زن جوان اهل کرج عکس های خصوصی اش را که با شوهرش گرفته بود به اشتراک گذاشت. این زن که در فکر انتقام از شوهرش بود دست به این عمل زشت زد. زن جوان که از طلاق عاطفی رنج می‌برد برای انتقام از همسرش عکس‌های خصوصی‌شان را منتشر کرد.



سرهنگ «یزدان نیکنام» رئیس پلیس فتای استان البرز به شوک گفت: سی‌ام فروردین ماه سال‌جاری مرد جوانی با مراجعه به پلیس فتا اظهار داشت عکس خصوصی وی و همسرش در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.



پلیس به دنبال شناسایی عامل انتشار عکس‌های خانوادگی بود که مشخص شد همسر این مرد جوان به نام «ندا» خودش عکس‌های خصوصی‌شان را منتشر کرده است.



بدین‌ترتیب مرد جوان از همسرش شکایت کرد و او در بازجویی کارآگاهان پلیس فتا، انگیزه خود را انتقام عنوان کرد.این زوج جوان مدت‌ها بود که در گرداب طلاق عاطفی به سر می‌بردند و متأسفانه زن جوان که از این مسأله خسته شده بود، برای انتقامگیری از شوهرش عکس‌های خصوصی‌شان را منتشر می‌کند.



چند سال داری؟ ۲۷ سال.



چند وقت است ازدواج کردی؟ سه سال.



بچه هم دارید؟ نه بچه‌ای نداریم.



علت اصلی انتشار عکس‌های خصوصی و خانوادگی‌ات چه بود؟ برای انتقام از شوهرم.



چرا تمایل داشتی از شوهرت انتقام بگیری؟ چون او هیچ علاقه‌ای به من نداشت و از طرفی مرا هم طلاق نمی‌داد. من در خانه پدرم بودم و چند ماه در تنهایی زندگی می‌کردم که چنین کاری کردم.



با انتشار عکس‌های خودت، آیا فکر نکردی حیثیت خودت هم زیر سؤال می‌رود؟ آنقدر میلم برای انتقام شدید بود که اصلاً به این چیزها فکر نمی‌کردم.



الان که در بازداشت هستی چه احساسی داری؟ پشیمان هستم، چون به خودم ضربه زدم.

این پنج دانشجو که با عصام الشرعبی تبعه یمن در یک دانشکده تحصل می‌کنند، وارد منزل وی شدند و پس از قفل کردن درب آپارتمان محل سکونت وی، تلاش کردند به زور با وی ارتباط نامشروع برقرار کنند. دانشجوی یمنی پس از این اقدام از پنجره اتاق خواب خود به بیرون پرید و در تماس با پلیس ماجرا را برای آن‌ها تعریف کرد.

یکی از این دختران در بازپرسی اولیه اعتراف کرد که وی و دوستانش اعتقاد داشتند این دانشجو بیماری روانی دارد و پیش از این چندین بار از وی خواستند با آن‌ها ارتباط برقرار کند اما او هر بار به آن‌ها می‌گفت به دین خود پایبند است و بر اساس تعالیم دینی وی نمی‌تواند خارج از چارچوب ازدواج، ارتباط برقرار کند.

آزار جنسی بر اساس قوانین ولایت آریزونا جز در صورت موافقت دو طرف ممنوع است. پیش‌تر ۵ هزار دانشجوی دختر در این ایالت در مراسم «لخت شدن دسته جمعی» در دانشگاه آریزونا شرکت کرده بودند. این جشن هر ساله پس از پایان سال تحصیلی برگزار می‌شود. شرکت کنندگان در جشن پس از کشف لباس در مسابقه دوی مارتون شرکت می‌کنند.

دانشگاه آریزونا پس از برگزاری جشن اخیر دانشجویان اعلام کرده بود بیش از نیم تن لباس جمع آوری کرده و در بین نیازمندان این ایالت و ایالت‌های مجاور توزیع نموده است.

در واقع چنین وجهی از آزادی را می‌توان به صورت تئوریزه در رساله رورتی که ۱۰ شاخص بنیادین نظام لیبرال سرمایه داری را بر شمرده است هم دید.

«آزادی سیاسی» فقط و فقط برای شهروندانی که فارغ از عقل و تفکر – حتی از نوع عقلانیت حداقلی مدرنیته- به تمام اجزای سیاست‌های حکومت لیبرال سرمایه داری ایمان آورده‌اند، تضمین می‌شود. کسانی که در خارج از این دایره ایستاده‌اند، دیوانه‌اند و باید از حقوق شهروندی محروم گردند. حتی اگر اثبات شود که طرح‌هایی که افراد خارج این دایره برای جامعه می‌دهند، با اصالت و نیت خیر است، باز هم نمی‌توان آنان را به دیده «شهروند» نگریست! و برای زیستن در جامعه‌ای که ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری در آن حاکم است (مانند آمریکا)، شرط احراز «شهروندی» برابر با حذف هویت شهروندان از عرصه عمومی است.

گفتنی است قربانی شدن انسان‌ها به پای نظام لیبرال سرمایه داری، هزینه‌ای برای حفظ این نظام است. بنابراین، تاسیس «جمهوری احمق‌ها» از چشم استراتژیست‌های این نظام، نه تنها «امتناع نظری» و «امتناع عملی» ندارد، بلکه نابودی «فضیلت‌های انسانی» بهایی است که برای حفظ «آزادی سیاسی» (به عنوان توجیه موجودیت این نظام) پرداخته می‌شود.

همچنین «سیاست آموزشی» و تربیتی این نظام برای «پیشرفت اخلاقی» انسان‌ها، تشویق به «سبک سری» و ترغیب به «سطحی بودن» است! رورتی این سیاست را هم ادامه منطقی سیاست‌های به جا مانده از «عصر روشنگری» برای رسیدن به «جامعه‌ای ایده آل» می‌داند!

به گزارش ابتکار، فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور در تشریح این خبر گفت: چندی پیش خانمی جوان با ارائه شکوائیه ای به کلانتری 12 جمهوری اعلام داشت، مدتی قبل عکس های خصوصی و شخصی خود را در یکی از شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته است که متاسفانه تصاویر توسط فردی سودجو کپی و با تهدید و اخاذی قصد انتشار آن ها را دارد.

سرهنگ سید حسن حسینی افزود: ماموران کلانتری پس از یک سری تحقیقات فنی یکی از متهمان را در کمتر از 24 ساعت شناسایی و دستگیر کردند.

 متهم در بازجویی های به عمل آمده ضمن اعتراف به بزه انتسابی اظهارداشت چند ماه پیش، با کمک دوستم تصاویر خصوصی شاکی را به قصد اخاذی از یکی از شبکه های اجتماعی کپی و اقدام به اخاذی از وی کردیم.

سرهنگ حسینی با اشاره به دستگیری همدست متهم خاطر نشان کرد: متهمان پس از بازجویی های تکمیلی با تشکیل پرونده راهی دادسرا شدند.

اخبار حوادث - ابتکار

به گزارش فرهیختگان، سردار حسین اشتری ادامه داد: «ناجا به دلیل مسئولیتی که در حفظ نظم و امنیت کشور دارد، تاکنون بیشترین مبارزه را با اشرار داشته است.»

 او تصریح کرد: «یکی از نهادهایی که بیشترین شهید را در طول سال‌های پس از جنگ تحمیلی به نظام تقدیم کرده، نیروی انتظامی است.»

 به گفته اشتری، کارکنان پلیس آماده‌اند برای اجرای قانون، احکام الهی و پاسداری از ارزش‌ها تا مرز شهادت پیش روند و خدا را شاکریم که این روحیه در ناجا وجود دارد.

اخبار حوادث - فرهیختگان

بر اساس این گزارش،بلافاصله کارگران حاضر در محل با استفاده از دستگاه هوا برش اقدام به برش زدن نرده های فرو رفته در بدن این فرد 36 ساله نمودند و وی را به سطح زمین منتقل کردند. 

همچنین با حضور به موقع تکنسین های اورژانس 115 و ماموران گروه امداد و نجات آتش نشانی این کارگر مصدوم را به همراه میلگرد بریده شده برای مداوا به بیمارستان امدادی شهید کامیاب مشهد منتقل شد .   

اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران

ماجرای مرگ مرموز لعیا با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت و این در حالی بود که شوهر این زن داستانسرایی عجیبی داشت.

این مرد به کارآگاهان جنایی گفت: ساعت 20/8 صبح بود با صدای زنگ تلفن همراهم از خواب بیدار شدم و دیدم لعیا  جلوی آشپزخانه روی زمین افتاده و در آپارتمان هم باز است، از زنان همسایه کمک خواستم و آنها هم با اورژانس تماس گرفتند و او را به بیمارستان رساندیم.

در حالی که مرگ این زن جوان در هاله‌ای از ابهام بود، متخصصان پزشکی قانونی پس از معاینه و آسیب‌شناسی با اشاره به اینکه لعیا به خاطر خفگی از پای درآمده است، مرگ وی را جنایی دانستند.

همین کافی بود تا تجسس‌ها روی تحقیق از همسایگان، اعضای خانواده لعیا و بررسی محل زندگی وی صورت گیرد.

وقتی کارآگاهان دیدند که در خانه زوج جوان ضد‌سرقت بوده است و هیچ آثاری از شکستگی یا فشار بر آن برای ورود به خانه وجود نداشته است، به ادعاهای شوهر وی مشکوک شدند و این در حالی بود که لعیا لباس خانه به تن داشت و همسایه‌ها نیز ادعا کردند صبح حادثه به درخانه این زوج مراجعه‌ای نداشته‌اند که در به خاطر آن باز بوده باشد.

همزمان فاش شد که شوهر لعیا هر روز ساعت 5/6 صبح برای رفتن به محل کارش واقع در جاده قدیم تهران - کرج از خانه‌اش خارج می‌شد اما در تحقیقات عنوان داشت در همان روز خواب مانده است! و در ساعت 5/8 با زنگ تلفن همراهش بیدار شده است.

«سعید» 42 ساله وقتی به تناقض‌گویی افتاد، هیچ شکی باقی نماند که این مرد عامل قتل لعیا بوده است و داستانسرایی‌اش ابتدا و پایانی باورنکردنی دارد.

بنابر این گزارش، سعید که هنوز اصرار دارد بی‌گناه است و اطلاعی از چگونگی قتل همسرش ندارد، پس از اقدامات اطلاعاتی و مخابراتی مجرم شناخته شد و پشت میله‌های زندان قرار گرفت تا پس از اقدامات قضایی پیش‌روی پنج قاضی دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شود.

  اخبار  حوادث  -  ایران

مأموران پلیس پس از بررسی گزارش ناپدید شدن نیکول جسد وی را در منطقه جنگلی در بانگور یافته و تحقیقات برای دستگیری این قاتل فیسبوکی آغاز شد.پلیس می‌گوید: قاتل را با توجه به پست‌هایی که برای قربانی خود گذاشته بود ردیابی کرده و وی را دستگیر کرده است.

این جوان قاتل به جرم قتل به 60 سال زندان و به جرم آدم‌ربایی به 30 سال زندان محکوم شد.پلیس می‌گوید: جوان قاتل برای پنهان کردن جسد قربانی با استفاده از چوب و برگ درختان جسد را مخفی کرده و هرگز تصور نمی‌کرد پلیس بتواند محل اختفای جسد را بیابد. 

 اخبار حوادث  - ایران

به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه ۱۶ در شکایتی گفت: شب گذشته وقتی می‌خاستم از محل کارم به خانه‌مان برگردم، به کوچه که رسیدم ناگهان زن جوانی به سراغم آمد و گفت که به او کمک کنم.

