هميشه احساس مي کنند جوانند ، حتي وقتي پير مي شوند .

 

ـ چون هر وقت کودکي را مي بينند لبخند مي زنند .

 

ـ چون در همسرداري به گونه اي رفتار مي کنند که ذهن هيچ غريبه اي به آن راه ندارد .

 

 

ـ چون همه ي توان خود را براي داشتن خانه اي زيبا و تميز به کار مي گيرند و هرگز براي کاري که انجام مي دهند توقع تشکر ندارند .

 

ـ چون هر آنچه که در زندگي خصوصي افراد مشهور اتفاق مي افتد را جدي مي گيرند .

 

ـ چون سراغ مسائل غيراخلاقي نمي روند .

 

 

ـ چون نسبت به زجري که براي زيباتر شدن تحمل مي کنند شکايتي نمي کنند . حتي هنگام استفاده از وسايل خطرناک در سالن هاي ورزشي

 

ـ چون آنها ترجيح مي دهند سالاد بخورند .

 

ـ چون فقط عاشق پيش غذاهاي متنوع و رنگارنگ هستند .

 

 

ـ چون براي حل مشکلات ، روشهاي خاص خودشان را دارند ؛ روش هايي که ما هرگز درک نمي کنيم و همين ما را ديوانه مي کند .

 

ـ چون دقيقاً وقتي ديگر خيلي دوستمان ندارند ، با ترحم به ما مي گويند : " دوستت دارم " ؛ تا ما متوجه بي علاقگي آنها نشويم .

 

ـ چون وقتي مي خواهند در مورد ظاهرشان چيزي بپرسند ترجيح مي دهند اين سوال را از خانمي بپرسند و خلاصه با اين مدل سوالات ما را عذاب نمي دهند .

 

 

ـ چون گاهي از چيزهايي شکايت مي کنند که ما هم آن را احساس مي کنيم مثل سرما يا دردهاي رماتيسمي ، به اين ترتيب ما مي فهميم که آنها هم مثل ما آدم هستند !

 

ـ چون داستان هاي عاشقانه مي نويسند .

 

ـ چون ساعتها وقت خود را با فکر کردن در مورد اينکه چگونه مي توانند با ديگران سر صحبت را باز کنند ، تلف نمي کنند .

 

ـ چون در حالي که ارتش ما به کشورهاي ديگر حمله مي کند ، آنها هم محکم و بي منطق مي جنگند و سعي مي کنند همه ي سوسکهاي دنيا را تا آخرين دانه نابود کنند .

منبع:مجله خانواده شاد شماره 39

Akbar Balinparast بازدید : 102 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

دوستان عزیز، ما سعی داریم طی چند مقاله شما دختر و پسر های جوان را با مهارت ها و اصول پیش از ازدواج و مراسم خواستگاری آشنا کنیم. بنابراین با ما همراه باشید.

 


مهارت در خود آگاهی:


  خود آگاهی موجب شناخت نیازهای افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود . و همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر می كند. خود آگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان آسانتر ساخته ، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایتمندی را رونق می بخشد . خود آگاهی تضمین كننده استحكام وجودی فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و مرد در رویارویی با مشكلات و حل مناسب آن هاست. خود آگاهی شناخت احساسات، اهداف و برنامه های زندگی ، تفریحات و سرگرمی ها ، توانایی ها ، ضعف ها، ارزشها ، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب ، علائق، آرزوها، و استعدادها را به دنبال دارد. كشف و درك شناخت و مهارتها و توانایی های خود به این دلیل مهم است كه: فرد قبل از ازدواج بداند چه هدفی دارد و براساس هدف اصلی زندگی اش برنامه ریزی كند.

 

آگاهی از خود و خصوصیات خویش به انسان كمك می كند با توانایی ها ، ضعفها ، و سایر خصوصیات خود آشنا شود . و همچنین در صورت برخورد با مشكلات طرف مقابل و تشكیل زندگی مشترك بهتر و عمیق تر با مسائل روبرو شود.

 


شناخت تفاوتهای زن ومرد :

 

تفاوتهای میان زن ومرد تفاوتهای عمده ای است . برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیكی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی دارد و باید در ازدواج و زندگی مشترك به آن توجه كرد. ازجمله:

 

برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: آنها می خواهند در مورد مسائل مالی، معاملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند . مخالفت و عدم توجه افراد به این نكته می تواند مشكلات و موانعی را در زندگی مشترك ایجاد كند زیرا مرد تصور می كند كه به استقلالش لطمه خورده است.

 

زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند: چنانچه زنی حس كند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته به شدت آزرده شده و واكنش های شدید عاطفی نشان می دهد.

 

مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید كه مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده اند . البته ، این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسی میان زن ومرد به حساب آورد. در خانواده هایی كه زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش درباره ی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می كند با این كه قدرت اول خانواده است ، مشكلات زیادی مشاهده می شود. البته این كه مردها قدرت اول خانواده باشند به این معنا نیست كه مرد همانند یك دیكتاتور عمل كند بلكه منظور نقش مدیریتی است.

 

صحبت كردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن بسیاری از نگرانی ها و اضطراب ها و ناراحتی های خود را تخلیه می كنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است . چنانچه درك و آگاهی زن و مرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئاٌ آنها را دچار سوء تفاهم های جدی در زندگی مشترك می كند.

 

نگاه مردان به مسائل كلی تر است : مردها معمولاٌ وارد جزئیات و نكات ظریف نمی شوند در حالی كه زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت زن و مرد باعث می شود ، كه زن تصور كند كه مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت است و مرد نیز تصور كند كه همسرش فردی حساس و ریز بین است.

 

زن ها عاطفی تر از مردها هستند: تفاوت عمده بین زن ومرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است كه زنها از مردها دارند. مثلاٌ زنی كه همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد وقتی با شوهری روبرو می شود كه نسبت به این مسائل بی اعتنا است نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بی علاقه است و ادامه چنین تفكرات منفی در مدت زمان اندك موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترك می شود. لذا آگاهی از این نكات ضمن آنكه از ناراحتی های بسیار زیادی جلوگیری می كند. احساس توانایی و مهارت زندگی مشترك را در شخص رشد می دهد.

 

مهارت در همدلی با افراد: همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی با افراد كمك می كند.گاهی افراد به اشتباه تصور می كنند تفاهم به این معنی است: كه با فرد مقابل كاملاٌ هم فكر و هم عقیده باشیم در حالی كه چنین تصوری از پایه اشتباه است ، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت كه شبیه هم باشند.

اختلاف در دیدگاهها، علائق ها ،آرزوها، سلیقه ها ، امری طبیعی و عادی است.

 

پیش نیاز های خواستگاری

 

اصول مهارت همدلی:

 

به صحبت های دیگران خوب گوش كنید .

با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

خود را به جای طرف مقابل بگذارید. 5- در همدلی با طرف مقابل از جمله های قاطع استفاده نكنید.

 


مهارت تصمیم گیری:

 

انسانها در صورت های مختلفی تصمیم می گیرند. خواه این تصمیم معامله ای یا اشتغال به كاری یا ازدواج باشد.

 

 

اصول تصمیم گیری عقلانی

 

تصمیم گیری عقلانی دارای اصول و مهارت هایی به ترتیب زیر است:

مواجه شدن با یک تصمیم: زمانی كه فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد روی آن تمركز کرده و ضمن روشن كردن تصمیم اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می كند.


ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده انتخاب: فرد پیامد های متفاوت انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب كند.

 

تعهد به تصمیم: نسبت به تصمیمی كه گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.

 

برنامه ریزی برای انجام تصمیم: حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.

 

اجرا یا انجام تصمیم: در این مرحله فرد به صورت عملی وارد مراحل اجرای برنامه خودش می شود.

 

ارزیابی پیامد های واقعی اجرا یا انجام تصمیم: فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد كه یا ناموفق بوده یا موفقیت كاملی را به دست نیاورده است . در اینجا فرد مراحلی را كه پشت سر گذاشته مورد بررسی قرار می دهد.

منبع: خانواده مطهر

Akbar Balinparast بازدید : 179 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

زمین و آسمان جاده می شود و "فاصله ها " شروع می شود . انگار عالم و آدم با سرعت هرچه تمام تر حركت می كنند تا به چیزی برسند ، به كسی شاید ، به محلی امن ، به راهی هموارتر ، اما هرچه می رویم ، فاصله مان كم تر می شود ؛ عمر را می گویم كه مثل یك نخ نامرئی هر روز كوچكتر می شود و فاصله ی ما را به آخر خط ، كمتر می كند . اما دلیلی دارد این عمر، كه مثل باد می رود و امان نمی دهد :حكمت این عمر بی بازگشت ، همان است كه مولایمان فرمود : امتحان ریشه ها ، نه لرزاندن شاخه ها .

 

"فاصله ها " ، در سیر داستانی خود ابعاد مختلفی را مد نظرقرار داده بود كه می توان گفت صرف نظر از برخی كاستی ها ، توانسته بود به خوبی از عهده ی سرانجام شان برآید . مثل : فساد های فرهنگی - اجتماعی ، دوستی ها و رابطه های دختران و پسران قبل از ازدواج ، گسست نسلی ، فساد اقتصادی ، مباحث خانوادگی وازدواج های دوم و غیره .

 

ما در بخش خانواده ، قصد داریم از میان این همه بحث و نقلی كه مصداق روشن خانواده های ایرانی شده بود و سوژه ی بگومگوهای پسران و پدران و غیره ، فقط به یك مورد اساسی ؛ كه این سریال قصد ترویج آن را داشت اشاره می كنیم :



روابط دختر و پسر قبل از ازدواج و تعدیل خواستگاری های سنتی

 

"فاصله ها " برای اولین بار از آشنایی ها و رابطه های قبل از ازدواج جوانان درخانواده های مذهبی می گوید كه می تواند خالی از اشكال باشد و به بیراه سوق پیدا نكند ؛ كه تنها عامل آن را وجود محوریت خانواده و اهمیت بالای آن جلوه داده بود .

 

"علی صبوری " و"ریحانه" در دانشگاه با هم صحبت می كنند . از خواسته ها و امیال شان می گویند . از زندگی مشترك و آینده ای كه قرار است با هم بسازند . از خودشان می گویند و خانواده هایشان .این امر با توجه به عوامل زیر امری مثبت و بی اشكال در این سریال نشان داده شده است:

 

- در ابتدای این رابطه ، علی از پدر ریحانه یعنی رضا كریمی اجازه می خواهد كه در صورت تمایل با دخترش در دانشگاه صحبت كند . یعنی خانواده ها در جرقه ی ابتدائی این رابطه كاملا در جریان امور و اتفاقات قرار دارند و اوضاع را بررسی می كنند .

 

- رضا كریمی آن قدر به دختر جوان خود نزدیك است كه ریحانه بی هیچ هراس و ترس از سركوب شدن ، نامه ی علی را در جمع خانواده می خواند و با والدین آگاه و باتجربه اش در رابطه با تصمیمش مشورت می كند .

 

- قصد علی و ریحانه از این رابطه ، ازدواج است و برای شناخت بیشتر با هم صحبت میكنند .

 

- خانواده ها از سوابق و گذشته ی یكدیگر باخبر هستند و به ظاهر، چیزی برای پنهان كردن وجود ندارد .

 

این چه اشكالی دارد ؟ وقتی خانواده ها كاملا در جریان امور قرار دارند ، وقتی یك پدر، از تربیت صحیح دخترش مطمئن است و می داند در مسیر بزرگ شدن او از تعصب ، عقده ، افراط و تفریط استفاده نكرده است ، وقتی مذهب و اعتقادات دینی را برای دخترش درونی كرده و از عدم لرزش مجنون وار و بی منطقش مطمئن است ، چه اشكالی دارد كه دخترش ، پاره ی جانش ، همه ی هستی اش ، در مكانی عمومی ، با پسری كه او را می شناسد و پدرش را می شناسد و تا به حال برایش فردی موجه بوده است ، برای ازدواج ، نه هوس رانی و گذران وقت ، صحبت كند ؛ و رابطه داشته باشد ؟

 

فاصله ها وخواستگاری سنتی

 

رضا به بچه هایش قدرت "نه" گفتن در اجتماع را یاد داده است . رضا به زبان و حال و قال جوان هایش نزدیك است . رضا متعصب نیست . رضا مثل اكثر آدم های امروزی ، آدمی نیست كه توقع "خوب بودن" از بچه هایش داشته باشد ولی خود ، به هزار توجیه عقلی و نقلی و شرعی ، خطا نماید.

 

ریحانه در خانواده ای بزرگ شده است كه چیزی برای پنهان كردن وجود ندارد ؛ چون در مقابل نیاز های طبیعی اش با مخالفت های بی جای والدینش روبرو نشده است . هرچه بوده ، منطق بوده و صداقت . اهالی خانه ی "رضا كریمی" به خاطر وجود پدری كه هم مذهبی است ، وهم فكری روشن و شفاف دارد ، هیچ گاه به خطا نمی روند . رضا به بچه هایش قدرت "نه" گفتن در اجتماع را یاد داده است . رضا به زبان و حال و قال جوان هایش نزدیك است . رضا متعصب نیست . رضا مثل اكثر آدم های امروزی ، آدمی نیست كه توقع "خوب بودن" از بچه هایش داشته باشد ولی خود ، به هزار توجیه عقلی و نقلی و شرعی ، خطا نماید و سعی كند با هزار كلاه و كاسه و نمد ، خطایش را بپوشاند ؛ كه پوشیده نمی شود و رسوا می كند و آبرو به جا نمی گذارد .

