loading...
oliv
Akbar Balinparast بازدید : 247 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد!


دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!


دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند!


دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!


دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است!


دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد!


دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد!


دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند!

دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند!


دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است!


دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست!


دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود!


دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد!


دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند!


دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم!


دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent


دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد!


دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است!


دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم!


دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود!


دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد!


دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند!


دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست ، هیچکس تنها نیست

Akbar Balinparast بازدید : 161 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

به دوستم میگم دارم واسه چند روز میرم آبادان. میگه واسه کار داری میری؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه دماسنج خریدم دارم میرم تو دمای بالای 50 درجه تستش کنم

 

****************

 

رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سه راه آذری، دربست

 

****************


نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ "زوروِ " داره از دست گروهبان گارسیا در میره

 

****************


پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه

 

****************


کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم از شارژ خورشیدی استفاده می کنم

 

****************


با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم

 

****************


صدای خروپفش کشتمون ! تکونش دادم از خواب پریده، میگه سر صدام اذیتت می‌کنه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

 

****************


از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم، میگه باقی پولتو میخوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!

 

****************


داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم

 

****************


دختره "با کلی عشوه و ناز" میگه کلی پسر با تک تک نفس های من مردن !
پسره با اعتماد نفس میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستی نمیرن ازاون بوی بد دهنت

 

****************


تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلومو گرفته! میگم پولیه؟
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند

 

****************


از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه بفرستم واستون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم

 

****************


میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاپنه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم

 

****************


رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام !

 

****************


به دوستم میگم من عاشق این ماشین شاسی بلندام. میگه منظورت پرادو و رونیزو ایناست؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منظورم کامیونو تراکتورو ایناست!

 

****************


ماشینه تا شیشه جمع شده. یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش كشیدن. یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تصادف خستش كرده خوابیده

 

****************


ایستک خوردیم شیشه هاش رو کابینت گذاشته. دوستم شب اومده می گه ایستک خوردید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه خالی خریدیم ژست بگیریم که ایستک خوردیم !

 

****************


هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم. آمپولارو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

 

****************


روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

 

****************


دراز کشیده بودم لب استخر. دوستم میگه آفتاب می گیری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !

 

****************


رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم. مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همینجا میخورمش

 

****************


دارم کباب درست میکنم رو منقل و سیخای کبابو میگردونم. اومده خودشو لوس کرده با لحن بچه گونه میگه عشقم داری کباب درست میکنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم فوتبال دستی بازی میکنم

 

****************


جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم

 

****************


برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری. طرف میگه از کسی شکایت دارین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکلفیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

 

****************


مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگــــــــس ... ! میگه بکشمش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

 

****************


رفتم گیلاس بخرم. یارو میگه بریزم تو پلاستیک؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همینجوری دونه ایی بده بندازم دور گوشم خوشگل شم !!!

 

****************


به دوستم میگم دیشب تو کرمان یه پسره بنزین ریخته سرش خودشو تو خیابون آتیش زده. میگه سوخت؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه جون گرفت رفت مرحله بعد !

 

****************


دارم فیلم میبینم. زنه توش بیکینی پوشیده. مامانم اومده میگه کانال خارجیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ کانال ایرانیه اما این یه فیلم رو قبل از سانسور دارن پخش می کنن تا حواس بیننده ها رو تست کنند!

 

****************


رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همین‌جوری میبری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه شورت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه

 

Akbar Balinparast بازدید : 153 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر!!
میگم پـَـ نه پـَـ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست!!

 

************************


به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از فیلترینگ میخوای
پـَـ نه پـَـ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام منتظرن


************************


بچه داییم به دنیا اومده .. همه خوشحال و اینا .. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخواین براش اسم بذارین؟
پـَـ نه پـَـ میخوایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه:... نیو فولدر!!!

 

************************


دارم با تلفن حرف میزنم. بابام میگه دوست دخترت بود؟
پـَـ نه پـَـ ژاک شیراک بود درمورد مناغشات اخیر خاور میانه نظرمو میخواست!!!!

 

************************


پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه ایشون داره میرقصه؟
گفتم: پـَـ نه پـَـ شربت خاکشیر خورده می خواد ته نشین نشه

 

************************


تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟
پـَـ نه پـَـ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم!!!!

 

************************

 

یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین دوستم میگه :معتاده؟
میگم پـَـ نه پـَـ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه!!!

 

************************


تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم ، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟
پـَـ نه پـَـ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم شماعی زاده گوش بدیم!!