شاکی ادامه داد:این زن می‌گفت هیچ پولی ندارد و نیازمند است، درحالیکه حواسم به این زن بود ناگهان مرد با موتور کیف دستی‌ام را دزدید. در حالیکه به دنبال او رفتم نتوانستم به او برسم. وقتی برگشتم آن زن را هم در کوچه ندیدم و مطمئن شدم که آن‌ها با هم همدست هستند.

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این خصوص آغاز شد.

در حالیکه تجسس‌ها در این خصوص ادامه داشت مالباختگان دیگری به دادسرا مراجعه و شکایت مشابهی را مطرح کردند.

در تحقیق از مالباختگان مشخص شد که زن و مردی با شیوه‌ای خاص و مشابه دست به کیف قاپی می‌زنند.

با توجه به افزایش مالباختگان موضوع با حساسیت بیشتری در دستور کار قرار گرفت و در ‌‌نهایت زن و مردی جوان در حالیکه دست به کیف قاپی زده بودند از سوی پلیس بازداشت شدند. آن‌ها که با هم نامزد بودند و قرار بود به زودی ازدواج کنند، در بازجویی‌ها به کیف قاپی با شیوه مشابه اعتراف کردند و در ‌‌نهایت روانه بازداشتگاه شدند که تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.

 اخبار  حوادث  - باشگاه  خبر  نگاران 

به گزارش باشگاه خبرنگاران، فرمانده انتظامی شهرستان "فسا" در این زمینه گفت: یك فقره پرونده از طریق دادسرا با موضوع كلاهبرداری،اخاذی وتهدید به انتشار تصاویر خصوصی اشخاص به پلیس فتا شهرستان ارجاع و موضوع به صورت ویژه در دستور كار ماموران قرار گرفت.

سرهنگ "مصطفی محمدی" ادامه داد: با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی متهم در شهرستان شیراز شناسایی و در یك عملیات غافلگیرانه توسط مأموران دستگیر شد.

وی تصریح كرد: متهم در تحقیقات به جرم ارتكابی اقرار و بیان كرد خود را تحت عنوان های مختلف معرفی و پس از دادن وعده و ارتباط با شاكیان و تهیه فیلم و عكس، آنها را نسبت به انتشار تصاویر تهدید و سپس اخاذی می كرده است.

این مقام انتظامی با بیان اینكه در بررسی های انجام شده مشخص شد وی مبلغ 400 میلیون ریال اخاذی كرده است، افزود: متهم با تشكیل پرونده به مرجع قضائی معرفی شد.

  اخبار  حوادث  - باشگاه  خبر نگاران 

به گزارش آرمان، اين دختر جوان كه به همراه مادرش در قالب تور يك روزه گردشگري معلمان خوي به ماكو سفر كرده بود در هنگام گرفتن عكس يادگاري در لبه آبشار رودخانه ساري سو به علت ليز خوردن پايش به داخل رودخانه سقوط كرد و جان باخت.

رئيس آتش نشاني ماكو گفت: اين حادثه ساعت 20 روز پنجشنبه اتفاق افتاد كه عوامل آتش نشاني بلافاصله به محل اعزام شدند.

 احمد همتي افزود: در اين حادثه مادر اين دختر توسط حاضران از غرق شدن نجات يافت ولي متاسفانه آتش نشانان پيكر بي‌جان دختر جوان را از آب بيرون كشيدند.

وي يادآوري كرد: جسد دختر جوان براي طي مراحل قانوني به سردخانه تحويل شد.

اخبار حوادث - آرمان

به گزارش خراسان، به دنبال وقوع اين حادثه 2 برادر که از خودرو پياده شده بودند با راننده خودروي ديگر به مشاجره پرداختند، اما طولي نکشيد که مشاجره لفظي به دليل عصبانيت آني به درگيري کشيد و 2 برادر، راننده ديگر را به باد کتک گرفتند. راننده مذکور درحالي که از درد به خود مي پيچيد با برادر و دوستانش تماس گرفت و از آن ها خواست تا به کمک او بيايند. طولي نکشيد که افراد ديگري به محل وقوع تصادف رسيدند و به طرف هاي مقابل حمله ور شدند.

در همين حال تعدادي از کارگران کارخانه و نزديکان 2 برادر که در نگهباني کارخانه توليدي حضور داشتند نيز وارد اين درگيري شدند و بدين ترتيب برق شمشيرها در تاريکي شب درخشيد و صداي وحشتناک گلوله در فضا پيچيد. اين درحالي بود که برخي از عوامل نزاع نيز با چماق به ديگران حمله مي کردند.

در اين ميان ناگهان گلوله اي که از سلاح دولول شليک شده بود به يکي از طرفين نزاع اصابت کرد و خون آلود نقش بر زمين شد.  با شدت گرفتن درگيري مسلحانه، 2 برادر به همراه پدرشان و يکي از کارگران کارخانه از يک سو و 2 تن ديگر نيز از طرف مقابل، مجروح شدند و جوان حدود 28ساله هم که به خاطر اصابت گلوله آخرين نفس هايش را مي کشيد در اين جنايت تاسف بار جان سپرد.

دقايقي بعد با گزارش ماجرا به پليس 110، بلافاصله نيروهاي انتظامي مراتب را به قاضي علي اکبر صفائيان (قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند و بدين ترتيب بررسي هاي پليس با صدور دستورات ويژه اي از سوي مقام قضايي وارد مرحله جديدي شد. بنابر اين گزارش، در حالي که عمليات شبانه پليس براي دستگيري عاملان نزاع با راهنمايي هاي قاضي ويژه قتل عمد تا سپيده دم روز گذشته به طول انجاميد، ماموران موفق شدند همه افرادي را که در نزاع مسلحانه منجر به قتل حضور داشتند، دستگير کنند.

قاضي صفائيان پس از انجام بازجويي هاي مقدماتي 9 متهم اين پرونده را با صدور قرار قانوني در اختيار کارآگاهان گذاشت تا تحقيقات بيشتري درباره چگونگي ماجرا و ادعاهاي متهمان انجام شود. 

اخبار حوادث - خراسان

پرونده برای رسیدگی در اختیار ما قرار گرفت و بلافاصله طرح مهار را در شهرستان و استان اجرا کردیم. سپس سراغ فامیل و دوستان او رفتیم که با توجه این که آدم رباها ردی از خود برجای نگذاشته بودند هیچ نتیجه ای به دست نیاوردیم. پرونده به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفت و تیمی از کارآگاهان مجرب مرکز استان هم به شهرستان آمدند.

تحقیقات را زیر نظر معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی کشور انجام می دادیم و به دستور او تمام اطلاعات ریز و درشت پرونده جمع آوری شد. چند روزی گذشت و خبری از آدم رباها و گروگان نبود تا این که هشتم مهرماه اولین تماس با خانواده گروگان گرفته شد و نواری ضبط شده از آنها خواسته بود تا خود را برای تماس بعدی آماده کنند. با بررسی زمان و مکان تماس متوجه شدیم نخستین تماس از یک تلفن عمومی در تهران برقرار شده است. به همین خاطر تیمی از کارآگاهان به پایتخت رفتند. روزهای دهم و یازدهم هم تماس هایی از سوی آدم رباها برقرار شد اما هیچ درخواستی مطرح نشد.

همچنان منتظر مطرح کردن درخواست آدم رباها بودیم که این بار 12 و 16 مهر سه تماس از تلفن عمومی در ارومیه برقرار شد و ما به علت حرفه ای بودن آدم رباها نتوانستیم رد تلفن ها را بزنیم.

همزمان با تماس ها هم دستنوشته ای از پست پیشتاز از تهران به خانه فرد ربوده شده در سلماس ارسال شد که طی آن ربایندگان با قرار دادن شرایط پیچیده خواستار تحویل پول به میزان 2 میلیون یورو معادل 4 میلیارد تومان در کرکوک عراق شده و شرط آزادی این فرد را دریافت این مبلغ اعلام کردند. محل ارسال نامه هم مورد بررسی قرار گرفت اما هیچ گونه سر نخی به دست نیامد.

در حالی که مشغول بررسی و کشف سرنخ هایی بودیم آدم رباها با یک خط تلفن همراه با شماره مشخص با خانواده فرد بوده شده تماس گرفته و اقدام به تهدید جانی گروگان خود کردند، این اقدام باعث ایجاد رعب و وحشت در میان بستگان حمید شد و آنان را ترغیب کرد که پول را زودتر بدهند. با ردیابی خط دوباره تیمی به تهران اعزام شد و در بررسی ها متوجه شدیم سیمکارت با هویت جعلی روز 19 مهرماه از شهرستان خرم دره زنجان خریداری شده است.

البته گروهی از ماموران به خرم دره رفته و متوجه شدند در این روز مردی قد بلند با عینک، درشت اندام و بدون ریش و سیبیل یک گوشی و دو خط صفر را خریده است. مرد آدم ربا چند بار دیگر هم در طول ساعات مختلف روز با خانواده حمید تماس گرفت اما به خاطر کوتاه بودن زمان تماس و جابه جایی او در هر تماس هیچ ردی از او به دست نیامد.متهم بسیار حرفه ای بود و بعد از هر تماس کوتاه تلفن را خاموش می کرد.

تحقیقات را روی صاحب کارت ملی که با هویت او سیمکارت ها خریده شده بود متمرکز کردیم و با دستگیری او موفق شدیم یکی از آدم رباها را که از تهران به سلماس آمده بود شناسایی کنیم. سریع وارد عمل شدیم و او را قبل از فرار دستگیر کردیم. او در بازجویی ها مدعی بود به اشتباه دستگیر شده و بی گناه است اما وقتی بازجویی تخصصی شد و دلایل پلیس را دید شروع به اعتراف کرد.

بعد از این که او را سوار ماشین کردیم چشم هایش را بستیم و به شهر بازگشتیم و روز بعد با خرید آذوقه و قرص قلب حمید را به کوه بردیم اما چون آنجا سرد بود، همدستانم گفتند نمی شود او را در کوه نگه داشت و به همین دلیل صدای او را ضبط کردیم تا به خانواده اش بگوید هرچه می خواهیم به ما بدهد.

او را به طویله خانه خواهر یکی از گروگانگیران بردیم اما او حین انتقال از دره سقوط کرد و بشدت زخمی شده بود. او را در طویله مخفی کردیم اما نیمه شب صدای شلیک آمد که فکر کردیم ماموران هستند به همین دلیل از ترس دستگیر نشدن حمید را خفه کردیم و به زندگی اش پایان دادیم.

دو همدستم جسدش را لای پتو پیچیدند و بعد با قمه و چوب کوه را نیم متری کندیم و او را دفن کردیم. بعد از قتل تصمیم گرفتیم درباره این موضوع به کسی چیزی نگوییم. من هم به مرز بازرگان رفتم و از کشور خارج شدم. چند ماهی در ترکیه زندگی کردم و وقتی فهمیدم کسی دنبالم نیست، دوباره به تهران بازگشتم و با ادعای این که حمید زنده است با آنها تماس گرفتم تا پول را پرداخت کنند.

وقتی عامل اصلی گروگانگیری مرگبار اعتراف کرد برای تحقیقات بیشتر به خانه اش رفتیم که در آنجا یک فندک به شکل سلاح سیمکارت های خریداری شده کشف شد. همچنین مشخص شد متهم 4 سابقه کیفری به اتهام خرید و فروش سلاح و سرقت دارد. همسرش نیز به اتهام همکاری با او دستگیر و به زندان افتاد.

