loading...
oliv
Akbar Balinparast بازدید : 238 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

آیین‌های بزرگداشت روز پیام‌آوری زرتشت بکلی فراموش شده است

 

جشن بهاربُد و روز پیام آوری زرتشت

15 اردیبهشت مصادف با جشن بهاربُد و روز پیام آوری زرتشت
در زمانی که گاهشماری گاهنباری یا کهن‌ترین گاهشماری شناخته‌شده ایرانی، روایی داشته و هنوز هم نشانه‌هایی از آن کم‌وبیش برجای مانده است؛ آغاز و میانه هر یک از فصل‌های سال جشن گرفته می‌شده است. یکی از این جشن‌های سالیانه که در پانزدهم اردیبهشت یا روز دی‌به‌مهر از اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شده، عبارت بوده از گاهنبار میدیوزَرِم (در اوستایی: مَـئـیـذیـوئی زَرِمَـیَـه) که به معنای میانه فصل سبز یا میانه بهار است.


متن پهلوی «ویـچـیـتَـکی‌‌های زاد سْـپَـرَم/ زات سْـپَـرَم» (گزیده‌های زادسپرم)، بجز اشاره‌های کوتاه و جالبی که به تاریخچه و رویدادهای زمان زرتشت می‌پردازد، برانگیختن او به پیامبری را نیز به همین روز منسوب می‌دارد.
زادسپرم نقل می‌کند که زرتشت در دی‌به‌مهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشنگاهی می‌رود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بوده‌اند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی می‌رود و در آنجا وهومن بدو فراز می‌آید. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز می‌برد و در همین انجمن، اورمزد او را به دین‌آوری بر می‌گزیند.


در ادامه متن، به کوتاهی اشاره‌هایی می‌رود به رخدادهایی که در سالیان و سده‌های پس از گزینش زرتشت به پیامبری روی می‌دهد. این فهرست رویدادها که یکی از منابع مهم رویدادنگاری و تقویم‌های تاریخی سنتی و اسطوره‌ای ایرانی است، با واقعه‌ای که در سیصدمین سال پس از پیامبری زرتشت روی می‌دهد، به پایان می‌رسد. رویدادی که اشاره به یورش اسکندر است.
روایت زادسپرم از پیامبری زرتشت، در سده هفتم هجری و در مثنوی «زراتشت‌ نامه» به شعر برگردان شده و سپس در «دبستان المذاهب» دگرباره به نثر بازگو شده است.


چــو یــک نـــیــمــه از مــاه اردیـــبــهــشـت
گـذشـت و جـهـان گـشـت هـمـچـون بـهـشـت


ازان پـــس ازان جــشــنــگــه گــشــت بـــاز
بـــیـــامــــد بـــه نـــزدیــــک دریــــا فــــــراز


بـــروزی کـــه خـــوانـــی وُرا دی بـــمـــهــر
بــدانــگــه کــه خــورشــیــد بــنــمــود چـهــر


امروزه بازمانده‌هایی از جشن کهن بهاربُد در نواحی گوناگون سرزمین‌های ایرانی برجای مانده است (مانند مراسمی زیبا و نمادین در حوض سعدی شیراز و چشمه مجاور آن)، اما آیین‌های بزرگداشت روز پیام‌آوری زرتشت بکلی فراموش شده و در هیچ کجا برگزار نمی‌شود.
روایت‌هایی که زادسپرم در فصل‌های پنجم تا بیست و ششم گزیده‌های خود از رویدادهای زمان زرتشت بازگو کرده، همانند داستان زایش زرتشت، سرشار از اندیشه‌هایی است که شاید ریشه در واقعیت‌های تاریخی نداشته باشند، اما اهمیت بیشتر آنها در بررسی اندیشه‌ورزی و آرمان‌های مردمان پدید‌آورنده آن، نهفته است.


«زادسپرم»، نام مؤلف این کتاب است که در اواخر سده سوم هجری، هیربد نیمروز بوده است. او پسر کهتر «جم شاپوران» رد پارس و کرمان بوده و نسب او را به آذرباد مهرسپندان، موبدان موبد معاصر شاپور دوم ساسانی دانسته‌اند. از برادر مهتر زات اسپرم که «منوچهر» نام داشته و به سنت طبقاتی و انحصاری موبدان بر بجای پدر، نشسته بوده است نیز کتاب‌هایی بازمانده که یکی از آنها بنام «نامه‌های منوچهر»، در بردارنده مباحثه‌هایی با زادسپرم است.داز نام کتاب چنین بر می‌آید که گویا این کتاب چکیده شده و خلاصه‌ای از کتابی بزرگتر بوده که امروز از بین رفته است.


از گزیده‌های زادسپرم سه نسخه خطی برجای مانده است که کامل‌ترین آن در کتابخانه سلطنتی کپنهاگ نگهداری می‌شود. این کتاب را نخستین بار ای. وِسـت، در سال ۱۸۷۹ به انگلیسی ترجمه و در مجموعه «متون مقدس شرق» منتشر کرد:
West, E. W., Sacred Books of the East, volume 5, Oxford University Press, 1879.


پس از او دانشمندان دیگری همچون: ماریان موله Mole، زِنِـر Zaehner، والتر بیلی Bailey و دستور کانگا Kanga، ترجمه‌های دیگری از آنرا تهیه کردند. اما مهمترین ترجمه زادسپرم همراه با افزوده‌های فراوان از آن بهرام گور اَنْـکْـلِـسـاریـا است که متنی دقیق و انتقادی از این کتاب را در سال ۱۹۶۴ در بمبئی منتشر کرد:
Anklesaria , B. T., Vichitakiha I Zat- Sparam, Bombay, 1964.


استاد روانشاد دکتر مهرداد بهار نیز واژه‌نامه‌ای از این کتاب فراهم ساخت وقرائت‌های تازه‌ای نسبت به پژوهش‌های پیشین عرضه داشت (بهار، مهرداد، واژه‌نامه گزیده‌های زادسپرم، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱). او همچنین ترجمه بخش‌هایی از زادسپرم را نیز در کتاب‌های دیگری منتشر کرد (اساطیر ایران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲؛ و پژوهشی در اساطیر ایران، جلد نخست، ۱۳۶۲).
در سال ۱۳۶۶ استاد محمدتقی راشد محصل، نخستین متن کامل از زادسپرم را همراه با یادداشت‌ها و واژ‌نامه‌ای از لغات گوناگون زبان‌های ایرانی باستان را ترجمه و منتشر کرد که همچنان تنها گزارش متن کامل فارسی از این کتاب است (راشد محصل، محمد تقی، گزیده‌های زادسپرم، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۶).
در پایان یادآور می‌شوم که امروزه در روز شانزدهم اردیبهشت (مهر روز) جشنی با نام «می گلان/ مهرگلان» در بخش‌هایی از کردستان برگزار می‌شود.

منبع : ghiasabadi.com

Akbar Balinparast بازدید : 225 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

وقایع روز آخر زندگی آدولف هیتلر (+عکس)

در این مطلب، تمامی اتفاقات روز آخر زندگی آدولف هیتلر به ترتیب زمان رخدادها ثبت شده است.

یک دقیقه بامداد، یکشنبه، 29 آوریل 1945 (یکشنبه 9 اردیبهشت 1324)
9 متر زیر زمین، اِوا براون هیتلر (Eva Braun) آماده مراسم عروسی خود می‌شود. او اکنون در اتاق‌خواب خود در پناهگاه زیرزمینی پیشوا است. پیشخدمت او موهایش را آماده می‌کند. طره موهای او با دقت به بالای موهای وصل می‌شود، درست همان‌طوری که خودش می‌خواسته است. به دلیل اینکه نامزدش، آدولف هیتلر، از آرایش خوشش نمی‌آید، او تمام تلاشش را کرده تا طبیعی جلوه دهد.

اوا براون لباس مراسم خود را از قبل انتخاب کرده است: یکی لباس مشکی ابریشمی مجلل، کفش‌های جیر فراگامو، یک مجموعه دستبند طلایی با سنگ جواهری کهربای اصل، یک گردنبند یاقوت توپاز و ساعت الماس مورد علاقه‌اش. امشب قرار است بعد از 14 سال رابطه پنهانی بالاخره با معشوقه‌اش ازدواج کند.

 

آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر,همسر آدولف هیتلر

آدولف هیتلر و اوا براون، در پناهگاهی در زیر برلین

 

او هرگز فکر نمی‌کرد که مراسم ازدواجش در پناهگاه زیرزمینی «فوهرر بانکر» (Fuhrerbunker) در زیر باغ محل «صدارت عظمای رایش» در برلین برگزار شود. اما تانک‌های ارتش روس (Russian Army) به مرکز نزدیک شده و دیگر امن نیست که بالای زمین باشند. پناهگاه پیشوا با یک سقف بتنی به طول 10 متر محافظت می‌شود.


این پناهگاه از طریق پلکان به یک پناهگاه در بالاتر از متصل می‌شود. همچنین از طریق راهرویی به زیرزمین محل صدارت رایش متصل است. در آنجا یک بیمارستان اورژانسی، گاراژ و چندین اتاق برای منشی‌ها و افسرها وجود دارد. حداقل نیز یک اتاق برای اوا تهیه شده تا او راحت باشد.

 

او از ماه ژانویه اینجا بوده و در بهترین اتاق اقامت داشته است. معمار مخصوص پناهگاه، اثاثیه اتاق او را طراحی کرده است. علاوه بر میز آرایش و صندلی، یک کمد مخصوس لباس، تخت یک نفره و یک مبل راحتی با پارچه گل‌دار برای او طراحی شده است. نام او بر روی تمام اثاثیه، لباس‌ها، جواهر و وسایل دیگر ثبت شده است.
او از سرویس بهداشتی بیرون آمده و صدای انفجار حاصل از بمباران سنگین توپ‌های روسی را می‌شنود.

 

آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

ورودی پناهگاه هیتلر، او ساعات پایانی عمر خود را در اینجا سپری کرد

 

10 متر بالاتر از آن‌ها، گورکنان شاهد توده آتش پراکنده شده در آسمان هستند. در این لحظه، آن‌ها جسد «هرمن فگلاین،» (Hermann Fegelein) شوهر خواهر اوا براون، را در یک قبر کم‌عمق دفن می‌کنند. حکم او نیم ساعت پیش به دستور نامزد اوا اجرا شده بود.
خواهر اوا «گرِتل» (Gretl) باردار بود. به همین دلیل، اوا از آدولف عاجزانه درخواست کرده بود که او را نکشد. هیتلر به دلیل مداخله او عصبانی شده بود. فگلاین هفته گذشته هنگام فرار دستگیر شده بود. علاوه بر این، او را با پول، جواهر و زنی گرفته بودند که همسرش نبود.

 

در نهایت، اوا به گفتن یک جمله بسنده کرد: «تو پیشوا هستی.»

رُکوس میش (Rochus Misch)، تلفنچی پناهگاه پیشوا، در حال گوش دادن به هانس هوفبِک (Hans Hofbeck) از سرویس مخفی رایش بود که داشت نحوه اجرای حکم فگلاین را توضیح می‌داد. او آنچه که دیده بود را تعریف می‌کرد: یک مسلسل بزرگ را برداشت، او را نشانه گرفت و تتتتتت... (صدای مسلسل)

 

10 دقیقه بامداد
آدولف هیتلر در اتاق کنفرانس فوهرر بانکر به یک میز نقشه که بر روی آن نقشه‌ای نیست تکیه داده است. او «وصیت‌نامه سیاسی» خود را برای تراودل یونگه (Traudl Junge)، یکی از دو منشی خود، می‌خواند و او نیز سخنان هیتلر را می‌نویسد.
در ابتدا، یونگه هیجان‌زده می‌شود. آیا او اولین کسی خواهد بود که دلیل شکست آلمان‌ها را می‌شوند؟ اما هیتلر با یک تُن یکنواخت صحبت می‌کند و یونگه نیز از حرف‌های او ناامید می‌شود. هیچ افشاگری، توجیه یا ندامتی در سخنان هیتلر شنیده نمی‌شود. فقط همان اتهامات همیشگی علیه یهودیان که او صدها بار شنیده بود.
هیتلر سپس فهرستی بلندبالا از مقامات جدید نازی‌ها را می‌خواند. حتی یونگه نیز می‌داند که این کار بی‌فایده است. پس از اندکی مکث، او وصیت خود را می‌خواند.

 

همسر آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

هیتلر بر سر میز شام با یوزف گوبلس

 

هیتلر بر سر میز شام با «یوزف گوبلس» (Joseph Goebbels) وزیر پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) شوخی می‌کند
وقتی که هیتلر به بخش ازدواج خود با اوا می‌رسد، یونگه شوکه می‌شود. تاکنون، رئیسش اصرار داشته که دیگر ازدواج نخواهد کرد. دلیل آن نیز این بوده که زنان آثار مخربی بر روی مردان دارند.
هیتلر این‌گونه ادامه می‌دهد: «من و همسرم مرگ را بر شرمساری ناشی از عزل و تسلیم ترجیح می‌دهیم. درخواست ما این است اجسادمان بلافاصله پس از مرگ سوزانده شود.» او کمی مکث کرده و از میز فاصله می‌گیرد: «این را در سه نسخه تایپ کن و سپس آن را برای من بفرست.»


اتاق کنفرانس آماده مراسم عروسی می‌شود. پنج صندلی در کنار میز بزرگ نقشه جای می‌گیرند. والتر واگنر (Walther Wagner)، از روسای دادگاه نازی‌ها، همراه با کاغذهای مربوطه وارد پناهگاه می‌شود. پیش‌خدمت هیتلر «هاینتس لینگه» (Heinz Linge) اشاره می‌کند که واگنر به اندازه عروس خوشحال است!


پانزده دقیقه بامداد
روبرت ریتر فون گرایم (Robert Ritter von Greim) تازه از جلسه‌ای با هیتلر خارج شده است. او تلاش دارد از پناهگاه خارج شود. درست چند ساعت پیش، هواپیمایی که او را به برلین آورده بود توسط ارتش روس از بین رفته بود. او نیز به شدت آسیب دیده بود. با این حال، هیتلر او را رئیس جدید نیروی هوایی آلمان نازی «لوفتوافه» می‌کند.

 

آدولف هیتلر,همسر آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

یک سرباز نیروهای ایالات‌متحده در اتاق خواب هیتلر

 

او به مدت نیم ساعت بدون توقف در مورد شکست، دروغ، فساد و خیانت صحبت کرد. سپس او از روی درماندگی در حال حرف زدن بر روی صندلی راحتی افتاد. سپس اعلام کرد که در جنگ شکست خورده‌اند. اولین بار بود که او اعتراف می‌کرد. هیتلر به فون گرایم دستور داد که با کمک نیروی هوایی نازی‌ها یک ضد حمله را طراحی کند.


در این بین، اوا به خواهر آبستن خود نامه‌ای می‌نویسد. گرتل همرا با پدر و مادر خود در خانه کوهستانی هیتلر در اوبرزالتسبِرگ اقامت دارند. در این نامه، حرفی از مرگ شوهرش زده نمی‌شود. (گرتل در پنجم ماه مه فرزند خود را به دنیا می‌آورد و او نام خواهر خود را برای آن فرزند انتخاب می‌کند. اوا دختر گرتل در سن 27 سالگی پس اینکه معشوقه‌اش در یک تصادف کشته شد، دست به خودکشی می‌زند.)

 

هیتلر همراه با پیش‌خدمت خود در اتاق مطالعه به سر می‌برد. هیتلر اکثر اوقات در آنجا است. اتاقی کوچک با سقفی کوتاه که در آن یک میز تحریر، یک میز کوچک، یک مبل راحتی با پارچه سفید و آبی و یک میز ناهارخوری برای پیشوا و منشی‌هایش وجود دارد.
هیتلر خطاب به پیش‌خدمت خود می‌گوید: «می‌خواهم اجازه دهم که تو پیش خانواده‌ات برگردی.» لینگه با صورت گرد و چشمان آبی خود به هیتلر نگاه می‌کند و پاسخ می‌دهد: «پیشوای من، من در زمان پیروزی در کنار تو بودم، می‌خواهم در زمان شکست نیز در کنارت باشم.»
او اکنون 32 ساله شده و قبلا آجرچین بوده است. او به پیشوا وفادار است و به مردم می‌گوید: «هرگز اربابی بهتر از او نمی‌توانستم داشته باشم.»

 

عکسهای آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

برج تهویه پناهگاه زیرزمینی هیتلر پس از اشغال برلین

 

هیتلر مکث کوتاهی می‌کند. سپس به لینگه می‌گوید که باید کاری که می‌گویم را انجام دهی: «باید دو پتو به اتاق خواب من ببری و بنزین کافی برای سوزاندن دو نفر را نیز تهیه کنی. من می‌خواهم خودم را با اسلحه بکشم، همراه با اوا. تو باید اجساد ما را در پتوهای پشمی بپیچانی و به بیرون از پناهگاه ببری و در آنجا بسوزانی.»
لینگه از ترس می‌لرزد و فریاد می‌زند: «بله قربان، پیشوای من!» سپس اتاق مطالعه را ترک می‌کند.

 

45 دقیقه بامداد
لینگه در پیروی از دستورات هیتلر با راننده هیتلر «اریک کِمپکا» تماس می‌گیرد. او در یک پارکینگ زیرزمینی است. لینگه از اریک 200 لیتر بنزین می‌خواهد. بنزین تقریبا نایاب شده است. اریک با کنایه می‌گوید: «فقط 200 لیتر؟ شوخی که نمی‌کنی؟ می‌خواهی 200 لیتر را چه‌کار کنی؟»

لینگه نیز جواب داد: «راست می‌گویم اریک. شوخی نیست. هر کاری می‌توانی انجام بده تا این 200 لیتر را برای من بیاوری.» کمپکا به دستیار خود دستور می‌دهد که بنزین هر تعداد خودرو که در پارکینگ است را تخلیه کند. پارکینگی که اکنون سقف آن پایین ریخته است.


ساعت یک بامداد
اوا و آدولف از اتاق خارج می‌شوند. او همان لباس مشکلی را به تن دارد. هیتلر نیز همان شلوار مشکی همیشگی و نیم‌تنه نظامی خاکستری را پوشیده است. آن‌ها نیز بر روی صندلی‌های کنار میز بزرگ نقشه می‌نشینند. والتر واگنر به آن‌ها خوشامد می‌گوید.
آدولف و اوا 23 سال با هم اختلاف سنی دارند. آن‌ها در اکتبر 1929 (مهر 1308) با یکدیگر آشنا شدند. زمانی که اوا 17 سالش بود و در یک استودیو عکاسی در مونیخ کار می‌کرد.