 

شاید بگوئید این حالت ، خوش بینانه ترین حالت است . اینكه : خانواده ها ، آشنای قدیمی از آب در می آیند و اصالت هر دو خانواده كاملا عیان است و "علی "ظاهرا و باطنا آدم خوبی است و غیره . حالا اگر غیر از این حالات هم اتفاق می افتاد فكر می كنید چطور می شد ؟ مثلا علی صبوری ظاهری مذهبی و متدین داشت، اما باطنی هرزه و هوس آلود . در این حالت چه بلای عجیب و غریبی قرار بود سر "ریحانه " بیاید ؛ وقتی "رضا كریمی" مثل كوه پشت سر دخترش ایستاده ؟ مثلا چه اتفاق غیرقابل بازگشتی خواهد افتاد وقتی "ریحانه" تا حدی فرق "خوبی " و بدی را از پدرش یاد گرفته ومی داند نباید دم به تله ی هوس زودگذر قبل از ازدواج داد ؟

 

چرا با تعصب كور، دست و پای جوان را می بندیم و از او می خواهیم پرواز كند ؟ چرا به خودمان زحمت نمی دهیم مثل یك سایه ی نامرئی همیشه و همیشه همراه جوان خود باشیم ، تا به دام گناه و بیچارگی نیفتد ؟ چرا دوست داریم یله و بی خیال در خانه مان بنشینیم و ذهن جوان مان را مدام با : "نكن" ، "نرو " ، "این بده " و " اون خوبه" و غیره بمباران كنیم و انتظار داشته باشیم سالم بماند و خطا نكند ؟

 

چه بخواهیم چه نخواهیم ، چه خوشمان بیاید ، چه بدمان ، این امر در میان جوانان - چه مذهبی ،چه غیره - دارد اتفاق می افتد ؛ كه دلشان بخواهد شریك زندگی شان را خود انتخاب كنند . افراد زیاد و رو به گسترشی هستند ، جوانانی كه دیگر تن به خواستگاری های سنتی نمی دهند . برای برخی جوانان امروز قابل هضم نیست كسی را كه تا به حال ندیده و نمی شناخته ، حالا با چند جلسه صحبت و مراسم سنتی دید و بازدید ، به عنوان سرنوشت ساز ترین فرد در زندگی اش قبول كند . مثال های زیادی از جوانان مذهبی در تمام خانواده ها وجود دارد كه اینگونه ازدواج كرده اند و موفق هم بوده اند . البته با تاكید بسیار بسیار بر اصل مهم و خطیر "محوریت خانواده" . خانواده باید از سیر تا پیاز این رابطه ها را بداند و جوان را یاری نماید . نه همراهی متعصابه ، نه اعطای آزادی بی قید و شرط .

 

خانواده ، ازابتدای تولد فرزند ، باید آن را به گونه ای تربیت كند كه اگر روزی جوان رعنایش ، خواست مستقل شود و خودش انتخاب كند ، دست و دل والدین از ناشی بودن و حماقت او نلرزد . پدر و مادر، باید قبل از رسیدن فرزندان به سن ازدواج ، تمام آگاهی های لازم را به جوانشان - با زبانی نرم و موثر ، نه نصیحت گونه و تحكم آمیز - آموزش دهند .

 

شاید جوانی از طریق همین خواستگاری های سنتی همسر آینده ی خود را پیدا كند و بسیار هم خوشبخت گردد ، شاید هم جوانی از طریق آشنایی های قبل از ازدواج اقدام به ازدواج كند و نتیجه ی خوبی برایش حاصل نشود .

 

البته نباید این حكم را برای تمام جوانان صادر كرد . شاید جوانی از طریق همین خواستگاری های سنتی همسر آینده ی خود را پیدا كند و بسیار هم خوشبخت گردد ، شاید هم جوانی از طریق آشنایی های قبل از ازدواج اقدام به ازدواج كند و نتیجه ی خوبی برایش حاصل نشود . هیچ حكم قطعی برای هیچ جوانی وجود ندارد . هزاران مسیر و هزاران سرنوشت برای تمام جوانان عالم وجود دارد . مهم این است كه بدانیم چگونه از فرصت ها استفاده كنیم و گزینه ی مناسب را از راه درست ، در زندگی مان تیك بزنیم . مهم این است كه متعصبانه با برخی روش ها برخورد نكنیم و راه درست را از بیراهه تشخیص دهیم .

Akbar Balinparast بازدید : 141 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

● ۱۲نکته دختر خانم ها ی مجرد باید بدانند!

 

۱۲ مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطا دوری کنید:

 

۱) تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاری ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

 

۲) اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می گویید، اشتباه می کنید.

 

۳) مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته اند، مقایسه کنید، مطمئنا نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.

 

 

۴) اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید. اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

 

۵) بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مسا‡له برایشان مشکل ایجاد می کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.

 

۶) گاهی بعضی دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.

 

 

۷) در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فورا دلسرد شده، عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.

 

۸) مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها کاملا فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم ها تعلق دارند.

 

۹) گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.

 

 

۱۰) تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

 

۱۱) بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.

 

۱۲) ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسوولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.

Akbar Balinparast بازدید : 215 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

شاید خیلی از جوانان یکی از دلایل تن ندادن به مسوولیت های زندگی مشترک را هزینه های سرسام آور مراسم شروع این زندگی بدانند؛ هزینه های عقد و عروسی و... که در سال های اخیر به طور غیرعادی تغییر کرده و از مراسم جشن ساده ای که برای شروع یک زندگی می گرفتند به مراسم های بسیار مجلل و پر زرق و برق و با نیت چشم و هم چشمی تبدیل شده است که در اکثر موارد عروس و داماد باید تا سالیان سال هزینه این تجملات و چشم و هم چشمی ها را به صورت وام و قسط بپردازند.

 

این در شرایطی است که بعضی از افراد حتی توانایی برگزاری یک مهمانی ساده برای شروع زندگیشان را ندارند. می توان از هزینه های غیرضروری این مراسم کم کرد و با شرایط بسیار مناسب به صورتی که به جوانان و خانواده های آنها به واسطه هزینه های آن فشاری وارد نشود زندگی مشترک را شروع کرد.

 

به همین منظور موسسه خیریه ای با هدف کمک به جوانان برای شروع زندگی در سال ۱۳۸۴ تاسیس شده است و به گفته خودشان با رویکرد مهرورزی و عدالت محوری و کمک به تحقق اصل دهم قانون اساسی که ازدواج آسان برای جوانان است، شروع به کار کرده و تاکنون بیش از ۳۵۰هزار عروسی در تهران، کرج و شهرری برگزار کرده است.

 

شاید خیلی عجیب باشد که این موسسه با هزینه ۳۰۰هزارتومان و آن هم اگر کسی مایل باشد به صورت اقساط بدون بهره مراسم عروسی را با ۱۰۰ مهمان برگزار می کند و به ازای هر مهمان اضافه بر این تعداد ۱۵۰۰ تومان دریافت می کند. این هزینه شامل خدمات عقد محضری، کارت عروسی، آرایش و لباس عروس، شیک ترین ماشین عروس به همراه گل آرایی، عکاسی و فیلمبرداری، هزینه ورودی تالار و پارکینگ، میوه و شیرینی می باشد.

 

ازدواج

 

عملکرد این موسسه به این صورت است که نقش برنامه ریز و هماهنگی امور اجرایی را بر عهده دارد و با بستن تفاهم نامه همکاری با بیش از ۱۰۰ تالار پذیرایی و آرایشگاه زنانه و شیرینی فروشی و... و البته با خیرین این اصناف که حاضرند با کمترین هزینه ممکن خدماتشان را در اختیار این موسسه بگذارند، به عروس و داماد ها این امکان را می دهند که از سلیقه خود برای برگزاری مراسمشان استفاده کنند.

 

همچنین خیرینی هستند که ماشین های مدل بالای خودشان را از طریق این موسسه چند شب در ماه به استفاده عروس و داماد ها اختصاص می دهند. جالب اینجاست که در این موسسه به روی همه باز است و هیچ محدودیتی برای هیچکس وجود ندارد.

 

حتی اگر کسی توان مالی برای برگزاری یک عروسی شیک و مجلل را هم داشته باشد، اما بخواهد با کمترین هزینه آن را برگزار کند موسسه با هدف ترویج ازدواج آسان این کار را برای او انجام می دهد و شاید حتی والدین عروس و داماد هم متوجه وجود موسسه در پس این مراسم باشکوه نشوند و این، به دلیل شعار آنها مبنی بر حفظ کرامت انسان هاست.

منبع:روزنامه جام جم

Akbar Balinparast بازدید : 126 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اگر میخواهید به عنوان واسطه دوستانتان را برای ازدواج معرفی کنید بخوانید!برخی از افراد واسطه های خوبی برای ازدواج نیستند . تنها روشی که می شناسند معرفی دخترها و پسرها است .

 

 

چگونه دوستی های پایدار داشته باشید؟

 

برخی از افراد واسطه های خوبی برای ازدواج نیستند . تنها روشی که می شناسند " معرفی دخترها و پسرها است " . اما اینکار مثل جشن تکلیف کاری است پسندیده و خیر. این روشها را دنبال کنید تا به اجر اخروی برسید .

 

 

با نظر خودتان دیگران به هم وصل نکنید :

 

یکی از کلیدهای موفقیت در دوستی افراد این است که آنچه را می خواهند در اختیارشان قرار دهیم نه آن چیزی که ما فکر می کنیم آنها می خواهند.

 

 

اگر دوست شما پسر است با این سؤال شروع کنید :

 

اگر می خواستی با یکی از ستاره های سینما ازدواج کنی ،‌ کدامشان را انتخاب می کردی؟ این مربوط به مسائل فیزیکی او می شود اما متأسفم چون این همان چیزی است که مردها همیشه قبل از هرچیز می خواهند بدانند . اگر موهای بور و مجعد با چشمان آبی دوست دارند سعی نکنید با او در مورد یک فرد سبزه و مو مشکی صحبت کنید . چون در این صورت هر دوی آنها هر کاری بکنند فقط برای تفریح است .

دو مطلب برای من کافی است : اینکه اگر آنها هر دو در یک مسیر حرکت می کنند شما کارتان را درست انجام داده اید . این علایق مشترک است که مانند چسب روابط بین انسانها را برا ی مدتی طولانی حفظ می کند و نه جنسیت آنها .

 

ازدواج


ارتباط را ایجاد کنید :

 

اگر در نظر دارید که خانم و آقایی را به یک میهمانی به منظور آشنایی آنها دعوت کنید ، درباره ی آن بیشتر فکر کنید . اگر آن مرد تمام شب را صرف صحبت کردن با میزبانی که متأهل است بکند و دختر مجردی که برای او در نظر گرفته اید را نادیده بگیرید ،‌چه ؟ آنها نیاز به یک فضایی دارند که خودشان بتوانند با یکدیگر دوست بشوند البته اگر فرصتی برای آنها به وجود بیاید و بهترین فرصت به نظر من موقعیت شام است . نوشیدنی شروع توجه آنها به یکدیگر است که قهوه می تواند مورد خوب و کم هزینه ای برای شما باشد و ناهار می تواند موقعیت مصاحبه را برای آنها فراهم کند و شام فضایی عاشقانه . مهم نیست که او پول داشته باشد یا نه و باید او را به باغ زیتون ببرد . فقط مراقب باشید که حتماً او را بیرون ببرد .



همه را باهم جمع کنید :

 

یکی از استثنائی ترین روشهایی که من به آن معتقدم ، برگزاری یک مهمانی مختلط است . تمام کسانی که دعوت می کنید در یک جمع دوستانه باشند . هر کدام از آنها بهترین رفتار و منش را از خودشان نشان می دهند.

 


از نظر آنها دور شوید :

 

اگر دوستان شما همدیگر را برای دوستی انتخاب کردند ،‌ مزاحم آنها نشوید . شما فقط یک بار می توانید با آنها تماس بگیرید و واسطه ای برای آنها باشید اما بعد از آن کاری با آنها نداشته باشید .

 


هندی ها یک ضرب المثل معروف دارند که می گوید :

 

اجازه بدهید خودشان همدیگر را بشناسند . اطلاعات زیاد باعث می شود که آنها در ایجاد ارتباط خوب با یکدیگر بلنگند . او خودش بالاخره می فهمد که پدر و مادر آن دختر از هم جدا شده اند یا اینکه رنگ بور موهایش مال خودش نیست اما بگذارید این اطلاعات از طرف شما به آنها داده نشود . ‌

منبع:www.findfa.com

Akbar Balinparast بازدید : 142 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)


1- هماهنگی با شوهر:

 

برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

 


2- تمكین و تأمین نیاز جنسی :

 

یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.3- زینت و آرایش برای شوهر :زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است كه در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است كه هیچ شوهری از زنی كه برای دیگران خودآرایی و خودنمایی كند، خوشش نمی آید.