همچنین با شناسایی محل دفن جسد موفق شدیم جسد را کشف و تحویل خانواده اش دهیم که آنها از روی لباس ها او را شناسایی کردند.

ای کاش در این پرونده نیز زودتر به مظنون حادثه می رسیدیم و مانند دیگر پرونده های گروگانگیری و آدم ربایی فرد ربوده شده سالم آزاد می شد.

در پرونده های آدم ربایی طمع باعث می شود مجرمان اقدام به گروگا نگیری کنند. طی سال های اخیر با اقدامات علمی پلیس پرونده های آدم ربایی کشف و متهمان آن خیلی زود دستگیر شدند.

اگر مجرمان قبل از ارتکاب جرم به عاقبت آن و سرنوشت هم جرم های خود توجه کنند، هیچ وقت به سمت جرم نمی روند.

اخبار حوادث - جام جم

بررسی‌های متخصصان پزشکی قانونی نشان داد که زن ناشناس با ضربه شدیدی به سرش و خفگی به قتل رسیده وعامل قتل جسد را در حوالی قیامدشت رها کرده است.

کارآگاهان تحت نظر بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران ابتدا در بانک گمشدگان به جست‌و‌جوی زنی پرداختند که مشخصات قربانی جنایت خاموش را داشت.خیلی زود مشخص شد دختری 25 ساله که همراه خانواده‌اش در خیابان آذربایجان تهران زندگی می‌کرد، به طرز مرموزی ناپدید شده است، مشابهت زیادی با جسد دارد.

پدر این دختر که «آزاده» نام داشت، وقتی جسد را شناسایی کرد، به تیم تحقیق گفت: آخرین روز سال 93 دخترم برای ملاقات با یکی از دوستانش به نام «مریم» خانه را ترک کرد و دیگر بازنگشت. زمانی که از دخترم خبری نشد، به در خانه مریم رفتیم و فهمیدیم وی با خانواده‌اش برای گذراندن تعطیلات عید به سفر رفته است. با نگرانی به جست‌و‌جو پرداختیم، هیچ اثری از آزاده نبود. به همه بیمارستان‌ها و حتی پزشکی قانونی رفتیم اما اطلاعی از سرنوشت دخترم به دستمان نیامد و با نگرانی پلیس را در جریان گم شدن دخترم قرار دادیم.

کارآگاهان که به رفتار مرموز آزاده برخورده بودند، در تجسس‌هایشان پی بردند که وی علاقه شدیدی به شبکه مجازی «وایبر» داشته است، بدین‌ترتیب اقدامات تخصصی روی این فضای سایبری متمرکز شد و کارآگاهان به مرد 30 ساله‌ای با نام «ناصر» برخوردند که از چندی پیش از طریق شبکه‌ مجازی با آزاده آشنا شده بود.وقتی فاش شد که ناصر در مشیریه زندگی می‌کند که به محل پیدا شدن جسد هم نزدیک است، روز 15 اردیبهشت ماه سال جاری این مرد جوان دستگیر شد.

ناصر ادعای عجیبی کرد و آشنایی با مریم را کاملاً منکر شد غافل از اینکه ردیابی‌های سایبری کارشناسان پلیس دست وی را رو کرده است. این مرد جوان وقتی مدارک دیجیتالی را دید و فهمید باید قفل سکوتش را بشکند، گفت: «چندی پیش از طریق شبکه‌های مجازی با آزاده آشنا شده بودم تا اینکه پس از مدتی با هم قرار گذاشتیم.

روز 29 اسفند ماه زیر پل امام خمینی‌(ره) در بزرگراه شهید نواب همدیگر را دیدیم، صبح خیلی زود بود که او را سوار خودرو کردم، در مدتی که من با آزاده از طریق شبکه‌های مجازی آشنا شده بودم، خودم را مجرد معرفی کرده بودم اما ساعتی از حضور آزاده داخل خودرویم نگذشته بود که ناگهان تلفن همراهم زنگ خورد و همسرم با من تماس گرفت. زمانی که قربانی متوجه رازم شد، به من اعتراض کرد و تهدید کرد با همسرم تماس خواهد گرفت و همین باعث شد من و او با هم درگیر شویم. در حال حرکت خودرو من و آزاده گلاویز بودیم و چند بار سر وی را به اتاق خودرو زدم تا اینکه گردنش را گرفتم و دیدم دیگر نفس نمی‌کشد.

نمی‌دانستم باید چه کنم، جسد را داخل کارگاه خودم در منطقه «مرتضی‌گرد» برده و از آنجا به خانه رفتم، سریع با برادر 22 ساله‌ام به نام «مسعود» تماس گرفتم و او را در جریان قرار دادم. مسعود به تنهایی سریع به کارگاه رفت و با خودرویش جسد را به سمت قیامدشت برده و در محله خلوتی رهایش کرد.

وی افزود: از همان لحظه نخست بویژه در ایام عید مدام عذاب وجدان داشتم و شب و روزم ترس و وحشت شده بود و تصور نمی‌کردم دستگیر شوم.کارآگاهان وقتی شنیدند برادر این مرد نیز در جریان قتل قرار داشت و حمل جسد نیز از سوی وی بوده است، با دستور بازپرس جنایی سراغ مسعود رفتند و این پسر نیز بعد از دستگیری اعتراف کرد در هواخواهی از ناصر چاره‌ای جز این کار نداشته است.

 اخبار حوادث  - ایران 

با گزارش موضوع به پلیس،  مأموران کلانتری 36 مشهد و تیم اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی خراسان رضوی  بلافاصله وارد عمل شدند و این زن دستگیر شد.

مأموران پس از هماهنگی با قضایی زن 27 ساله را به کارشناسان اورژانس اجتماعی 123 تحویل دادند تا مطالعه آسیب شناسی در مورد وی صورت گیرد.

این زن جوان که زهره نام دارد در تحقیقات ابتدایی به کارشناسان اورژانس اجتماعی  گفت: که قربانی طلاق پدر و مادرش است و زندگی خودش نیز به شکست انجامیده است. 

وی ادامه داد: پدرم راننده کامیون بود و مادرم خانه‌دار. آنها هیچ تفاهمی نداشتند و ازدواج اجباری‌شان با طلاق خاتمه یافت. پس از مدتی پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و من زیر دست نامادری سختگیر و انتقامجو بزرگ شدم.

14 ساله بودم که برایم خواستگار آمد. من هم به اصرار خانواده تن به ازدواج اجباری دادم ولی از چاله به چاه افتادم. شوهرم بد اخلاق بود و سر کوچک‌ترین بهانه‌ای مرا به باد کتک می‌گرفت. سن من کم بود و  از عهده کارهای خانه و آشپزی بر نمی آمدم. شوهرم اصلاً مرا درک نمی‌کرد و به خاطر همین مسائل دیوانه‌ام کرده بود. با اینکه صاحب یک دختر شده بودیم طلاق گرفتم و جانم را آزاد کردم.  الان سال‌ها از آن موقع می‌گذرد، دخترم 12 ساله شده و هیچ خبری از او ندارم.

زهره گفت: بعد از جدایی دیگر مسیر زندگی‌ام گم شد همیشه گفته‌اند بار کج به منزل نمی‌رسد من گم شدم و روز به روز در باتلاق فرو رفتم. شب گذشته در یک میهمانی شبانه شرکت کردم و وقتی بیرون آمدم شرایط خوبی نداشتم همیشه به خاطر رفتارهایم پشیمان بوده‌ام بارها تصمیم گرفته‌ام از این باتلاق خارج شوم اما نتوانستم  امیدوارم این بار چنین قدرتی پیدا کنم.

 اخبار  حوادث  -  ایران 

به گزارش باشگاه خبرنگاران ، مرد 28 ساله ای به نام " خوزه لوکاس ماجانو مجیا"بعد از تجاوز کثیف و وحشیانه خود به یک پسربچه 9 ساله از کشور خود، هندوراس در آمریکای مرکزی فرار کرد.

او برای اینکه بتواند ازدستگیری توسط  پلیس فرار کند، بعد از یک عمل تغییر چهره به کشور مکزیک گریخت. او مدتی بعد به کشورش برگشت در حالی که نمی دانست هنوز توسط پلیس تحت تعقیب اواست.

" مجیا"  از خانه ای که با زن و 2 فرزند کوچکش  در شهر "سانتا کروز" در کشور هندوراس زندگی می کرد، به کشور مکزیک متواری شد.

این مرد حیوان صفت،پول زیادی برای یک عمل جراحی تغییر چهره پرداخت کرد که او را به طور کامل از نظر قیافه به یک زن تبدیل کرده بود.این پول توسط مادرش به او داده شد.

او مدتی بعد از متواری شدن خود به کشور مکزیک ، تصمیم گرفت تا به کشورش باز گردد و در کنار مادر خود با هویت جدیدش به نام " کیسا" به عنوان یک زن زندگی جدیدی را آغاز کند.

سخنگوی پلیس گفت : " مجیا" که با جنسیت جدید خود یک صفحه در شبکه اجتماعی " فیسبوک" با نام مستعار " کیسا" ساخته بود، به طور کاملا تصادفی توسط زنش شناسایی شد.

این زن زمانی که همسر خودرا که مدتها از او بی خبر بود، به شکل یک زن دید، بسیارشوک زده شد. او شک نداشت که " کیسا" و همسر سابقش هر دو یک نفرهستند و این جریان را با پلیس در میان گذاشت.

کاراگاهان بعد از تعقیب  و دستگیری " کیسا" او را بازجویی کردند.او سرانجام اعتراف کرد که هویت واقعی او مردی به نام " مجیا " است.

" مجیا" به داشتن یک عمل جراحی تغییر چهره  اعتراف کرد و به خاطر تجاوز جنسی بیمار گونه خود با یک پسر 9 ساله محکوم شد.

دادگاه این پرونده همچنان ادامه دارد اما به احتمال زیاد او به 45 تا 60 سال زندان محکوم خواهد شد.

سخنگوی پلیس بیان داشت: ما در حال حاضر او را در بازداشتگاه اداره پلیس نگه داری می کنیم چرا که نمی دانیم او را باید به زندان مردان منتقل کنیم یا زنان؟!

 اخبار  حوادث  - باشگاه  خبر  نگاران 

یک مقر اینترپل در سنگاپور اعلام کرد یک قرص رژیمی برای کاهش وزن و بدنسازی باعث مرگ بیش از 60 انسان در جهان شده است.

به نوشته تارنمای استار، پلیس بین الملل هشدار جهانی در خصوص یک ماده مخدر کشنده که در رژیم های غذایی و بدنسازی از آن استفاده می شود، صادر کرد.

اینترپل اعلام کرد «دی نیترو فنل 2.4» یا «دی.ان.پی» ماده ای است که در مواد منفجره استفاده می شود و پس از مرگ یک زن انگلیسی بر اثر مصرف این ماده و بستری شدن یک فرانسوی وضعیت هشدار صادر شد.

این انگلیسی که جان خود را از دست داده، هشت قرص را از طریق شبکه آنلاین اینترنت خریداری و مصرف کرده است.

اینترپل براساس مقررات نارنجی در مورد این ماده شیمیایی هشدار و آن را در بخش «تهدید قریب الوقوع» طبقه بندی کرد.

گفته می شود افراد سودجو در ایران نیز از این ماده به عنوان داروی طلایی یاد کرده و به افرادی که بدنبال بدنسازی هستند پیشنهاد می کنند.

این ماده خطرناک و کشنده در اواخر دهه 90 میلادی وارد پرورش اندام و ورزش های قدرتی شد. گاهی اوقات مصرف این دارو موجب می شود فرد بینایی خود را از دست بدهد.