 

آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

پناهگاه هیتلر

 

در طول دو سال، هیتلر و اوا به هم به کافه و اپرا می‌رفتند و سرانجام قرار شد که با هم بمانند. اما چهار سال اول رابطه برای اوا خیلی سخت بود. زیرا آدولف به ندرت تماس می‌گرفت و معمولا به او بی‌توجهی می‌کرد.


اوا دو بار دست به خودکشی زد. پس از دومین خودکشی، او به دلیل «مصرف بیش از حد یا اُوردوز» در ماه مه 1935 (اردیبهشت 1314) به کما رفت. در این زمان، هیتلر تصمیم گرفت که دیگر او را رسما در کنار خود داشته باشد. گرچه رابطه این دو همواره از عموم مردم پنهان می‌شد، اما آدولف یک خانه برای او در مونیخ خریده بود و چندین اتاق را در خانه کوهستانیِ خود «برگهوف» در اوبرزالتسبرگ برای او آماده کرده بود.


اوا می‌دانست که تنها کارش این است که او را آرام نگه دارد و در کارش ماهر بود. هیتلر به دیگران می‌گفت: «او ذهن مرا از چیزهای دیگر دور می‌کرد؛ چیزهایی که دوست ندارم به آن‌ها فکر کنم. اوا دوست داشت که خانم هیتلر نامیده شود. علاوه بر این، او همیشه آرزو داشت یک بازیگر هالیوودی شود: «زمانی که هیتلر در جنگ پیروز شود، من می‌توانم نقش خودم را در داستان زندگی‌مان بازی کنم.»


در نهایت آن‌ها می‌خواهند ازدواج کنند. والتر از عروس و داماد می‌خواهد که اصالت آریایی خود را تایید کنند و بگویند که عاری از هرگونه بیماری موروثی هستند. پاسخ هر دو مثبت بود.
زمان دست کردن حلقه طلا فرا رسید. هر دو حلقه از اجساد زندانیان زندان گشتاپو تهیه شده بودند. متاسفانه حلقه‌ها به دست آن‌ها بزرگ بود. والتر اعلام می‌کند: «این ازدواج مطابق قانون صحیح است.» شاهد های ازدواج همان افسرهای رده بالای نازی‌ها هستند که در پناهگاه مانده‌اند.

 

ساعت یک و بیست‌وپنج دقیقه بامداد
روبرت ریتر فون گرایم که رنگش به دلیل درد ناشی از جراحات وارد پریده بود، به سلامت در فرودگاه رچلین در 160 کیلومتری شمال برلین فرود آمد. او که اکنون رئیس لوفتواقه شده بود به شماری از نیروها که هنوز در آن فرودگاه مانده بودند دستور داد که به سمت برلین پرواز کنند.سخنان او بی‌تاثیر است. فرودگاه در بمباران نیروهای متفقین نابود شده بود و پرواز همان تعداد اندک هواپیما به پایتخت تاثیری در حمله آن‌ها به برلین نداشت.

 

ساعت یک و سی دقیقه بامداد
پس از مراسم، عروس و داماد به اتاق خصوصی خود برگشته و از آن‌ها پذیرایی می‌شود. هیتلر از طرفداران منع استفاده از مشروبات الکلی است. اما آن شب، او نیز مقدار کمی می‌نوشد. از افسران دیگر نیز پذیرایی به عمل می‌آید.
والتر پس از پذیرایی به سر پست خود برمی‌گردد. دو روز بعد، او در یک درگیری خیابانی با اصابت گلوله کشته می‌شود. پیش‌خدمت هیتلر به اِوا تبریک می‌گوید و او را «خانم هیتلر» صدا می‌زند. چشمان اوا از خوشحالی برق می‌زند.

 

همسر آدولف هیتلر, زندگینامه آدولف هیتلر, آدولف هیتلر و اوا براون

آخرین ساعات زندگی هیتلر

 

ذهن هیتلر هنوز درگیر است. او بورمن و گوبلس را از مهمانی خارج می‌کند تا نام‌های بیشتری را به آن فهرست اضافه کنند. یونگه از تغییرات مکرر در لیست کلافه شده است.


ساعت یک و چهل‌وپنج دقیقه بامداد
یوزف گوبلس نزد یونگه می‌رود. او در حال تهیه نسخه نهایی وصیت‌نامه هیتلر است. در چشمانش اشک جمع شده و می‌لرزد. یوزف می‌گوید: «پیشوا می‌خواهد من برلین را ترک کنم خانم یونگه. او دستور داده که من در حکومت جدید یک پست کلیدی داشته باشم. اما من نمی‌توانم. من نمی‌توانم برلین را ترک کنم. من نمی‌توانم از کنار پیشوا بروم. اصلا چه دلیلی دارد که پیشوا کشته شود ولی من زنده باشم.»


او نیز از خانم یونگه می‌خواهد تا وصیت او را نیز را بنویسد. خانم یونگه خودکار خود را برداشته و او شروع می‌کند.
او این‌چنین شروع می‌کند: «برای اولین بار در زندگی می‌خواهم از دستور پیشوا سرپیچی کنم. همسر و فرزندانم نیز مرا در این سرپیچی همراهی خواهند کرد.» او وصیت خود را با یک پیمان به اتمام می‌رساند: «از آنجایی که نمی‌توانم در خدمت پیشوا و در کنار او باشم، به این زندگی پایان می‌دهم، زیرا دیگر هیچ ارزشی برایم ندارد.»


پس از اتمام وصیت او، خانم یونگه شروع به تایپ آن وصیت‌نامه می‌کند. در این بین بغض گلوی او می‌شکند. در اکثر روزهای هفته گذشته، او با فرزندان آقای گوبلس مراقبت می‌کرده و برای آن‌ها داستان می‌خوانده است.


ساعت پنج بامداد
آدولف و اِوا هیتلر به اتاق‌های خود رفته‌اند. در گذشته، اوا از این مسئله شاکی بوده که چرا هیتلر به اتاق او نمی‌آید. اما زمان این حرف‌ها گذشته است. هیتلر تنها است. او آماده شده که به رختخواب خود برود. او به کمک یا همدردی کسی احتیاجی ندارد. او نسبت به تمیزی و انضباط وسواس دارد. با دقت خود را شسته و پیراهن‌خواب کتان سفیدرنگ خود را به تن می‌کند. لباس‌های خود را نیز با ظرافت بر روی رخت پهن کن می‌اندازد.


خواب اغفال‌کننده است. با نزدیک شدن سحر، بمباران شهر توسط نیروهای روس قوت می‌گیرد. آتش از بسیاری از ساختمان‌های شهر شعله می‌کشد. نیروهای روس در چند صد متری پناهگاه هستند. اما اتفاقات روز دوشنبه باعث خواهد شد تا کسانی که در پناهگاه زیرزمینی هستند، قبل از فرو رفتن به کام مرگ به دامان مستی و عیاشی پناه می‌برند.


اِما کریگی (Emma Craigie) و جوناتان مایو (Jonathan Mayo) تمام جزئیات آخرین روز زندگی هیتلر را در یک کتاب به همین نام (Hitler’s Last Day: Minute By Minute) منتشر کرده‌اند. این متن برگرفته از بخش‌های اولی همین کتاب است.
منبع : faradeed.ir

Akbar Balinparast بازدید : 207 پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 

 10مه/ 20 اردیبهشت مصادف با روز جهانی پرندگان مهاجر

روز جهانی پرندگان مهاجر رویدادی بین‌المللی است که در آن بر اهمیت وجود پرندگان مهاجر برای حفظ تعادل زمین، اکوسیستم و انسان تأکید شده است.

- مهاجرت پرندگان

کوچ یا مهاجرت پرندگان به سفرهای منظم فصلی می‌گویند که بسیاری از گونه‌های پرندگان انجام می‌دهند. سفر پرندگان ممکن است در پاسخ به تغییرات آب و هوا، دسترسی به مواد غذایی، و یا زیستگاه باشد. گاه برخی از این سفرها را «مهاجرت واقعی» نمی‌نامند زیرا نامنظم بوده و یا یک‌طرفه هستند (مانند دور شدن پرندگان جوان از زادگاه خود، و پراکندگی). ویژگی مهاجرت، نظم فصلیِ سالانهٔ آن است. در مقابل، بعضی از پرندگان کاملاً غیرکوچنده (غیرمهاجر) هستند.

 

نامگذاری روز جهانی پرندگان مهاجر

به منظور افزایش توجه جهانی به موضوع اهمیت پرندگان مهاجر، از سال 2006 میلادی توافقنامه پرندگان مهاجر آبی آفریقا- اوراسیا (AEWA) اقدام به نامگذاری و برگزاری روز جهانی پرندگان مهاجر نموده است. در هر سال شعار روز جهانی پرندگان مهاجر بر روی هدف و عنوان بخصوصی متمرکز می گردد به عنوان مثال شعار روز جهانی پرندگان مهاجر در سال 2006 عبارت بود از ، پرندگان مهاجر هم اکنـون به کمــک مــا نیازمندند.

 

اهداف برگزاری روز جهانی پرندگان مهاجر
برگزاری روز جهانی پرندگان مهاجر به منظور ترغیب مردم به مشارکت فعال در حفاظت از پرندگان مهاجر می باشد. سایر اهدافی که از برگزاری مراسم در این روز می توان انتظار داشت این است که  مسؤولان کشورها ، سازمان های مردم نهاد، باشگاهها، دانشگاهها، مدارس و ... در سراسر دنیا فعالیت ها و برنامه هایی را طراحی و اجرا کنند تا ضمن افزایش آگاهی عمومی، به حفاظت از این پرندگان و زیستگاه آنان کمک شود.

 

فعالیتهای روز جهانی پرندگان مهاجر در سراسر دنیا بسیار متنوع و گسترده بوده و در کشور ما نیز با برنامه ریزی هدفمندمی تواند بصورت ابتکاری انجام گیرد. پاره ای از این اقدامات به شرح زیر می باشند:
برگزاری جشنواره های متنوع مرتبط با پرندگان

استفاده از رسانه های گروهی( رادیو،تلویزیون و..) جهت اطلاع رسانی و آموزش عموم مردم
فعالیتهای آموزشی: سمینار،کارگاه، تکثیر و توزیع بروشور و جزوات آموزشی
اجرای فعالیتهای پرنده بینی درمناطق مناسب
برگزاری مسابقات نقاشی، مقاله نویسی و...

 

مهاجرت پرندگان, پرندگان مهاجر, روز جهانی پرندگان مهاجر

پرندگانی مانند خوتکا و پلیکان خاکستری زمستان‌ها به ایران مهاجرت می کنند

 

پرندگان مهاجر در ایران

535 گونه پرنده‌ای که در ایران دیده می‌شود، حدود یک‌سوم از پرنده‌های کل دنیا را تشکیل می‌دهند، افزون بر این براساس آمارهای بین‌المللی می‌توان گفت 4‌/‌12 درصد از کل پرندگان دنیا یعنی بیشتر از 192 گونه پرنده اکنون با خطر انقراض دست و پنجه نرم می‌کنند. بخش بزرگی از پرندگانی که در ایران وجود دارد مهاجر هستند، این پرندگان به چند گروه تقسیم می‌شوند؛ گروهی که بومی کشورمان محسوب می‌شوند و در ایران زاد و والد می‌کنند، گروه دیگر پرندگان مهاجر زمستانه هستند و گروه دیگر را پرندگانی تشکیل می‌دهند که بهار و تابستان به کشورمان سفر می‌کنند، البته گروه دیگری نیز مهاجر عبوری هستند و برای حدود چند هفته مهمان تالاب‌های کشورمان می‌شوند.


عمده پرندگان مهاجر کشور گروهی هستند که پاییز و زمستان‌گذران هستند و از سیبری غربی و اروپای غربی به ایران مهاجرت کرده و بیشتر در استان‌های شمالی کشور دیده می‌شوند. حدود 65 درصد از پرندگان مهاجر را قو، غاز، اردک، آبچلیک و کاکایی‌ها تشکیل می‌دهند. 

 

پرنده‌هایی مانند طاووسک، فلامینگو، اردک سرسبز، اردک سرسفید و زاغ بور در همه فصول در کشورمان دیده می‌شوند، اما گونه‌هایی نظیر خوتکا، قوی گنگ و غاز و پلیکان خاکستری زمستان‌ها در ایران دیده می‌شوند. گونه‌های‌ دیگری نیز مانند سلیم طوقی کوچک، حواصیل ارغوانی و زرد و گلاریول بال سرخ در بهار و تابستان قابل رویت هستند، افزون بر این پرنده‌ای مانند آبچلیک نیز جزو گونه‌های مهاجر عبوری به حساب می‌آید.

 

توصیه هایی برای حفاظت از پرندگان و زیستگاههای آنان:
√  ممانعت از شکار پرندگان
حفاظت از مناطق و ممانعت از تخریب زیستگاه آنان
مد نظر قرار دادن راهکارهای اجرایی توسعه پایدار جهت کاهش اثرات سوء بر زیستگاه¬های پرندگان
لزوم اجرای طرحهای ارزیابی زیست محیطی در مناطق مهم تجمع پرندگان و یا مسیر های اصلی پروازشان
ساخت برجهای کوتاه تر
کاهش فرکانس چراغهای چشمک زن اطراف برجها
حذف چراغهای غیرضروری
عدم استفاده از شیشه های رفلکس
ساخت سازه های جدید خارج از مسیر مهاجرت و محل تجمع پرندگان خصوصاً گونه های در معرض خطر و پرندگان شکاری

 

منابع :

doe.ir

.yjc.ir

fa.wikipedia.org

Akbar Balinparast بازدید : 169 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)
 سِر چارلز اسپنسر چاپلین 16 آوریل یعنی امروز 27 فروردین ماه در سال 1889 به دنیا آمد. او یکی از مشهورترین بازیگران و کارگردانان و همچنین آهنگساز برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. او در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.چاپلین یکی از محبوب ترین و بزرگترین هنرمندان قرن بیستم میلادی و تاریخ سینما است.

چاپلین در زمینه سینما ۵۳ سال فعالیت کرد که شروع فعالیت های وی از سالن ویکتوریا انگلستان آغاز شد و تا سن ۷۸ سالگی در این زمینه کار کرد. چاپلین خود ادعا می‌کرد که در سال ۱۸۸۹ در محله‌ای در جنوب لندن متولد شده‌است. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین او را در«دیکتاتور بزرگ» مورد تمسخر قرار داد. اما سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و آمریکا که در مورد او تحقیق کرده‌اند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولدش دست نیافته‌اند.

خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامه‌ای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولی‌ها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شده‌است. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شده‌است. در این نامه گفته شده‌است که عمه او یک ملکه کولی بوده‌است و او در کاروان عمه‌اش متولد شده‌است.

 

پلیس فدرال آمریکا یا اف بی آی معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بوده‌است. از سوی دیگراسکاتلندیارد با ارائه اطلاعاتی از سوی یک منبع اظهار کرد که ممکن است او در فرانسه متولد شده باشد. اما اداره اطلاعات بریتانیا هیچگاه نتوانست مدارک تولد مربوط به چنین شخصی را پیدا کند و با وجود تحقیقات وسیع، هیچ نوعی مدارک و شواهدی برای اثبات این ادعاها پیدا نکرد. قدیمی ترین مدرکی که از چاپلین پیدا شده، گذرنامه‌ای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شده‌است.

چاپلین از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ همراه با شرکت «فرد کارنو» سراسر آمریکا را دوره کرد و تئاتر اجرا می‌کرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هم‌اتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳ بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلم‌سازی «کی استون» همکاری کرد. او نخستین فیلم خود را با نام «ساختن یک زندگی» که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴ آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.در سال ۱۹۱۴ با شرکت «کی استون» چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیت‌های چشمگیری رسید.

شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبان‌های مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵ چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلم‌های بلندتری شد. چاپلین همیشه بسیار اشاره‌وار در مورد روش‌های فیلم‌سازی خود سخن می‌گفت، اگر غیر از این عمل می‌کرد مانند این بود که یک شعبده‌باز حقه‌های خود را افشا کند. در واقع تا قبل از ساخت فیلم‌های صدادار مانند «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشته است. روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده می‌شد و بر اساس آنچه ارائه می‌کرد با او قرارداد بسته می‌شد و در این مسیر او می‌توانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد.


از نظر تجاری، تعدادی از سودآورترین فیلم‌های صامت اثر چاپلین است، فیلم «جویندگان طلا»، با فروش ۴٫۲۵ میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود و«سیرک» با فروش ۳٫۸ میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود.


«دیکتاتور بزرگ» نخستین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری ضد نازی بود.


این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودی‌ها می‌زند و اروپا را درگیر جنگ می‌کند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را هم‌چنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت. موضوع فیلم «عصر جدید» در مورد کارگرانی است که از آن‌ها زیاد کار می‌کشند و در فکر افزایش ساعت کاری آنان است ولی با تعطیل شدن کارخانه‌ها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی می‌شوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلم‌های چارلی است.


چاپلین فیلم «جویندگان طلا» را در مورد رنج‌های کسانی ساخت که در آن زمان به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی فقیر در این فیلم برای برگزار کردن یک مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او دچار مشکلات بی‌شماری شد. هیچ‌یک از مهمان‌ها نمی‌آیند. نقطه اوج فیلم رقص نان‌های استوانه‌ای، توسط چاپلین است که در آن نبوغ فوق‌العاده‌اش را به‌نمایش در می‌آورد. نقطه اوج دیگر فیلم، پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است.

از موقیت های چاپلین به موارد زیر می توان اشاره کرد


برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم «لایم لایت» در سال ۱۹۷۳
نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۱
نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم‌نامه ارجینال برای فیلم «موسیو وردو» در سال ۱۹۴۸
دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم «سیرک» در سال ۱۹۲۹
دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲
برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲

افراد فراوانی در مورد چارلی چاپلین حرف زده اند که از ان جمله:


مارتین سیف در کتابی تحت عنوان چاپلین: یک زندگی می‌نویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود، او غولی بود


ج. ب پریستلی: چارلی فیلم‌های طنز را به نقدها و طنزهای اجتماعی تبدیل می‌کرد، بدون از دست دادن استعداد حیرت انگیزش در خنداندن ما


کنستانس کولیر: چاپلین انسانی رومانتیک، اندوهناک و عجیب بود، دارای ظاهری بی اطلاع از عظمتی که در درونش بود


لئونارد مالتین:: عده‌ای سینما را عالی ترین شکل هنر قرن بیستم به حساب می‌آورند و بسیاری چاپلین را نابغهٔ برجستهٔ سینما می‌دانند

چارلی چپلین در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷ درگذشت و جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکده‌ای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها که دو مهاجر از بلغارستان ولهستان بودند، به همانجا بازگشت؛ ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند.
 