 


4- داشتن پوشش مناسب

 

: زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یكی از عللی كه در غرب بنیان خانواده را سست كرده و از هم گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را كه با اندام بدون پوشش و لباس های كوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.

 

 

5- داشتن جمال و كمال :

 

زن باید از نظر فیزیكی سالم ، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است كه مافوق آن متصور نیست.6- اصالت خانوادگی : چونوراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشكیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است كه دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.

 


7- عاقل و خردمند :

 

زنی كه یك عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های زن شایسته است.امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی كه كم خرد است خودداری كنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او ضایع و مهمل خواهند بود.در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال كم هوشی در كودكان با والدین كودن و كم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا كم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان نخواهد بود.

 


8- دیانت و تقوی و حسن خلق :

 

همانطور كه دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر شایسته است، برای زن نیز از جمله حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.

 

خصوصیات زن شایسته

 

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

 

بنابراین از ازدواج با زنی كه واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری كرد:

 

بی بند و بار؛

 

بی حجاب؛

 

بد اخلاق و عبوس؛

 

بی عفت؛

 

سفیه و ناهنجار؛

 

خودپسند و از خود راضی؛

 

كینه توز؛

 

لجباز و ناسازگار؛

 

بد زبان و درشت گفتار.

منبع : کتاب مشاوره در آستانه ازدواج    - تالیف سید مهدی حسینی بیرجندی

Akbar Balinparast بازدید : 184 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.


اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.


دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.


هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.


رفتار آرامتر همیشه بهتر است.


قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.


اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.


یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.


پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.


هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.


تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.


از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.


برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.


اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.


هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.


شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.


هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.


او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.


اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.


هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.


اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.


مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.


همه مردها بد نیستند.


نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.


بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.


هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.


شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.


کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.


هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.


این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.


بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.

 

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید.

بدست محمد در دسته اموزشی، زنان، نکات زندگی

 

Akbar Balinparast بازدید : 197 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

خواستگاری مقوله ای است که حکایتی دیرینه دارد. در زمان های قبل وقتی صحبت از خواستگاری می شد خاطره سرخ شدن گونه های دختر خانم و لرزان شدن پاهای آقاپسر زنده می شد و در بسیاری اوقات هم شرم و حیا مانع از برقراری یک ارتباط مفید و سودمند برای شناخت از یکدیگر بود. البته نه اینکه بگوییم امروز دیگر حیا و خجالت کاملاً از جوانان ایران زمین نقش بربسته، نه.

 

هنوز هم بسیارند خانواده هایی که حتی مجال یک جلسه صحبت دونفره را به دختر و پسر نمی دهند و این فرصت را ترجیح می دهند به بعد از عقد موکول کنند. گاهی هم وقتی از طرف دختر یا پسر بیان می شود که علاقه ای به گزینه مورد نظر ندارند مورد توبیخ قرار گرفته و وعده داده می شود که همه این مسائل پس از جاری شدن خطبه عقد حل می شود. این نوع عقاید سنتی و بی اساس در جای خود، اما عده ای نیز در میان هستند که قصد دارند روالی صحیح و علمی را پیاده کنند، اما آگاهی اندکی داشته و نیاز به کمک و راهنمایی دارند. قصد ما این است که شما را تنها نگذاریم و فوت و فن خواستگاری اصولی را مطرح کنیم.

 


مواد لازم برای تهیه یک خواستگاری اصولی

یک آقا پسر سربزیر و پاکدامن * یک عدد دختر خانم نجیب و باحیا *

یک مادر با کفش های آهنین و اراده راسخ

یک گوشی تلفن آیفون دار برای در جریان گرفتن دختر و پسر از اتفاق های موجود

 

مسلماً لازمه انتخاب این است که از قبل دو نفر یکدیگر را برای شناخت و آشنایی بیشتر کاندیدا کنند. لذا گام اول آن است که این دو شخص توسط یک معرف به یکدیگر معرفی شوند و با به دلیل اشتراکاتی در محیط کار یا دانشگاه یا ... یکدیگر را به لحاظ ظاهر امر برای این موضوع مناسب ببینند. اما وجوه اشتراک در زمینه های مختلف به این معنا نیست که تمام آشنایی ها و صحبت ها و ارزیابی ها نیز در همان مکان صورت گیرد و فقط جهت برپایی مراسم نامزدی پدر و مادرها در جریان قرار بگیرند!!!!


آنها باید و باید خود را چنان ظاهر کنند که به طور واقعی هستند. از کرایه مبل و فرش و ظروف و لباس تا پنهان کردن عینک و قرض گرفتن یک لباس شیک و موقر و چیدن میوه های اشرافی و پذیرایی های آن چنانی و بردن شخصی برای جانشینی داماد جهت ارائه نظرات خانواده و ... همه و همه می تواند حقایق را پشت پرده نگه دارد و دختر و پسر را از یک انتخاب واقع بینانه و اصولی دور نگه دارد.

 

خواستگاری

 

آشنایی خارج از منزل و یا معرفی از طرف یک معرف صرفا در این حد ضروری است که طرفین احساس کنند به جهت مجموعه ای از خصوصیات ارزش آن را دارد که شناخت بیشتری را از طرف مقابل پیدا کنند و این شناخت با کمک ابزارهایی مثل اظهارنظر والدین، معاشرت های خانوادگی، آشنایی والدین و البته در اولویت همه اینها صحبت های طرفینی صورت گیرد.

 

پس از معرفی دختر و پسر به یکدیگر و یا به خانواده های آنها نوبت به ساعتی برای ملاقات خانوادگی می رسد. در این جلسه لازم است هم خانواده ها و هم دختر و پسر، خودشان باشند. منظور از خود بودن، عدم حضور افراد و اقوام نیست بلکه آنها باید و باید خود را چنان ظاهر کنند که به طور واقعی هستند. از کرایه مبل و فرش و ظروف و لباس تا پنهان کردن عینک و قرض گرفتن یک لباس شیک و موقر و چیدن میوه های اشرافی و پذیرایی های آن چنانی و بردن شخصی برای جانشینی داماد جهت ارائه نظرات خانواده و ... همه و همه می تواند حقایق را پشت پرده نگه دارد و دختر و پسر را از یک انتخاب واقع بینانه و اصولی دور نگه دارد.

 

بهتر است هر چه که هستیم با خانواده مقابل روبرو شویم. ضمن آنکه شرایط را برای خانواده مقابل راحت و ساده نیز در نظر بگیریم تا در راحتی کامل بتوانند برانتخابی اساسی و اصولی تمرکز کنند. تجملات بی قید و بند و باید و نبایدهای مرسوم که در برخی خانواده ها وجود دارد فرصت و مجال کافی را برای دقت به مسائل اساسی از افراد می گیرد.

 

لباس رسمی خواستگاری بهتر است لباسی در خور شخصیت بوده، مرتب و مأخوذ به حیا باشد. به عنوان مثال حتی اگر دختری عادت به لباس های نه چندان پوشیده و یا حجاب ناکامل دارد در این مراسم شایسته است که محجوب بوده و از لباسی مناسب و باوقار استفاده کند. لباس باید پیام نجابت داشته باشد.

 

خانواده داماد باید سعی کنند زمان خواستگاری را در ساعتی مقرر کنند که امکان آن را دارند. تخمین ترافیک و مسیر طولانی و ... را داشته باشند تا به این بهانه تأخیر خود را توجیه نکنند.

 

خواستگاری

 

برای دختران محجب بهتر است امکان آن برقرار شود که محارم خانواده داماد بتوانند دختر را لحظاتی بدون حجاب و در پوششی معمول ببینند و ویژگی های ظاهری او را در نظر بگیرند.

 

در جلسه خواستگاری به خانواده داماد توصیه می کنیم جایی بنشینند که میزبان می گوید. و دخترخانم ها سعی کنند در مکانی بنشینند که زوایه دید بهتری را برای آقاپسر داشته باشد و جلوه بهتری را برای خودشان نمایان کنند.

 

هر دو طرف لازم است ساعتی پیش از خواستگاری خود را از مشغله ذهنی روزانه رها کنند و اگر نیاز به استراحت دارند زمینه آن را فراهم کنند.

 

هم دختر و هم پسر بهتر است در حد تعادل صحبت کنند و پاسخ سوالات دیگری را در حد نیاز ارائه کنند. اگر جزو آن دسته از خانواده هایی هستید که عادت به همراهی گل دارید از دسته گل با رنگ های خنثی استفاده کنید. عدد گل ها فرد بوده و دسته گل در حالتی متشخصانه در دستان شما قرار گیرد.


آشنایی خارج از منزل و یا معرفی از طرف یک معرف صرفا در این حد ضروری است که طرفین احساس کنند به جهت مجموعه ای از خصوصیات ارزش آن را دارد که شناخت بیشتری را از طرف مقابل پیدا کنند.

خانواده دختر گلدانی را برای دسته گل احتمالی آماده کنند تا در آن لحظه خونسردی خود را حفظ کنند. در صورت به همراه داشتن شیرینی حتماً آن را در میان پذیرایی مورد استفاده قرار دهند. اتاق خواستگاری نباید در حدی باشد که میهمان از میزبان و دختر و پسر از یکدیگر دور باشند. خواستگاری در اتاق هایی با مساحت بزرگ صورت نگیرد .

 

اگر دختر خانم قصد پذیرایی دارند حتماً تبسمی بر لب داشته باشند. داشتن تبسم انرژی مثبتی را به طرف مقابل القا می کند. خانواده دختر نیز در نظر داشته باشند که چون میزبان هستند سعی کنند سکوت موجود در جلسه را بشکنند و موضوعی را برای صحبت به پیش بکشند.

 

تا اینجا نکاتی را در مورد آداب معاشرت در خواستگاری بیان کردیم. سعی داریم در مقالات بعد در مورد کیفیت آشنایی دختر و پسر و موضوع های مورد بررسی آنها صحبت کنیم.

فهیمه کهتری- خانواده و زندگی

Akbar Balinparast بازدید : 171 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

این خطر یعنی فشار های قبل ازدواج مانعی برای یک انتخاب صحیح موضوع اصلی صحبت ماست .

شابد انگیزه اصلی برای نوشتن این پست مشاهده یکی از دوستانم است که بر اثر فشار های اطرافیان مجبور به ازدواج با فردی در تضاد با آنچه به دنبالش بود شد اما در حالت کلی این موضوع به اندازه ای قابل تعمیم و به عبارتی بصورت یک مشکل اجتماعی نمود دارد که براحتی میتوانم با دیدی فراتر درباره آن بنویسم .


شاید وقتی صحبت از یک فرد مجرد میکنیم نظر همه اختصاصا به پسران و دخترانی معطوف گردد که ازدواج نکرده اند اما روی صحبت این پست با افرادی که طلاق گرفته اند نیز است هر چند مقوله ازدواج مجدد برای این قشر ابعاد اجتماعی و روانشانسی خاصی را نیز می طلبد .

 

اگر کمی به اطراف خود بنگریم مشاهده میکنیم نزدیکان یا همکارانمان به بهانه های مختلف کنایه هایی از ازدواج نثارمان میکنند . آنچه که در این میان قابل تامل است تاثیر این روند بر قوت گرفتن یک انتخاب اشتباه است .تصمیمی که اگر در شرایط عادی بودید آنرا نمی گرفتید . همانگونه میدانید میانگین سن ازدواج در کشور افزایش یافته و این امر با توجه به اهمیتی که دین اسلام به موضوع ازدواج دارد نگرانی هر فرد متفکری را در عرصه اجتماعی بر میانگیزد . اینکه چرا این اتفاق رخ داده است موضوع صحبت پست من نیست اما این خطر یعنی " فشار های قبل ازدواج مانعی برای یک انتخاب صحیح " موضوع اصلی صحبت ماست .

 

 

ازدواج

 

یکی از فشار هایی که در افراد زیادی مشاهده نموده ام روی آوردن به ازدواج از سر پاسخ به برخی رفتار های فردی است که تامین آنها در گرو ازدواج نیست . بله نیست ! عاشق شدن ماهیتی دارد که با قرار گرفتن در موقعیت آن فکر و حواس شما را از اغلب امور روزمره باز میدارد . آیا شما فردی هستید که بدنبال فرار از دغدغه هایی هستید که شما را فرا گرفته اند و رمز آنرا در ازدواج به عنوان راه حلی که فکرتان را مشغول نموده , هستید ؟

 

آیا از دوستان و یا افرادی که رابطه خوبی با آنها داشتید دور افتاده اید و کسی باید این جای خالی را برای شما پر کند؟ آیا از کمبود سوژه برای پرداختن به آن در رنجید و فکر میکنید زندگی شما بی هدف شده است ؟ آیا بی نظمی هایی در زندگی دارید که فکر میکنید با ازدواج سر براه میشوید و این مشکل حل میشود ؟ و ... تاکید میکنم اگر هدفتان از ازدواج نوعی خودخواهی و به میان کشیدن فردی است که بتواند جای خالی برخی مشکلات درونی شما را پر کند , شما در معرض نوعی انتخاب نادرست با اولیت تامین آن نیاز مدنظر هستید ! اما خودرا گول زده و آنرا حق خود میدانید یا برای شما میدانند ! . از آن رو که در چنین مواقعی، شما عاشق آن شخص نیستید؛ بلکه شیفته "سرگرمی" و "دل‌مشغولی" خود هستید. چنین روابطی هرگز سرانجامی نخواهد داشت.