از این ماده همچنین به عنوان نوعی ماده ضد قارچ و برای مقابله با علف های هرز و حتی به عنوان ماده حشره کش استفاده شده است.

براساس گزارش اینترپل، «دی.ان.پی» به عنوان پودر زرد رنگ ساده فروخته می شود و معمولا کپسولی است. همچنین این دارو به صورت کرم برای صورت نیز عرضه می شود.

اینترپل تصریح کرد شرکت های توزیع کننده برای انحراف افکار عمومی تلاش می کند از شباهت این ماده (پودر زرد رنگ) با ادویه سوء استفاده کرده و به دروغ ادعا کنند کپسول حاوی زردچوبه است.

استار نوشت که به درخواست یک وزارتخانه فرانسوی برای حفاظت از محیط زیست و بهداشت عمومی این هشدار به 190 کشور عضو ارائه شده است.

یک زن 24 ساله سنگاپوری نیز از مسمومیت این ماده که در قرص های لاغری استفاده شده بود، جان خود را از دست داد. 

  اخبار  حوادث  - ایرنا  

در آخرین روزهای هفته گذشته هنگامی که بارش باران بهاری در تهران آغاز شده بود، کسی تصور نمی کرد در گوشه ای از این هیاهوی پایتخت و در بوستان قیطریه، فرشته کوچکی تلخی تنهایی را به آغوش گرفته است.

در آن شب دو پسر جوان که برای تفریح به این بوستان رفته بودند، هنگام خروج از آنجا متوجه عروسکی در میان شمشادها شده و با کنجکاوی به سمت آن رفتند، اما در کمال ناباوری با نوزاد پسری رو به رو شدند. نوزاد لباس کهنه ای به تن داشت و به خوابی عمیق فرو رفته بود.

آنها با مشاهده این نوزاد ترسیده و خواستند محل را ترک کنند اما دلشان به حال او سوخت. یکی از آنها نوزاد را در آغوش گرفت و متوجه شد او حرکتی ندارد و به نظر می رسد بی هوش است.

قنداق نوزاد را گشت تا شاید نام و نشانی از او و خانواده اش پیدا کند، اما بی نتیجه بود. آنها اطراف را جستجو کردند تا شاید ردی از والدین کودک پیدا کنند، اما تلاش هایشان به سرانجامی نرسید. تصمیم گرفتند نوزاد را به خانه شان ببرند و روز بعد دنبال خانواده اش بگردند که دریافتند ضربان قلب نوزاد کند می زند. این دو جوان بلافاصله در تماس با سامانه اورژانس، موضوع را گزارش دادند. دقایقی بعد آمبولانس آژیر کشان وارد محوطه شمالی بوستان قیطریه شد.

یکی از امدادگران به سمت دو جوانی که نوزاد را پیدا کرده بودند، رفت و او را تحویل گرفت. او پس از معاینه نوزاد متوجه شد وضع جسمانی او خوب نیست و جانش در خطر است. به همین دلیل نوزاد را به بیمارستان شهدای تجریش تهران منتقل کردند.

پزشکان بیمارستان با تحویل گرفتن نوزاد 20 روزه تلاش برای نجات او را آغاز کردند تا این که متوجه شدند این نوزاد شکنجه شده و ضربه ای سخت به سرش خورده است.

مسئولان بیمارستان موضوع را به پلیس گزارش داده و در ادامه آن دو جوان که نوزاد رها شده را پیدا کرده بودند، به کلانتری احضار شده و ماجرای یافتن نوزاد را باز گو کردند.

با ثبت اظهارات این دو جوان، پرونده ای تشکیل و تحقیقات برای یافتن هویت این نوزاد و شناسایی والدین وی آغاز شد. این نوزاد که از مرگ نجات یافته، در بخش مراقبت های ویژه کودکان بیمارستان شهدای تجریش تهران بستری و تحت درمان است.

به گزارش جام جم، ماموران ابتدا احتمال نوزاد ربایی را مطرح و موضوع را به کلانتری های سطح شهر گزارش کردند تا اگر خانواده نوزادی شکایتی را در این زمینه ارائه کرده اند، شناسایی شوند، اما با گذشت چند روز معلوم شد پرونده ای مبنی بر کودک ربایی ثبت نشده است بنابراین با توجه به این که نوزاد لباس کهنه ای به تن داشته، پلیس احتمال می دهد این نوزاد توسط والدینش سر راه گذاشته شده است. با این حال تلاش برای یافتن والدین وی ادامه دارد.

شاید اگر این دو جوان تهرانی آن شب در بوستان قیطریه این نوزاد را نجات نمی دادند، او تا سحرگاه دوام نمی آورد و جانش را از دست می داد، اما تقدیر الهی این بود که کودک زنده بماند.

در صورت پیدا نشدن والدین این نوزاد، مسئولان بیمارستان او را پس از بهبود حالش تحویل بهزیستی می دهند.

به طور کلی بچه هایی سر راه گذاشته می شوند که خانواده هایشان دچار مشکلات معیشتی باشند یا فرزند به دنیا آمده حاصل ارتباطات خارج از عرف باشد.

این گونه خانواده ها اغلب نوزادان را ساعاتی پس از تولد یا یکی دو روز بعد از تولد در مقابل مکان های زیارتی یا محله های بالای شهر رها می کنند تا فرد نیکوکاری با یافتن این کودکان، آن را به خانه اش ببرد و برای وی سرپناهی جدید بنا کند تا شاید این کودک سرنوشت بهتری داشته باشد. زمانی که این کودکان سر راه گذاشته می شوند افرادی که آنها را پیدا می کنند باید آنها را به مراکز ادارات بهزیستی تحویل دهند، چون اداره بهزیستی متولی نگهداری کودکان سر راهی است.

از این رو این کودکان در اختیار شیرخوارگاه هایی که زیر نظر سازمان بهزیستی اداره می شود، قرار می گیرند سپس حمایت های بعدی برای ادامه زندگی این بچه ها انجام می شود، اما انجمنی مثل «انجمن حمایت از حقوق کودکان» قریب به 20 سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است.

این انجمن بیشتر کارهای خدماتی و آموزشی برای کودکان بی سرپرست و بدسرپرست را مد نظر دارد. اگر کودکی در خانواده مورد خشونت خانوادگی قرار بگیرد انجمن از طریق وکلای حقوقی برای حمایت از این کودکان وارد عمل می شود و به احقاق حق آنها می پردازد.

 اخبار  حوادث  -  جام جم

به گزارش «خبرآنلاین» از خراسان رضوی؛ این حادثه در حالی رخ داد که برخی از شاهدان عینی از اقدام به خودکشی این دختر خبر دادند.

«روزنامه خراسان» چاپ مشهد در این باره نوشته است؛ بررسی‌های پلیس مشخص کرد دختر مذکور که از اتباع افغانی است به دلیل شدت صدمات وارده توسط مأموران اورژانس به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

طاهرزاده مدیر روابط‌عمومی اورژانس مشهد گفت: «مصدوم توسط مأموران امدادی پایگاه ۹ اورژانس مشهد به بیمارستان فارابی انتقال یافت و حال عمومی وی رضایت‌بخش است.»

 اخبار  حوادث  -  خبر  آنلاین

به گزارش جوان، ساعت 3 و 30 دقيقه بامداد ديروز مأموران كلانتري 153 شهرك وليعصر از جريان مرگ مشكوك زن 35 ساله‌اي در بزرگراه آيت الله سعيدي نرسيده به چهارراه يافت‌آباد با خبر و در محل حاضر شدند. نخستين بررسي‌ها نشان داد زن جوان از قسمت بار وانت شوهرش كه در حال حركت بوده به بيرون سقوط كرده و جان باخته است. بعد از آن بود كه قاضي سعيد احمدبيگي بازپرس ويژه قتل در محل حاضر شد.

همزمان با ادامه تحقيقات، شوهر اين زن براي تحقيقات بيشتر بازداشت و جسد براي انجام آزمايش‌هاي لازم به پزشكي قانوني فرستاده شد.

صبح ديروز شوهر سارا وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت: سارا زن دوم من بود و زن اولم مدتي قبل وقتي فهميد اعتياد دارم از من جدا شد. چهار سال قبل با سارا كه خانواده‌اش در شهرستان قم هستند، ازدواج كردم. بعد از ازدواج به تهران آمديم و خودرو وانتي خريدم و شروع به كار كردم. در اين مدت با برادرم كه او هم متأهل است در يك خانه زندگي مي‌كنيم. مدتي بود همسرم با زن برادرم اختلاف داشتند و با هم مشاجره لفظي مي‌كردند. به خاطر همين من هر چند روز يكبار همسرم را به خانه پدرش در قم مي‌بردم. شب حادثه همسرم با زن برادرم به خاطر دعواي بچه‌هايمان با هم درگير شدند كه سارا قهر كرد و خواست او را به خانه پدرش برسانم.

او را سوار خودرو وانت كردم و به راه افتاديم تا به قم برويم. داخل بزرگراه آيت‌الله سعيدي در حركت بوديم كه همسرم شروع به مشاجره كرد و خواست تا خودرو را نگه دارم. تلاش كردم او را آرام كنم اما با اصرارش خودرو را نگه داشتم و با حالت قهر در قسمت بار خودرو سوار شد و حركت كردم. با خودم فكر كردم بعد از طي مسافت كوتاهي او را دوباره به صندلي جلو مي‌آورم كه ناگهان صداي مهيبي به گوشم رسيد. وقتي از آئينه به عقب نگاه كردم ديدم همسرم خودش را از عقب خودرو به پايين پرتاب كرده است. خيلي سريع خودرو را نگه داشتم اما وقتي بر بالينش حاضر شدم ديگر نفسش بند آمده بود.

تحقيقات درباره اين حادثه به دستور قاضي سعيد احمد بيگي از سوي پليس ادامه دارد.

اخبار حوادث - جوان

به گزارش جام جم، طاهره عروسکش را برداشت و از اتاق بیرون رفت. آن روز همه اعضای خانواده داخل باغ بودند. روز از نیمه گذشته بود که یک کمپرسی وارد باغ شد. بار خاک آورده بود، پدر خانواده می خواست اتاق دیگری هم داخل باغ بسازد تا هر موقع برای تفریح به آنجا می آیند مشکل کمبود جا نداشته باشند. خودرو، بار خاک را تخلیه کرد و از محل خارج شد. 10 دقیقه بعد مرد جوان برای صرف ناهار به داخل اتاق رفت و متوجه شد دختر کوچولویش نیست. او و همسرش باغ را برای یافتن دختر کوچولو جستجو کردند اما هیچ اثری از طاهره نبود.

پسر کوچولویی که همبازی طاهره بود تپه خاکی را نشان می داد و در اطراف آن می چرخید. مرد جوان با ترس و وحشت خاک ها را جابه جا کرد. لحظاتی بعد جنازه دختر کوچولو از زیر خاک نمایان شد.

با گزارش حادثه به فوریت های پلیسی 110 تربت جام، ماموران انتظامی و نیروهای امدادی در محل حاضر و امدادگران در معاینات اولیه خود مرگ طاهره را اعلام کردند.

فرمانده انتظامی شهرستان تربت جام در این باره گفت: جسد دختر کوچولو پس از انجام تشریفات قانونی، روز شنبه در حالی به آغوش خاک سپرده شد که پدر و مادرش زانو زده بودند و بر سر آرامگاه پاره تن خود همچون ابر بهاری اشک می ریختند.