 اخبار  فرهنگی  -  ایسکانیوز

Akbar Balinparast بازدید : 231 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,  پرویز پرستویی‌

دیشب دوستانش همچون «پری صابری»، «محمود دولت‌آبادی» و «ایرج راد» تا کارگردان‌هایی چون «داریوش مهرجویی» و «مسعود کیمیایی» آمده بودند تا سخن بگویند.

خیلی‌ها آمده بودند. آنهایی که دل در گرو هنر داشتند و البته شیفته «آقای بازیگر» بودند. دیشب، «شب» او بود. دیشب دوستانش همچون «پری صابری»، «محمود دولت‌آبادی» و «ایرج راد» تا کارگردان‌هایی چون «داریوش مهرجویی» و «مسعود کیمیایی» آمده بودند تا سخن بگویند. حتی از شاگردانش نیز «پرویز پرستویی»، حاضر بود. گویی که آن بیت لسان‌الغیب تعبیر شده بود و در این محفل انس، دوستان و دوستداران همه جمع بودند. خود او اما با وجود اعلام قبلی، نتوانست در این مراسم حاضر شود و این مراسم بدون حضور او برگزار شد.

دولت آبادی: انتظامی هنرمند صحنه و زندگی بوده است
به گزارش ایران، محمود دولت‌آبادی نویسنده در مراسم بزرگداشت استاد انتظامی گفت: مهم است که جامعه فرهنگی ما به ‌هنرمندان واکنش نشان می‌دهند و این مراسم هم از جمله همان توجه‌هاست. من این شانس را داشته‌ام که 50 سال از دور و نزدیک عزت‌الله انتظامی را نگاه کنم و از او بیاموزم. وی در ادامه تصریح کرد: انتظامی فقط هنرمند صحنه و سینما نیست بلکه هنرمند زندگی هم بوده است.

پری صابری: با تمام وجود کار کرد
پری صابری کارگردان تئاتر نیز ضمن اشاره به آشنایی‌اش با آقای بازیگر و ویژگی‌های او گفت: من وقتی در سال 1342 به ایران آمدم هیچ‌کس را نمی‌شناختم اما وقتی به اداره تئاتر آمدم و عزت را دیدم از نخستین نگاه به شرافت و وابستگی او به تئاتر پی بردم. او بازیگری بود که با تمام وجود کار کرد و در تمام دوران زندگیش عشق به تئاتر را که برایش مقدس بود حفظ کرد.

مهرجویی: بیننده با بازی او مسحور می‌شود
داریوش مهرجویی کارگردان سینما هم با اشاره به رابطه دوستانه‌اش با عزت سینمای ایران عنوان کرد: من از سال 1345 با این آقا کار کردم و دوست خانوادگی بودیم. در همه این سال‌ها و بویژه از فیلم «گاو» به بعد دوران طلایی زیادی را با هم داشتیم. عزت آنچنان در نقش فرو می‌رفت که بیننده را مسحور خویش می‌کرد.

مسعود کیمیایی: او بازیگری فوق‌العاده و انسانی پاک است
مسعود کیمیایی کارگردان سینما نیز به عنوان دیگر سخنران این مراسم گفت: من آنقدر با استاد انتظامی کار نکرده‌ام. اما به اندازه همان یک فیلم پی بردم که او بازیگری فوق‌العاده و انسانی پاک است.

ایرج راد: آقای بازیگر افتخار هنر این مملکت است
ایرج راد بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون هم در این مراسم با اشاره به بزرگی و مقام عزت‌الله انتظامی، تأکید کرد: امشب شب آقای بازیگر و افتخار هنر این مملکت است. افتخاری که همواره با تمام مشکلاتی که در تمام این سال‌ها داشته خم به ابرو نیاورده است. خیلی‌ها روی دوش او بالا رفتند و نامشان خارج از مرزهای ایران بر زبان‌ها افتاد. افتخار می‌کنم که سال‌ها کنار او نه درس بازیگری که درس انسانیت آموختم. او با عشق بازیگری و تمام توانمندی کار می‌کرد و نقش خویش را باورپذیر و تکرار ناپذیر می‌ساخت.

پرویز پرستویی‌: انتظامی برایم مرجع سینماست
پرویز پرستویی بازیگر و از شاگردان استاد انتظامی در این مراسم اظهار کرد: عزت‌الله انتظامی برای من مرجع سینماست. از روزی که با او آشنا شدم، تازه فهمیدم بازیگری یعنی چه. مهم‌ترین خاطره‌ام این است که در روزهای جوانی‌، روزها مقابل اداره تئاتر می‌ایستادم تا او را از نزدیک ببینم‌.

انتظامی که به دلیل مشکل تنفسی که ساعتی پیش از مراسم برایش رخ داد به بیمارستان منتقل شد به‌صورت تلفنی با حاضران سخن گفت و از حضورشان تشکر کرد.

اخبار فرهنگی - ایران

 

Akbar Balinparast بازدید : 203 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)
روز گذشته خبرگزاري ها به نقل از خبرگزاري آناتولي تركيه، خبر دادند كه اكبر عبدي در گفت و گو با رسانه هاي اين كشور اعلام كرده است كه مي خواهد در تركيه مقيم شود.

به گزارش بانی فیلم، بر اساس اين خبر، بيماري ديابت و ناراحتي كليوي اكبر عبدي از ديگر دلايل تصميم وي براي اقامت دائم در تركيه بوده است.

توجه ویژه رسانه های ترکیه به اکبر عبدی
حضور اکبر عبدی در شهر بندری آلانیای ترکیه و احتمال اقامت در این شهر، در رسانه ها بازتاب یافته است. به گزارش ایرنا، رسانه های ترکیه روز دوشنبه گزارش دادند که عبدی با خرید خانه ای در آلانیا تصمیم گرفته در این شهر اقامت کند.

خبرگزاری آناتولی گزارش داد: عبدی که نقش اول را در بیش از 90 فیلم در ایران بازی کرده است گفته است در این شهر زندگی خواهد کرد.

شبکه خبری ان.تی.وی هم با انتشار خبر گزارش داد: عبدی هنرمندی است که 35 سال در سینمای ایران به عنوان مرد چهره های متفاوت مطرح بوده است.

عبدی 55 ساله گفته است که پروژه هایی در خصوص تهیه فیلم و سریال تلویزیونی در ترکیه داشته و در ماه‏ های آینده فیلم آذری مشهدی عباد را شروع خواهد کرد.

وی سال 1368 برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی برنده سیمرغ بلورین نقش دوم مرد از هشتمین جشنواره فیلم فجر شد. عبدی همچنین برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی امین جشنواره بین المللی فجر برای نقش آفرینی در فیلم «خوابم می آد» ساخته رضا عطاران است .

اما اين تمام ماجرا نيست!
اكبر عبدي چندي پيش خانه اي را در شهر آلانياي تركيه خريد. او در حال حاضر هم در كشور تركيه است اما این اقامت کوتاه مدت عبدی به معنای تصمیم قطعی او برای ماندگاری در ترکیه نیست.

عبدی که قرار است برای اجرای چند برنامه به کانادا و آمریکا سفر کند در حال حاضر در انتظار آماده‌سازی مقدمات سفرش به این دو کشور است.

یکی از نزدیکان این بازیگر به خبرنگار ما گفت که هنگام اقامت عبدی در ترکیه تعدادی از شرکت‌های فیلمسازی برای همکاری با او اعلام آمادگی کرده‌اند.

 گفتنی است که اکبر عبدی پس از مهیا شدن سفرش به کانادا و آمریکا تعدادی برنامه به شکل «تاک شو» در شهرهاي مختلف این دو کشور اجرا خواهد کرد.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 234 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی

در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند.

 چهره های جامعه ما نیز از این قضیه مستثنی نیستند و بسیاری از ستارگان سینما، موسیقی، ورزش، سیاست و ... ما با داشتن یک یا چند صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف قصد در ارتباط مستمر و دو طرفه با مردم دارند.

در این سری مطالب ما تصمیم گرفته‎ایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و ... در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم.

*******


این شماره را شروع می‌کنیم با سلفی جناب آقای مستر تسترِ ایران با بهنوش خانم بختیاری در یک رستوران. مستر تستر یا همان حمید سپیدنام با جرئت میتوان گفت بهترین و رویایی ترین شغل را در میان ایرانیان دارد. ایشان هر رستوران جدیدی که افتتاح میشود، به آنجا تشریف میبرد و با خوردن رایگان غذا ها و تست کردن آن ها، در وبسایتش درباه آن رستوران و غذا های ویژه اش مطلب می‌نویسد. رستوران ها خودشان هم خیلی از آقای تستر استقبال می‌کنند چون تعریف و تمجید ایشان از یک رستوران و یا یک غذای خاص در وبسایت معروفش، خیلی برای آن ها آورده های مثبتی دارد. در این جا هم جناب سپیدنام در جریان تست پیتزای یک رستوران در کنار بهنوش بختیاری هستند.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی

 
سیروان جان این همه مدل مو و ریش را تغییر دادی و کوتاه و بلند کردی تا آخر سر برسی به همان مدل دو سال پیش؟!

خسته نباشی!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


بارانا کوچولو در حال دید زدن بابا بنیامین روی سِن.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفید عوامل فیلم «دوئت» که به دور هدیه تهرانی گرد آمده اند.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


اینکه مونا برزویی ترانه سرا با اشعار احساسی و لطیف اش جذب تکست ها و اشعار موسیقی رَپ با آن ساختار غیر لطیف شده است، نمیتواند کار شخص دیگری جز یاس باید. یاسر بختیاری با خودکار و قلم و میکروفن جادو می‌کند.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


جدیدترین عکس آقا و خانم هنرمند، مهراب و شقایق دوست داشتنی.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی عجیب و غریب و مثلاً خلاقانه عمو پورنگ. با حضورِ افتخاریِ خالِ بینی عمو جان!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


محسن افشانی و سیاوش خیرابی با این سلفی علاوه بر اینکه خاطر نشان کردند که ماشین شان شاسی بلند و سان روف دار است، خبر دادند که خبر های خوبی برای مردم دارند! حالا اینکه چه خبری از این دو عزیز میتواند برای مردم «خوب» به حساب بیاید بحث دیگری است!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


شیوا بلوریان، خیره به شیروانی های نارنجیِ شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک. از توضیحات شیوا مشخص است قبل از گذاشتن عکس، حسابی درباره پراگ و مشاهیر آن گوگل کرده است.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


عکس زیبای آتیلا حجازی و دختر شیرین اش، جانان.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


عکس یادگاری جواد رضویان و مرد همیشه جوان تلویزیون، استاد مجید قناد.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی زوج عاشق در دامان طبیعت.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


با تشکر ویژه از باد ها و جریان های هوایی بهاری که این روز ها نقش مهمی در شبکه های اجتماعی هنرمندان دارند. و البته تشکر ویژه تر از نیلوفر خانمِ پارسا که مانع همسفر شدن شال اش با باد شده است!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


عکسی از دوران سربازی زنده یاد مرتضی پاشایی، با توضیحاتی از جناب مصطفی پاشایی در زیر عکس.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


تا وقتی خود آقا نوید هستند ما اصلاً به خودمان اجازه نمی دهیم که زیر عکسشان قلم درازی کنیم! با آرزوی جنون آنی های بیشتر برای نوید محمدزاده عزیز!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی دوستان در پشت صحنه یک سریال. الیکا عبدالرزاقی، نیلوفر خوش خلق، تورج اصلانی، روزبه معینی و سایر دوستان.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


عکس بازیگران و کارگردان سریال میکائیل در پشت صحنه. سریالی که این روز ها از تلویزیون شاهد پخش اش هستید. مجید واشقانی، کامران تفتی، کامبیز دیرباز، علیرضا خمسه در کنار آقای کارگردان یعنی سعید نعمت الله.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سحر دولتشاهی و کمند امیرسلیمانی در حاشیه ی یک جشنواره، افتتاحیه، خیریه، ... یک همچین چیزی!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی دوستان در یک دورهمی. علی اوجی، رضا یزدانی، احسان خواجه امیری، سام درخشانی و سام نوری که گویا نقشش در سریال «در حاشیه» روی فرم صورتش تاثیر گذاشته است، چون در عکس های اخیرِ سام، او همواره همین شکلی است که می‌بینید!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی دیبا زاهدی (آبی پوش) و یار دبستانی اش. برای دوستانی که الآن در کامنت ها خواهند پرسید که دیبا زاهدی کیست، عرض کنم که بازیگر جوان سینما و تلویزیون هستند که اولین کار هنری شان هم فیلم «پنج ستاره» ساخته مهشید افشارزاده بود که از همان فیلم چهره شد و بر نامش بر سر زبان ها افتاد.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


احمد مهرانفر در خیابان های پکن و تحلیلش درباره ماشین های لوکس چینی ها و بنجل هایی که به ما قالب می‌کنند.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


دوستان در یک دورهمی. امین حیایی، پوریا پورسرخ، یوسف تیموری و پسرش آقا آرمین.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی سیدمهدی رحمتی همراه با پسرش، سروش رفیعی. یک پسرش هم حنیف عمران زاده بود اگر اشتباه نکنم. دو تا پسر هم که در خانه دارد. کلاً سیدمهدی علاقه زیادی به پسر داشتن دارد!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


عکس هنری و احساسی (!) حسن ریوندی در کنار دریا. حسن جان زندگی راه خودش را میرود. شما باید خودت را با او هم مسیر کنی، وگرنه گم خواهی شد.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


روز گذشته تولد 85 سالگی پدرسالار هنر ایران بود. برای استاد محمدعلی کشاورز آرزوی سلامتی و تن درستی داریم و ارزو میکنیم تا سال های سال سایه شان را بر سر سینمای کشور شاهد باشیم.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی دوستان در پشت صحنه پروژه بیقرار 2. کامران تفتی، لاله اسکندری، امیر حسین صدیق و سایر دوستان.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


علیک سلام مهناز خانم. وقت شما هم بخیر!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


آزاده زارعی در جزیره زیبای بالی در اندونزی.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


یک سلفی نسبتاً قدیمی که نادر سلیمانی روز گذشته به اشتراک گذاشت. مربوط به پشت صحنه فیلم «نهنگ عنبر» که همین روز هاست اکرانش شروع شود. فیلمی با ساختارِ کمدی اثر سامان مقدم با هنرنمایی مهناز افشار، رضا عطاران، هانیه توسلی، ویشکا آسایش، امیرحسین رستمی، رضا ناجی، نادر سلیمانی، سام نوری، حسین سلیمانی و ...

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


محسن تنابنده با این عکس همراه با دوستان روی دیوار چین اعلام کرد که تولدش است و از هواداران درخواست کرد که به او تبریک بگویند!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


فاطیما بهار مست هم که دارد از دست میرود!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


کلیپی دردناک در روزهای اخیر از سگ کشی وحشیانه در شیراز پخش شده است که صدای خیلی از هم وطنان و مسئولین را در آورده است. چهره ها هم به این کلیپ و اقدام غیر انسانی، یا بهتر است بگوییم حیوانی واکنش زیادی نشان دادند. این عکس آقا آیین هم که امیر جعفری به اشتراک گذاشته است در واکنش به همان کلیپ است.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


نگاه رومانتیک حمید گودرزی به عکاس محترم در رستوران یک هتل اروپایی. مشخص است که این مسافرت تا اینجای کار به حمید خیلی خوش گذشته است! البته نباید از نقش همسفر ساده عبور کرد!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


آرش مجیدی که کنار دیوار 47 که مختص عزیزان مبتلا به سندروم داون است. عزیزان مهربانی که به گفته آرش با ما هیچ تفاوتی ندارند، جز یک کروموزوم.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


غزال خانم وکیلی این روز ها خیلی nervous هستند، ولی پس از Workout احساس بهتری دارند!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


کاوه سماک باشی همگان را به حرکات موزون دعوت کرد. دلیلش هم این بود امروز روز تولد اوست!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سلفی فتانه ملک محمدی با پسر خاله اش در یک محیط اداری! دقت کرده اید که همه پسر خاله ها و پسر دایی ها و ... کلاً اقوام کوچولوی چهره ها، شیطون ترین موردِ اشاره شده در دنیا هستند؟! یا دنیای این عزیزان خیلی محدود است، یا اینکه درکی از پسوند «ترین» ندارند!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


بهزاد خان فراهانی و همسر محترم در نمای دوربینِ هانیه زاهد، عکاسِ خوش لنز کشورمان.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


یغما هم در واکنش به آن کلیپ کذایی بی واکنش نبود و این عکس را به اشتراک گذاشت.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


افسانه چهره آزاد و همسر جان در لاهیجان زیبا.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


سیاوش مفیدی در کرمانشاه. شاهد بلایی که سیاوش بر سر خود آورده، هستید. شکل جوانی های سلطان سلیمان شده است سیاوش جان!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


مهدی مهدوی در حال خوردن سیب کباب شده در روی شومینه منزل! این عکس مصداق واقعی فرهنگ شهرنشینی یک ایرانی است!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


السا فیروز آذر که خیلی وقت است خبری از وی در سینمای کشور نیست.

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی


خود میلاد کی‌مرام اعتراف کرد که تمامی سلفی های یهویی که قبلاً انداخته بودند همگی دروغ بود و یهویی نبودند!

اخبار,اخبار فرهنگی , عکسهای بازیگران ایرانی

 


Akbar Balinparast بازدید : 172 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

  شبنم قلی‌خانی زادهٔ (۱۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران، ۳۵ سال) بازیگر و کارگردان اهل ایران است که در تلویزیون، سینما و تئاتر فعالیت می‌کند.

زمینه فعالیت : تلویزیون، سینما، تئاتر
ملیت : ایران
تولد : ۱۹ آبان ۱۳۵۶
تهران، ایران
پیشه : بازیگر، کارگردان
سال‌های فعالیت : ۱۳۷۶–تاکنون

 

بیوگرافی شبنم قلی خانی,شبنم قلی خانی,تصاویر شبنم قلی خانی

زندگی شخصی
شبنم قلی‌خانی در ۱۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران زاده‌شد. او دارای دیپلم ریاضی فیزیک است و در دانشگاه در رشتهٔ تئاتر قبول‌شد و گرایش طراحی صحنه را برگزید. چندی پس از آن، در کنکور کارشناسی ارشد در گرایش کارگردانی تئاتر مشغول به تحصیل شد و هم‌اکنون فارغ‌التحصیل شده‌است. او از سال ۲۰۰۴ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ایران بود و به آموزش بازیگری و تئاتر می‌پرداخت. وی هم‌چنین بازیگری به کودکان را برای چندین سال در یک مؤسسهٔ فرهنگی تدریس می‌کرد. او استاد کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است و لیسانس طراحی صحنه را در سال ۲۰۰۰ از دانشگاه آزاد اسلامی تهران دریافت‌کرد.