 

یکی از استرس هایی که برای شما ایجاد میکنند موضوعی است که پیش تر به آن اشار نمودم و آن فشار ناشی از بالا رفتن سن شماست . کاری به دلایل آن ندارم .مطمئنا ریشه در زمینه آن خانواده و نیز فرهنگ جامعه دارد. تلقین این نوع استرس اینست که قلمداد کنند سنتان بالا رفته و اکنون شمادر شرایط غیر طبیعی و حساس قرار گرفته اید و باید به خواستگار های اخیرتان بله بگویید و یا عاشق در دسترس ترین دختر شوید . صرف‌نظر از اینکه این فشار از جانب چه عاملی باشد، در هر حال، ممکن است از استانداردهایی که از "همسر ایده‌آل" برای خود تعریف کرده‌اید، چشم‌پوشی کنید و صرفا به خاطر چیزهایی که دیگران فکر می‌کنند و نه بر طبق خواسته واقعی خود، ازدواج کنید .

 

 

ازدواج

 

عشق ویژگی دارد که شما را درگیر یک شور و شوق و تعلق خاطری میکند که نمونه آن در کمتر جایی وجود دارد . اما ، این ویژگی مثبت را هنگامی که به منظور پر کردن خلاء‌های احساسی و روحی خود بکار میبرید، می‌تواند خطرناک باشد. خلاء هایی را که خودتان مسئول تامین و پر کردن آن هستید . آیا شما به منظور پر کردن خلاء‌های روحی خود و نه به خاطر اینکه فرد مناسبی یافته‌اید،ازدواج می کنید ؟

 

در اینصورت یک تصور از آینده شما اینست : پس از اینکه دوران اولیه نامزدی و زندگی شما سپری شد ممکن است متوجه شوید نه تنها خلاء تنهایی شما برطرف نشده است بلکه تازه با شناختی که از روحیات همسر خود بدست اورده اید رفتارهای او را نمیتوانید تخمل کنید و نیاز دارید از او فاصله بگیرید .البته اینکه شما از همسر خود انتظار داشته باشید تا به تنهایی شما نیافزاید یا شما را در التیام زخم‌هایتان حمایت کند و به شما عشق بورزد یا به شما بیاموزد که چگونه خود را دوست بدارید انتظار صحیحی است، اما در نهایت این شمایید که باید خودسازی کنید .بهتر است این خودسازی را با برنامه ریزی قبل از ازدواج به اوج خود برسانید و در زندگی بعد از ازدواج تکامل دهید .

 

از دلایل نادرست برای انتخاب اجتناب کنید . خواننده این مطلب خود را به قضا و قدر نمی سپارد و از همه مهمتر اینکه خواننده این پست اول خود را تا حد توان و با متکی به نقاط مثبت خود سرشار میکند و سپس به دنبال گرفتن بله و یا بله دادن میرود.


منبع:websaz.wordpress.com

Akbar Balinparast بازدید : 113 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنايي پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.


محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.


معايب خانواده‌ها؛ محور دوم

هريك از طرفين، ابتدا بايد بر اساس معيارهاي عرفي جامعه، معايب خانواده‌اي را كه در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگويد كه آيا اين معايب در زندگي شخصي و مشترك با همسر آينده‌اش مشكل‌ساز خواهد بود يا نه؟ (اگر مشكل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنين صادقانه بگويد كه افكار و رفتار خودش نيز تحت تأثير اين خلقيات غلط خانوادگي هست يا نه؟ (اگر تحت تأثير است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربايستي بايد بگويد كه آيا مي‌تواند با چنين روحياتي كنار بيايد يا نه؟



زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.


تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.


تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
هريك از طرفين باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.


دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم این‌که؛ از ماجراهاي گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذاريد و متقابلا به نامزدتان نیز اين را يادآور شوید، اما در گذشته‌ي يکديگر بيش از اين جست‌وجو نکنيد.


خرج کردن؛ محور هفتم

از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟


پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا...؟


اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزي، خريد مايحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ براي روشن شدن اين ميزان، درصد بگوييد.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا...؟


صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟

منبع:asriran.com

Akbar Balinparast بازدید : 212 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی ترین مفهوم بشری یاد کنیم و حتی ممکن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم که بشود آنها را عشق تلقی کرد.

 

عشق از آن واژه هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می دانند، ولی به نظر می رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.

 

اصغر فروع الدین عدل، دکترای روان شناسی و خانواده درمانگر در این باره می گوید: عشق؛ احساس یا هیجان مثبتی است که اگر انسان تجربه اش کرده باشد، آن را دوست دارد. انسان ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می برند، چرا که هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یک پدیده ناسالم می دانند و فکر می کنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت که هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می رهاند، چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما می دهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش می دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می کشاند.عدل می افزاید:

 

بخش روانی انسان از تفکر و هیجان و رفتار تشکیل شده است و در عشق این سه با هم به شکل پیچیده ای ترکیب شده اند و کار می کنند. هم جنبه های شناختی و فکری و هم جنبه های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می کند و زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

ما وقتی می توانیم عاشق شویم که با احساس های خودشیفتگی و خودفریفتگی مان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر می خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که می تواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر می تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه ای ناسالم وارد شود.

 

دکتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان ها رفته و ممکن است انسان عاشق یک آرمان یا عقیده باشد.

 

 

● جنبه های جذابیت

 

وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه هایی است که هر چه در انسان ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.



▪ عدل این جنبه ها را این گونه می شمرد:


۱) جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند که این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممکن است فردی که زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان ها به افرادی که برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این که اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی های مثبت تری را نسبت می دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می شوند.


۲) مجاورت: انسان هایی که در یک منطقه زندگی می کنند، احتمال این که به هم علاقه مند شوند بیشتر است. اشتراک در محل زندگی، محل تحصیل، محل کار با تعداد دیدارها و برخوردها و امکان علاقه مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و... این جنبه تحت تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه های جذابیت محسوب می شود.

 

۳) شباهت: هرچه انسان ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و... شباهت های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.

جنبه های دیگری نیز نظیر باکفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی کردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می تواند در جذابیت تاثیر داشته باشد.

 


● چند نکته راجع به عشق

 

عشق ویژگی هایی دارد که در همه مشترک است و به قول دکتر عدل این ویژگی ها عبارتند از:

 

۱) دلبستگی و نیاز به یکدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).

 

۲) اهمیت داشتن (حاضرم هر کاری برایش انجام دهم).

 

۳) ایجاد تحمل برای خطاهای یکدیگر (با این که از کارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را می بخشم).

 

۴) اعتماد و امنیت به طوری که می تواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او می گویم و در کنارش احساس امنیت می کنم).

 

به گفته این روان شناس، اینها ویژگی هایی است که وقتی عاشق می شویم در ما ایجاد می شود. اما به غیر از این ویژگی ها عاشق شدن در ما احساس های مثبت و منفی نیز ایجاد می کند که می توان احساس های مثبت را مانند شادی و شور و نشاط که معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق می افتد، تجربه کرد و احساس های منفی نیز مثل دلتنگی و بی قراری و عدم تمرکز بر کار و درس و... گاهی نیز احساس های دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت که بیشتر در زن ها پیش می آید اتفاق می افتند.

 

عدل می گوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشکال به هم ابراز می کنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداش ها و کارهایی که برای هم می کنند، حمایت های عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال کارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری که ما از عشق داریم، می توانیم با این خطرات نیز مواجه شویم که شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل کردن رابطه به یک درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاری های طرف مقابل می شود.

 

 

● عشق های ناسالم

 

دکتر عدل اظهار می کند که بیشتر عشق ها ناسالم است. به دلیل این که بیشتر آدم ها گره ها و کمبودهایی در درون خود دارند که باعث افتادن آنها در روابط ناسالم می شود.

 

در عشق های ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشق های زودهنگام و شدت یافته معمولا مشکل ایجاد می کنند.

 

فردی که فکر می کند اگر معشوق کسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشق های ناسالم می شود.

 

فردی که به طرف مقابلش حکم می کند که تو باید فقط عاشق من باشی و نمی توانی حتی به اشیا یا فعالیت های خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد کرد.

 

عدل همچنین ادامه می دهد: عشق بی قید و شرط به طوری که (هر کاری کردم باید مرا دوست داشته باشی)، عکس العمل های تند در مواقعی که با عدم عشق متقابل روبه رو می شویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری که فرد به یک نفر اکتفا نکند، ناتوانی در عشق ورزیدن به طوری که فرد به رغم داشتن عشق نتواند آن را به شکل مناسب ابراز کند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفکر که من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت که (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودکشی و... خواسته من به خواسته های تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهم ترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشق های ناسالم است.

 

این روان شناس، ریشه عشق های ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان می داند و اضافه می کند: وقتی نیاز های ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت کافی ندیده باشیم، به طور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو می کنیم و می خواهیم کمبودها و معایبی که در روابط با والدینمان داشته ایم، در روابط عاشقانه خود جبران کنیم. رابطه بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یک اتفاق است که بین کودک و مراقب مستقیمش که معمولا مادر است، می افتد. این دلبستگی می تواند به اشکال مختلف باشد و نسبت به شکل آن در ما مشکلاتی ایجاد کند یا باعث رشد ما شود.

 

 

● عدل انواع دلبستگی را این گونه توضیح می دهد:

 

▪ دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا می کنیم که محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیاز های عاطفی کودک خود را ارضا می کنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا ۲ سالگی به تمام نیاز ها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شکل پاسخ به نیاز ها متفاوت می شود) در این حالت ما در بزرگسالی به طور مناسبی وارد روابط می شویم، چرا که با والدین خود مشکلی در زمینه دلبستگی نداریم.

 

▪ دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بی اعتنا و عیب جو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شک و تردید به محبت و احساس افراد می شویم، چرا که همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشکوک بوده ایم.

 

▪ دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیش بینی و غیرمنصف باشند، احساس های شدید که در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل می شود.

 

هرگونه مشکلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر می گذارد. اگر کسی در ارتباط عاشقانه اش دچار مشکل است، باید ارتباطش را با والدینش در کودکی و بزرگسالی بررسی کند و مشکلات را حل کند، حتی گاهی نیاز به روان درمانی و بررسی گره های روحی در خردسالی لازم می شود که باید از یک متخصص کمک گرفت.

 


● باورهای غلط و عشق های بی سرانجام

 

دکتر عدل می گوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فکر می کنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند که باعث بروز مشکل در روابط آنها می شود که برخی آنها عبارتند از:

 

۱) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید. (عشق که باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را می توان حل کرد).

 

۲) عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).

 

۳) عشق فقط یک بار. (فقط یک فرد وجود دارد که نیمه گمشده من است و اگر رابطه ام با معشوقم به هم بخورد دیگر کسی نیست که بتوانم با او ارتباط برقرار کنم).

 

۴) معشوق مسوول برآورده کردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف کند و باید جای همه کس را برایم در زندگی پر کند، به طوری که من دیگر نیازی به دوست و خانواده و... نداشته باشم).

 

۵) جاذبه جنسی همان عشق است.

 

این روان شناس می گوید: برخی عشق ها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یکطرفه. عاشق توانایی های بالقوه شدن (فردی که با هوش است ولی بیکار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای کمک به آنها مثل یک فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یک طرفه از یک فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترک)، انتخاب براساس کمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطه های قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق کسی شدن که در کشور دیگری زندگی می کند)، این عشق ها به احتمال زیاد به سرانجام نمی رسند و افراد را دچار مشکلات متعددی در روابط و زندگی می کنند.

 

وقتی به عشق فکر می کنیم همیشه داستان های زیبا و افسانه های عاشقانه به یادمان می آید، اما باید به یاد داشته باشیم که عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلم ها و داستان ها متفاوت است و ممکن است گاهی زندگی ما را بسیار لذت بخش یا بسیار زجرآور کند، پس کمی آهسته تر و محتاط تر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.

Akbar Balinparast بازدید : 218 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

همه چیز از روز بله بران شروع شد. زمانی که بر روی مقدار مهریه، خانواده ها داشتند به توافق می رسیدند که ناگهان مادر داماد یک مقدار باور نکردنی را که بسیار پایین تر از مقدار پیشنهادی ما بود مطرح کرد. ابتدا خانواده من بسیار مخالفت کردند و مجلس در حال به هم ریختن بود که با وساطت چند نفر از اقوام، جمع آرام گرفت اما وقتی بعد از مدتی که از جلسه گذشت و دیدیم که ایشان بر روی مقدار پیشنهادی خود اصرار ورزیده و از همه بدتر هیچ یک از اطرافیان وی حاضر به پادرمیانی و یا تعدیل نظر ایشان نیستند، با کوتاه آمدن خانواده من و البته وساطت بزرگترها مجلس بله بران خاتمه یافت.