سرهنگ مختاری ادامه داد: متاسفانه بی توجهی والدین در مراقبت از کودکشان و همچنین سهل انگاری راننده کامیون حادثه ای تاسف بار و غیرقابل جبران را رقم زده است. طاهره که هنگام تخلیه بار خاک بازیگوشی می کرد ناگهان به پشت کامیون دوید و زیر خرواری از خاک مدفون شد.

وی خاطرنشان کرد: با گرم شدن هوا، خانواده ها برای تفریح و سرگرمی به بیرون شهر می روند. بچه ها نیز با نشاط و شادابی بازی می کنند و لذت می برند.

پدران و مادران باید مراقبت آگاهانه و مواظبت بیشتری از فرزندان خود داشته باشند تا از وقوع چنین حوادثی پیشگیری شود.

  اخبار  حوادث  - جام جم

سرهنگ شیخ مراد مرادی فرمانده انتظامی شهرستان دماوند در گفتگو با خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران  در تشریح جزییات این خبر گفت: در پی گزارش یکی از اتباع خارجی در یکی از روستاهای تابعه شهرستان در روز ۲۳ فروردین ماه سال جاری، مبنی بر گم شدن پدر ۵۵ ساله‌اش، پیگیری موضوع در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان قرار گرفت.

سرهنگ مرادی افزود: پس از گذشت مدت کوتاهی از گزارش مفقودیت، شاکی به همراه دو نفر از بستگان به پلیس آگاهی اعزام و خبر کشف جسد پدر خود در روستاهای اطراف شهرستان را به ماموران پلیس آگاهی اعلام کردند.

سرهنگ مرادی تصریح کرد: کارآگاهان دایره مبارزه با جرائم جنایی آگاهی با هماهنگی مقام قضایی به محل اعلامی اعزام و پس از کشف جسد و جهت اطلاع از علت تامه قتل، جسد را به پزشکی قانونی منتقل کردند.

این مقام انتظامی اظهار داشت: پس از یک سری تحقیقات گسترده به سر نخ‌هایی در این زمینه دست یافتند و در تحقیقات انجام شده مشخص شد مقتول با پسر خود اختلاف شدیدی داشته و قبلا نیز چند مرتبه توسط فرزندش مورد ضرب و شتم و تهدید به قتل قرار گرفته که همین موضوع شک ماموران را به پسر مقتول تقویت کرد.

سرهنگ مرادی یادآور شد: تحققیات بعدی پرونده با توجه به تناقض گویی‌های پسر مقتول و اسناد و مدارک موجود به کشف راز حقیقتی تلخ انجامید و فرزند مقتول در اعترافاتی صریح اظهار داشت: با اطلاع از اینکه پدرم بابت دستمزد خود از صاحب کارش مبلغ ۴۰ میلیون ریال دریافت کرده بود و من برای رفع مشکلم نیاز به پول داشتم و پدرم این مبلغ را در اختیار من نگذاشت، با همکاری یکی از دوستانم با کشاندن پدرم به روستاهای اطراف شهرستان با ضربات کلنگ اقدام به قتل وی کرده و پس از برداشتن مبلغ ۴۰ میلیون ریال از جیب پدرم جسدش را دفن کرده و با هدف گمراه کردن ماموران در اسرع وقت اقدام به طرح شکایت مفقودی پدرم کردم.

فرمانده انتظامی شهرستان دماوند خاطر نشان کرد: پسر مقتول و دو همدستش به همراه پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.

 اخبار حوادث -  باشگاه خبرنگاران

این خبرگزاری افزود: این هواپیما که از کویت برخاسته بود، توسط یکی از مسافران تهدید شد که این هواپیما بزودی منفجر خواهد شد.

در پی این تهدید، هواپیما بلافاصله در فرودگاه المنهاد دبی مجبور به فرود اضطراری شد و مقامات امنیتی فورا اقدامات لازم و بازرسی از هواپیما را آغاز کردند.

خبرگزاری امارات جزئیات بیشتری از نوع تهدید وشخص تهدید کننده ارایه نکرد.

 اخبار حوادث  - ایرنا

سرهنگ سیدمحمد حسینی رئیس کلانتری 101 تجریش در گفت‌وگو با فارس با اعلام این خبر اظهار داشت: ساعت 22:48 مورخه 17 اردیبهشت 93 شخصی به هویت «کامران» در کلانتری 101 تجریش حضور یافت و در خصوص سرقت منزل خود به آدرس خ نیاوران، سه راه دزاشیب اعلام شکایت کرد و اظهار داشت از منزل وی توسط سارق یا سارقین طلا و مدارک به سرقت رفته است. رئیس کلانتری 101 تجریش تصریح کرد: با شکایت مالباخته، در این رابطه پرونده تشکیل شد و بنا به دستور مقام قضایی به صورت وِیژه در دستور کار کارآگاهان کلانتری 101تجریش قرار گرفت.
 
وی ادامه داد: تحقیقات پلیسی ادامه یافت تا اینکه پس از گذشت حدود یک سال و انجام چندین سری کار اطلاعاتی و به کارگیری شیوه های نوین پلیسی، ردپای یکی از سارقان در برج های آتی ساز ردیابی شد.
 
این مقام انتظامی افزود: به دنبال اطلاعات بدست آمده ماموران با هماهنگی مقام قضایی ساعت 3 بامداد هفتم اردیبهشت جهت دستگیری سارقان و کشف اموال و اقلام به مخفیگاه متهمان مراجعه کرده و ابتدا یکی از متهمان به نام «کرامت» را دستگیر کردند.
 
رئیس کلانتری 101 تجریش تصریح کرد: بعد از دستگیری نامبرده، ماموران برای دستگیری مخفیگاه متهم فراری دیگر به نام « سپند» به بلوار ارتش اعزام و موفق شدند طی یک عملیات هماهنگ و منسجم، متهم را در مخفیگاهش دستگیر کنند.
 
در بازرسی از جیب شلوار وی تعداد 137 قطعه اسکناس 100 دلاری و یک قطعه اسکناس 20 دلاری و یک قطعه اسکناس 10 دلاری کشف کنند.
 
سرهنگ حسینی در ادامه به بازدید از منزل متهم -با حضور وی- اشاره کرد و گفت: در این بازدید، 5 قبضه سلاح سرد چاقو، 2 دستگاه شوکر و باطوم متری به همراه کاور، یک قبضه شبه سلاح کمری (فندکی) با کاور و یک عدد ماسک سیاه رنگ کشف شد که با هدایت و همکاری « سپند» متهم سوم بنام « احمد» نیز در آدرس خیابان شریعتی خ ظفر شناسایی شد.
 
وی افزود:«احمد» که قصد متواری شدن را داشت با شلیک یک تیر هوایی با سلاح سازمانی دستگیر شد که از وی 34 قطعه اسکناس 100 دلاری به همراه یک دستگاه گوش آیفون کشف شد.
 
رئیس کلانتری 101 تجریش در ادامه با بیان این مطلب که پرونده متشکله به همراه متهمان و اموال مکشوفه به کلانتری منتقل شد به تحقیقات مقدماتی اشاره و خاطرنشان کرد: در تحقیقات مشخص شد «سپند» سرکرده باند سارقان مسلح به دنبال یک کینه قدیمی و اختلاف حساب با کامران بر سر معامله خودروهای لوکس در پی انتقامجویی با اجیر کردن دو جوان شرور در تاریخ 17اردبیهشت سال گذشته با ورود به منزل شاکی پرونده، پس از بستن دست و پای مالباخته اقدام به سرقت مسلحانه وجوه نقد و اموال با ارزش شاکی کرده اند.
 
گفتنی است  پرونده متهمان جهت سیر مراحل قانونی در اختیار بازپرس دادسرای ناحیه 1 شهر تهران قرار گرفت که پس از رسیدگی هر سه متهم با قرار مناسب روانه زندان شدند.

 اخبار  حوادث  -  فارس

 خانه گلی و قدیمی پیرمرد روستای موشمی از توابع بخش چاروسای شهرستان کهگیلویه طعمه آتش شد.

بخشدار چاروسا روز یکشنبه در این رابطه به ایرنا گفت: این خانه به علت اتصال سیمهای برق دچار طعمه حریق شد.

سید رضا غلامی با اشاره به اینکه این پیرمرد با دو فرزند معلولش در خانه بسر می بردند افزود: با توجه به آتش گرفتن تمام وسایل خانه ولی هیچ گونه آسیبی به پیرمرد و دو فرزند معلولش وارد نشد.

وی اظهارکرد: 40 میلیون ریال پول فروش گوسفندان و دیگر لوازم زندگی و پوشاک این خانواده در آتش سوخت.

غلامی از خیرین و مردم نوعدوست استان کهگیلویه وبویراحمد برای بازسازی خانه پیرمرد با توجه به فقر و محرومیت و داشتن دو فرزند معلول تقاضای کمک کرد.

روستای موشمی با 25 خانوار در یک کیلومتری شهر قلعه رئیسی قرار دارد.

بخش چاروسا با 21 هزار نفر جمعیت در 65 کیلومتری دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه قرار دارد.
 

به گزارش باشگاه خبرنگاران، کلانتری 18 یکی از شهرستان مشهد، زن جوانی را که به شدت به مواد مخدر اعتیاد داشت ‌در خیابان در حالی که سردرگم دور خود می‌چرخید، بازداشت کرده و به کلانتری انتقال دادند.
 
صحبت‌های این زن 25 ساله که با اوضاعی فلاکت بار دستگیر شد،‌ سوژه گزارش امشب است که در آن می‌خوانید که چگونه دختری زیبارو با صورتی مثل ماه امروز به صورتی سیاه و چهره‌ای کریه دارد.
 
زن معتاد که به مخدر کراک اعتیاد داشت در چند پرسش و پاسخ تمامی ابهاماتی را که در ذهن شما نقش بسته است را جواب داد:
 
خودت را معرفی کن؟
سودابه هستم، نمی‌دانم درست چند سال دارم ،‌ پدر و مادرم را 10 سال است که ندیده‌ام و در خانه پدر شوهرم زندگی می‌کنم.
 
شوهر و خانواده‌اش می‌دانند که به مواد مخدر اعتیاد داری؟
بله آن‌ها خودشان نیز معتاد هستند،‌ اصلا هرچه من بدبختی در این دنیا دیدم به خاطر ازدواج با نادر(شوهرم) بود.
 
مگر موقع ازدواج تحقیق نکردی؟ آزمایش اعتیاد نرفتید؟
نه من با نادر در خیابان زمانی که من از مدرسه به سمت خانه باز می‌گشتم آشنا شدم ،‌ او بسیار جذاب و خوش صحبت بود و مرا با حرف‌هایش فریب داد و گفت: قصد ازدواج دارد و من برایش زیباترین عروس دنیا هستم.
 
آن زمان 16 سالم بیشتر نبود، ولی خواستگاران زیادی داشتم ولی وقتی نادر با خانواده‌اش به خواستگاری من آمدند، مادر و پدرم را در حالی که به شدت مخالف بودند، با تهدید خودکشی و آبروریزی راضی کردم که موافقت کنند.
 
آن‌ها هم موافقت کردند اما پدرم گفت: برو با نادر زندگی کن،‌ انشاالله که خوشبخت بشوید،‌ ولی من اسمت را از داخل شناسنامه‌ام خط زدم و تو دیگر دختر من نیستی.
 
واقعا پدرت این کار را کرد؟
بله دقیقا از شب بعد از عروسی‌ام دیگر پدر و مادرم را ندیدم،‌ حتی آنان پس از چند ماه خانه خودشان را فروختند و به شهر دیگری رفتند و بعد از گذشت یک سال متوجه شدم که تمام فامیل به خاطر کاری که من با خانواده‌ام کردم، مرا طرد کرده‌اند.
 