 فعالیت‌ها
بازیگری
شبنم قلی‌خانی فعالیت بازیگری را در سال ۱۹۹۷ با بازی در تئاتر آنتیگونه آغازنمود. قلی‌خانی برای اجرای آنتیگونه در تئاتر شهر تهران روی صحنه رفت و موردتوجه شهریار بحرانی قرارگرفت و شهریار بحرانی از او در فیلم سینمایی مریم مقدس استفاده‌کرد. قلی‌خانی در این فیلم سینمایی نقش مریم، مادر عیسی مسیح را ایفاکرد. داستان این فیلم مربوط به بارداری مریم و سوء ظن مردم نسبت به او است.

در سال ۱۳۸۱، شبنم در فیلم عطش در نقش ندا ایفای نقش کرد و با بازیگرانی چون بهرام رادان، فریبرز عرب‌نیا و شهرام حقیقت‌دوست هم‌بازی‌شد. وی در سال ۱۳۸۴، برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی اولین شب آرامش به کارگردانی احمد امینی جلوی دوربین رفت. او در این مجموعه به همراهی بازیگرانی چون پرویز پورحسینی، اکرم محمدی، یکتا ناصر، مهدی پاکدل و آتیلا پسیانی درخشید. شبنم در سال بعد در مجموعهٔ سال‌های برف و بنفشه به همراه سام درخشانی، لاله اسکندری، امیر آقایی و اسماعیل شنگله درخشید. این مجموعه از کانال‌های اروپا، آمریکا و آسیا نیز پخش‌شد. وی در سال بعد برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی نردبانی به آسمان به کارگردانی محمدحسین لطیفی جلوی دوربین رفت. بخش‌هایی از این مجموعه در شهر سمرقند و بخارا در افغانستان تصویربرداری‌شد.
 
در سال ۱۳۸۷، شبنم برای بازی در فیلم خاطره جلوی دوربین رفت و با بازیگرانی از جمله مهناز افشار، پژمان بازغی، لادن طباطبایی، پوریا پورسرخ و الیزابت امینی هم‌بازی‌شد. پنجمین خورشید یکی از مجموعه‌های تلویزیونی است که شبنم در نقش هما ایفای نقش کرد. کارگردانی این مجموعه را علیرضا افخمی بر عهده داشت. داستان این مجموعه دربارهٔ دو دوست به نام‌های محسن و همایون است که در سال ۱۳۶۴ و وضعیت ناخوش‌آیند اقتصادی زندگی می‌کنند. طی جریانی، محسن عتیقه‌ای پیدا می‌کند و با آن به سال ۱۳۸۸ سفرکرده و دلباختهٔ دختری به نام هما می‌شود. قلی‌خانی دربارهٔ ایفای نقش هما در این مجموعه گفت:«می‌پندارم مهم‌ترین دلیلی که موجب‌شد این نقش را با تفاوت‌های بسیار آن با نقش‌های پیشین خود بازی‌کنم، کمک‌های آقای افخمی و سخت‌گیری‌های به‌جای ایشان بود.» از بازیگران این مجموعه می‌توان به حمید گودرزی و مریم کاویانی اشاره‌نمود. قلی‌خانی در مجموعهٔ تلویزیونی پنج کیلومتر تا بهشت به همراه بازیگرانی از جمله داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی، پردیس افکاری، شهرام قائدی، نفیسه روشن و شهنام شهابی درخشید. کارگردانی این مجموعه را نیز علیرضا افخمی بر عهده داشت. داستان این مجموعه دربارهٔ جوانی به نام امیرحسین است که کارمند شرکت واردات داروی همایون است و مدتی است که به دختر همایون، آیدا (شبنم قلی‌خانی) علاقه‌مند شده‌است.

 

سرزمین کهن یکی دیگر از مجموعه‌های تلویزیونی است که شبنم در آن به ایفای نقش پرداخته‌است. فیلم‌برداری این مجموعه از سال ۱۳۸۷ به کارگردانی کمال تبریزی آغازگردید و مدتی است که به دلیل اصلاحات متنی متوقف شده‌است و پس از بازنویسی مجدد فیلمنامه دوباره جلوی دوربین خواهدرفت. از بازیگران فاز نخست این مجموعه می‌توان به ثریا قاسمی، الهام حمیدی و پژمان بازغی اشاره‌نمود. شبنم به همراه بازیگرانی از جمله شهاب حسینی، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن و جعفر دهقان به فاز دوم این مجموعه پیوست.

پنج‌شنبهٔ آخر ماه واپسین فیلمی است که شبنم قلی‌خانی در آن ایفای نقش کرده‌است. این فیلم در سال ۱۳۹۰ به کارگردانی ماشاءالله شاه‌مرادی‌زاده ساخته‌شد. این فیلم محتوای اجتماعی–مذهبی دارد و دربارهٔ چند جوان است که پارتی برگزار می‌کنند و روحانی وارد این خانه می‌شود. از بازیگران این فیلم سینمایی می‌توان به محمود پاک‌نیت در نقش روحانی اشاره‌نمود.  

بیوگرافی شبنم قلی خانی,شبنم قلی خانی,تصاویر شبنم قلی خانی

 کارگردانی
شبنم نویسندگی و کارگردانی چندین فیلم کوتاه و مستند را بر عهده داشته‌است. در سال ۲۰۰۴، او نخستین فیلم کوتاه خود به نام واقعیت یک فروشندهٔ خیابانی را کارگردانی‌کرد. از فیلم‌های کوتاه او می‌توان به فیلم کوتاه زندگی اشاره‌کرد که او نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشت. داستان این فیلم کوتاه ۱۰ دقیقه‌ای مربوط به یک زندگی و مرگ ساده است.

 فیلم‌شناسی
  فهرست آثار بازیگری شبنم قلی‌خانی به شرح زیر است:


فیلم سینمایی

سال

فیلم

کارگردان

توضیحات

۱۹۹۹

مریم مقدس

شهریار بحرانی

بازی در نقش مریم مقدس

۲۰۰۰

یک الف ناقابل

محمد عرب

نقش برجسته

۲۰۰۱

جوجه اردک من

امیر فیضی

نقش برجسته

۲۰۰۱

عطش

محمدحسین فرح‌بخش

 

۲۰۰۱

سفرنامه‌ی خواب

روح‌الله حجازی

نقش برجسته در یکی از سه قسمت

۲۰۰۳

وعدهٔ دیدار

جمال شورجه

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۷

ستارهٔ سهیل

امیر قویدل

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۷

به خاطر خواهرم

حجت سیفی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۹

خاطره

نادر طریقت

نقش برجستهٔ زن

۲۰۱۰

پریناز

بهرام بهرامیان

نقش برجسته

۲۰۱۰

بچه‌ی تهران

کامبوزیا پارتووی

نقش برجسته

۲۰۱۰

شور شیرین

جواد اردکانی

نقش برجسته

۲۰۱۱

فرزند خوانده

وحید نیکخواه آذر

نقش برجسته

۲۰۱۱

بزرگ‌مرد کوچک

صادق مرزبان

نقش برجستهٔ زن

۲۰۱۲

پنج‌شنبهٔ آخر ماه

علی شاه‌مرادی

نقش برجستهٔ زن

 

تلویزیون

سال

فیلم

کارگردان

توضیحات

۲۰۰۵

اولین شب آرامش

احمد امینی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۶

ما چند نفر

فیاض موسوی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۷–۲۰۰۶

سال‌های برف و بنفشه

سعید سلطانی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۹۲۰۰۸

نردبام آسمان

محمدحسین لطیفی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۰۹

پنجمین خورشید

علیرضا افخمی

نقش برجستهٔ زن

۲۰۱۱

پنج کیلومتر تا بهشت

علیرضا افخمی

نقش برجسته

۲۰۱۱

سرزمین کهن

کمال تبریزی

نقش برجستهٔ زن

 

 آثار دیگر

سال

نام اثر

نوع اثر

کارگردان

توضیحات

۱۹۹۷

آنتیگونه

تئاتر

 

اجرا در تئاتر شهر، تهران

۲۰۰۱

آیه‌های زمینی

فیلم ویدئویی

عباس رفیعی

نقش برجسته

۲۰۰۱

آبیگینه

فیلم کوتاه

داریوش یاری

نقش برجسته

۲۰۱۰

کا

تئاتر

رحمت امینی

 

 

 کارگردانی

 آثار کارگردانی شبنم قلی‌خانی به شرح زیر است: 

 

سال

نام اثر

نوع اثر

۲۰۰۵

حقیقت یک دست‌فروش

مستند

۲۰۰۶

من تنها

فیلم کوتاه

۲۰۰۷

خونه

فیلم کوتاه

۲۰۰۸

فارسی ناآشنا

مستند

۲۰۰۹

زندگی

فیلم کوتاه

۲۰۱۱

روز

فیلم کوتاه

۲۰۱۱

امروز سه‌شنبه‌ست

فیلم کوتاه

۲۰۱۲

دست

فیلم انیمیشن

 
جوایز
* جوایز شبنم قلی‌خانی به شرح زیر است:

تشکر و قدردانی انجمن اسلامی هنرمندان برای بازی در نقش مریم مقدس

* تشکر و قدردانی شبکهٔ جهانی جام جم به عنوان بازیگر زن برجسته برای بازی در نقش مریم مقدس

* تشکر و قدردانی مدیرعامل صدا و سیمای ایران برای بازی در نقش مریم مقدس

نامزد جایزهٔ بهترین بازیگر زن از تماشاگران شبکهٔ جام جم در ژانویه ۲۰۰۴

* جایزهٔ بهترین بازیگر زن از پلت‌فرم طلایی (جشنواره‌ای در روسیه) در سال ۲۰۰۵

* قدردانی هیئت داوران جشنوارهٔ فیلم دانشجویان ایرانی برای ساخت فیلم کوتاه تنهایی من در آوریل ۲۰۰۶

* گواهینامهٔ موفقیت و دستاورد از نخستین جشنوارهٔ فیلم بهینه‌سازی مصرف گاز ایرانی در نوامبر ۲۰۱۰

گواهینامهٔ موفقیت و دستاورد از دومین جشنوارهٔ فیلم ایرانی کانادا در سپتامبر ۲۰۱۰

تشکر و قدردانی هیئت مدیرهٔ کارگردانان صدا و سیما برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی نردبام آسمان

تشکر و قدردانی سومین هیئت مدیرهٔ کارگردانان صدا و سیما برای بازی در مجموعهٔ تلویزیونی پنج کیلومتر تا بهشت
 
تصاویر شبنم قلی خانی

بیوگرافی شبنم قلی خانی,شبنم قلی خانی,تصاویر شبنم قلی خانی

عکس شبنم قلی خانی

بیوگرافی شبنم قلی خانی,شبنم قلی خانی,تصاویر شبنم قلی خانی

 تصاویر شبنم قلی خانی

بیوگرافی شبنم قلی خانی,شبنم قلی خانی,تصاویر شبنم قلی خانی

 منبع:wikipedia.org

Akbar Balinparast بازدید : 132 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

بیوگرافی شاهرخ استخری + تصاویر شاهرخ استخری


زمینه فعالیت : سینما و تلویزیون
تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۹/تهران
ملیت : ایرانی
پیشه : بازیگر
مدرک تحصیلی : لیسانس مهندسی صنایع

 

شاهرخ استخری فارغ التحصیل مهندسی صنایع می باشد. او فرزند اول خانواده است و ۲ خواهر کوچک تر از خودش دارد. خواهرش که یکسال از او کوچک تر است فوق‌لیسانس تغذیه دارد و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته است و خواهر کوچک ترش هم به هنر علاقه دارد. شاهرخ استخری تا سوم دبستان، ساکن بلوار کشاورز بوده است و از آن به بعد در شهرک غرب زندگی می کند. سوم دبستان را در مدرسه ۱۵ خرداد و دوره راهنمایی‌اش را در مدرسه آزادی و دوران دبیرستان اش را در فجر دانش تحصیل کرده است.

وی از خدمت سربازی معاف شده است چون پدرش ۸ سال در منطقه جنگی خارک مشغول به کار بوده است. فامیلی استخری از شهری در استان فارس که اصالت پدری اش به آن منطقه برمی‌گردد، می آید. البته در حال حاضر آنجا دیگر شهر نیست و بیشتر زمین‌های زراعی، آن محدوده را احاطه کرده است.

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

شاهرخ استخری و همسرش

زندگی حرفه ای
شاهرخ استخری پس از اتمام تحصیلات آکادمیک خود با حضور در تئاتر اسب ها به کارگردانی محمد رحمانیان در سال ۸۲-۱۳۸۱ گام بر عرصه ی هنــر نهاد و سپس یک دوره ی بازیگری زیر نظر مهتاب نصیرپور و پیام دهکردی و هدایت هاشمی گذراند. وی با تله فیلم “تلــخون” ساخته علیرضا امینی به طور حرفه ای وارد عرصه بازیگری شد و پله به پله از “پریدخت” گرفته تا “مثل هیچ کس” و سپس “ماه عســل” و نقطه ی عطف همه ی فعالیتهایش که سریال “دل نوازان” است و بعد از آن “فاصله‌ها” جایگاه خویش را در میان مخاطبانش یافت.

استخری در سریال “دل نوازان” ساخته پیشین حسین سهیلی زاده ایفاگر نقش بهزاد بود و این آشنایی سبب شد تا در سریال “فاصله‌ها”، نقش سعید را بازی کند. او می‌گوید: مسیر هنری ام با بازی در سریال “دل نوازان” تغییر کرد. البته ورودم به دنیای بازیگری را مدیون علیرضا امینی هستم.

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

شاهرخ استخری جوان بسیار مستعد متولد سال ۵۹ که  به گفته ی خودش الف بای بازیگری رو خیلی خوب و نزد اساتید بزرگی اموخته.جوانی با انگیزه دوست داشتنی و مودب که از گفت و گو با او بسیار لذت بردیم.


او اولین بار در سریال موفق دلنوازان حسین سهیلی زاده در تابستان سال  ۸۸ که از شبکه ۳ پخش می شده به طور رسمی برای عموم شناسانده شد و او نقش بهزاد رو خیلی خوب بازی کرد و در ادامه کارهاش باز در سریال حسین سهیلی زاده در تابستان ۸۹ به نام فاصله ها نقش سعید را بازی کرد. او ژست های زیبا و طبیعی در سریال فاصله ها به نمایش گذاشت و به این ترتیب بر زیبایی های این سریال اضافه کرد.

سالنام فیلمنوعسمتکارگردان
۱۳۹۳ تعطیلات ویدیویی بازیگر سپهر محمدی
۱۳۹۲ تقدیر نهایی سینمایی بازیگر محسن توکلی
۱۳۹۱ فیلم کبریت سوخته ویدئویی بازیگر محسن توکلی
۱۳۹۱ سوگند تله فیلم بازیگر فربد شکرایی
۱۳۹۰ پس کوچه‌های شمرون سینمایی بازیگر کامران قدکچیان
۱۳۹۰ برگشت ناپذیر ویدیویی بازیگر امیر احمد انصاری
۱۳۹۰ ساعت شلوغی سینمایی بازیگر آرش معیریان
۱۳۹۰ یک دو سه ویدیویی بازیگر محمد خراط زاده
۱۳۹۰ چک سینمایی بازیگر کاظم راست گفتار
۱۳۸۶ تلخون ویدیویی بازیگر علیرضا امینی
۱۳۸۷ شریک ویدیویی بازیگر امیر احمد انصاری
۱۳۸۴ یک شب همین طوری کنارم باش ویدیویی بازیگر علی همراز

 مصاحبه جالب و خواندنی با شاهرخ استخري 

 از يک رزومه شروع کنيم:
-اولين کارم در عرصه ي بازيگري يک نقش کوچکي بود در تئاتر اسب هاي اقاي محمد رحمانيان که سال 81-82 بازي کردم بعد يک دوره ي بازيگري هم ديدم زير نظر خانم نصيرپور و اقاي پيام دهکردي و اقاي هدايت هاشمي که هم در دوره ي مقدماتي و هم در دوره ي پيشرفته شرکت کردم و 5 تا کار کوتاه هم بازي کردم که بعضي هاشون براي جشنواره ها بود و زياد هم مهم نبودند ولي اولين کار بلند تصويري م هم تلخون بود که نقش اصلي رو بازي ميکرديم با سياوش خيرابي و مجيد سالم که دوست دارم اسمش رو ببرم و اميدوارم موفق تر بشه و بعد از اون هم خود اقاي اميني من رو به اقاي مقدم براي فيلم پريدخت معرفي کردند

رشته ي تحصيلي ت چيه؟
-مهندسي صنايع برنامه ريزي و تحليل داده ها و سيستم ورودي 78


مهندسي صنايع برنامه ريزي و تحليل داده ها وسيستم چه ربطي داره به بازيگري؟
-هيچ ربطي نداره……تقريبا” سال اخر دانشگاه بودم که کار تئاتر اسب ها رو بازي کردم

از قبل علاقه داشتي؟
-از بچگي ولي يادمه روم نميشد بروم جلوي دوربين


اقاي اميني چي توي شما ديدند که براي اولين حضورتون يکي از نقشهاي اصلي رو بهتون پيشنهاد دادند؟
-اقاي اميني يک شخصيه که واقعا” دغدغه ي معرفي بازيگر داره من ميتوانم يک ليست بلند بالا از بازيگر تا عوامل پشت صحنه نام ببرم که اقاي اميني براي  اولين بار معرفي شون کرده

اولين جرقه براي بازيگر کي در ذهنتون زده شد؟
-به دليل حساسيت خانواده ام به تحصيل سال اخر بود که چند اموزشگاه رفتم براي ثبت نام بازيگري و حداقل کاري که ميتونستم انجام بدهم اين بود که يک دوره ي اموزشي ببينم و اينکه با يک سري جوون در يک موسسه باشي و بين اون همه جوون مستعد بازي کني و با اونها تمرين ميکني

چرا از بين اون همه جوون شاهرخ استخري شد؟
-خيلي ها هم شدند ولي خيلي هايي که نشدند اميدوارم بشوند چون ما ديديم که چه استعدادهايي دارند ولي خودم واقعا” نميدونم شايد خدا خواسته من تو اين زمان وارد اين عرصه بشوم نه شش سال قبل و چقدر خوب

اگه پدرتون به درس خواندنتون علاقه داشت چرا نرفتيد دنبال تحصيلات رشته ي هنر؟
-اتفاقا” رفتم براي فوق ليسانس رشته ي هنر رو امتحان دادم ولي رتبه ام شد 400 و نتونستم چون نخواندم…………

 

چرا توی سینما داریم یک روند رو به رشد رو ادامه میدهیم ولی این روند در تلویزیون رو به نزول؟
- نه فکر میکنم این یک اتفاق و ممکنه سال بعد سریال های قویتری ببینیم

چگونگی وارد شدنتون در سینما براتون مهمه؟
- آره یه چندتا نقش هم بهم پیشنهاد شد ولی سر کار بودم و نتونستم

به پارتی اعتقاد داری؟
-بله.....