 

الان پنج سال از ازدواج من و داماد آن شب می گذرد و در طی این پنج سال به جرات می توانم بگویم سالی نگذشت که من و مادر همسرم چندین بار با هم اختلاف و درگیری نداشته باشیم و کارمان به قهر و کدورت چند روزه و یا حتی چند ماهه نکشیده باشد. خوب که فکر می کنم احساس می کنم کینه شب بله بران هنوز در قلب من مانده و هر مساله و اختلاف نظر کوچک را به بهانه ای برای تلافی آن شب ، تبدیل می کنم. گاهی اوقات از این وضعیت خسته و مستاصل می شوم و تصمیم می گیرم بار دیگر این رفتارها را تکرار نکنم اما به محض مشاهده و یا برخورد با یک اختلاف نظر کوچک، دوباره تصویر آن شب در ذهن من تداعی یافته و رفتار گذشته را از سر می گیرم.....

 

اختلافات و کینه توزیها مسلما در روابط خودمان و اطرافیانمان کم اتفاق نیفتاده. به خصوص زمانی که دو خانواده تازه شروع به آشنایی با یکدیگر کرده و مسلما رفتارهای طرفین بسیار مورد دقت و نکته سنجی قرار می گیرد. البته پول، تفاوت داشتن در نگرش ها و سبک زندگی و یا برخی از برتری ها می تواند محرکی برای کینه توزیها و اختلافات خانوادگی باشد. اما اساسا مشکل اصلی ، شکست در برقراری ارتباط درست و منطقی است.

 

در ادامه توصیه هایی به افرادی داده می شود که مدتهاست درگیر یک اختلاف خانوادگی شده و یا اخیرا دچار مشکل شده اند. سعی کنید این گام ها را برای اصلاح روابط از هم گسیخته انجام دهید:

 

- اگر اخیرا با یکی از اطرافیان خود وارد بحث و مشاجره شده اید و یا کینه و کدورتی قدیمی با وی دارید بهتر است در ابتدا به خودتان فرصت دهید(یعنی اوقاتی را صرف خودتان کنید) و آرامش خود را حفظ کنید.

 

- غرورتان را زیر پا گذاشته و تصمیم جدی بگیرید که اختلال در روابط را مورد اصلاح و بازبینی قرار دهید. تصور کنید اگر این اختلافات و کینه توزی ها و لج بازی ها ادامه دار شود چه نتایج بد و منفی به دنبال خواهد داشت؟

 

- با واقع بینی، نقش خود را در این کدورت و کینه توزی مشخص کنید. خوب فکر کنید و بررسی کنید که آیا کاری کرده اید و یا صحبتی بر زبان آورده اید که این اختلافات را شروع کرده و یا به آنها دامن زده باشد؟

 

سعی کنید خودتان را به جای طرف مقابل گذاشته و او را درک کنید. ببینید چرا او در برابر شما جبهه گیری کرده و عکس العمل نشان می دهد. یادتان باشد که باید از پیش داوری درباره او خودداری نمایید و عادلانه قضاوت کنید.

 

- ببخشید و فراموش کنید. حفظ و یا ادامه دادن لج بازی ها و لجاجت ها تنها باعث ادامه دار شدن اختلافات می گردد.

ببخشید و فراموش کنید. حفظ و یا ادامه دادن لج بازی ها و لجاجت ها تنها باعث ادامه دار شدن اختلافات می گردد.



مناظره های رودر رو

 

- با کسیکه دچار چالش و درگیری شده اید یک نشست خصوصی برای گفتگو ترتیب دهید. سر سفره غذا، مهمانی های خانوادگی، گفتگوهای تلفنی و گردشهای فامیلی موقعیت های خوبی برای پیش کشیدن این نوع بحث ها و حل و فصل اختلافات خانوادگی نیست. به خاطر تمام چیزهایی که موجب صدمه دیدن و ناراحت شدن طرف مقابل شده از او عذرخواهی کنید حتی اگر مقصر اصلی و آغاز کننده این ماجرا وی باشد یعنی مسولیت رفتار خود را در این مقوله بر عهده بگیرید. و مسولیت و نقش خود را در این درگیری و اختلاف بر گردن دیگری نیندازید. برای طرف مقابلتان توضیح دهید چرا این رابطه تا این اندازه اهمیت دارد و علاقه تان را به ایشان و اصلاح این رابطه نشان دهید.

 

- به پاسخ های طرف مقابلتان توجه کرده و گوش دهید. تلاش کنید به درستی موقعیت طرف مقابل تان را در آنچه می شنوید درک کنید.

 

- اگر در هنگام گفتگو طرف مقابل به مواردی اشاره کرد که واقیعت نداشت و یا در مورد شما صدق نمی کرد عصبانی نشوید و واکنش هیجانی نشان ندهید بلکه به جای آن بگویید: " ببخشید! فکر می کنم شما اشتباه می کنید." و سپس توضیح خودتان را به طور مستدل ارایه نمایید.

اگر طرف مقابل تان فردی است که اهل زخم زبان زدن، نیش و کنایه، بدرفتاری و یا بد زبانی است رابطه تان را با وی قطع نکنید اما بسیار حساب شده، با حفظ فاصله مناسب و با احتیاط با وی در تماس باشید



پیگیری

 

- برای دور هم بودن و در صورت امکان میزبان فامیل و اقوام بودن وقت بگذارید. این یک فرصت خوب برای دستیابی به صبر و بردباری در برابر افرادی از فامیل است که با آنها مشکل و اختلاف دارید.

 

- مراقب اعمال، رفتار و گفتار بعدی خود با طرف مقابل باشید. صداقت، پرهیزگاری، آرامش و ... را در گفتگو رعایت کرده و از بکار بردن گفتار سخیف و بی ملاحظه خودداری کنید.

 

- ببخشید و فراموش کنید اما خود را به نادانی نزنید. برای مثال اگر اختلاف شما با طرف مقابل بر سر مسایل مالی است سعی کنید دیگر در این زمینه با یکدیگر هم کلام نشده و به فکر شراکت، قرض دادن و یا قرض گرفتن پول نباشید و کلا از مباحث مالی خارج شوید.

 

و یا اگر طرف مقابل تان فردی است که اهل زخم زبان زدن، نیش و کنایه، بدرفتاری و یا بد زبانی است رابطه تان را با وی قطع نکنید اما بسیار حساب شده، با حفظ فاصله مناسب و با احتیاط با وی در تماس باشید(به خصوص اگر این فرد از اقوام بسیار نزدیک شماست و سرکشی به اوضاع وی و احوال پرسی از او از وظایف شما نسبت به ایشان به شمار می آید).

 

اگر علیرغم تلاش هایی که انجام داده اید این کینه توزی ها و اختلافات ادامه دار شد و طرف مقابل همواره در پی رفتارهای تلافی جویانه خود بود و رابطه شما دو خانواده هر روز گسسته تر و با اختلال همراه بود سعی کنید از کمک های اطرافیان و بزرگتر ها استفاده کنید. مسلما در فرهنگ ما ایرانیان بزگتر ها و یا به اصطلاح ریش سفیدان نقش ویژه ای در رفع کدورت ها دارند.

Akbar Balinparast بازدید : 169 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

در این مقاله سرنخ هایی وجود دارد که توسط آنها متوجه می شوید طرف مقابل تعهدی برای ازدواج با شما دارد یا خیر. اگر سه نشانه یا نشانه های بیشتری از نشانه های زیر در او وجود دارد مراقب باشد.

 

در این مقاله سرنخ هایی وجود دارد که توسط آنها متوجه می شوید طرف مقابل تعهدی برای ازدواج با شما دارد یا خیر. اگر سه نشانه یا نشانه های بیشتری از نشانه های زیر در او وجود دارد مراقب باشد.

 

 

1- همه دوست های قبلی اش از نظر او دیوانه و احمق هستند

 

به مردی که دوست یا نامزد قبلی اش را با لقب های مختلفی می خواند حواستان باشد. زیرا با موقعیت فعلی او نیازی به صحبت درمورد نامزد یا دوست قبلی اش نیست.

 

 

2- فضایی فوق العاده رمانیک ترتیب می دهد

 

خوردن شام را زیر نور شمع ترجیح می دهد، شما را به مکان های خلوت می برد، و این یک اخطار است که نمی خواهد زن های دیگری به او نگاه کنند. دفعه بعد از شما می خواهد تا به یک رستوران شلوغ بروید. حالا ببینید چه عکس العملی دارد.

 

 

3- پشت تلفن هنگام حرف زدن گاهی گرم و پرشور و گاهی سرد و بی احساس است

 

ممکن است در یک روز 10 بار به شما زنگ بزند درکنار آن ممکن است روزها خبری از او نداشته باشید. گاهی 1 ساعت با تلفن با شما صحبت می کند و گاهی هم پیام یا اس ام اس شما رو نادیده می گیرد. دقت کنید که چه اتفاقی درحال افتادن است؟ اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم شاید او سرگرم افراد دیگری است.

 

 

4- شما را به ارتکاب اشتباهی مجرم می کنند

 

برای مردها طبیعی است که بعد از ازدواج با همسرشان ساعتها وقت بگذرانند و رابطه عاطفی برقرار کنند اما اگر این مورد با رفتارهایی مانند رفتارهای زیر همراه بود خطرناک است: الف) اگر فشار و اصرار زیادی به شما وارد کرد ب) اگر سعی کرد با گفتن داستان های بد و غم انگیز شما را به داشتن رابطه غیر معمول ترغیب کند.

 

 

5- صمیمانه برخورد نمی کنند

 

اگر دونفر فوق العاده با یکدیگر صمیمی باشند ممکن است سوالهای شخصی از یکدیگر نمی پرسند. حقیقت این است که آنها نمی خواهند زمان و انرژی شان را روی شناخت شما بگذارند زیرا قرار نیست مدت ها با شما زندگی کنند تا به شناخت شما نیازی داشته باشند.

 

 

6- به شما می گوید: شما دو روح در یک بدن هستید

 

بسیار خب، گفتن جمله های عاشقانه به یکدیگر قابل ستایش است اما گفتن این جمله ها آن هم در ابتدای کار و خیلی زود ممکن است از روی عجله گفته شده باشد. اگر شخص مقابل تان در هفته های ابتدایی ازدواج تان به شما گفت که کم کم درحال عاشق شدن است خیالتان راحت باشد و به او اعتماد کنید.

Akbar Balinparast بازدید : 281 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اوایل آشنایی دو چشم دارید، دو تای دیگر هم قرض می کنید که خوب همه چیز را وارسی کنید. مو را از ماست بیرون بکشید و با تفسیر رفتارهای طرف مقابل پی به حقیقت شخصیت او ببرید. تلاش شما قابل تحسین است اما آیا فکر می کنید نتایج تفسیرهایتان درست است و حق دارید آنها را تعمیم دهید؟

تلاش برای شناخت بهتر طرف مقابل بسیار با ارزش تر از آن است که همه چیز را به دست تقدیر بسپارید یا بر اساس هیجاناتتان او را قضاوت کنید. اما این که کارآگاه بازی هایتان همیشه درست نتیجه بدهد هم ممکن نیست.

به نظر شما آقایی که زیاد «ببخشید» می گوید، آدم مۆدبی است؟ خانمی که روی میز رستوران برای گارسون انعام می گذارد دست و دلباز است؟ اگر کسی به موقع سر قرار بیاید یعنی همیشه به تعهداتش پایبند است؟

اگر هنگام نشستن تان، طرف مقابل صندلی رستوران را برای شما با احترام عقب بکشد، یعنی حتماً به حقوق زنان احترام می گذارد؟ اگر خانمی در دیدار با شما آهسته و ملایم صحبت کند یعنی در زندگی خانوادگی هرگز صدایش بلند نمی شود و به طرف مقابل احترام می‌گذارد؟

پاسخ تان مثبت است؟ شاید در اشتباهید مثلا شاید واژه «ببخشید»، برای او یک تکیه کلام است و شاید هم ادبش ساختگی باشد و با به کار بردن این واژه فقط سعی دارد خودش را فرد با ادبی نشان بدهد.

خانمی که روی میز رستوران برای گارسون انعام می گذارد هم لزوماً سخاوتمند نیست. از کجا می‌دانید او برای فخرفروشی این کار را نکرده است یا شاید در آن شرایط بسته به موقعیتش صلاح دیده انعامی به گارسون بدهد اما در زندگی مشترک، حاضر نباشد پولی خرج کند.

مردی که صندلی را برای بانوی مورد علاقه اش عقب می‌کشد هم لزوماً یک معتقد به حقوق زنان نیست. او در حال رعایت کردن یک عرف اجتماعی است که از سال ها پیش درباره اش آموزش دیده است. خانمی که آهسته صحبت می‌کند هم شاید در حال پیروی از هنجاری اجتماعی باشد یا سبک صحبت کردنش به علت نداشتن اعتماد به نفس این گونه است و....