خب بعد چه شد،‌ منظورم بعد از عروسی ات با نادر است؟ زندگی‌ات چگونه تغییر کرد؟
چند ماه بعد از عروسی‌ام متوجه شدم که نه تنها نادر بلکه تمام خانواده و آشنایان نادر به مواد مخدر اعتیاد دارند و از راه خرید و فروش مواد مخدر کسب درآمد می‌کنند،‌ حتی خواهر 4 ساله نادر هم به مواد مخدر اعتیاد داشت و در کنار بساط تریاک پدر و مادرش می‌نشست.

 وقتی فهمیدی چرا به سمت خانواده‌ات بازنگشتی؟
نمی‌شد،‌ پدرم دیگر حتی حاضر نبود مرا ببینید،‌ مخصوصا اینکه نادر به خاطر تن پروری مجبور شده بود خانه‌مان را بفروشد و من در خانه پدر شوهرم زندگی میکردم.
 
از کی به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردی؟
زمانی که در خانه پدر شوهرم بودم،‌ خیلی سردرد می‌گرفتم و حرص می‌خوردم،‌ خانواده نادر جز تن پروری کار دیگری بلد نبودند، ‌من هم یکی از همان روز‌های که بسیار از دست کارهایشان سرم به شدت درد گرفته بود با پیشنهاد پدر شوهرم برای رهایی از درد، تریاک را تجربه کردم و آن بار اولی بود که لب به مواد مخدر می‌زدم.
 
خب بعد چه شد؟
اعتیادم به تریاک روز به روز بیشتر می‌شد، به طوری که بی‌دلیل هم تریاک می‌کشیدم بعد از گذشت دو سال از مصرف تریاک با وسوسه‌های خواهر شوهر بزرگترم به سمت کراک کشیده شدم. یک سال نشد که کراک بدنم را پوک کرد،‌ چهره‌ام را کریه کرد و مرا به باتلاق نابودی کشاند،‌حتی خودم هم از بوی بدن خودم بیزار شده بودم ولی چاره‌ای نداشتم، اگر مواد مصرف نمی‌کردم تا پای مرگ می‌رفتم.
 
شوهرت (نادر) اعتراضی نداشت؟
نادر نه تنها اعتراض نداشت بلکه بعد از مدتی که فهمید من برای تهیه جنس مجبور شدم به او خیانت کنم و با سوداگران مرگ رابطه جنسی داشته باشم،‌ فقط خندید و سرتکان داد.
 
چه شد که دستگیر شدی؟
چند روز پیش تصمیم گرفتم اعتیاد را ترک و کنم و با تن سالم به نزد پدر و مادرم برگردم،‌ از خانه پدر شوهرم با مقداری پول فرار کردم و به خیابان آمدم،‌ شب  و روز را در خیابان سپری می‌کردم و هر طور که بود می‌خواستم یا ترک کنم و یا در گوشه‌ای از این شهر بمیرم که توسط ماموران کلانتری بازداشت شدم.
 
سودابه که تنش از درد می‌لرزید و صدایش شبیه به مرد‌های سالخورده شده بود،‌ زیر لب گفت: این بود داستان زندگی من که از کجا به کجا رسیدم، ‌ای کاش اسیر یک عشق دروغین خیابانی نمی‌شدم و به حرف پدرم گوش داده بودم. اکنون که به این روز افتاده‌ام،‌ فهمیدم که تمامی آنچه که قبلا در مورد حوادث می‌شنیدم و می‌خواندم، می‌تواند حقیقت داشته باشد.

 اخبار  حوادث  -  باشگاه  خبر  نگاران

به گزارش باشگاه خبرنگاران ، "اندرو هاتچینسون" 29 ساله به اتهام حمله جنسی بیمارگونه در بیمارستان شهر آکسفورد انگلیس و بسیاری از جرم های دیگر که بعدا افشا شد، 18 سال زندانی خواهد شد.

"هاتچینسون" که از سوی خبرگزاری ها لقب "درنده" به او داده شده است ، 2 بیمار زن را که از شدت مستی بیهوش شده و در شرایط بحرانی با مرگ دست و پنجه نرم می کردند، مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد.

این مرد شیطان صفت همچنین برای فیلم گرفتن از تجاوزهای بیمار گونه خود از یک دوربین مخصوص استفاده کرده بود.

این جنایات منزجر کننده  او زمانی برملا شد که به خاطر ضبط و پخش فیلم های خصوصی از زنان دستگیر شد و خانه او توسط پلیس مورد کنکاش قرار گرفت.

بعد از اینکه پلیس به خانه او هجوم آورد ،در کامپیوتر و تلفن همراه شخصی اش فیلم های مربوط به تجاوز های جنسی  او در بیمارستان  و بسیاری دیگر از جنایات اوکشف شد.

دادگاه آکسفورد گزارش داد که بیشتر از 100 فیلم و عکس  خصوصی از زنان مختلف و بیمارهای بیمارستان در خانه او کشف شده که پیدا کردن تمام این زنان عملی دشوار و غیرممکن است.

"هاتچینسون" اهل منطقه "آبینگدان" شهر آکسفورد، مجبور شد تا 27 اتهام خود را شامل تجاوز، حمله جنسی، اعمال غیراخلاقی، هتک حرمت عمومی، عکس و فیلم های مستهجن و غیر انسانی از زنان و کودکان و سرقت داروهای بیمارستان را بپذیرد و برای همه این ها به 18 سال زندگی پشت میله های زندان محکوم شد.

اخبار حوادث  - باشگاه  خبر  نگاران 

جلال ملکی در گفت‌وگو با فارس، درباره انفجار در یک ساختمان مسکونی، اظهار داشت:‌ در ساعت 1:13 بامداد حادثه انفجار در یک منزل مسکونی واقع در احمدآباد مستوفی شهرک حسن‌آباد به سامانه آتش‌نشانی شهر تهران اعلام شد و با توجه به اینکه محل حادثه خارج از محدود استحفاظی تهران است ولی دو مأموران دو ایستگاه آتش‌نشانی تهران به عنوان کمکی به محل حادثه اعزام شدند.

وی ادامه داد: با حضور آتش‌نشانان در محل حادثه مشاهده شد 3 باب منزل مسکونی یک طبقه قدیمی به متراژ 100 متر مربع دچار انفجار شدیدی شده و هر 3 منزل تخریب شده است و عده‌ای از ساکنان در زیر آوار محبوس شده بودند.

ملکی افزود: بیش از رسیدن آتش‌نشانان تهران، آتش‌نشان احمدآباد مستوفی در عملیات خود یک زن و شوهر جوان و یک نوزاد را به همراه یک مرد میانسال از زیر آوار خارج کرده بودند که متأسفانه مشخص شد این نوزاد جان خود را از دست داده و آن سه نفر نیز مراکز درمانی منتقل شدند.

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهر تهران گفت: در ادامه عملیات دو نفر دیگر را که زن و مرد حدوداً 67 تا 70 ساله بودند نیز از زیر آوار خارج کردند که مشخص شد این 2 نفر نیز جان خود را از دست داده‌اند و در مجموع این حادثه 3 کشته و 3 مجروح برجای گذاشت و در ساعت 2:27 دقیقه بامداد امروز آتش‌نشان تهران محل حادثه را برای علت وقوع حادثه به آتش‌نشانان احمدآباد مستوفی تحویل دادند.

 اخبار  حواد ث -   فارس

دو جوان تونسی و مراکشی که سعی کردند با گرفتن عکس سلفی با پول هایشان کلی به مخاطبانشان پز بدهند دچار یک دردسر بزرگ شدند.

بعد از انتشار این عکس که با مبلغ بالایی پول همراه بود پلیس ایتالیا حساس شد تا درباره هویت این دو جوان پولدار و منابع مقدا پول زیادی که به دست آورده اند شروع به تحقیق کرد.

پس از انجام تحقیقات کاشف به عمل آمد که این جوان تونسی و مراکشی فروشنده مواد مخدر در ایتالیا هستند.

پلیس رم در حالی این دو را بازداشت کرد که مقدار زیادی کوکائین، هروئین و حشیش به همراه خود داشتند.

احتمالا به زودی عکس این دو خلافکار ذوق زده در رسانه ها کنار عکس سلفی معروفشان منتشر خواهد شد تا علاوه بر تنبیه برای جرمشان تاوان ذوق زدگی شان را هم بدهند!

پسر جوانی که پس از شنیدن جواب رد از خانواده دختر مورد علاقه‌اش شبانه به خانه آنها حمله و با شمشیر دختر ۱۶ ساله را مجروح کرده است، همچنان به تهدیدهایش ادامه می‌دهد. این در حالی است که با گذشت چند ماه از حادثه، هنوز ردی از او به‌دست نیامده است.
 
به گزارش همشهری، اين حادثه حوالي نيمه شب 26مرداد سال گذشته رخ داد. پسر جوان از وقتي هليا 16ساله را ديده بود، يك دل نه صد دل عاشقش شده و تصميم گرفته بود با او ازدواج كند اما خبر نداشت كه هليا و خانواده‌اش راضي به اين ازدواج نيستند. براي همين وقتي جواب رد شنيد، نقشه هولناكي طرح كرد كه دختر نوجوان را تا يك قدمي مرگ برد.
 
سعيد، پدر هليا درباره حادثه مي‌گويد: خانه ما در جاده مخصوص كرج است. روبه‌روي شهرك سينمايي. سال گذشته بود كه متوجه شدم جواني كه به‌طور موقت در شهرك سينمايي مشغول به‌كار بود، خواستگار دخترم شده است. ظاهرا او دخترم را هنگام رفت‌وآمد به مدرسه ديده و عاشقش شده بود. بعد هم تصميم گرفته بود همراه پدر و مادرش براي خواستگاري بيايد.
 
مرد ميانسال ادامه مي‌دهد: شبي كه آنها براي خواستگاري آمده بودند، براي انجام كاري راهي مشهد بودم. همسرم با من تماس گرفت و گفت كه پسر جوان همراه خانواده‌اش به خانه‌مان آمده‌اند تا هليا را خواستگاري كنند. چيز زيادي درباره او نشنيده‌ بودم. چون آنها را نمي‌شناختم و از طرفي هليا سن و سال كمي داشت، مخالفت كردم و گفتم كه حاضر نيستم با اين خانواده وصلت كنم. آنها يك‌بار ديگر هم آمدند اما جواب من و حتي هليا منفي بود و ما نمي‌خواستيم دخترمان با مردي غريبه ازدواج كند. پس از جواب منفي ما بود كه تهديدهاي پسر جوان شروع شد و در نهايت دست به اقدامي وحشتناك زد.
 
هليا كه حالا دختري 17ساله است و اين روزها به‌خاطر وحشت از تهديدهاي خواستگار فراري‌اش جرأت خارج شدن از خانه را ندارد، درباره شب حادثه مي‌گويد: از وقتي به ابوالفضل جواب رد دادم، تهديدهاي او شروع شد. در راه مدرسه تعقيبم مي‌‌كرد و مي‌گفت كه اجازه نمي‌دهد با كسي ديگر ازدواج كنم.
 