پارتی میتواند بازیگر رو موفق کنه؟
- تجربه که نشون داده میتونه البته تا اسم موفقیت رو چی بذاری

خودت که پارتی نداشتی؟
-چرا من بزرگترین پارتیه دنیا رو دارم........خدا

رابطه ات با خدا خیلی قویه؟
- خیلی

مدیون کسی یا چیزی هستی؟
-مدیون خیلی هام ولی در این عرصه مدیون اقای امینی هستم که در شرایطی که واقعا" نامید شده بودم به من اعتماد کردند

بازیگری رو به عنوان یک شغل میبینی؟
- آره چرا که نه

خیلی ها حتی خیلی از اساتید بر این باورند که سینما و بازیگری اصلا" تضمین شغلی ندارد؟
- درست میگویند اما من نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم

تعریفت از سوپر استار چیه؟
- سوپر استار بازیگری که فروش رو تضمین میکنه

ایا در ایران سوپر استار داریم؟
- بله فقط محمدرضا گلزار

دستمزد بالای سوپر استارهایی چون محمدرضا گلزار ایا حقشونه؟
-آره بیشتر از این هم حقشونه هرچقدر دلش می خواهد باید بگیره

چرا؟
-وقتی یک فیلم رو بازی کنه اون فیلم به خاطر همون سوپر استار حداقل 400 میلیون در تهران میفروشد

حالا اگر یک زمانی به امید خدا شما خودتون سوپر استار بشین برای بازی در فیلم دستمزد بالا طلب میکنید؟
- بله

یعنی اگر یک فیلم رو دوست نداشته باشید به خاطر دستمزد بالاش قبولش میکنید؟
-نمیخواهم این طوری باشه من همین الان هم یک تله فیلم بهم پیشنهاد شده با مبلغ خوب ولی قبول نکردم

شاهرخ استخری مینویسه؟
-من مینویسم ولی هنوز اعتماد بنفس کافی رو ندارم من داستان کوتاه مینویسم و فیلمنامه کوتاه هم مینویسم ولی اگر بهم اعتماد کنند چون ما هم نسلی های خودمون رو بهتر میشناسیم میدونم که چی دوست دارند حداقل در دیالوگ های خودم بهم اعتماد کنند

تفاوت کیفی سینمای ایران و هالیوود در چیست؟
-به عنوان مثال وقتی در یک فیلم ایرانی داریم یک صحنه ی خشونت رو استفاده میکنیم حتی اگر از یک فیلم خارجی که دیدیم تقلید کنیم و عین همون رو بسازیم خیلی بهتر از این چیزی میشه که خودمون میسازیم

چه نقشی رو دوست داری بازی کنی؟
-نقشم در تلخون رو خیلی دوست دارم یک ادمی که پر از عقده باشه و یک سری نقش ها هست که من الان اعتقاد دارم در توانم نیست بازی کنم ولی باید تا چند سال دیگه اون نقش رو بازی کنم چون اگر بازهم نتونم هیچ پیشرفتی نکردم و اصلا" فایده ندارد

کار طنز هم بازی میکنی؟
-دوست دارم ولی الان نه

طنازی رو بلدی؟
-همه ی ادم ها برای نزدیکانشان طنازی بلدند.

سیمرغ بلورین؟
-به نظر من بالا ترین جایزه ی ایرانه و خیلی دوست دارم که بگیرمش اگر بگیری دلیل بر این نیست که خیلی خوبی و اگر نگیری اینکه بد باشی نباید خیلی بزرگش کنم
.
هالیوود؟
-دوست دارم یک روزی اتفاقی بیفته که بازیگرهای بتوانند انجا هم کار کنند و موفق باشند مثل ورزش و فوتبال که از یک زمان دریچه برای حضور بازیکنان ایرانی در کشورهای اروپایی باز شد

داستان بازی کردن خانم فراهانی رو در فیلم هالیوودی شنیدین؟
-واقعا" عالی بود من خیلی خوشحال بودم وقتی شنیدم این اتفاق افتاده چون گلشیفته فراهانی بهترین گزینه بود که میتونست با رفتشاهرخ استخرینش دریچه رو برای بقیه باز کنه و من این رو واقعا" توی رویا میدیدم

شما کدوم رو می پسندید؟هالیوود یا ایران؟
-هر دوتا رو چون عاشق زبان فارسی هستم.

سینمای ایران ابتذال داره؟
-این حرفها همیشه بوده و این تفکرات خیلی وحشتناکه و چیزیه که همه جا هست و هنرمندان توی دیدترند و اغراق در موردشون بیشتره.

از روی کسی هم مینویسی و الگو برداری میکنی؟
-تا به حال سعی کردم تمام بازیهای درخشان تاریخ سینما رو ببینم و تمرین کنم

دوست داری شاهرخ استخری رو مقایسه کنند؟
-نه

نمیخواهی نقش هات رو با صداهای مختلف بازی کنی؟
-این یک کار فوق العاده سخته که بخوای 5 ماه با صدای دیگری یک فیلم رو بازی کنی ولی دوست دارم و به نظرم خانم مریل استریپ بانوی هزار لهجه یک فوق ستاره است که میتونست هر نقش رو با یک صدا و لهجه بازی کنه

نظرت درمورد اسامی زیر:
بهروز وثوقی:تکرار نشده
علیرضا امینی:واقعا" بهش مدیونم خیلی دوسش دارم و در بازی گرفتن استادن
سیاوش خیرابی:اولین هم نسلی ای باهاش کار کردم و پارتنر خوب و مستعد من در تلخون
محمد رحمانیان:از قطب های نویسندگی و کارگردانی تئاتر در ایران
شاهرخ استخری:از خدا میخوام یک جایگاه محبوب نزد مردم و اهالی سینما بهش بده

حرف اخر؟
-مرسی از اینکه حرف ها و درد دلهای ما رو شنیدید امیدوارم به کسی توهین نکرده باشم برام دعا کنید.
 

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

شاهرخ استخری و دخترش پناه

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

شاهرخ استخری

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

شاهرخ استخری و دخترش پناه 

بیوگرافی شاهرخ استخری,عکس شاهرخ استخری,شاهرخ استخری

 شاهرخ استخری

منبع: ویکی پدیا

Akbar Balinparast بازدید : 165 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

بیوگرافی سیاوش خیرابی + تصاویر سیاوش خیرابی

 

زمینه فعالیت : سینما، تلویزیون
تولد : ۲۹ آذر، ۱۳۶۳
والدین : منوچهرخیرابی / ماهرخ برهانی
محل زندگی : تهران / سعادت‌آباد
ملیت : ایرانی
پیشه : بازیگر
وضعیت تاهل : مجرد
مدرک تحصیلی : لیسانس نرم‌افزار

سیاوش خیرابی بازیگر خوب سینما و تلویزیون است که در ۲۹ آذر ۱۳۶۳ در تهران متولد شد.اصلیتش تبریزی است.سال سوم راهنمایی در یک کار ایفای نقش کرد. بعد از آن به خاطر درس و مدرسه، به دنبالش نرفت. تا این‌که در دوره دانشگاه توسط یکی از دوستانش برای یک کار مستند داستانی به آقای رزاق کریمی معرفی شد.وی از سن ۱۹ سالگی در کلاس‌های آموزش بازیگری کانون سینما گران جوان شرکت کرد. اینجا بود که تصمیم گرفت جدی‌تر به این حرفه بپردازد. یک دوره کلاسهای آموزش بازیگری کانون سینماگران جوان را هم گذرانده است.با بازی در مجموعه تلویزیونی “ترانه مادری” (حسین سهیلی زاده، ۱۳۸۷) یکباره درخشید و نامش مطرح شد.

 

یک آرشیو تقریباً کامل از فیلم‌های خارجی دارد و از میان هنر پیشه‌ها برد پیت را بیش تر می‌پسندد.بهترین سکانسی که در ترانهٔ مادری اجرا کرده‌است فوت مادر بزرگ است. -از موقعی که فهمید ترانهٔ مادری پر بیننده‌است ترسید!به نظر بسیاری از نقش‌های شرور را خیلی خوب ایفا می‌کند. -خوش اخلاق است و اطرافیاش می‌گویند که انرژی مثبت او را از لحظات اولیهٔ برخورد کانلاً حس می‌کنند.

 

قبل از ترانهٔ مادری مثل کاراکتر بهرام لباس می‌پوشید و اما مدل موهایش فرق می‌کرد. -می گوید :هرگز تلوزیون را رها نمی‌کند!سیاوش خیرآبی بازی در سریال‌های مذهبی رادوست دارد. ارتباط خوبی با خانواده دارد. -نام برادر بزرگ اورنگ، برادر وسطی آرش و آخری هم سیاوش است.پدر وهر ۲ برارانش در حرفهٔ جذاب عکاسی مشغول هستند اما سیاوش راه دیگری را در پیش گرفت.
آرش خیرابی، برادر وسطی، متاهل، ۲۸ ساله، تحصیلات:رشتهٔ کامپیوتر
اورنگ خیرابی برادر بزرگ، ۳۱ ساله، متاهل، تحصیلات:رشته مکانیک
سیاوش خیرابی، برادر کوچک، ۲۴ساله، تحصیلات رشته کامپیوتر، مجرد

 

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

 فیلم‌های سینمایی
۱۳۸۸: نفوذی
۱۳۸۸: لج و لجبازی
۱۳۸۶: حس پنهان
1391: یکی برای همه
۱۳۹۰: خیابان یک طرفه
۱۳۹۱: لوک خوش شانس
۱۳۹۱: حال خوب من
۱۳۹۲: همه چی آرومه
۱۳۹۲: جلب سیار
1392:«مرغ تخم طلا»
1393جواد و فرشته
1393استخر

مجموعه تلویزیونی
۱۳۹۲: آوای باران حسین سهیلی زاده
۱۳۸۸: از یاد رفته فریدون حسن‌پور
۱۳۸۸: دلنوازان حسین سهیلی زاده
۱۳۸۷: ترانه مادری حسین سهیلی زاده
۱۳۹۰: سه پنج دو حسین سهیلی زاده
۱۳۸۹: همچون سرو بیژن بی‌رنگ
1390:«مادر»

تله‌فیلم‌ها
۱۳۸۸: باید رفت (حسین تبریزی)
۱۳۸۸: گنج خانه سفید (شاهد احمدلو)
۱۳۸۷: مرد مجهول (حمید رضا محسنی)
۱۳۸۶: تلخون (علیرضا امینی)
۱۳۸۸: پسرها سرباز به دنیا نمی‌آیند (شاهد احمدلو)
۱۳۸۹: فراموشی (عباس رزیجی)
۱۳۸۹: خانه به خانه (سعید عباسی)
۱۳۹۰: همسر مزاحم (محمد بصیری)
۱۳۹۰: پرواز (محمد حمزه‌ای)
۱۳۹۱: حباب (کریم سربخش) 

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

 گفتگو کوتاه با سیاوش خیرابی

 

از چه سالی بازیگر شدی؟
در خصوص بازیگری هم سال سوم راهنمایی در یک کار ایفای نقش کردم که بعد از آن به خاطر درس و مدرسه، به دنبالش نرفتم تا این‌که در دوره دانشگاه توسط یکی از دوستانم برای یک کار مستند داستانی به آقای رزاق کریمی معرفی شدم اینجا بود که تصمیم گرفتم جدی‌تر به این حرفه بپردازم از این رو رفتم به کانون سینماگران جوان و یک دوره کامل آموزش بازیگری را سپری کردم و دوباره برای کار «حس پنهان» آقای رزاق کریمی انتخاب شدم؛ بعد از آن در تله فیلم «تلخون» به کارگردانی آقای امینی ایفای نقش کردم.

اگر بازیگر نمی شدی دوست داشتی چه کاره می شدی؟
شاید خواننده.

می خواهی بازیگری را تا کجا ادامه بدهی؟
تا جایی که مردم مرا بپذیرند و کار به جایی نرسد که نخواهند مرا ببینند و بگویند ای بابا باز م این امد.

کسانی که نامشان راهیچ وقت فراموش نمیکنی؟
پدر ومادرم.

ازدوران کودکیت یه کم برای ما بگو ؟
درکودکی خیلی شیطون بودم.درس خوان نبودم ولی درسال اول دانشگاه قبول شدم.

در بیرون چهره شناخته شده‌ای هستی؟
کم و بیش. یک بار به رستوران رفته بودم همه مرا شناختند و آمدند برای امضا، همین طور که سرم پایین بود آقایی را دیدم، یک دفعه ناخودآگاه ایستادم شروع کردم به سلام و احوالپرسی، او گفت: «پسرم از تو خوشش میاد، می‌خواد باهات عکس بگیره». من از همون لحظه زبانم بند آمد، بعد که رفت به یاد آوردم که ایشان آقای هاشمی معلم اول دبیرستان من بوده تازه فهمیدم چرا زبانم بند آمده بود، چون همیشه از او می‌ترسیدم.

 

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

سیاوش خیرابی

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

 سیاوش خیرابی

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

 سیاوش خیرابی

بیوگرافی سیاوش خیرابی,عکس سیاوش خیرابی,سیاوش خیرابی

 سیاوش خیرابی

منبع : ویکی پدیا

Akbar Balinparast بازدید : 130 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

بازیگر نقش مهتاب در مجموعه تلویزیونی "دلنوازان" راهنمایی دقیق حسین سهیلسمانه پاکدلی‌زاده و حضور بازیگران پیشکسوت را بزرگترین کمک به بازیگران جوان در ایفای نقش دانست.

سمانه پاکدل درباره بازی در مجموعه تلویزیونی "دلنوازان" به کارگردانی سهیلی‌زاده به خبرنگار مهر گفت خصوصیات اخلاقی مهتاب که دختری احساسی است، اما منطقی تصمیم می‌گیرد و بین احساس و تدبیر توازن را رعایت می‌کند برایم جالب بود و من را برای بازی در این پروژه ترغیب کرد.

وی در ادامه افزود: حضور سهیلی‌زاده و پخش شبانه "دلنوازان" در انتخابم بی‌تاثیر نبود. به هر حال مخاطبان دیدن مجموعه‌های اجتماعی را دوست دارند و این مجموعه هم تعلیق‌های زیادی برای مخاطبان دارد. به نظرم شخصیت مهتاب سفید مطلق نیست و نقاط خاکستری هم دارد مثل قضاوت نادرست او درباره دکتر فرهاد زند.

 

 

بازیگر نقش مهتاب ادامه داد: مهتاب درونگرا است و سعی می‌کند مشکلاتش را خودش حل کند، چون مادری بیمار و خواهری دارد که بیشتر به دنبال شیطنت است. مهتاب دختری است مستقل که روی پای خودش می‌ایستد. بنابراین سر زدن اشتباهات کمتر از او به دلیل تحصیلات و موقعیت خانوادگی‌اش بیراه هم نیست.

 

پاکدل ادامه داد: نقش مهتاب را خیلی دوست داشتم و سعی کردم نقش را آنطور که آقای سهیلی‌زاده و فیلمنامه از من می‌خواهد دربیاورم. نقش دختری صبور و متین. مهتاب یک عاشق واقعی است و سنت‌شکنی می‌کند. او عشق خود را با بهزاد نادیده می‌گیرد تا یک ازدواج تحمیلی انجام نشود.

 

سمانه پاکدل

 

وی درباره همکاری با سهیلی‌زاده گفت: با توجه به اینکه من به درجه‌ای از بازیگری نرسیده‌ام که بخواهم درباره شخصیتی که بازی می‌کنم نظر بدهم، اما کارگردان مانند پدری مهربان نه تنها به بازیگران هنگام بازی آرامش می‌داد، بلکه برای تمام صحنه‌ها از نظر بازیگران هم استفاده می‌کرد و می‌خواست دیالوگ‌ها را آنطور که راحت‌ترند، اما صحیح بیان کنند.

 

این بازیگر درباره حضور بازیگران پیشکسوت همچون پرویز فلاحی‌پور گفت: نمی‌دانم چگونه از کمک بازیگرانی چون آقای فلاحی‌پور، خانم کوثری و... تشکر کنم. آنها نهایت همکاری را با بازیگران جوان کردند. از زحمات سهیلی‌زاده کارگردان، ایرج محمدی و مهران مهام تهیه‌کنندگان و امیر سلیمانی دستیار کارگردان قدردانی می‌کنم که کمک زیادی به من کردند.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 180 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

امسال با فیلم «آناهیتا» جدیدترین ساخته «عزیزا... حمیدنژاد» در جشنواره فیلم فجر حضور می یابد. در این فیلم که بر مبنای بخش هایی از تحقیقات علمی «ایموتو» یک دانشمند نامدار ژاپنی، جلوی دوربین رفته است، بازیگران دیگری از جمله میترا حجار، پوریا پورسرخ، نرگس محمدی و محمدرضا داوودنژاد،لیلا حاتمی در این فیلم نقش زنی به نام «عطیه» را بازی می کند که نویسنده و مجری یک برنامه خانوادگی رادیویی است. او هر روز به سوالات شنوندگان این برنامه پاسخ می دهد. وی به آن ها توصیه می کند که...

 

اخبار بازیگران

 

امین حیایی


در جشنواره فجر امسال، با فیلم سینمایی «سن پترزبورگ»، به کارگردانی «بهروز افخمی»، حضور می یابد. این فیلم که اکنون مرحله ساخت موسیقی متن و صداگذاری را، پیش رو دارد، یک اثر کمدی پرحادثه درباره «رفاقت»، «عشق» و «بلوف» است. در این فیلم که قرار است قسمت دوم آن پس از پایان جشنواره فجر، وارد مرحله پیش تولید شود، بازیگرانی چون الناز شاکردوست، محسن تنابنده، سروش صحت، پیمان قاسم خانی، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، کیانوش گرامی، ماه چهره خلیلی، سیامک انصاری، امید روحانی، آرش تاج، بابک برزویه، اردشیر کاظمی، اصغر طبسی و نعیمه نظام دوست، به ایفای نقش پرداخته اند. فیلم نامه «سن پترزبورگ» را پیمان و محراب قاسم خانی نوشته اند.
امین حیایی که یکی از پرکارترین بازیگران مرد سینمای ایران است، تا چندی پیش فیلم «پسر تهرونی» را، بر پرده سینماهای کشور داشت. وی که هم اکنون مشغول بازی در مجموعه تلویزیونی «کلاه پهلوی» به کارگردانی «سیدضیاءالدین دری» است، فیلم «بیداری رویاها» را نیز در جشنواره فجر دارد. وی در این فیلم یک نقش متفاوت -برادر یک شهید- را ایفا کرده است.