 

************************


نصفه شب یکی از بالا درمون پرید تو حیاط داداشم گفت علی دزده؟
پـَـ نه پـَـ "زوروِ " داره از دست گروهبان گارسیادر میره!!!!!

 

************************


اهنگ اندی تو ماشین گذاشتیم دوستم میگه اندیه ؟
پـَـ نه پـَـ داریوشه، داره خودشه لوس میکنه بخندیم!!!!

 

************************


با کلی عشق و علاقه به یه بنده خدا گفتم I love you
میگه با منی منم گفتم پـَـ نه پـَـ با پي ام سي ام

 

************************


میگم آقا شهید همّت کجاس؟
میگه بزرگراه شهید همّت؟
میگم پـَـ نه پـَـ می‌خواستم خودشو پیدا کنم یه خانواده‌ای رو از نگرانی در بیارم!!!

 

************************


تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم:پـَـ نه پـَـ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !!!

 

************************


دارم فیلم گریه دار میبینم , گریه میکردم , مامانم اومده می گه فیلمش گریه داره ؟
پـَـ نه پـَـ خنده داره من دارم گریه می کنم کارگردانشو ضایع کنم !

 

************************

 

جلو در دستشویی، طرف اومده میگه ع ع ع ببخشید شما توی صف هستین؟ پــــــــــــ نــــــــــه سوسکیم اومدیم نهــــــــار.... :

 

************************


رفتم استخر داشتم غرق ميشدم غریق نجات میله رو برداشته اومده لب استخر با لبخند میگه میخاي کمکت کنم؟پـَـ نه پـَـ با اون میله استريپتیز کن ببینم بلدي

 

************************


حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟
می گه حمومی ؟
می گم پـَـ نه پـَـ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوید

 

************************


بهش میگم: زود باش دمپاییتو بده تا سوسکه نرفته... میگه:مگه میخوای بکشیش؟...پـَـ نه پـَـ میخوام بدم سوسکه پاش کنه !!!

 

************************

 

تصادف کردیم، زنگ زدیم افسر اومده میگه : تصادف شده؟
میگم : نه پـــــَ ... داریم هشدار برای کبرا 11 رو فیلم برداری میکنیم!!!

 

************************

 

یارو سگ های منو دیده، میگه غذا میخورن؟ پـَـ نه پـَـ فتوسنتز میکنن

 

************************


رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم
می گه واسه پا میخواین؟؟
پـَـ نه پـَـ
میخوام در جهت از بین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم

 

************************

 

سر جلسه امتحان به کناریم میگم داداش برسونیا
میگه تقلب؟
گفتم پـَـ نه پـَـ مواد ، یه وقت خمار نشم

 

************************

 

فاميلمون اومده آکواريومم رو ديده ميگه غذاي مخصوص بهشون ميدي؟
پـَـ نه پـَـ پول تو جيبي ميدم بهشون خودشون ميرن واسه خودشون غذا ميخرن

 

************************


زنگ زدیم اتش نشانی،میگه جایی اتیش گرفته؟پـَـ نه پـَـ زنگ زدیم ببینیم امشب خونه این بیایم مهمونی

 

************************

 

از راننده اتوبوس میپرسم چقدر شد؟میگه 225 بهش 300 تومن دادم,میگه یه نفری؟گفتمپـَـ نه پـَـ کل اتوبوس مهمونه من!

 

************************


یارو اومد تعمیرگاه گفت: برای لپ تاپم رَم میخوام ... گفتم: داریم .... گفتش :مطمئنی برای لپ تاپه ؟ .... گفتم : پـَـ نه پـَـ ... برای PC ـه میخوام بُکُنم تو پاچـــت ...

 

************************


تو رستوران، پیشخدمتو صدا کردم میگم آقا توی سوپ من مگس افتاده! میگه مرده؟ میگم پـَـ نه پـَـ هنوز زندست، داره شنا میکنه، صدات کردم بیایی نجاتش بدی!!!

 

************************

 

یارو دو ساعت داره خودپردازو انگولک میکنه تازه برگشته میگه شمام کار دارین ؟ پـَـ نه پـَـ وایستادیم اینجا بنیه و پشتکارِ شما رو سرلوحه زندگیمون قرار بدیم

 

************************


سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!

 

************************


رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر. میگه شمام دستشویی داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!