اگر پاسخ تان به این پرسش ها مثبت باشد، در سنجش طرف مقابل درگیر خطای هاله‌ای هستید. خطای هاله‌ای یعنی تعبیر کردن مجموعه ای از نشانه های بی ارتباط برای ساختن تصویری از شخصیت طرف مقابل .

در خطای هاله‌ای، برخی نشانه‌های بی ارتباط به هم را در طرف مقابل با هم جمع می‌کنیم و از همه آنها در کنار هم نتیجه بگیریم که او صفتی خاص دارد در حالی که این نشانه ها به شکل منطقی نمی‌توانند به معنای داشتن صفتی خاص باشند. این خطا که جزو خطاهای رایج پیش از ازدواج است باعث می‌شود شناختی نادرست و غیر واقعی از طرف مقابل به دست آورید که با ویژگی های واقعی او هیچ انطباقی نداشته باشد.

خطای هاله ای چیست؟
در روانشناسی خطای هاله ای یا اثر هاله ای به نوعی خطا در شناخت و تصمیم گیری گفته می‌شود که تحت تاثیر ذهنیت قبلی قضاوت کننده شکل می گیرد و می تواند از حقیقت به دور باشد. مثلا وقتی معلمی از دانش آموزی ذهنیتی منفی به عنوان یک فرد "تنبل" دارد، در برخوردهای بعدی هم ممکن است این پیش داوری بر قضاوت او تاثیر بگذارد. به همین دلیل همیشه به معلمان توصیه می‌شود هنگام تصحیح ورقه‌های امتحانی به اسامی دانش آموزان نگاه نکنند تا ذهنیت‌های قبلی بر نحوه قضاوت آنها تاثیر نگذارد.

تاثیر خطای هاله ای می تواند در قضاوت کننده بسته به تصویر ذهنی قبلی مثبت یا منفی باشد. یعنی شما با چند برخورد ساده طرف مقابل را با صفت هایی قضاوت کنید که برای صحبت کردن درباره آنها هنوز زود است. با یک شاخه گل گرفتن از او، او را مبادی آداب و دست و دلباز ببینید و با رد کردن یک چراغ قرمز به او برچسب شخصیت قانون شکن و ضد اجتماعی بزنید.


ازدواج با چشم بسته
«اثر هاله ای» در واقع یک خطای «ادراکی»‌ است. روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که جذابیت کلید مهمی در «اثر هاله ای»‌ است. موقعی که ما کسی را فردی دوست داشتنی یا جذاب می دانیم، احتمال بیشتری دارد که او را باهوش و خوب (و یا دارای دیگر خصلت های نیک) هم بدانیم. در واقع این صفات (لزوما) همیشه با همدیگر در یک فرد وجود ندارند، اما (ذهن)‌ ما تمایل دارد آنها را به صورتی با هم... جمع کند.

به عنوان مثال خیلی محتمل است ما حرف های کسی که آراسته لباس پوشیده است را "بهتر" از حرف های یک فرد ژولیده بدانیم - در صورتی که هیچ دلیل منطقی برای این تصور وجود ندارد.

اثر هاله ای در بسیاری از زوایای زندگی ما موجود است و متاسفانه تقریبا تمام انسان ها -کم یا زیاد- تحت تاثیر این خطای ادراکی هستند. گرچه تحقیقات نشان می دهد که حتی آگاه بودن به پدیده ای به عنوان «اثر هاله ای» نفوذ آن را در اشخاص کاهش نمی دهد.
منبع:جام جم، سپیده دانایی 

 

Akbar Balinparast بازدید : 116 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

صداقت شاید در صدر معیارهای ازدواج برای افراد قرار داشته باشد. آدم های راستگو و آنهایی که کسی را دور نمی زنند و به نفع خودشان شرایط را وارونه جلوه نمی دهند به دیگران احساس اطمینان و آرامش می دهند. داشتن همسر صادق، یکی از شرط های تجربه خوشبختی و آرامش در زندگی است.

چرا صداقت اهمیت دارد؟
در یک رابطه خانوادگی، عاطفی و نزدیک و سالم، صداقت، درستی و قابل اعتماد بودن از ضروری ترین اجزای رابطه هستند. دانستن این موضوع که می توانید روی همسر خود حساب کنید، حس امنیت به شما می دهد، چرا که او در همه حال با شما صادق است. از طرف دیگر اگر در ترس دائمی از اینکه همسرتان به دلایلی به شما دروغ بگوید، زندگی کنید، هرگز نمی توانید در رابطه تان آرامش داشته باشید و همواره در تنش، تردید و انزجار بسر خواهید برد.

بی صداقتی با شما چه می کند؟
اثرات دراز مدت عشق ورزیدن به کسی که به او اعتماد ندارید، برای اعتماد بنفس شما و نیز رابطه تان مخرب خواهد بود. یکی از مخرب ترین راه هائی که زوجین می توانند عشق، شور و حرارت رابطه ی خود را بکشند و صمیمیت را از بین ببرند، بازگو نکردن حقیقت است این امکان وجود دارد که کسانی که به کرات حقیقت را «دستکاری» می کنند، نسبت به دنیا این نگرش را داشته باشند که: «من حق دارم گاهی اوقات واقعیت را نگویم.» یا اینکه «اگر واقعیت را بگویم اوضاع خراب می شود، اما یک دروغ کوچک می تواند نجاتمان دهد.» حتی ممکن است فکر کنند «خودش نمی گذارد من واقعیت را بگویم. اگر حقیقت را بشنود عصبانی می شود و روزگار را به کامم تلخ می کند.»

این افراد، به بی صداقتی خود تنها به عنوان یک استراتژی به منظور رسیدن به منافعشان نگاه می کنند. به عبارت دیگر، اشکالی در سیستم ارزشی آن ها وجود دارد. حتی ممکن است شخصیت این افراد زیر سوال برود. افراد دروغگو که به سادگی بی قانونی می کنند، عموما در دسته افراد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی قرار می گیرند.وقتی شما با یک دروغگو زندگی می کنید، در نهایت می بینید که دروغ های او را می پوشانید و خودتان هم مانند او به یک دروغگو تبدیل می شوید. پس اهمیت زیادی دارد همسری انتخاب کنید که صادق و رو راست است.
 
انسانهای زیادی وجود دارند که به شما دروغ نمی گویند، اما به خودشان دروغ می گویند. صداقت از خود شخص شروع می شود. بدین معنی که می بایست از کسانی که استاد خود فریبی هستند، برحذر باشید

همسر صادق چه کسی است؟
پیدا کردن همسری که درست و صادق باشد به معنای جستجوی کسی است که با خود صادق باشد. انسانهای زیادی وجود دارند که به شما دروغ نمی گویند، اما به خودشان دروغ می گویند. صداقت از خود شخص شروع می شود. بدین معنی که می بایست از کسانی که استاد خود فریبی هستند، برحذر باشید. ممکن است به خود بقبولانید که همسرتان انسان صادقی است، اما بیاد بیاورید که او از رویارویی و پذیرفتن خیلی از مشکلات خود اجتناب می ورزد. در اینجا موضوع این نیست که او دروغگو است، می توان گفت که او چندان با خودش صادق نیست.آیا طرف مقابلتان تحت عنوان معامله و تجارت به مشتریان و یا همکاران خود دروغ می گوید؟ آیا حقیقت را راجع به زندگی خود از خانواده اش پنهان می کند؟ آیا کارهایی را که شما فکر می کنید از روی بی صداقتی است، توجیه می کند؟ چنانچه در صداقت نامزدتان مردد هستید، حس احترام خود را نسبت به او از دست خواهید داد و مشکل خواهید توانست که به رفتار او در قبال خود اعتماد کنید.
 
یک فرد صادق
1- هیچ قسمتی از شخصیت خود را از شما پنهان نخواهد کرد.
2- اینطور نیست که به خاطر دفاع از خود، فقط آنچه را که شما دوست دارید بشنوید، به شما بگوید.
3- بدون اینکه مجبور باشید با سیاست و یا با زور حقیقت را از او بیرون بکشید، خودش تمام حقیقت را با شما در میان خواهد گذاشت.
4- به دنبال همسری باشید که در رابطه با احساسات خود رک و صادق باشد و اعمال و گفتارش با یکدیگر همخوانی داشته باشد.

همسر آینده,صداقت همسر, معیارهای ازدواج

انواع صداقت
صداقت عاطفی: صداقت عاطفی به معنای بیان واکنش‌های عاطفی مثبت یا منفی نسبت به وقایع زندگی به خصوص بیان واکنش‌های عاطفی در مورد رفتارهای همسر است. بعضی افراد در ابراز واکنش‌های مثبت چندان مشکلی ندارند، ولی ابراز واکنش‌های منفی برایشان سخت است. در این مورد، باید مهارت‌های مناسب ارتباطی و نحوه بیان خواسته‌ها آموزش داده شود تا بتوانند احساسات خود را به راحتی بیان کنند.

 

صداقت در مورد گذشته: شاید سۆال شود که تا چه حد می‌توان گذشته خود را به همسر گفت. واقعیت آن است که در این مورد نمی‌توان حکم کلی داد اما هر موردی که بتواند بر زندگی مشترک سایه بیندازد، هر عاملی که ممکن است دانستن آن باعث جواب منفی طرف مقابل شود و هر موردی که اگر بعدها آشکار شود اختلافات شدید را در پی خواهد داشت، باید با صداقت بازگو شود.

 

صداقت درباره حال: صداقت درباره زمان حال به در میان گذاشتن وقایع زندگی روزمره با همسر مربوط می‌شود. این مسئله به خصوص در فعالیت‌هایی که بر همسر اثر می‌گذارند حیاتی‌تر و لازم‌تر است. در زندگی موفق، زن و شوهر به هم وابستگی متقابل پیدا می‌کنند و این ارتباط برای برنامه‌ریزی روزانه و هماهنگ ساختن فعالیت‌ها ضروری است. اما در زندگی ناموفق، هر یک درگیر کارهای خاص خود می‌شوند و برنامه‌های روزانه خود را دارند. به این حالت «زندگی دوم محرمانه» گفته می‌شود. در واقع، یکی از طرفین درگیر شکلی از زندگی کاملاً خصوصی می‌شود که طرف دیگر از آن خبر ندارد.

صداقت درباره آینده: این نوع صداقت مربوط است به توضیح طرح‌ها و برنامه‌هایی که دختر و پسر برای زندگی آینده‌شان طراحی کرده‌اند، یعنی پرداختن به اهداف و فعالیت‌های بعدی در زندگی مشترکشان. در این باره گفت‌وگو و توضیح درباره جزئیات طرح‌ها و تقاضای مساعدت، همفکری، همکاری و همراهی از همسر، یک راهکار مهم محسوب می‌شود.

سوالات سنجش صداقت
اگر طرف مقابل شما یک دروغگوی درمان ناپذیر باشد، به سۆالات زیر صادقانه پاسخ نخواهد داد. به احساسات خود اعتماد کنید و مراقب حرکات و رفتارهایش باشید تا دریابید پاسخ هایش منعکس کننده صداقت او هستند و اینکه آیا می توان به او اعتماد کرد یا خیر.

1- آیا فکر می کنید که زن و شوهر باید در رابطه با همه چیز با یکدیگر صادق باشند، یا اینکه می توانند، چیزهائی را برای خود خصوصی نگه دارند؟ به عنوان مثال…؟

2 - آیا در روابط خانوادگی کسی به شما دروغ گفته یا خیانت کرده؟ چه اتفاقی افتاد؟ چه احساسی در شما بوجود آمد؟

3 - آیا هرگز در روابط خانوادگی دروغ گفته یا خیانت کرده اید؟ چه اتفاقی افتاد؟ آیا دوباره این کار را انجام خواهید داد؟

4- چنانچه بخواهید دروغ بگوئید، در مورد چه چیزهائی در رابطه تان دروغ خواهید گفت؟ وضعیت شغلی، روابط با دوستان یا… .

5- اگر از اطرافیانتان بپرسیم که آیا صادق و قابل اعتماد بودید یا خیر، چه جواب خواهد داد؟ چرا؟

6- فکر می کنید اساساً چه کارهائی «درست» و چه کارهائی «غلط» هستند و انجام دادن چه کارهائی برای شما مسئله ای نیست (تقلب در پرداخت مالیات بردرآمد، لوازم اداره یا محل کار را به خانه آوردن، ریختن زباله و آشغال در خیابان، برداشتن پولی که پیدا کرده اید و…)؟
منبع: خبرآنلاین
 

Akbar Balinparast بازدید : 200 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

خواستگارتان یک جوان رؤیایی است که تا ابد عاشق‌تان می‌ماند و زندگی‌اش را به پای‌تان می‌ریزد یا یک مرد خیالباف و ناتوان که قرار است یک عمر شما را در شکست‌هایش شریک کند؟ پاسخ دادن به این سؤال آسان نیست اما شاید بد باشد، رفتارهای پدرش را هم زیر ذره‌بین بگذارید و از گذشته او سر در بیاورید. روانشناسان می‌گویند، بسیاری از  مرد‌ها واقعا نمونه کپی‌شده پدرشان هستند و نه‌تنها خوبی‌ها و توانایی‌های او را به ارث می‌برند بلکه حتی اگر خودشان هم بی‌خبر باشند، ویژگی‌های ناخوشایندش را با خود به خانه بخت می‌برند، پس مراقب باشید و قبل از جواب مثبت دادن، برای شناخت پدر شوهر آینده‌تان تلاش کنید.