 

اخبار بازیگران

 

پانته آ بهرام


با فیلم «طهران، تهران» اثر «داریوش مهرجویی»، میهمان جشنواره فجر امسال می شود. پیش از این شایعه شده بود که این فیلم، در جشنواره حضور نخواهد داشت، اما «محمدعلی حسین نژاد» تهیه کننده «طهران، تهران»، با تکذیب آن، از احتمال فراوان نمایش این فیلم در جشنواره فجر امسال خبر داد. این فیلم که هم اکنون مرحله تدوین توسط «حسن حسندوست» را پیش رو دارد، درباره جذابیت های تهران قدیم و امروز است. به جز پانته آ بهرام، بازیگران دیگری چون قربان نجفی، مهتاج نجومی، اکبر مشکاتی، فریده سپاه منصور، کتایون امیرابراهیمی، غلامرضا نیکخواه، علی عابدینی، ثریا نوری، مهدی طالب زاده و پرویز نوری، در «طهران، تهران» نقش آفرینی کرده اند. پانته آ بهرام که هفته گذشته به عنوان بازیگر میهمان در سریال «جستجوگران» محمدعلی سجادی ایفای نقش داشت، در فیلم هایی چون «اقلیما»، «چهارشنبه سوری» و «بچه های ابدی» بازی کرده است.

 

 

اخبار بازیگران

 

لیلا حاتمی


از امروز با فیلم «هر شب تنهایی» به کارگردانی رسول صدرعاملی، میهمان سالن های سینمای کشور می شود. لیلا حاتمی در این فیلم نقش زنی به نام «عطیه» را بازی می کند که نویسنده و مجری یک برنامه خانوادگی رادیویی است. او هر روز به سوالات شنوندگان این برنامه پاسخ می دهد. وی به آن ها توصیه می کند که چگونه با همسرشان، رفتار خوبی داشته باشند. او به مشهد مقدس می آید اما درگیر مناسبات خود و همسرش است چون مشکلی دارد که حل نشدنی به نظر می رسد. در فیلم «هر شب تنهایی» که فیلم نامه آن را رسول صدرعاملی و کامبوزیا پرتوی نوشته اند، بازیگران دیگری چون حامد بهداد، علی بکائیان، مرجان قره چه، محسن کریمی و تعدادی از بازیگران تئاتر مشهد ایفای نقش کرده اند. لیلا حاتمی که هم اکنون مشغول بازی در جدیدترین اثر «داریوش مهرجویی» با نام «آسمان محبوب» است، امسال با فیلم های «پرسه در مه» بهرام توکلی در جشنواره فجر حضور دارد. وی در «آسمان محبوب» مهرجویی، با همسرش «علی مصفا» همبازی است.

 

 

اخبار بازیگران


شهاب حسینی


امسال با فیلم «آناهیتا» جدیدترین ساخته «عزیزا... حمیدنژاد» در جشنواره فیلم فجر حضور می یابد. در این فیلم که بر مبنای بخش هایی از تحقیقات علمی «ایموتو» یک دانشمند نامدار ژاپنی، جلوی دوربین رفته است، بازیگران دیگری از جمله میترا حجار، پوریا پورسرخ، نرگس محمدی و محمدرضا داوودنژاد، نیز در این فیلم حضور دارند. شهاب حسینی که امسال با دوفیلم «سوپراستار» تهمینه میلانی و «درباره الی» اصغر فرهادی، میهمان سینماهای کشور بود، سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر را برای بازی در فیلم «سوپراستار» از آن خود کرد. شهاب حسینی چندی پیش در واکنش به رقم دستمزدهای اعلام شده از سوی یک روزنامه نگار، اعلام کرد برای بازی در هر فیلم مبلغی حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان دستمزد دریافت می کند.

Akbar Balinparast بازدید : 132 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

محمد رضا گلزار

محمدرضا گلزار رسما کارش را در لیگ اسکی آغاز کرد درحالی که از همان ابتدا با سوال های انتقادی خبرنگاران مواجه شد.
از همان ابتدا با توپ پر آمده بود.شاید اگر بحث کمی داغ تر می شد و خبرنگاران روی سوابق ورزشی اش زوم می کردند ،همان جا مدرک رو می کرد و به همه نشان می داد که با ورزش بیگانه نیست و بدون دلیل وارد این عرصه نشده است.صبح امروز وقتی مقابل خبرنگاران قرار گرفت تا به عنوان مدیر فنی تیم اسکی ارتعاشات صنعتی پاسخگوی سوالات آنها باشد،هیچ کس فکرش را نمی کرد که محمد رضا گلزار سابقه اسکی بازی کردن را هم داشته باشد و وقتی خبرنگاران می پرسند چرا وارد این رشته ورزشی شده است آنها را به مبارزه بطلبد.«اگر فکر می کنید من اسکی باز نیستم ،لباس بپوشید ، چوب اسکی به دست بگیرید،به پیست بیایید و تماشا کنید که رضا گلزار چطور اسکی می کند»
اما از همان ابتدا خبر حضور شما در لیگ اسکی با حاشیه های زیادی همراه بود؟
چرا حاشیه؟من نیامده ام اینجا که جای کسی را بگیرم.شما چطور فکر می کنید؟چرا می خواهید من را پس بزنید؟گر فکر می کنید که من اسکی بلد نیستم می توانید فردا به پیست بیایید و اسکی کردن من را تماشا کنید.به جای اینکه از این اتفاق خوشحال باشید که یک آدمی مثل آقای شهیدیان پیدا شده که بدون هیچ چشم داشتی،حتی بدون تبلیغات و بازگشت سرمایه برای ورزش سرمایه گذاری می کند روی این مانور می دهید که چرا گلزار وارد عرصه ورزش شده است؟من با تمام ویژگی هایی که در دنیای هنر دارم ،وقت می گذارم،تمرین می کنم و توقع دریافت پول هم ندارم.من وارد اسکی شده ام تا بتوانم هیجان را به این ورزش تزریق کنم.

 

محمد رضا گلزار

 

انتقادات از این جهت است که خیلی ها از حضور شما در اسکی شوکه شدند؟شاید...
چون باور نمی کنند که من بتوانم اسکی کنم.من نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از پیست های اروپایی نیز اسکی کرده ام.می توانم این را ثابت کنم.حضورم در اسکی به دلیل علاقه شخصی ام به این ورزش است.از سه سالگی این ورزش را شروع کرده ام و عکس هم دارم! من قبل از اینکه در دنیای سینما معروف بشوم در پیست های ایران اسکی میکردم.همه کسانی که با این ورزش سرو کار دارند من را در پیست می شناختند.باز هم می گویم هر کس به اسکی کردن من شک دارد می تواند یک روز وقت بگذارد و به پیست بیاید.
الان چطور؟باز هم اسکی می کنید؟

متاسفانه سال گذشته و به دلیل مشکلاتی که برایم پیش آمد نتوانستم زیاد برای اسکی وقت بگذارم.اما تصمیم گرفته ام فارغ از تمرینات 4 روزه ام (برای اسکی و والیبال)دو هفته ای در پیست اسکی اتریش شرکت کنم.
شما که اینقدر به ورزش علاقه مندید چرا به سمت فوتبال نیامدید؟
چون در این رشته هیچ سر رشته ای ندارم.مطمئن باشید اگر فوتبال بلد بودم حتما این ورزش را هم انجام می دادم.

محمد رضا گلزار

شما مدیر فنی تیم ارتعاشات صنعتی هستید؟تا چه اندازه در مسائل فنی تیم دخالت می کنید؟
سعی می کنم زیاد خودم را درگیر ایم مسائل نکنم و تنها نقش نظارتی داشته باشم.اگر نکته ای باشد به بچه ها گوشزد می کنم.خوشبختانه بچه های زیر نظر مربی خارجی تمرین می کنند و مشکل فنی چندانی در تیم وجود ندارد.
والیبال باشگاه ارتعاشات چطور؟به نظر با ورود به اسکی حضور شما در این ورزش کمرنگ شده است؟
من همچنان به دوستانم در این تیم کمک می کنم و هفته ای دو جلسه در تمرینات عصر شرکت می کنم.
تیم تان شروع خوبی داشت اما حالا...
ارتعاشات امسال تیم جوانی را در بازی ها شرکت داد. ما 5 بازیکن از تیم های نوجوانان داریم و این یعنی برای پشتوانه سازی به لیگ آمده بودیم.
پس هدف تان امسال قهرمانی نیست؟
البته دوست داریم قهرمان باشیم ولی سال بعد اگر بنای تیمداری داشته باشیم، تیمی برای قهرمانی می بندیم.
راستی یک بخشی از کنفرانس گفتید تیراندازی هم بلد هستید. این را جدی گفتید؟
نه بابا شوخی کردم بر نداری تیترش کنی!

 

Akbar Balinparast بازدید : 131 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

حامد کمیلی متولد ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۶۱ در اصفهان .
دارای مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی و کاردانی کامپیوتر .
دارای ۱۰ سال فعالیت تئاتر در پرونده ی هنری خودش .
فصل مورد علاقه : پاییز
چون به گفته ی خودش در پاییز غمی وجود دارد که در عین شادی نهفته هم دارد .
دارای شش سال سابق آشنایی با ساز پیانو .
کارهای مورد علاقه در اوقات فراغت : خواندن فیلنامه / تماشای فیلم / نوازندگی پیانو و همراهی با خانواده .
دارای ۲ برادر ۲ قلو به نام های احسان و ایمان که هر دو تازه وارد دانشگاه شدند .
احسان عمران و ایمان معماری می خواند .
وضعیت تاهل : مجرد ...

 

حامد کمیلی

 

حامد کمیلی کارشناس مدیریت بازرگانی است .اهل اصفهان است . کارش را با تئاتر در اصفهان شروع کرده و بعد در تهران ادامه داده و در این رشته از شاگردان فریدون خسروی و گلاب آدینه بوده است.جایزه ی بهترین بازیگران تئاتر فجر را برده است.دو کار ملک دل به کارگردانی سعیدسعدی و حرف ربط فریدون خسروی را آماده ی کار دارد.

او اهل مطالعه است وبه آینده اش امیدوار .
اطرافیانش از او به عنوان انسانی پاک ساده و صمیمی یاد می کنند .

در زمینه ی روانشناسی مطالعات زیادی دارد.
پیانو وتار می نوازد .
بسکتبال هم بازی می کند.
از خواننده ها به شهرام ناظری علاقه مند است.
از بازیگران خارجی آل پاچینو شون پن و از بازیگران ایرانی علی نصیریان و پرویز پرستویی و رضا کیانیان را دوست دارد .

 

 

حامد کمیلی

 

او می گوید: برای انتخاب نقش اولین چیزی که برایم مهم است ارتباط اولیه خودم با نقش است. ولی نقش هایی که خیلی خاص باشند و بتوان به شکلی ویژه به آنها نگاه کرد و نقشهایی که حرفی برای گفتن داشته باشند برایم خیلی باارزشند. دوست دارم در هر نقشی که ایفا می کنم همیشه حرفی برای گفتن داشته باشم

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 181 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)


دانیال حکیمی


امسال با فیلم «اسرار پدری»، به کارگردانی «مسعود اطیابی» به جشنواره فجر می‌آید. این فیلم که به تهیه کنندگی یدا... شهیدی و به سفارش سیمافیلم جلوی دوربین رفته است، هم اکنون آماده نمایش می‌باشد. «اسرار پدری» داستان زندگی روانشناس مشهوری به نام سامان را روایت می‌کند که پس از دیدن «مهشید» دوست هم دانشگاهی اش، متوجه می‌شود وی از همسرش جدا شده است. وی به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد اما... در فیلم «اسرار پدری» به جز دانیال حکیمی ‌بازیگران دیگری چون سحر زکریا، مهراب رضایی و سیاوش خادم حسینی بازی کرده اند. دانیال حکیمی ‌چند سالی است که از بازی در فیلم های سینمایی کناره گرفته است. وی که چندی پیش مجموعه تلویزیونی «شب هزار و یکم» را در حال پخش داشت، در سال های اخیر بیشتر توجه خود را به بازی در فیلم ها، سریال های تلویزیونی و تئاتر معطوف کرده است. وی در فیلم «جنگ نفت کش ها»ی محمد بزرگ نیا بازی درخشانی از خود ارائه داد.

 

 

اخبار بازیگران

 

لیلا اوتادی


به زودی با فیلم تلویزیونی «خواب بد»، میهمان قاب شیشه ای می‌شود. این فیلم که کارگردانی آن را «منوچهر هادی» برعهده دارد، هم اکنون در مرحله پایانی صداگذاری است . داستان «خواب بد»، درباره زندگی «پوریا» و «سحر» است که در آستانه جدایی قرار دارند. اما ورود پرستاری مهربان به خانه آن ها، زندگی آنان را دستخوش تغییراتی می‌سازد. به جز لیلا اوتادی، بازیگران دیگری ازجمله امیر آقایی، مژگان بیات، سارا کریمی ‌و مهدی صبایی در «خواب بد» ایفای نقش دارند. این فیلم تلویزیونی به تهیه کنندگی «محمد نشاط» و به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیما ساخته می‌شود. لیلا اوتادی که بازی در مجموعه تلویزیونی «اشک ها و لبخندها» به کارگردانی «حسن فتحی» را در کارنامه‌اش دارد، در فیلم هایی چون «چپ دست» ایفای نقش داشته است. وی در اپیزود «فرش و فرشته» اثر داریوش مهرجویی از مجموعه فیلم های «فرش ایرانی»، بازی درخور تحسینی ازخود به نمایش گذاشت. چندی پیش در محافل سینمایی شایع شده بود که لیلا اوتادی پیشنهادی برای بازی در یک فیلم هالیوودی دریافت کرده که قرار است در آن، با «جود لاو» بازیگر سرشناس سینمای آمریکا همبازی شود. خود وی نیز در گفت وگو با چند نشریه سینمایی، صحت این خبر را تایید کرد. اما حضور و نقش آفرینی وی در این فیلم، هنوز در پرده ای از ابهام است.

 

 

اخبار بازیگران

 

بهاره رهنما


بازی در فیلم سینمایی «بی ستاره»، به کارگردانی «بهمن گودرزی» را به پایان رساند. این فیلم که هم اکنون برای دریافت پروانه نمایش به وزارت ارشاد ارائه شده است، نگاهی موشکافانه به روابط افراد در جامعه دارد و روایت «احمدرضا» - با بازی سروش صحت- است که پس از سال ها اشتغال در خارج از کشور، برای تشکیل یک زندگی جدید به ایران بازمی‌گردد. بهاره رهنما در «بی ستاره»، نقش همسر احمدرضا را ایفا کرده است. در این فیلم که تهیه کنندگی آن را مصطفی شایسته برعهده داشته است، به جز بهاره رهنما بازیگران دیگری چون سروش صحت، مریم امیرجلالی، مهران غفوریان، کیانوش گرامی، نیکی نصیریان، لیلا جهاندیده و منوچهر یکتاوثوقی حضور دارند. بهاره رهنما در فیلم هایی چون «عاشقانه»، «افعی»، «گاوخونی»، «توفیق اجباری»، «دایره زنگی» و «نان، عشق و موتور هزار» بازی کرده است. وی امسال با فیلم «سن پترزبورگ» بهروز افخمی، در جشنواره فجر حضور خواهد داشت.

 

 

اخبار بازیگران

 

پوریا پورسرخ


امسال با فیلم سینمایی «چراغ قرمز» به کارگردانی «علی غفاری» میهمان جشنواره فجر می‌شود. این فیلم که هم اکنون مراحل پایانی ساخت موسیقی متن را پشت سر می‌گذارد، اواسط هفته آینده آماده نمایش می‌شود. داستان «چراغ قرمز» درباره جوان ساده دلی به نام «بهروز» -با بازی «پوریا پورسرخ»- است که در اثر اتفاقات ناخواسته ای، درگیر ماجرای یک قتل می‌شود. این موضوع ماجراهایی را برای او به همراه می‌آورد. فیلم نامه این فیلم را «علی غفاری» و «میلاد کزازی»، براساس طرحی از «سعید دربندی» نوشته اند. به جز پوریا پورسرخ بازیگران دیگری چون الناز شاکردوست، مجید یاسر، انوشیروان ارجمند، نعیمه نظام دوست و محسن قاضی مرادی، در «چراغ قرمز» به ایفای نقش پرداخته اند. پوریا پورسرخ که تا چندی پیش فیلم «دلخون» را بر پرده سینماهای کشور داشت، به زودی با فیلم «عیار ۱۴» ساخته «پرویز شهبازی» میهمان سالن های سینمای کشور می‌شود.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 185 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اولین کار هنری تان چه بوده است؟


سال ۸۰ سریالی با سعید سهیلی با نام «جوانی» کار کردم که درآنجا ۱۸ سالم بود که البته هیچ تجربه بازیگری نداشتم، حدود ۵ سال است که کار میکنم اما درطول این دوسال اخیر بود که سینماییها و سریال را کارکردم.

 


میوه ممنوعه چندمین کار تصویریتان به حساب می آید؟


از نظر تصویری اولین اما اگر بخواهم حرفه ای بگویم سه کار سینمایی قبل ازاین سریال داشته ام . «در چشم باد»، «چهارانگشتی»، «جعبه موسیقی» که هیچ کدام هنوز اکران نشده اند.



یعنی این اولین کار تلویزیونی ات محسوب می شود؟


بله میوه ممنوعه اولین کار تصویری و سریالم محسوب می شود.

 


غیر از این سریال، پیشنهاد تلویزیونی دیگری داشتید؟


پیشنهاد تلویزیونی داشتم اما چون علاقه به سینما داشتم تمرکزی روی پیشنهادات تلویزیونی نمی کردم امازمانی که فتحی این پیشنهاد را داد به علت علاقمندی به ایشان حضور دراین سریال را پذیرفتم.

 


کاربا فتحی چگونه بود؟


فوق العاده بود، ایشان بسیار کارگردان باهوش و خلاقی هستند ومن به عنوان بازیگر از بازی در کار ایشان لذت بردم وخیلی تجربه آموختم .

 


یعنی دستت را برای اظهار نظر یا بداهه گویی باز می گذاشت؟


چون زمان کافی نداشتیم و برای اینکه باید سریال را به پخش برسانیم دستم باز نبود; من برای اینکه بیشتر از چند برداشت بازی کنم یا خودم حر کتی را بازی کنم، زمان نداشتیم، فتحی هم اعتقاد داشتند که این کار باید به پخش برسد و به روش های خودش که روش های سالمی هم برایم بود این بازی را می گرفتند و نتیجه کارهم خوب درآمد.