من اما تهديدهايش را جدي نگرفتم تا اينكه حدود ساعت 11شب 26مرداد وقتي در خانه خوابيده بودم، با شنيدن صداي شكستن شيشه در ورودي از خواب پريدم. آن شب فقط من و مادرم كه در آن زمان باردار بود در خانه بوديم. ابوالفضل با شكستن شيشه در ورودي، توانسته بود در را باز كند و وارد خانه شود. مادرم جيغ مي‌‌كشيد و كمك مي‌خواست. ابوالفضل در چشم بر هم زدني خودش را به اتاق من رساند. شوكه شده بودم و نمي‌توانستم حركت كنم. ناگهان يك شمشير از زير پيراهنش بيرون كشيد و درحالي‌كه مي‌گفت نبايد جز او با كسي ديگر ازدواج كنم، تيغه آن را روي گلويم گذاشت و پس از آن ديگر چيزي نفهميدم.
 
فقط متوجه شدم كه پتويم غرق در خون شده است. وقتي ابوالفضل فرار كرد، از حال رفتم و زماني كه به‌هوش آمدم در بيمارستان بودم. خوشبختانه زخمي كه روي گلو و دست‌هايم به‌وجود آمده بود، عميق نبود و من از خطر مرگ نجات پيدا كردم و پس از آن ماجرا را به پليس خبر داديم و مأموران كلانتري 154تهران به آنجا آمدند اما ابوالفضل فرار كرده بود.
 
پدر هليا ماجرا را اينطور ادامه مي‌دهد: دخترم مدتي در بيمارستان بستري بود و بعد مرخص شد. با اينكه ما شكايت كرديم و قاضي هم دستور احضار متهم را صادر كرد، اما پسر جوان فراري شده بود و ما هم هيچ نشاني‌اي از او نداشتيم. حالا چند‌ماه از اين ماجرا مي‌گذرد و ابوالفضل هنوز دستگير نشده است.
 
چند‌ماه پيش بود كه او پيغامي براي دخترم فرستاد كه در آن نوشته بود قصد دارد كار ناتمامش را تمام كند. از ترس اينكه بلايي سر دخترم بيايد، اجازه ندادم ديگر به دبيرستان برود و او حالا ماه‌هاست كه در خانه است. حتي روي در خانه نرده محافظ گذاشته‌ام تا ابوالفضل نتواند دوباره وارد خانه‌مان شود. هليا پس از حادثه، جرأت نمي‌كند از خانه خارج شود.
 
او داخل خانه زنداني شده و هر كاري كه بيرون داشته باشد ما برايش انجام مي‌دهيم. حالا چند ماهي است كه از خانه بيرون نيامده و شب‌ها كابوس مي‌بيند. دخترم به درس و مدرسه علاقه داشت، اما وحشت از خواستگار فراري باعث شده كه از درسش هم بيفتد. روز گذشته وقتي براي پيگيري پرونده به كلانتري رفتم، گفتند كه قانون كارش را انجام مي‌دهد و حالا تنها درخواست ما رسيدگي سريع‌تر به پرونده و دستگيري خواستگار فراري است. 

اخبار حوادث - همشهری

زلزله ای به قدرت 4.9 دهم ریشتر جزیره غیرمسکونی هندورابی در استان هرمزگان را لرزاند.

به گزارش ایرنا به نقل از مرکز لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران،این زلزله ساعت 10 و چهار دقیقه و سی ثانیه روز دوشنبه به وقوع پیوسته است.

زلزله روز دوشنبه جزیره هندورابی در عمق 20 کیلومتری زمین گزارش شده است.

تا کنون گزارشی از خسارت و صدمات احتمالی این زلزله نرسیده است.

جزیره هِندورابی غیرمسکونی بوده و از توابع بخش کیش شهرستان بندر لنگه استان هرمزگان واقع در جنوب ایران می باشد.

این جزیره در 9 کیلومتری جنوب غربی چیرو واقع شده است.

جزیره هندرابی با 22٫8 کیلومتر مربع مساحت در فاصله 325 کیلومتری بندرعباس در خلیج فارس و در حد فاصل بین دو جزیره کیش و لاوان و در 28 کیلومتری جزیره کیش قرار گرفته است.

فاصله هندرابی تا بندر لنگه 133 کیلومتر است.

اخبار حوادث - ایرنا

 به گزارش حوادث باشگاه خبرنگاران، مردی  بنگلادشی به نام "سی دی کیو" زمانی که فهمید زنش " شابانا بی" برای ملاقات خواهرخود بدون اینکه از او اجازه بگیرد، خانه را ترک کرده است، سخت عصبانی شد.

بر اساس گزارش پلیس: " سی دی کیو" و پدرش، خانم " شابانا" ی 25 ساله را بعد از اینکه به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار دادند، با آغشته کردن بنزین برروی بدن زن جوان او را به آتش کشیدند.

این حادثه تراژیک و غم انگیز، برای " شابانا" ی 25 ساله اتفاق افتاد که 3 سال از ازدواجش با " سی دی کیو" ی شیطان صفت می گذشت.

این زن بی گناه بعد از رنج بردن از 80 درصد  سوختگی  در بیمارستان جان سپرد.

طبق گفته های برادر قربانی ، " سی دی کیو" همیشه رفتاری خشونت آمیز با " شابانا" داشت و به پلیس ادعا کرد خواهرش دائما از شوهر خود کتک می خورد فقط به خاطر اینکه نمی توانست بچه دار شود.

افسر پرونده ، " رای زمار" به خبرگزاری ها گفت : ما  شوهر و پدر شوهر این زن قربانی را که به طرز فجیعی مرد، با اتهام قتل دستگیر کرده و انها را به اشد مجازات می رسانیم.دادگاه محاکمه انها هفته آینده حکم نهایی انها را ارائه می کند.

صدها زن هر ساله در طی درگیری های خشونت آمیز توسط همسر و یا خویشان نزدیک خود کشته می شوند.

 اخبار  حوادث  -   باشگاه خبرنگاران

رییس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز با اعلام این خبر به ایرنا گفت: درساعت 15 و 29 دقیقه دیروز پنجشنبه بر اثر بی احتیاطی یک تیم جوشکاری در پاساژ خلیج فارس و پرتاب براده های جوشکاری این پاساژ دچار حریق شد.

امیر نجفی گفت: در هنگام آتش سوزی در های پاساژ بسته بود و سه نفر در پشت درهای بسته گرفتار شدند. با اعزام ماموران آتش نشانی قفل های پاساژ شکسته شد و سه نفر گرفتار شده نجات یافتند.

او گفت : با باز شدن در های پاساژ و افزایش اکسیژن زبانه آتش بیشتر شد و سه تن از نیروهای آتش نشان نیز دچار صدمه شدند.

رییس سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز گفت: این مجتمع در چهار طبقه است که آتش سوزی در طبقه اول اتفاق افتاد و باعث تخریب 100 درصدی طبقه اول و تخریب 45 درصدی طبقه دوم و دود گرفتی طبقه سوم شد اما طبقه همکف دچار خسارت نشده است.

اخبار حوادث - ایسنا

لخت شدن دختر مست در خیابان شهرک گلستان شیراز جنجالی شد. این دختر برهنه در خیابان گلستان شیراز شروع به دویدن کرد. دختر بدون لباسی که در شهرک گلستان شیراز توسط نیروهای بسیج خانم دستگیر شد بر اثر مصرف زیاد شیشه از حالت طبیعی بیرون آمده و با چنین وضعیتی در خیابان ها سرگردان بود.

به گزارش خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی برج میلاد صبح امروز خانمی حدوداً ۴۸ ساله که به گفته یکی از نزدیکانش با قصد قبلی و برای خودکشی وارد برج میلاد تهران شده بود، خود را به طبقات تجاری رسانده و با استفاده از خلوتی محیط به صورت ناگهانی از طبقه ۴ لابی (طبقات تجاری) خود را به پایین پرتاب کرد که در نهایت به فوت نامبرده منجر شد.

براساس اعلام ماموران نیروی انتظامی و کارشناسان قوه قضاییه مستقر در صحنه فوت، این اتفاق در ساعت ۹:۴۳ دقیقه صبح روز پنج شنبه ۳ اردیبهشت ماه ۹۴ رخ داده است.

ماموران نیروی انتظامی و قوه قضاییه در حال بررسی علل و عوامل خودکشی وی هستند.

همچنین قاضی شعبه پنج بازپرسی دادسرای ویژه قتل با تایید خبر خودکشی یک زن  که صبح امروز خود را از طبقه سوم تجاری برج میلاد به پایین پرت کرده بود، گفت: همزمان با بررسی دلایل و انگیزه های خودکشی این شخص، سنجش وضعیت ایمنی طبقات برج میلاد نیز در دستور کار است.

قاضی حسین پور در گفت و گو با  میزان با اعلام خبر خودکشی یک زن  از طبقه سوم تجاری برج میلاد به ارتفاع 20 مترگفت

 این شخص به دلیل بالا بودن ضریب امنیتی طبقات فوقانی برج، اقدام به خودکشی از طبقه سوم تجاری کرده است.

او با بیان این که همزمان با بررسی دلایل و انگیزه های خودکشی این شخص، سنجش وضعیت ایمنی طبقات برج میلاد نیز در دستور کار است، گفت: فیلم این حادثه به منظور بررسی های بیشتر ضمیمه پرونده شده است.

قاضی شعبه پنج بازپرسی دادسرای ویژه قتل در پایان تاکید کرد: تلاش کارکنان برج میلاد برای متوقف کردن این شخص بی نتیجه ماند و این زن در حالی که وصیت نامه خود را در کیفش قرار داده بود، بر اثر صدمات وارده جان سپرد.

  اخبار  حوادث  -  خبر  آنلاین

هنگام ظهر، درحالی‌که دانش‌آموزان خودشان را برای نماز آماده می‌کردند، یکی از آنها در آب‌های سرد دریاچه غرق شد و جانش را از دست داد.

اين حادثه ظهر دوشنبه در حاشيه شهرستان مهريز رخ داد. آن روز مسئولان مدرسه سيدمصطفي خميني در شهرستان ميبد، عده‌اي از دانش‌آموزان را براي شركت در اردوي يكروزه به نزديكي درياچه غربالبيز برده بودند كه يكي از دانش‌آموزان 11ساله به‌نام امير شه‌بخش در درياچه جان باخت.

رضا ايزدي، يكي از شاهدان اين حادثه كه در نزديكي درياچه حضور داشت، در گفت‌وگو با همشهري مي‌گويد: چندين سال است كه هنگام بهار با اسب در كنار درياچه كار مي‌كنم. حدود ساعت 9صبح بود كه متوجه شدم 2گروه از دانش‌آموزان براي اردو به كنار درياچه آمده‌اند. يك گروه دختران دبيرستاني بودند و گروه ديگر پسربچه‌هاي مدرسه‌اي. همراه اسبم راهي درياچه شدم و همان موقع پسربچه‌اي با لباس‌هاي خيس نزد من آمد و خواست سوار اسب شود. او همان پسربچه‌اي بود كه ساعاتي بعد در درياچه غرق شد. به او گفتم صبر كند تا لباس‌هايش خشك شود و بعد سوار اسب شود اما او اصرار داشت كه سوار شود. يك اسكناس 2هزارتوماني خيس دستش بود كه آن را به من داد و سوار اسب شد.

پس از آن به كارم ادامه دادم تا اينكه حوالي ظهر، بار ديگر همان پسربچه نزد من آمد و خواست يك‌بار ديگر اسب‌سواري كند. اين بار فقط يك اسكناس هزار توماني داشت و چون نخواستم دلش بشكند، قبول كردم كه باز هم سوار شود. او نخستين و آخرين كسي بود كه سوار اسبم شد. وقتي پياده شد، صداي مربيان را شنيدم كه از بچه‌ها مي‌خواستند براي نماز آماده شوند. پسربچه از اسب پياده شد و به طرف درياچه رفت و من هم تصميم گرفتم به خانه برگردم كه ناگهان صداي فرياد يكي از دختران دبيرستاني را شنيدم كه مي‌گفت:‌ يكي داخل درياچه غرق شد.