از ازدواج فراری است؟
«نامزدم در کار و تحصیلش موفق است و در اجتماع هم همه او را به عنوان مردی قابل اعتماد می‌شناسند و به او احترام می‌گذارند. انگار تنها کسی که در رابطه با این مرد احساس آرامش نمی‌کند، من هستم. نمی‌دانم چرا به حرف‌هایم اعتماد نمی‌کند و قرار ازدواج‌مان را هر روز به بهانه‌ای به تاخیر می‌اندازد!»

شاید زندگی گذشته این مرد باعث بی‌اعتماد شدنش به خانم‌ها و گریزان بودنش از تشکیل خانواده شده است. روانشناسان می‌گویند اگر در زندگی پسر پدر نقشی خوب و موثر داشته باشد اما ارتباط کودک با مادرش بد و مخرب باشد، پسر بچه تنها از نعمت داشتن یک الگوی هم‌جنس خوب بهره‌مند است؛ چنین فردی در بزرگسالی در ایفای نقش مردانه مشکلی ندارد اما از نزدیک شدن به جنس مخالف خود می‌ترسد. عجیب نیست اگر پسری که با این الگو زندگی کرده از ازدواج گریزان شود یا بعد از تشکیل خانواده به همسرش اعتماد کامل را نداشته باشد.

 

به‌خاطر عشق از همه دل می‌کند؟
«یک سال است با هم آشنا شده‌ایم. تمام تلاشش را برای راضی کردن خانواده‌اش به این ازدواج به خرج می‌دهد اما آنها هنوز هم با پیوند ما مخالفند. خودش می‌گوید با ارزش‌ترین دارایی زندگی‌اش من هستم و وقتی به اندازه تشکیل زندگی پول جمع کند، برای همیشه از آن خانه بیرون می‌زند و حتی با وجود مخالفت آنها با من ازدواج می‌کند.» شاید حرف‌های این مرد چندان هم بی‌اساس نباشد و او برای رسیدن به دختری که دوستش دارد، بتواند از همه دل بکند اما زندگی در کنار چنین مردی زیاد هم آسان نیست. بر اساس نظر روانشناسان اگر مادر کودک در زندگی او چهره‌ای مثبت داشته باشد اما پدر حمایتگر و مایه افتخار پسر نباشد، فرد در بزرگسالی نمی‌تواند نقش‌های مردانه را به خوبی برعهده بگیرد. چنین پسری به راحتی دل به یک دختر می‌بندد و حتی از اینکه برای ازدواج با او از همه ببرد نمی‌ترسد، چراکه فکر می‌کند همه دختر‌ها مثل مادرش هستند و آسان به زنی که سر راهش قرار می‌گیرد، اعتماد می‌کند. اما زندگی کردن با چنین پسری به‌خاطر ناتوانی‌اش در حمایت از شریک زندگی و ایفای نقش‌های مردانه آسان نخواهد بود.

به همه بی‌اعتماد است؟
«به مردی دل بسته‌ام که انگار هیچ ارزشی برای رابطه‌مان قائل نیست حتی در سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام برای آرامش من قدمی برنمی‌دارد. به راحتی مرا می‌رنجاند و با بهانه‌های ساده به من توهین می‌کند. نمی‌دانم این مشکلات بعد از ازدواج کمتر می‌شود یا نه! »

شاید امید داشتن به اصلاح چنین رابطه‌ای چندان منطقی نباشد. بسیاری از آسیب‌هایی که در کودکی به روان و شخصیت فرد می‌رسد به سادگی در بزرگسالی جبران نمی‌شود. یکی از شدید‌ترین این آسیب‌ها با ایجاد فاصله‌ای میان کودک و والدینش ایجاد می‌شود و گاهی تا پایان زندگی با فرد همراه می‌ماند. روانشناسان معتقدند اگر کودک از نعمت داشتن پدر و مادر خوبی که الگوی ارزشمندی برایش باشند، بی‌بهره باشد، نه در بزرگسالی قهرمانی دارد که از او الگو بگیرد و با او همانندسازی کند و نه توانایی نزدیک شدن به جنس مخالف و اعتماد کردن به او را دارد. به عبارت دیگر چنین پسری نه از پس ایفای درست نقش‌های مردانه برمی‌آید و نه می‌تواند با غیرهمجنس خود رابطه موثری برقرار کند.

همسر و پدری ایده‌آل است؟
«کسانی که این همه در مورد بی‌وفایی مرد‌ها حرف می‌زنند، خودشان هم در ایجاد اختلافات با همسرشان بی‌تقصیر نیستند. من و همسرم ۸ سال است که زیر یک سقف زندگی می‌کنیم و پسری ۴ ساله داریم. حالا بیشتر از سال اول همدیگر را دوست داریم. همسرم نه‌تنها شریکی خوب برای زندگی‌مان است بلکه الگوی خوبی برای فرزندمان هم هست.»

درست است که در ایجاد اختلافات در زندگی مشترک، هر دو طرف مقصرند اما نمی‌توانید نقش یک انتخاب درست را در ایجاد این رابطه آرامش‌بخش بی‌اثر بدانید. احتمالا بخت با همسرتان یار بوده و در کودکی زیر سایه پدر و مادر خوبی که رابطه‌ای همدلانه و صمیمی با یکدیگر و با او داشته‌اند، پرورش یافته است. زندگی در چنین خانواده‌ای پسر را مسئولیت‌پذیر بار می‌آورد و نمی‌گذارد به سادگی به توانایی‌هایش شک کند. او در بزرگسالی می‌تواند با دید باز همسر آینده‌اش را انتخاب کند و ازدواجی موفق داشته باشد. چنین مرد مسئولیت‌پذیری می‌تواند از شریک زندگی‌اش حمایت کند و در آینده پدری خوب برای فرزندش باشد.

اشتباهات پدرش را تکرار می‌کند؟
«همسرم هیچ قدمی برای بهتر شدن وضعیت زندگی‌مان برنمی‌دارد. او حتی در خانه هم هیچ کمکی به من نمی‌کند. گرچه پدرشوهرم و همسرم رابطه خوبی با هم ندارند اما گاهی فکر می‌کنم شریک زندگی‌ام ناخواسته به‌‌ همان کسی تبدیل شده است که همیشه از رفتارهای نادرستش شکایت می‌کرده، با این تفاوت که از پدرش ناتوان‌تر و بی‌دست و پاتر است.»

فرزند پدری که همیشه در مقابل پسرش می‌ایستد و عبارات «نکن»، «نمی‌شود»، «نمی‌توانی» و... را مدام به زبان می‌آورد در همه ابعاد زندگی‌اش تردید و نگرانی را با خود به همراه می‌آورد. تصمیم گرفتن برای چنین پسری سخت است و همیشه و در انجام هر کاری با نگاهی به پدر به دنبال تایید او می‌گردد. چنین پسری حتی برای کمک کردن به همسرش هم سعی می‌کند از الگوی پدر پیروی کند و اگر پدرش میانه‌ای با این موضوع نداشته باشد در مقابلش هیچ قدمی برای کم کردن بار مسئولیت همسرش برنمی‌دارد. والد همجنس بیشترین تاثیر را بر فرزند می‌گذارد. به همین دلیل است که پسر تمام رفتارهای پدرش را درونی می‌کند و آنها را تا سال‌های سال با خود به همراه می‌آورد. شاید پسر هرگز از این الگوپذیری و شباهت غیرقابل انکاری که به پدرش پیدا می‌کند باخبر نباشد یا شاید تا مدت‌ها از رفتارهای پدرش انتقاد کند و هرگونه شباهتی به او را انکار کند اما در عالم واقعیت، پسر را تا حدودی می‌توانیم نمونه کپی شده پدر بدانیم و از رفتارهای درست و خوب گرفته تا اشتباهات پدر را در زندگی‌اش ببینیم.
منبع:مجله سیب سبز

 

Akbar Balinparast بازدید : 166 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

شاید موضوع اختلالات جنسي یکی از مهم‌ترین موضوعاتی باشد که چه به صورت آشکار و چه پنهان در زندگی زناشویی تاثیر می‌گذارد. بنابراین شایسته است که پیش از ازدواج از سلامت جسمي و جنسي خودتان و شريك آينده زندگي‌تان مطمئن شويد. و بهترین راه مراجعه به پزشك متخصص است.

غریب دوست،کارشناس و مشاوره خانواده و روانشناس در مجله ای  نوشت: یادمان باشد تشخیص هر بیماری نیاز به بررسی دقیق متخصص دارد و به راحتی نمی‌توان به کسی برچسب بیمار روانی زد. هر کدام از نشانه‌هاي گفته شده به تنهایی و بدون بررسی دقیق قابل استناد نیست. بنابراین توصیه می‌کنم با مشاهده مجموعه‌ای از علايم، در صورتی که در روند زندگی اجتماعی، شغلی و فردی زندگی شما و نامزدتان اختلال ایجاد می‌کنند، برای بررسی و تشخیص درست و دقیق‌تر به روانشناس مراجعه کنید.

شاید موضوع اختلالات جنسي یکی از مهم‌ترین موضوعاتی باشد که چه به صورت آشکار و چه پنهان در زندگی زناشویی تاثیر می‌گذارد. بنابراین شایسته است که پیش از ازدواج از سلامت جسمي و جنسي خودتان و شريك آينده زندگي‌تان مطمئن شويد. و بهترین راه مراجعه به پزشك متخصص است. دانش سکسولوژی به افراد کمک می‌کند تا نسبت به اندام‌هاي جنسی خود آگاهی و شناخت لازم و کافی پیدا کنند و در امر ازدواج و برقراری رابطه جنسی نیز اطلاعات لازم و باید ها و نباید ها را یاد بگیرند. در اینجا، تنها به برخی از اختلالاتي که بهتر است پیش از ازدواج به آن‌ها توجه کنید، اشاره می‌کنیم.

1- اعتیاد و اشتغال ذهنی مدام به روابط جنسي؛ از جمله اين موارد عبارتند از:
خودارضایی مداوم
توجه و علاقه شدید به فیلم‌های پورنوگرافی(مستهجن)
تمایل به انجام اعمال جنسی به صورت آزارگرانه و همراه با خشونت
تمایل به نگه داشتن و جمع آوری لباس‌های زیر

2- رفتارهاي نادرست جنسي با ديگران كه مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
چشم چرانی مدام و خیره شدن به اندام دیگران
اظهارنظرهای جنسی درباره بدن دیگران
لمس کردن و تماس‌های بدنی بی‌جا و نامناسب و ناشایست

3- ناتوانی جنسی(جسمانی یا روانی)

4- سرد مزاجی، بی‌تفاوتی و عدم تمایل به عمل جنسی

5- داشتن دیدگاه بسیار منفی نسبت به عمل جنسی(از نظر نامزدتان مقاربت و عمل جنسی عملی گناه آلود و کثیف است و عقيده دارد فقط به خاطر بچه دار شدن باید این عمل را انجام داد).

6- ترس و وحشت شدید از عمل جنسی و مترادف دانستن این عمل با تجاوز و خشونت.
اگرچه شناخت مسايل و مشکلات جنسی در دیدارهای اول خصوصاً با توجه به فرهنگ و محدودیت هاي مذهبی که در کشور ما وجود دارد به سادگی قابل شناسایی نیست اما ضروری است تا حد امکان در رابطه با سوابق، عادات و سلایق جنسی نامزدتان اطلاعات کسب کنید. زيرا همین مسائل بعد از ازدواج منجر به مشکلات و بحث هاي جدي و حتی طلاق و جدايي می‌شود.

اختلال در شخصيت اجتماعي
يكي ديگر از اختلالاتي كه مي‌تواند زندگي مشترك را به شدت تحت تأثير تخريبي خود قرار دهد، عدم رسيدن به بلوغ عاطفي و بلوغ اجتماعي يكي از دو طرف و يا هر دو نفري است كه با هم ازدواج مي‌كنند و از آن جا كه اين اختلال فاقد علايم بيروني و جسمي آشكاري است كه بتوان در ديدارهاي عادي و پيش از ازدواج متوجه آن شد ممكن است از ديد طرف مقابل پنهان بماند و زماني آشكار ‌شود كه ازدواج انجام شده است. مبتلايان به عدم بلوغ شخصيت اجتماعي و عاطفي از نظر ظاهري كاملاً طبيعي هستند و هيچ تفاوتي با ساير افراد ندارند، چنين افرادي از نظر ظاهر و اندام همه ويژگي‌هاي يك فرد بالغ را دارند اما در واقع كودكي هستند كه توانايي پذيرش تعهد و مسووليت يك زندگي مشترك را ندارد و بيشتر از آن كه بتوانند وظايف و مسووليت‌هاي خود را به عنوان يك همسر بپذيرند و به آن عمل كنند، نيازمند تكيه كردن به كسي هستند كه مسووليت زندگي آن‌ها را به دوش گيرد. بنابراين لازم است جهت شناخت دقيق‌تر فرد مورد نظر براي ازدواج به گفتار، رفتار و كردار او دقيق‌تر نگاه كنيم و نشانه‌هايي را كه احتمال دارد نشانه عدم بلوغ اجتماعي و شخصيتي باشند مورد توجه قرار دهيم. و البته اين را هم به ياد داشته باشيد كه وجود يك يا چند نشانه از نشانه‌هايي كه در ذيل به آن‌ها اشاره مي‌كنيم لزوماً به معناي آن نيست كه فرد مورد نظر دچار اختلال شخصيت و نداشتن بلوغ اجتماعي است بنابراين بهتر است در صورت مشاهده نشانه‌هاي ترديد برانگيز از افراد متخصص و مشاوران روان‌شناسي كمك بگيريم و نظر آن‌ها را بخواهيم، اما به هر حال برخي نشانه‌هاي رفتاري در افرادي كه به بلوغ اجتماعي و شخصيتي نرسيده‌اند وجود دارند كه بايد به آن‌ها توجه كرد و در اين جا به برخي از بارزترين آن‌ها كه احتمالاً مي‌تواند نشانه عدم بلوغ اجتماعي و شخصيتي فرد باشد اشاره مي‌‌كنيم.