کار با بازیگران حرفه ای چگونه بود؟


بازیگران حرفه ای ازجمله نصیریان و خیراندیش به دلیل اینکه بیشتر با این دو نفر بازی داشتم این میدان را به من که به عنوان یک بازیگر جوان بودم می دادند، که بتوانم در کنارشان بازی کنم و احساس آرامش داشته باشم وهیچ ترسی از حضور درکنار این دوبزرگوار نداشته باشم و سعی می کردم در کنار این بزرگان که بازی می کنم تمام تلاشم را بکنم.



معیارتان برای ا نتخاب نقش چیست؟


ویژه بودن کاراکتر و یک سری حرف هایی که کاراکترهای دیگر نمی توانند آنها را بزند; اما این آدم در سریال میوه ممنوعه با جسارت خودش این حرف ها را می زند، یا متفاوت بودن این نقش با بقیه نقش ها به لحاظ تفکر و همین طور جسارتی که دارد درواقع برای انتخاب نقش غزاله معیار و انتخابم این مسائل بود.

 


کلا معیارتان برای نقش غزاله این بود یا نه برای هر نقشی معیارتان این است؟


برای غزاله این معیار بود! اما نقش های متفاوت وابسته به حال و هوای آن فیلم و داستان است، نمی توانم بگویم که شیوه انتخاب ثابتی یا شیوه کار ثابتی دارم، نه! بلکه بستگی به فیلمنامه دارد.

 


از بازی دراین سریال چه احساسی دارید؟


خیلی راضیم!

 


از سختی های کار بگویید؟


سختی های کار وحشتناک بود! عوامل فنی کار خیلی زحمت می کشیدند و خسته می شدند. زیرا کارآنها بدنی بود باید در عرض دوماه این کار را به پخش می رساندیم. استرس روانی رساندن به پخش برای بازیگرها وبقیه عوامل خصوصا فتحی از یک طرف و از طرفی دیگر دوست داشتیم که درعین خوب بازی کردن با یک آرامش درونی این کار را انجام دهیم . تلفیق استرس و آرامش مشکل بود، اینکه ما سرصحنه استرس داشتیم که امشب باید این سکانس تمام شود و ازیک طرف باید این آرامش را می داشتیم که کار خوب تمام شود، ولی با درایت و مدیریت فتحی، باعث شد که یک کار خوبی انجام دهیم و این انرژی مثبت باعث شده بود که پشت صحنه خوبی داشته باشیم و همه با انرژی کار کنیم; کار خستگی های خودش را داشت! بچه ها روزانه ۱۶ الی ۱۷ ساعت کار می کردند، در کنار این سختی الان که واکنش مردم را نسبت به کار می بینم خیلی از انرژی های رفته دوباره برگردانده می شود.

 


کار فشرده چقدر می تواند مخاطب داشته باشد؟


قطعا دارد! میوه ممنوعه به عنوان یک سریال تلویزیونی در بین مجموعه های تلویزیونی نباید از لحاظ بازی و کارگردانی باهم مقایسه کنیم بلکه باید درحد کارهای ماه رمضانی که سریال رادر سی قسمت و در عرض دوماه به پخش می رسانند، مورد ارزیابی قراردهیم. همانطور که دست کارگردان کار در ساخت و پرداخت خیلی از مسائل بسته بود و تایم نداشت که اضافه تر بگیرد، درواقع بازیگران هم مجبور بودند خیلی سریع کار کنند و کار را به پخش برسانند. این سریال در مقایسه با دیگر سریال های ماه رمضان مخاطب خوبی به دست آورد.

 


چقدر صدا و گریم در بازی بازیگر تاثیر می گذارد؟


البته گریم و صدا هرکدام بحث خود را دارد ولی، من به عنوان بازیگر باید بازی خودم را بکنم گاهی گریم هم می تواند کمک کند. چهره پردازی در جایگاه خودش خیلی خوب است و می تواند کمک کند، اما به عنوان بازیگر خیلی اعتقاد ندارم چهره پردازی به بازی کمک کند، خصوصا دراین سریال که هیچ کدام چهره پردازی خاصی نداشتیم و همه خودمان بودیم که یک چهره پردازی متعادل سازی بود.

 


خودتان سریال را دیدید؟


بله

 


به عنوان یک مخاطب چه نقاط قوت یا ضعفی از این سریال می بینید؟


معمولا افرادی که برای کارشان تلاش می کنند نسبت به آن کار غیرت نشان می دهند. من به عنوان یکی از عوامل این فیلم وقتی شرایط سخت کار را می بینم می توانم بگویم به نظرم بهترین چیزی بوده که می توانست در بیاید واز کل سریال راضی ام! ولی در جایگاهی نیستم که بخواهم نقد کند زیرا به کار خود غیرت دارم و در موردش نمی توانم صحبت کنم، بهتراست این نقد و بررسی ها را به دیگران واگذارم.

 


چقدر بازی نقش مقابل (نیما رئیسی) در بازی شما تاثیر داشت؟


به نظرمن خیلی تاثیر گذاشت، سکانس هایی که در مقابل نصیریان و خیراندیش بازی داشتم، کاملا این احساس را می کردم که این عزیزان انرژی های زیادی به من هم منتقل می کنند، لذا ناخودآگاه اگر بازی من نقص داشت. یک دفعه ده پله بالا می آمدم به خاطر اینکه من هم پاسخ این انرژی را به همان شدت می دادم، بازی نیما رئیسی خیلی خوب بود.

 



بازی خوب شما در این سریال چشمگیر بود; این مساله توقع مخاطب را بالا می برد چه تمهیداتی اندیشیده ای که توقع مردم را برآورده کنی؟


باید دوچندان تلاش کنم تا بتوانم به این توقع جواب مثبت دهم، قطعا در کار بعدی ام باید چند پله قوی تر ازاین سریال ظاهر شوم.

 


در کار سینمایی و سریال بازی داشته اید چه تفاوتی یا شباهت هایی در بین نقش هایی که ایفا کرده ای بوده است؟


اعتقادم براین است که هر کاراکتری که یک بازیگر بازی می کند دنیای روانی خاصی برای خود دارد، در چهار انگشتی کاراکتری را بازی کردم، هرچند کوتاه بود ولی کاراکتر یک دختر معتاد را بازی کردم که خیلی اثرگذار بود.

 


علاقه تان به سینما بیشتر است یا تلویزیون؟


علاقه من به سینما است . سینما سبک بازی و ژانرو مدل متفاوتی از بازی را می طلبد، نمی توانیم این دو را با هم مقایسه کنیم زیرا شبیه به هم نیستند. ولی علاقه ام بیشتر به سینما است و عاشق پرده نقره ای هستم و از این به بعد هم بیشتر برای علاقه ام تلاش می کنم.

 


کدام یک از صحنه میوه ممنوعه به دلتان نشست؟


در قسمت دوم کار که خیراندیش وارداطاق من می شود و من خود را حبس کرده ام و می خواستند که مرا راضی کنند که از ازدواج منصرف شوم، فکر می کنم آن سکانس ارتباط مادر و دختر خیلی ارتباط واقعی بود و ارتباطی که به دل تماشاچی نشست و خیلی باورپذیر بود، آن را خیلی دوست داشتم و یک سکانس دیگری بود که حتی در تمرین هایی که داشتم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری می شد زمانی بود که من بعد از ازدواج در خانه خودم هستم و پدرم می آید که مرا به خانه برگرداند، اما من نرفتم و ایشان مرا نفرین می کند و می گوید که بدون دعای شب برای تو روزم روز نمی شد و بعد می گوید که تو خیر نمی بینی بابا ! این جمله را که گفتند من واقعا احساس کردم چقدر این حرف سنگین است و آنجا احساس کردم با تمام وجودم از حاج یونس شرمنده شدم. این سکانس را دوست دارم

 


شباهت شما به خانم طباطبایی زیاد است شما نسبتی با بهنوش طباطبایی ندارید؟


با هیچ کدام از خانم ها و آقایان طباطبایی در سینما و تلویزیون کشور نسبت فامیلی ندارم.

 


به غیر از کار هنری کار دیگری هم دارید؟


دانشجوی رشته تئاترم و کارگردانی تئاتر می خوانم و در کنارش موسیقی هم کار می کنم.

 

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 222 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

جدیدترین عکس‌های محمدرضا گلزار درحال نوازندگی در کنسرت گروه موسیقی‌اش!!

اولین کنسرت مشترک «سهراب پاکزاد» و «امیر طبری» به همراه «بابک جهانبخش» و «مازیار فلاحی» دو شب گذشته برگزار شد. این کنسرت با همارهی گروه موسیقی ریزار و به سرپرستی «محمد رضا گلزار» و رهبری ارکستر «نیما وارسته» در سالن اریکه ایرانیان برگزار شد.

کنسرت محمد رضا گلزار

جدیدترین عکس‌های محمدرضا گلزار درحال نوازندگی در کنسرت گروه موسیقی‌اش!!

کنسرت محمد رضا گلزار

جدیدترین عکس‌های محمدرضا گلزار درحال نوازندگی در کنسرت گروه موسیقی‌اش!!

کنسرت محمد رضا گلزار

جدیدترین عکس‌های محمدرضا گلزار درحال نوازندگی در کنسرت گروه موسیقی‌اش!!

کنسرت محمد رضا گلزار

Akbar Balinparast بازدید : 148 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

 

لاله اسکندري متولد 30 آذر 1354 و فارغ التحصيل رشته گرافيک از دانشگاه آزاد اسلامي است وي کار بازيگري را به صورت حرفه اي از سال 78 با نقش کوتاهي در فيلم سينمايي متولد ماه مهر آغاز کرده است. اسکندري در اولين کار تلويزيوني خود يعني خاک سرخ در مقابل دوربين ابراهيم حاتمي کيا خوش درخشيد و توانست جايگاه ويژه اي در عرصه بازيگري براي خود در نظر بگيرد. ايشان در خيابان فلسطين زندگي مي کند که منزلي به سبک سنتي با آثار هنري خود لاله مزين شده است.


سوال: به نظر شما بزرگترين سرمايه يک هنرمند چيست؟
لاله اسکندري: فکر مي کنم شخصيت و ذات خود اون آدم, به نظر من چه هنرمند و چه غير هنرمند خيلي متفاوت نيست. فقط هنرمند بايد يک مقدار خلاق تر باشد وگرنه شخصيت و ذات براي همه سرمايه بزرگي است.


سوال: خالصانه ترين حضور شما در چه عرصه اي بوده است؟
لاله اسکندري: طبعا نقاشي, وقتي آدم کار نقاشي مي کند هيچ چشم داشتي در مقابل آن ندارد. البته در سينما و بازيگري درست است که از ابتدا بحث قرارداد و دستمزد مطرح مي شود اما هنگامي که مشغول بازي هستي بايد از اين دغدغه به دور باشي تا بتواني کار واقعي انجام دهي.



سوال:
در مقابل چه چيزهايي سرسختي نشان مي دهيد؟
لاله اسکندري: در مقابل باورها و عقايدم

 

سوال: کلا آدم سر سختي هستيد يا انعطاف پذير؟
لاله اسکندري: نه.....زياد انعطاف پذير نيستم در بعضي مسائل چرا مثلا در محيط جمعي کار سعي مي کنم خودم را با شرايط سازگار کنم اما در کل آدم انعطاف پذيري نيستم.

 

سوال: تا حالا احساس ناتواني کرديد؟
لاله اسکندري: بله يادم مي آيد در سريال خاک سرخ در خرمشهر که کار مي کرديم خانه هايي که در فيلم ديديد خراب بود به خاطر کار ما خراب نشده بود بلکه آن فضا کاملا واقعي بود. ديدن آن فضا بيکاري مردم آنجا باور کنيد بچه هايي که با من بازي مي کردند 70 درصدشان تلويزيون نداشتند و مي گفتند ما اين سريال را چطور ببينيم و آدم وقتي کاري نمي تواند بکند تنها احساس ناتواني مي کند.

 

لاله اسکندری

 

سوال: در نقشهايي که ايفا کرديد کدام يک را به شخصيت خودتان نزديک تر مي دانيد؟
لاله اسکندري: اکثر با من متفاوت بودند اما به هر حال در هر نقشي آدم قسمت هايي از وجود خود را مي يابد که شايد تا ان روز ناشناخته بوده است


سوال: کدام يک از نقش هايي که ايفا کرديد در زندگي شما تاثير بيشتري گذاشته است؟
لاله اسکندري: ليلا با اينکه با من خيلي فاصله داشت اما حضور چشم گيري در زندگي من داشت. البته من تمام نقش هايي را که ايفا کردم دوست دارم مثلا کاري که سال گذشته با آقاي سجادي کردم که هنوز اکران نشده در نقش يک دختر روان پريش حضور دارم که برايم تجربه بسيار جديد و جالبي است


سوال: تا کنون براي ايفاي يک نقش خودتان را تحسين کرديد
لاله اسکندري: بعضي جاها بله...بوده من در خاک سرخ زماني که پخش مي شد خيلي مواقع با ليلا بغض مي کردم. ديدن کار با مونتاژ و موسيقي لطف آن را دو چندان مي کند.

 

سوال: نقاشي براي شما جذاب تر است يا بازيگري؟
لاله اسکندري: خب, زماني که مي خواهم در خلوت خودم باشم نقاشي و زماني که ترجيح مي دهم در جمع حضور داشته باشم بازيگري هر دوي آنها را دوست دارم.

 

سوال: خانم اسکندري از چه زماني دوست داشتيد بازيگر شويد؟
لاله اسکندري: راستش من حدود 4 ساله بودم که با خواهرم ستاره که حدود 5 ساله بود در مقابل دوربين 8 ميليمتري عمويم که تهيه کننده بودند براي اولين بار بازي کرديم اما آن زمان بازيگري دغدغه من نبود به ورزش و نقاشي بيشتر علاقه داشتم.

 

سوال: ورزش هم مي کرديد؟ چه ورزشي؟
لاله اسکندري: بله من عضو تيم قواي جسماني مدرسه بودم و براي دوي سرعت چند مدال هم گرفته بودم. 7 سالي هم کار کردم اما متاسفانه ديگر ادامه ندادم.

 

سوال: نقشي هست که دلتان بخواهد آن را ايفا کنيد؟
لاله اسکندري: نه, خيلي اينجوري نگاه نمي کنم. من آدم واقع بيني هستم.

 

سوال: تا حالا تحت تاثير يک فيلم گريه هم کرديد؟
لاله اسکندري: بله خيلي. من زياد تحت تاثير فيلم ها قرار مي گيرم.

 

سوال: خانم اسکندري اگر همين الان به شما خبر بدهند که يک ميليارد تومان پول از بانک برنده شديد چه کار مي کنيد؟
لاله اسکندري: مثل همه آدم ها خوشحال مي شود بخشي از پول را صرف نيازهاي خودم مي کنم بخشي هم نيازهاي آدم هايي که دوستشان دارم و باقيمانده آن را صرف يک سفر جهانگردي

لاله اسکندری

 

سوال: شخصيت کارتوني مورد علاقه شما چه شخصيتي بود؟
لاله اسکندري: سيندرلا, مثل همه دخترهاي آن زمان. اما کارتون هاي زيباي خفته, پسر جنگل , پلنگ صورتي و خانواده دکتر ارنس هم بود. من کارتو ن خيلي دوست داشتم الان هم اگر فرصت کنم نگاه مي کنم

 

سوال: کارگرداني که به کارش اعتقاد داشته باشيد و بي چون و چرا در فيلم ايشان حاضر به بازي باشيد براي ما نام مي بريد؟
لاله اسکندري: خب, دوستاني هستند که حتي جوان هستند و من حاضر هستم در فيلمشان بازي کنم البته به کارهاي آقاي بيضايي, آقاي مهرجويي, خانم بني اعتماد و ...هم علاقمندم اما فيلمنامه اولين معيار من براي پذيرش يک نقش است چرا که يک فيلمنامه خوب به دست هر کارگرداني قابل اجراست و بهترين کارگردان هم نمي تواند از يک فيلمنامه ضعيف شاهکار بسازد.

 

سوال: از کتابخانه پشت سرتان پيداست که زياد اهل مطالعه هستيد؟
لاله اسکندري: بله من مطالعه رمان داستانهاي کوتاه و شعر آن هم از نوع شعر نو را خيلي دوست دارم

 

سوال: محبوبترين اسباب بازي دوران کودکي شما چي بود؟
لاله اسکندري: عروسکي داشتم که متاسفانه يکي از اقوام آن را برد و ديگر هم نياورد من سال پنجم دبستان يک تصادف خيلي سخت داشتم و خانواده برايم يک عروسک پارچه اي با صورت و دست هاي پلاستيکي که صدا هم داشت هديه گرفتم تا سال 69-70 هم آن را داشتم و خيلي هم برايم محبوب بود.

 

سوال: اولين کتابي که خوانديد به خاطر داريد؟
لاله اسکندري: تو کادر قفس و ماهي سياه کوچولو بود که مادرم براي من و ستاره گرفت حدود 5 ساله بودم که مادرم آن کتاب ها را براي ما خواند.

 

سوال: اسم معلم کلاس اولتان را به ياد داريد؟
لاله اسکندري: بله من دبستان اتفاق مي رفتم کلاس اول خانم اولا آور, کلاس دوم خانم عطايي و کلاس سوم خانم وکيلي معلم هاي من بودند. متاسفانه نام معلم هاي چهارم و پنجم را به خاطر ندارم.

 

سوال: بزرگترين تفريح شما چيست؟
لاله اسکندري: اگر فرصت باشد سفر.

 

سوال: اخرين سفري که رفتيد کجا بود؟
لاله اسکندري: سال گذشته به ارمنستان رفتم که خيلي برايم جالب بود

 

سوال: بيشتر به ديدن کشورها و مناطق تاريخي علاقمند هستيد يا به ديدن مکان هاي مدرن و پيشترفته؟
لاله اسکندري: مکان هاي تاريخي و قديمي براي من خيلي جذاب و ديدني است. متاسفانه هنوز نتوانستم خيلي از شهرهاي ايران منجمله غرب ايران را ببينم که خيلي هم دوست دارم به تمام آن نقاط سفر داشته باشم.

 

سوال: اگر بدانيد يک ساعت ديگر بيشتر زنده نيستيد چه کار مي کنيد؟
لاله اسکندري: قطعا فرصتي براي انجام کار خاصي نيست. فقط با آنهايي که دوستشان دارم خداحافظي مي کنم و فکر مي کنم آماده شدن براي پذيرش اين موضوع دشواريست چرا که بايد از زندگي که به آن عادت داريم جدا شويم و پا به محيطي ناشناخته بگذاريم.