مرد جوان ادامه داد: آن روز پسردايي‌ام نيز همراه من بود. او قبل از من به كمك پسربچه رفت. من هم دوان دوان خودم را به سمت محلي كه حادثه رخ داده بود رساندم. پسردايي‌ام را ديدم كه همه لباس‌هايش خيس بود و وحشت كرده بود. مي‌گفت كه پسربچه غرق شده و او هر چه تلاش كرده نتوانسته است نجاتش دهد. در همين هنگام مربيان و سرپرستان دانش‌آموزان هم خودشان را به محل حادثه رساندند. پسربچه در محلي غرق شده بود كه عميق‌ترين قسمت درياچه بود.

همان موقع با آتش‌نشاني تماس گرفتم و دقايقي بعد امدادگران به آنجا آمدند. حتي يك غواص هم آمد و جست‌وجو شروع شد. حدود ساعت 3بعدازظهر، يعني 2ساعت پس از وقوع حادثه بود كه غواص توانست جسد پسربچه را بيرون بكشد. با ديدن او شوكه شدم. باورم نمي‌شد كسي كه ساعاتي پيش سوار اسبم شده بود، همان كسي است كه در درياچه غرق شده بود. او براي شنا و آب‌تني به قسمت عميق درياچه رفته بود اما چون آب درياچه خيلي سرد است، احتمال مي‌دهم كه دچار ايست قلبي شده و در نهايت غرق شده‌بود.

در هميــن حال، سيدابوالفضــل حسيني‌منش، رئيس آتش‌نشاني مهريز نيز گفت: دانش‌آموز 11ساله به‌خاطر سهل‌انگاري و آشنا نبودن به شنا در غربالبيز غرق شد و تلاش غواص و نيروهاي امداد و نجات آتش‌نشاني براي نجات جان اين دانش‌آموز كارساز نشد. به گفته وي، براي جلوگيري از وقوع اينگونه حوادث ناگوار در غربالبيز بايد نسبت به فنس كشي دور درياچه و همچنين ممنوعه كردن منطقه براي شنا اقدام كرد.

حادثه تكراري
رضا ايزدي كه اهل مهريز است، پيش از اين هم شاهد چنين حادثه‌اي بوده است. او مي‌گويد: درياچه غربالبيز، يك درياچه فصلي است. يعني از اواخر زمستان پر آب مي‌شود و هنوز به خرداد نرسيده، خشك مي‌شود. اين محل در تعطيلات نوروز مملو از گردشگران مي‌شود. به همين دليل در 13روز عيد، يك غواص در اينجا حضور دارد تا مراقب باشد حادثه‌اي رخ ندهد. پس از پايان تعطيلات، باوجود اينكه سيل اردوهاي دانش‌آموزي و گردشگران همچنان به سمت اين منطقه سرازير است، اما ديگر از غواص خبري نيست. حدود 2سال پيش بود كه من شاهد غرق شدن جواني در همين درياچه بودم.

او به‌دليل سردي آب دچار ايست قلبي و در نهايت غرق شده بود. يكي از اتباع افغاني هم كه براي تفريح به اين منطقه آمده بود، داخل درياچه غرق شد. مسئولان بايد به اين فكر باشند كه تا آخر بهار و خشك شدن درياچه، غواص كنار درياچه حضور داشته باشد تا ديگر شاهد چنين حوادثي نباشيم.

اخبار حوادث - همشهری

به گزارش خبرآنلاین و به نقل از پايگاه خبري پليس، در سانحه سقوط اتوبوس در جاده سوادکوه که صبح امروز سه شنبه به وقوع پيوست، 11 مسافر اين خودرو که همگي از زائران مشهد مقدس بوده و در حال بازگشت به شهر خود بودند، به علت شدت جراحات وارده جان باختند.

در اين سانحه که به علت نقص فني ترمز و عدم توانايي راننده اتوبوس در کنترل وسيله نقليه رخ داد، 19 مسافر به شدت زخمي شدند که با حضور گروه هاي امداد و نجات جاده اي و اورژانس هوايي براي مداوا به مراکز درماني شهر هاي زيرآب ، پل سفيد و مرکز استان مازندران منتقل شدند.

اسامي کشته شدگان و مصدومان حادثه متعاقباً اعلام مي شود.

اخبار حوادث - خبرآنلاین

 به گزارش حوادث باشگاه خبرنگاران، سرهنگ حسین بیدمشکی گفت: دو سارق جوان که خودروهای مدل بالا را از مالکان آنها در جمعه بازار خودرو مشهد زورگیری می کردند، دستگیر شدند.

وی افزود: این دو جوان پس از جلب اعتماد مالکان خودروهای مدل بالا در جمعه بازار مشهد،در نقاط خلوت شهر از آنها زورگیری می کردند.

وی خاطر نشان کرد: دستگیری این افراد در پی گزارشی مبنی بر سرقت به عنف یک دستگاه خودرو سورای پژو پارس در جمعه بازار شهر مشهد، صورت گرفت.

به گفته رییس پلیس آگاهی خراسان رضوی، با حضور ماموران در محل و بررسی اظهارات مالباخته مشخص شد که در بازار خودرو دو مرد پس از جلب اعتماد مالک خودرو مدل بالا، برای تست خودرو از محل خارج شده اند.

این مقام مسئول انتظامی اظهار داشت: آنان حین تست خودرو از لحاظ موتوری در یکی از خیابان های خلوت با استفاده از چاقو، اسپری و ضرب و شتم، خودرو را از وی زورگیری کردند.

وی خاطر نشان کرد: کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی پس از بررسی دقیق اظهارات مالباخته و چهره نگاری زورگیران پس از چند روز خودرو زورگیری شده را شناسایی و متهمان را دستگیر کردند.

به گفته وی، آنان تاکنون به سه فقره زورگیری خودرو 'سوناتا،زانتیا و پژو پارس' در جمعه بازار مشهد اعتراف کرده اند.

 اخبار حوادث  -   باشگاه خبرنگاران

 به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، قربان شاهینی اظهار داشت: مردی که در اقدامی با تبر به خانواده همسرش حمله کرد و پدرزن خود را به قتل رساند، دستگیر شد.

وی خاطرنشان کرد: در ساعت 02 بامداد 22 فروردین ماه 94 بر اثر درگیری بین یک جوان 31ساله و اعضای خانواده همسرش وی پدر زن، مادر زن و همسر خود را با تبر مجروح می‌کند.

این مقام قضائی افزود: بعد از وقوع درگیری مجروحان به بیمارستان منقل و صبح روز 23 فروردین بر اثر جراحات پدر خانواده فوت شده و مراتب به کلانتری و مقامات قضائی اطلاع داده می‌شود.

شاهینی با بیان اینکه قاتل معتاد است، گفت: وی پس از ارتکاب قتل متواری شده بود و کمتر از 48 ساعت در شهرستان میبد از توابع یزد دستگیر و روانه زندان شد.

رئیس دادگستری شهرستان ریگان علت ارتکاب این حادثه را اختلاف خانوادگی اعلام کرد.

 اخبار حوادث -  باشگاه خبرنگاران

به گزارش ایرنا از پایگاه پلیس گلستان سردار سیدمحمود میرفیضی اظهارداشت: در این ارتباط هفت نفر تبعه غیر مجاز دستگیر شدند.
 
وی اضافه کرد: در پی اطلاع از فعالیت چند تبعه یکی از کشورهای همسایه که با استفاده از اسناد جعلی به صورت غیرمجاز در علی آباد زندگی می‎کردند، موضوع در دستور کار ماموران پلیس امنیت عمومی شهرستان قرار گرفت.
 
سردار میرفیضی ادامه داد: در بررسی های ماموران مشخص شد که این افراد با جعل اسناد هویتی و خرید شناسنامه های افراد فوت شده در این شهرستان اقامت داشته و حتی توسط این اسناد، ماهیانه یارانه نقدی دریافت می کنند.
 
فرمانده انتظامی استان گلستان اضافه کرد: پس از انجام تحقیقات میدانی و اطمینان از درستی اخبار مورد نظر، با هماهنگی مراجع قضائی، این افراد در محل سکونت خود دستگیر شدند.
 
وی اضافه کرد: هفت نفر دستگیر شده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شده اند.
 
به گفته وی ماموران پس از بازرسی از محل سکونت متهمان، موفق به کشف انواع اسناد هویتی متعلق به افراد غیر و یا اسناد جعلی شدند.
 
سردار میرفیضی یادآور شد: متهمان در اعترافات خود در خصوص نحوه فعالیت بیان کردند که اسناد را از خانواده متوفیانی که اسناد هویتی فرد فوت شده را باطل نمی‎کردند ،تهیه و یا با استفاده از شگردهای مختلف اسناد را جعل می‎کردند.
 
وی اضافه کرد: تحقیقات برای شناسایی و دستگیری همدستان احتمالی متهمان همچنان ادامه دارد.
 
علی آبادکتول با افزون بر 132هزار نفر جمعیت از توابع استان گلستان بوده و در فاصله حدود 40 کیلومتری گرگان واقع است.

اخبار حوادث - ایرنا

 به گزارش  باشگاه خبرنگاران، صبح روز گذشته جوانی حدودا 25 ساله که حال ظاهری خون آلود داشت به کلانتری مولوی مراجعه کرد و گفت: من کارگر ساختمانی هستم و تنها چند روزی است برای کار به پایتخت آمده‌ام.
 

وی ادامه داد: شب گذشته که در خیابان هرندی نشسته بودم و به دنبال جایی برای خوابیدن بودم، با جوانی که خودش را "محسن" معرفی کرد، آشنا شدم. او گفت که خانه مجردی دارد و من می‌توانم تا هر وقت که جایی پیدا نکرده ام آنجا بمانم.
 
این جوان که "آرمان" نام داشت، در ادامه صحبت‌هایش گفت: بالاخره پس از چند دقیقه صحبت کردن، راضی شدم که با او به خانه‌شان که در همان حوالی بود، برویم.
 
"آرمان" بیان داشت: ابتدا همه چیز بسیار عادی بود،‌من غذایی برای شام خریده بودم و پس از خوردن غذا، در گوشه ای از خانه به خواب فرو رفتم تا اینکه نزدیک صبح متوجه شدم عده‌ای بالای سر من هستند.

وی افزود:چشم که باز کردم "محسن" را به همراه دوستش دیدم که در کنار من ایستاده‌اند. هرچه خواستم از چنگال آنان فرار کنم نشد، "محسن" با ضربات مشت به صورتم می‌کوبید و مرا ساکت می‌کرد تا اینکه پس از تصاحب تمام اموالم، مرا رها کردند و تهدید کردند که اگر چیزی به پلیس بگویم بلایی بدتر از این سرم خواهند آورد.
 
به دنبال اظهارات "آرمان" سریعا ماموران با کسب مجوز قضایی و با راهنمایی شاکی به سمت خانه "محسن" حرکت کردند و با محاصره کامل خانه ،‌ به داخل منزل یورش برده و دو متهم را که در خواب بودند، دستگیر کردند.
 
سرهنگ سیف الله نوایی، رئیس کلانتری 116 مولوی درباره این خبر به باشگاه خبرنگاران؛ گفت: با دستگیری دو متهم پرونده‌ای در خصوص زورگیری و اخاذی از کارگران ساختمانی تشکیل و در اختیار مقام قضایی قرار گرفت.

  اخبار حوادث ,باشگاه خبرنگاران