1- غیرقابل اعتماد بودن كه مي‌توان به عنوان مثال به موارد زير اشاره كرد:
پيوسته دیر به سر قرارهایش می رسد.
قول و قرارهایش با افراد را فراموش می‌کند يا زير بار آن‌ها نمي‌رود.
فراموش‌کاری مداوم
دائماً اطرافيان را ناامید می کند.

2- عدم مسوولیت پذیری مالی و اقتصادی مانند:
بیکاری و تنبلی
مقروض بودن به افراد مختلف
خرج کردن بی‌رویه پول بدون پس‌انداز
مدام تغيير شغل دادن

3- بی‌هدفی و بی‌انگیزگی
بی هدف زندگی می کند و نیاز دارد کسی او را تشویق کند و برای انجام کارهایش به او انگیزه بدهد.
تصمیم گیری در کارهایش را به تعویق می اندازد
برای آینده‌اش برنامه ریزی ندارد
از حل مشکلات جدی زندگی‌اش عاجز است
منتظر شانس و معجزه است.

این علایم می توانند نشانه نرسیدن فرد به مرحله بلوغ عاطفی و اجتماعی باشند، بنابراین گفتگو با یک مشاور حقیقت را روشن تر می کند.
منبع:سلامت نیوز

Akbar Balinparast بازدید : 110 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

چنان ارتباط عمیق وهمه جانبه ای می شود که بی هیچ شک وشبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است .ازدواج مساله بسیار مهمی است که بسیاری از جنبه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. امروزه شمار روز افزون موارد طلاق موجب شده است تا صاحبنظران به فکر پیدا کردن راه حلهایی باشند که یک ازدواج موفق و سالم را فراهم شاخته مانع از شیوع و افزایش آمار طلاق که یقینا عواقب بعدی آن بسیار دشوارتر و سخت تر شود. مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی ، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است. در این مقوله کارکردهای مشاوره قبل از ازدواج بسیار مهم هستند که به آنها می‌پردازیم.

 

 

بررسی ملاکهای ازدواج سالم در مشاوره قبل از ازدواج


مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی می‌پردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی می‌شوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش می‌شود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.

 

قبل از ازدواج

 

سن ازدواج


سن ازدواج عامل مهمی است که می‌توانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس لازم به نظر می‌رسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر می‌رسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج می‌رسند. یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد.

قبل از ازدواج

 

تطابق و تناسب شخصیتی طرفین در ازدواج


ویژگیهای شخصیتی بسیار متنوع و متعدد هستند، اما برخی از آنها دخالت بیشتری در رضایت از زندگی مشترک دارند. مطمئنا فردی که بسیار به نظافت و تمیزی اهمیت قائل هست، نخواهد توانست با فردی که چندان در قید و بند این امور نیست زندگی موفقی داشته باشد.از ویژگیهای مهم شخصیتی که تاثیر قابل توجه در این زمینه دارند می‌توان به درون گرایی و برون گرایی اشاره کرد. افراد درون گرا تمایل زیادی به گذراندن اوقات خود به تنهایی دارند در حالیکه برای افراد برون گرا تحمل چنین شرایطی بسیار سخت و آزار دهنده است. افراد درون گرا سرگرمیهایی چون مطالعه و ... دارند در حالیکه افراد برون گرا در شرایط جمعی و سرگرم کننده لذت می‌برند مثل بازیهای دسته جمعی.چنین ویژگیهایی به تعداد زیادی وجود دارند که البته گاه همان بودن ویژگیهای طرفین و گاه ناهمسانی آنها می‌تواند فاکتوری برای ازدواج موفق باشد. به عنوان مثال ازدواج فرد درون گرا با فرد درون گرا موفق آمیزتر خواهد بود تا ازدواج درون گرا با فردی برون گرا در حالیکه سلطه جوئی یک ویژگی است که حتما باید ناهمسانی آن در طرفین مورد توجه قرار گیرد. دو فرد سلطه جو میزان تسلط بیشتری در زندگی مشترک خواهند داشت تا ازدواج فردی سلطه جو با فردی سلطه پذیر.

منبع: irantrack.com

 

Akbar Balinparast بازدید : 160 جمعه 28 فروردین 1394 نظرات (0)

 

هموطن حتما در دوران تجردتان مواقعـي پـيـش آمـده كـه شـنــيـده باشـيـد خــانمهامعمولا نمي توانند مرد نجيب، حساس و خـوب و مـهـربـان مـورد نـظـر خـود را پـيـدا نمايند.همچنين مطمئنا براي شما هم پيش آمده كه بخواهيد آن مرد مورد نـــظر باشيد و حتما فكر كرده ايد كه نبايد در مقابل خانمها مـقـاومــت زيادي از خود نشان دهيد.ولي در كمال ناباوري ايــن مورد جواب نخواهد داد، خانمهاي زيادي اطراف شــما وجـود خــــواهند داشت اما با هيچ كدام از آنان نمي توانيد رابطه عـاشقـانـه داشـته بـاشيـــد و زندگي مشترك شروع كـنـيد. در نـهايـت سرگردان مي شـــويد كه در چه جهنمي گرفتار آمده ايد.

 

من اين قضيه را براي شما روشن خواهم كرد، تفاوت قابل توجهي بين آنچه كه خانمها از مرد مورد نظرشان انتظار دارند و خصوصيات واقعي آن شخص وجود دارد. به عبارت ديگر، خصوصيات واقعي فرد مورد نظر و اسطوره اي كه طرف مقابل از شخص مورد نظر براي خود ساخته است. آنچه در زير آمده برخي از عمومي ترين خصوصيات ذكر شده از مرد مورد نظر مي باشد، همچنين اين مطلب كه آيا اين موارد آنقدر صحت دارند كه بتوان روي آنان حساب كرد نيز مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.

 

 

مرد حساس


بسياري از خانمها اذعان مي كنند به مرد حساسي علاقه مندند كه از بيان مداوم احساسات خود واهمه نداشته باشد، وقتي اين مورد زياد تكرار مي شود با احساس زنانه او هماهنگ است حال هر معني داشته باشد مهم نيست. اين مردي است كه رفتار مردانه ندارد.

بنابراين چنين مردي در نهايت هر زني را از خود مي راند و انتظارات او را نيز بالا مي برد (اين مورد زماني روي مي دهد كه مرد بسيار احساساتي و نفوذ پذير باشد). البته اين بدان معنا نيست كه خانمها يك انسان بي احساس و حيوان صفت را مي پسندند كه هميشه به آنان بي احترامي نمايد و اعصاب آنان را خورد كند. بنابراين خانمها به دنبال چه نوع مردي هستند؟ مردي بين دو مورد ذكر شده. مردي كه نه زياد احساساتي باشد و نه زياد بي احساس. به عنوان مثال در صورت درگذشت يكي از بستگان نزديك عادي است كه مردها فرياد بزنند اما اين مورد براي بيستم بار به ياد آوري يك نمايش، بسيار غير عادي خواهد بود.

همچنين، زماني كه خانمها به شخصي واقعا علاقه مند باشند، رفتار آنان كمي مرموز و عجيب مي شود. پس بايد بدانيد كه چه موقع بايد كنار او باشيد و چه موقع بايد تنهايش بگذاريد. به عنوان مثال در صورتي كه به شما با حالتي گريان زنگ بزند چرا كه يكي از بدترين هفته هاي زندگي اش را گذرانده و شما به خوبي با او رفتار نكنيد، اصلا رفتار خوبي نخواهد بود پس عصبي اش نكنيد و به او زنگ بزنيد.

بر خلاف باور عمومي سن جواني سن حساس، خوب و پر از سلحشوري و فتوت ميباشد. با اين وجود خانمها مرد بسيار احساساتي را دوست ندارند، آنها يك مرد واقعي با احساسات مردانه را مي پسندند. اما باز هم سخن از تعادل مي باشد. چنانچه سعي در تحت تاثير قرار دادن ما از طريق احساساتي بودن زياد داريد، احساسات ما را خاموش خواهيد كرد، اما چنانچه با اغوش باز در را به روي همسرتان باز كنيد و برايش چاي بريزيد و به او خسته نباشيد بگوييد، راه درست را بر گزيده ايد.

 

 

پولدار پولدار


اغلب آقايان فكر مي كنند خانمها يك مرد پولدار موفق با ماشين آخر سيستم و آپارتمان مجلل مي خواهند. اما درست نيست، چرا كه اغلب خصوصيات خوب آقايان است كه خانمها را تحت تاثير قرار مي دهد نه حسابهاي بانكي آنان.

خانمها مردي را خواهند پسنديد كه قادر به ايجاد يك زندگي خوب و راحت باشد همچنين بلند پرواز باشد نه اينكه ناگهان ارث پدري به او رسيده و از طريق آن خوشبخت و پولدار شود. چرا كه به قول معروف باد آورده را باد مي برد، بنابراين خانهما مي خواهند بدانند آيا واقعا مردشان قدرت بدست آوردن پول و جرات چرخاندن يك زندگي را دارد يا نه.

 

 

هواداران تام كروز


به غير از زنان پست و فرومايه و دختران نوجوان، ديگر خانمها از شما انتظار نخواهند داشت كه مانند يك ستاره سينما عمل كنيد. آنچه كه آنان از شما انتظار دارند اينست كه از آنچه به دست مي آورند، نهايت استفاده را بكنيد و به خودتان اهميت دهيد، اعتماد بنفس و جذبه بالائي داشته و توان استفاده از آن در اداره زندگي را داشته باشيد. همچنين بدانيد كه چه مدلها و رنگهايي به شما مي آيد و از آنان استفاده نمائيد.

سعي كنيد كسي نباشيد كه در دراز مدت نتيجه معكوس براي خانمها داشته باشيد. به خاطر خدا سعي كنيد از شخصيت خودتان لذت ببريد و هوش خانمها را با بازي دادنهاي مشخص و واضح آزمايش نكنيد تا آنان را مجبور كنيد دوستتان داشته باشند.

 

 

مرد خانواده


زني كه به دنبال چيزي بيش از يك عيش و نوش زود گذر است مي خواهد با مردي باشد كه حداقل از زندگي در بين سرو صداي بچه ها براي خود جهنم نسازد و بچه ها را دوست داشته باشد. لازم نيست كژپنداري كنيد و فكر كنيد كه زنها به دنبال پدري براي فرزندان متولد نشده شان هستند. اين فقط بدين معناست كه چنانچه خانمها براي خود در آينده فرزندي تصور كنند، مايلند شريك زندگي آنان كسي باشد كه مانند آنان فكر كند، بنابراين اگر روزي زني احساس كند كه باردار است نگران اين نباشد كه اين قضيه براي همسرش شك بدي است و يا اينكه نگران اين نباشد كه همسرش از او بخواهد بچه را سقط كند؛ اين مرد مورد علاقه اوست.

همچنين اغلب خانمها مايلند با كسي زندگي كنند كه با افراد خانواده آنان رابطه خوبي داشته باشد و با آنان با احترام و مهرباني برخورد نمايد. اين قضيه نشان مي دهد كه او براي مفهوم خانواده ارزش قائل است و اهميت يك رابطه خوب و نزديك داشتن را در خانواده مي داند.

 

 

خصوصيات ديگري كه زنها در زندگي براي مرد مورد علاقه اشان به دنبال آن هستند عبارتند از:


- يك اخلاق خوب كه فقط مختص به شوخي و مزه ريختن با ديگران نمي شود وفاداري (هيچ زني وجود يك هوو را تحمل نمي كند)

- احترام

- مهرباني

- گرما

- هوشمندي

- تفاهم

موارد بالا را به خاطر بسپاريد، چرا كه شانس شما براي اينكه مرد مورد علاقه خانمي باشيد را افزايش مي دهد. نگران نباشيد لازم نيست نقش مرد رويائي را بازي كنيد كه سوار بر اسب سفيد براي خوشبخت كردن خانمي از راه مي رسد.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1983
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 70
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 147
  • باردید دیروز : 50
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 197
  • بازدید ماه : 422
  • بازدید سال : 16,146
  • بازدید کلی : 722,168