 

سوال: معيار اصلي شما براي ازدواج چيست؟
لاله اسکندري: قطعا مهمترين معيار درک شخص مقابل از حرفه و احساسات من است.


سوال: دوست داريد صاحب چند فرزند هم بشويد؟
لاله اسکندري: با اينکه مردم بچه دار شدن را مسئله راحتي مي پندارند ولي به نظر من مسئوليت دشواريست البته در شرايط خاص بايد به اين سوال پاسخ گفت.

 

لاله اسکندری

 

سوال: ماندگارترين جمله اي که شنيده ايد؟ يا حتي يک بين شعر که در ذهن شما جاودانه شده است؟
لاله اسکندري: شعر ابراهيم در آتش از احمد شاملو که مي گويد: من بودم و شدم/ نه زان گونه که غنچه گلي يا دانه اي که برگي/ راست بدان گونه که عامي مردي شهيدي تا آسمان بر او نماز کند. اين شعر براي من هميشه سرمشق بوده است.

 

سوال: کلا آدم احساساتي هستيد؟
لاله اسکندري: بله خيلي با اينکه هميشه سعي مي کنم با عقلم حرکت کنم ولي ما شرقي ها ذاتا احساساتي هستيم.

 

سوال: اهل فوتبال هم هستيد؟
لاله اسکندري: قبلا که ورزش مي کردم خيلي پيگير فوتبال بودن الان کمتر

 

سوال: قرمز يا آبي؟
لاله اسکندري: شديدا آبي و استقلالي. من جزو گروهي هم بودم که به ورزشگاه رفتيم و بازي ايران و بحرين را ديديم. به همراه خانم نونهالي و خانم ذکريا و خانم حميدي و ....

 

سوال: نزديکترين دوست بازيگر شما چه کسي است؟
لاله اسکندري: شهرزاد جوهري و کمند اميرسليماني البته بيتشر دوستان قديمي من بازيگر نيستند.

 

سوال: پس قديمي ترين دوست شما چه کسي است؟
لاله اسکندري: شبنم حسيني خواهر شهاب حسيني که از 12 الي 13 سالگي با هم دوست هستيم.

 

سوال: خانم اسکندري دوست داشتيد الان چند ساله بوديد؟
لاله اسکندري: دهه بيست کلا خيلي خوبه دوست داشتم به اوايل ده بيست برمي گشتم

 

سوال: شما که اهل قلم و نقاشي هستيد از کدام يک از نقاشان بزرگ دنيا تاثير گرفته ايد؟
لاله اسکندري: باگوگن خيلي ارتباط برقرار مي کنم و شاگال با فضاي فانتزي کارهايش هم برايم خيلي جذاب است و از استاد استادان يعني پيکاسو هم بهره بسياري برده ام

 

سوال: رنگ حاکم بر نقاشي هايتان چه رنگي است؟
لاله اسکندري: همانطور که مي بينيد آبي

 

سوال : خانم اسکندري لباستان هم که ابي است؟
لاله اسکندري: بله لباس ابي نقاشي آبي و تيم هم آبي.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 209 جمعه 14 فروردین 1394 نظرات (0)

خشایارشا، شاه تحصیل کرده!
خشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است.


اکنون در این مقاله قصد داریم که وجوه شخصیت خشایار شاه را بازشناسیم و از مردی سخن بگوییم که کمتر کسی میداند که" او که بود و چه کرد؟"سخن از مردی است كه نه در تاریخ وطنش چنان كه باید شناخته شده و نكات ضعف و قوت شخصیت او مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است و نه در سرزمین های دیگر و در میان مردمی كه به واسطه لشكر كشی او به یونان به عنوان مهد فرهنگ و تمدن كهن غرب كینه توزانه و نفرت انگیز به وی می نگرند؛ به ویژه آن كه او را بر هم زننده و سوزاننده مركز آن تمدن، آتن، می دانند.

 

خشایارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.


خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست ماراتن را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرا می خواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آن زمان در یونان حکومت‌های مستقلی با عنوان دولت شهر بر هریک از بلاد این کشور حکمرانی می‌کرد.  


خشایار شاه صفاتی عالی داشته بطوریکه یونانیان بزرگ منشی او را ستوده اند. خشایارشاه شاهزاده اى نازپرورده بود و اصولاً روحیه اى لطیف داشت.خشایارشا شاهزاده‌ای تحصیل‌کرده ، خوش‌اندام و زیباروی بود.ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه کوروش و داریوش قرار داد.

 

دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز می‌رفتند که جایگاه خودشان را در تمدن جهانی مشخص سازند. شماری از نویسندگان یونانی در دهه‌های بعد از داریوش و خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستان‌های حماسی مقاومت یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و نشر دادند ، این نوشته‌ها بعدها برای یونانیان ماند تا گواه عظمتی برای آتن و و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران بوده است ، ما هم بوده ایم.

 

نام، تبار و آغاز پادشاهی
خشایار شا یا آنگونه كه شهرت یافته است، خشایار شاه چهارمین پادشاه سلسله هخامنشیان بود كه از 486 تا 465 قبل از میلاد بر گستره ای پهناور از جهان باستان فرمانروایی داشت. این گستره پهناور از یك سو به رودهای جیحون(آمودریا) و سیحون(سیردریا) و سرزمین ایرانی سغدیانا و از غرب تا دانوب، یونان، نیل و سرزمین های پیرامون مصر(لیبی و حبشه) می رسید.

نام و نشان خانوادگی این پادشاه بیان كننده آن است كه فرزند داریوش بزرگ، نواده ویشتاسپ و از دودمان آریارمنه هخامنشی بود. ایران در دوره هخامنشیان بستر شكوفایی یكی از مهم ترین تمدن های جهانی بود.


از زمانی كه كوروش كبیر با تسامح و تساهل، آزادی فكر، قدم و قلم، در راه آبادانی این ملك گام برداشت، راه رسیدن به دولت جهانی فراهم شد و ایرانیان به تدریج گستره جغرافیای فرهنگی و تاریخی خود را از ورارود (ماوراء النهر)؛ یعنی جیحون و سیحون در شمال شرقی تا سند و پنجاب در جنوب شرقی و از دریای سیاه و كشور یونان تا مدیترانه و كرانه های رود نیل در مصر و حتی لیبی و حبشه و دیگر سرزمین های دوردست آن روزگار گسترش دادند. بدین سان خشاریاشا پس از داریوش بزرگ، وارث سرزمینی عظیم بود كه اقوام گوناگون در آن به سر می بردند. در واپسین سال های حیات داریوش جنگ های ایرانیان و یونانیان همچنان ادامه داشت.

 

خشایارشا,پادشاهان هخامنشی,دوران حکومت خشایارشا

 

آسیای صغیر كه خاستگاه پادشاهی «لیدیه» به مركزیت «سارد» بود و سرزمین های كرانه شرقی دریاهای مرمره، اژه و مدیترانه كه «ایون نشین» خوانده می شدند، بستر این جنگ ها بودند. اگرچه داریوش به درون اروپا نیز گام نهاد، دانوب را درنوردید و تنها در نبرد ماراتن متوقف شد، اما جنگ های ایران و یونان پس از وی همچنان ادامه یافت. بدین سان راه پدر را پسر؛ یعنی خشایارشا در پیش گرفت.


اقدامات خشایارشاه
بعد از جلوس اولین کارش آن شد که شورشی را که در مصر برپا شده بود فرو نشاند و در این کار نیز شدت عمل بی سابقه ای نشان داد. چنانکه هرودوت می گوید مصر ناچار شد یوغ سنگین تری را برگردن گیرد و خشایارشا برادر کوچک خویش هخامنش را در آنجا ساتراپ کرد و فرصت پیدا کرد تا به حل مسئلهء بابل بپردازد.


بابل نیز درین ایام چند دفعه کسانی سر به طغیان برداشته بودند و یکبار حتی زوپیر ساتراپ پیر و فاتح معروف بابل را نیز کشته بودند. خشایارشا اینجا نیز در دفع شورش خشونت و قساوت سخت نشان داد حتی می گویند بعد از تسخیر مجدد بابل هم معبد مردوک مورد اهانت و بیحرمتی گردید و هم شهر به غارت رفت. خشایارشا از شورش بابل بقدری آزرده شده بود که از آن پس عنوان شاه بابل را از القاب خود حذف کرد و خود را فقط شاه پارسی‌ها و مادی‌ها خواند.


خشایارشا درتخت جمشید که بدستور پدرش داریوش ساخته شده بود قصرهای دیگری بنا کرد که بر عظمت و شکوه این اثر باستانی افزود. کتیبه ای نیز در ارمنستان از خود به جای گذاشت. همین طور کتیبه معروف به سنگ نبشته های گنج نامه بر روی کوه الوند در همدان نیز در کنار کتیبه داریوش بزرگ او برجامانده است  کتیبه خشایارشا در کوه الوند در قسمت پائین کتیبه پدرش داریوش است و متن آن عبارت است از:


خدای بزرگ است اهورا مزدبزرگ‌ترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بی‌شمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی

منبع : tebyan.net

Akbar Balinparast بازدید : 201 جمعه 14 فروردین 1394 نظرات (0)

ژیلا صادقی در ۲۲ شهریور ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. او دانش آموخته رشته گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی است. وی قبل از آغاز گویندگی در واحد دوبلاژ، در آموزش و پرورش تدریس می‌کرد و در سال ۱۳۷۰ در تست تلویزیون قبول شد اما پس از وقفه‌ای، از سال ۱۳۷۸ به عنوان مجری مقابل دوربین رفت و در طول این سال‌ها بازی در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم را هم تجربه کرده‌است.

 


جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

ژیلا صادقی,عکس های ژیلا صادقی,جدیدترین عکس های ژیلا صادقی

 

Akbar Balinparast بازدید : 148 چهارشنبه 12 فروردین 1394 نظرات (0)

مردم شهرستان دلیجان نوروز را همزمان و همگام با مردم سراسر کشورمان با شور و هیجان بسیار، جشن می‌گیرند و همه سعی در هر چه با شکوهتر برگزار کردن آن دارند.

یکی از رسوم گذشته در منطقه هله هله بود و به این صورت اجرا می‌شود که پنجاه روز به عید نوروز مانده، عده‌ای از جوانان در حالی که کیسه‌ای روی دوش خود دارند، جمع شده و یکی از آنها لباس زنانه پوشیده و دیگری به نقش تکه (بز نر) درمی‌آید و زنگوله‌های زیادی به کمر خود می‌بندد سپس در شهر به راه می‌افتند و با سر و صدا و شادی چنین می‌خوانند:

 

هله هله هو هو یعنی صد روز به جمع آوری غله (گندم و جو) مانده است و اهالی شهر از خانه بیرون می‌آیند و هر چیزی در خانه دارند از قبیل کشک، روغن، آرد، کشمش، نخود، پول و ... در کیسه آنها می‌ریزند.

 

خانه تکانی
از ۱۰ تا ۲۰ روز قبل از فرا رسیدن عید زنان به نظافت خانه و اثاثیه منزل می‌پردازند، تا غبار یک‌ساله را از سر و روی خانه بزدایند.
در برخی از مناطق شهرستان زنان خاک سفیدی را که از دامنه کوه‌ها و دشت‌های اطراف می‌آورند با آب مخلوط کرده و با ملاقه به دیوارها و سقف خانه می‌پاشند تا سفید شود.

 

خرید نوروزی
در گذشته پدر خانواده و یا پدر و مادر به اتفاق هم با شتر یا الاغ و یا اسب و قاطر از یک تا دو هفته قبل از فرا رسیدن نوروز به شهرهای قم و کاشان سفر می‌کردند و برای تک تک اعضاء خانواده به تناسب نیاز و وسع مالی خود، کفش و کلاه و پوشاک نو تدارک می‌دیدند.

 

رسوم عید نوروز, جشن نوروز

 

چهارشنبه سوری
در این شهرستان همانند همه نقاط کشور مراسم چهارشنبه سوری برگزار می‌شده و در این مراسم می‌گفتند:

سرخی تو از من، زردی من از تو، درد و مرض من از تو، شادی تو از من

 

علفه (عرفه)
علفه به آخرین پنجشنبه سال گویند. در شب علفه زنان دسته‌های علف را از سر در خا‌نه‌ها آویزان می‌کردند و معتقد بودند که اسب اسفندیار می آید و آنها را می‌خورد، انجام این کار را خوش یمن می‌دانستند.
همچنین کوزه نویی را آب کرده و بر پشت بام خانه خود می‌گذاشتند و معتقد بودند اموات صاحبخانه آب کوزه را می‌خورند.

 

از دیگر کارهایی که در شب علفه انجام می‌دادند پختن حلوا با روغن پاک(حیوانی) بود که همراه با چند عدد نان شاته در مجمعه(سینی) می‌گذاشتند و خیرات می‌کردند، افردی که از حلوا می‌خوردند به نیت شادی روح اموات صاحب خیرات فاتحه می‌خواندند.

 

تدارک شب عید
زنان با تهیه تنقلات و پخت شیرینی به استقبال نوروز می‌رفتند. از جمله این که گندم و شاه دانه و کنجد را بو داده با سنجد و گردو و هسته زردآلو و بادام که از قبل شیرین کرده بودند مخلوط کرده به عنوان تنقلات ایام عید استفاده می‌کردند.
باسلق، حلوا سلیجه، جوز قند نیز از شیرینی‌های عید نوروز است.

 

سفره هفت سین
سفره هفت سین همانند تمامی نقاط کشور با انواع میوه‌ها چیده می‌شد.

 

عید دیدنی
پس از چند ساعت از گذشت تحویل سال، عید دیدنی را شروع کرده و ابتدا برای عید دیدنی نزد پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ و بزرگان فامیل خود می‌رفتند، سپس به منزل همسایگان و اقوام و فامیل می‌رفتند، اشخاصی که در سال گذشته به دلیل از دست دادن عزیزانشان داغدار بودند نیز فراموش نشده و از آنان نیز دیدن می‌کردند و به هنگام عید دیدنی برای یکدیگر سالی خوب و پر خیر و برکت آرزو می‌کردند، همچنین به تازه عروس‌ها و تازه دامادها هدایایی از قبیل: پارچه، گوسفند، پول و ... می‌دادند که هنوز نیز این رسم ادامه دارد.

 

رسوم عید نوروز, جشن نوروز

 

آش اسفندی
در روز سوم نوروز زنان خانه‌دار دلیجانی اقدام به پخت آش اسفندی می‌کردند که در تهیه این آش بیش از ۴۰ نوع مواد استفاده می‌شد که از جمله آن استفاده از کلیه حبوبات است که بسیار پر طرفدار بوده و خواهان زیادی برای صرف و خوردن داشته است که اکنون متاسفانه فقط اندکی از زنان روش پختن آن را در نزد خود دارند.

 

هیدله بایی
هیدله بایی، بازی‌ای بود که در اواخر اسفند ماه و پیش از نوروز برپا می‌شد.
پسرها و دخترها دست هم دیگر را می‌گرفتند و گرد هم می‌ایستادند و پس از آن که یکی استاد می‌شد، لی لی کنان و دایره‌وار می‌چرخیدند و اشعاری را که استاد می‌گفت و در این زیر هم ذکر شده است را با گفتن هیدل پاسخ می‌دادند:

 

هیدل بایی/ هیدل دسد و تلایی / هیدل شیشه به دوشی /هیدل الی باشوشی(شوهرکنی)/هیدل

هیدل بایی/هیدل و پی در پی آنرا بازگو می‌کردند.

 

سیزده بدر
مردم دلیجان روز سیزدهم فروردین را نحس می‌دانند و برای بیرون بردن نحوست از خانه، به دامنه کوه و دشت و صحرا می‌رفتند و بنا به میل خود ناهار را که بیشتر قرمه سبزی است و یا عصرانه که آش است را به همراه می‌بردند و پس از صرف ناهار به انجام بازی‌های محلی روی می‌آوردند.

 

اعتقادات و باورها درباره نوروز و سیزده بدر
اگر در شروع سال جدید چیزی از همسایه بگیرند تا آخر سال به آن چیز محتاج خواهند شد. برای شب عید نان زیادی می‌پختند به این نیت که تا پایان سال نان برایشان مهیا باشد.

سپردن سبزه عید در روز سیزده بدر به آب رودخانه، آویزان کردن علف از سر در خانه در شب عرفه و گره زدن سبزه و گیاهان در روز سیزده بدر توسط دختران دم بخت و زنان نازا و ...

منبع:hamshahrionline.ir

Akbar Balinparast بازدید : 165 سه شنبه 11 فروردین 1394 نظرات (0)

  ديدار تلخ
به زمين ميزني و ميشكني                   عاقبت شيشه اميدي را
سخت مغروري و ميسازي سرد                   در دلي آتش جاويدي را
ديدمت واي چه ديداري واي                   اين چه ديدار دلازاري بود
بي گمان برده اي از ياد آن عهد                   كه مرا با تو سر و كاري بود
ديدمت واي چه ديداري واي                   نه نگاهي نه لب پر نوشي
نه شرار نفس پر هوسي                   نه فشار بدن و آغوشي
اين چه عشقي است كه دردل دارم                   من از اين عشق چه حاصل دارم
مي گريزي ز من و در طلبت                   بازهم كوشش باطل دارم
باز لبهاي عطش كرده من                   لب سوزان ترا مي جويد
ميتپد قلبم و با هر تپشي                   قصه عشق ترا ميگويد
بخت اگر از تو جدايم كرده                   مي گشايم گره از بخت چه باك
ترسم اين عشق سرانجام مرا                   بكشد تا به سراپرده خاك
خلوت خالي و خاموش مرا                   تو پر از خاطره كردي اي مرد
شعر من شعله احساس من است                   تو مرا شاعره كردي اي مرد
آتش عشق به چشمت يكدم                   جلوه اي كرد و سرابي گرديد
تا مرا واله بي سامان ديد                   نقش افتاده بر آبي گرديد
در دلم آرزويي بود كه مرد                   لب جانبخش تو را بوسيدن
بوسه جان داد به روي لب من                   ديدمت ليك دريغ از ديدن
سينه اي تا كه بر آن سر بنهم                   دامني تا كه بر آن ريزم اشك
آه اي آنكه غم عشقت نيست                   مي برم بر تو و بر قلبت رشك
به زمين مي زني و ميشكني                   عاقبت شيشه اميدي را
سخت مغروري و ميسازي سرد                   در دلي آتش جاويدي را

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1983
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 101
  • آی پی دیروز : 78
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 102
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 177
  • بازدید ماه : 4,174
  • بازدید سال : 44,230
  • بازدید کلی : 675,608