 

************************


رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم

 

************************

 

با دوستم رفته بودیم استخر غریق نجات اومده میگه میخوایین شنا كنین؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم تو آب حل بشیم به عنوان املاح معدنی مردم استفاده كنن

 

************************


سوسکه را کشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون. مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخو ابه

 

************************


رفتم واسه ثبت نام رانندگی زَنه میگه واسه آموزش اومدین ؟؟!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پول میدم که منو سوار ماشینتون کُنین بشینم رو پای راننده غان غان کُنم

 

************************


سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده. میگم عبور دوچرخه ممنوع. میگه این دوچرخه است؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانکه. میگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازی را نمیدونی؟

Akbar Balinparast بازدید : 141 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

زنگ زدیم 110 میگم آقا اینجا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید، یارو میپرسه میخوایید ازش شکایت کنید؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یجایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب

 

بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره ... میگه اِ اِ اِ همین یه نخه ؟

پَ نه پَ این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن !

 

دوستم میگه امروز چندمه ؟

میگم یکم

میگه یکم مرداد ؟

پَ نه پَ امروز یکمه فروردینه ... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده

 

مانتوش ۱۵ سانت بالای باسن ، آرايششم که شبيه جن و پری شده ... حالا بماند که موهاش قرمزه !

ميگه به نظرت برم بيرون گشت ارشادم بهم گير ميده ؟!

پَ نه پَ ميبرنت صدا و سيما تو برنامه‌ی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی

 

به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو ... میگه روشنش کنم ؟

پَ نه پَ تو بزن دو ... من هُل میدم روشن شه ....


دارم به خواهر زادم دیکته میگم ... رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟!

پَ نه پَ بقیشو رو فرش بنویس !


تو پارک داشتیم بریک دنس می کردیم یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه دارید میرقصید؟گفتم:پـَـَـ نــه پـَـَـــ شربت خاکشیر خوردیم می خوایم ته نشین نشه...

 

به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم..

 

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟ میگم : پ نه پ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم

 

میرم نونوایی میگم حاجی بش دانا بربری خاشخاشلری ور. میگه سن ترک سن؟ میگم پ ن پ لرم آپگرید شدم


به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه



هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم ...
آمپولارو دادم به پرستاره ...میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم


نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس راننده میگه:می خوای سوار شی؟میگم پَـــ نَ پَـــ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم
خوردم زمین اومده میگه زمین خوردی؟میگم پَـــ نَ پَــــ دارم تمارض میکنم واسه تیممون پنالتی بگیرم



همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره



شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه...میپرسه عوضشون کنم؟؟
پـه نــه پـَـَــه
فوتشون کن تا صد سال زنده باشی

 

بهش میگم با من ازدواج میکنی؟میگه بهم داری پیشنهاد میدی؟ پَـــ نَ پَـــ می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان

 

به دوستم میگم دارم میرم عينك بگیرم. میگه دودی دیگه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ سوخاری


زنگ زدم اورژانس میگم تصادف شده ... یارو میپرسه کسی هم صدمه دیده؟
پَـــ نَ پَـــ فقط زنگ زدم بگم همه سالمند که از نگرانی درتون بیارم !


دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ،


اومدیم خونه به خواهرم میگم چراغو بزن...میگه یعنی روشن کنم پ ن پ دعواش کن



دستشویی داشتم, رفتم دیدم دوستم تو دستشوییه..... در زدم, میگه چیه دستشویی داری؟ میگم پَ ن پَ اومدم واست سند بذارم بیارمت بیرون

 

یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه : حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟ میگن : پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی !!!

 

معلمم اومده خونمون تمبکمو دیده میگه تمبکه؟ میگم پَـــ نَ پَـــ ساکسیفونه روش پوست کشیدم .میگه منظورم اینه که میزنی؟ میگم پَـــ نَ پَــــ اون زورش زیاد تره اون منو میزنه میگه بیخیال درسو شروع کنیم؟ میگم پَــ نَ پَـــ من تنبک میزنم شمام برقص با هم پول در بیاریم. بعدش بابام اومده میگه اِ حاااامد ایشون معلمتونه؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ ایشون دوست دخترمه به خاطره گرونی پول نداره ریشاشو بزنه

 

دوستم زنگ زده میگه چکار میکنی ؟ میگم ماشینمو آوردم تعمیرگاه . میگه مگه خرابه ؟ پَــــ نَ پـَــــ آوردمش تعمیرگاه عیادت دوستای مریضش
·


رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟
پَ نه پَ زدم که کسی جلو در پارک نکنه ... !



نصف شبی اینترنتم قطع شد ... زنگ زدم پشتیبانی
میگم سلام، پشتیبانی شاتل ؟
پَ نه پَ پشتیبانی نیروهای مسلحه ، آدرس بده برات نیروی کمکی بفرستم ...



شب جمعه داشتم خرما خیرات میکردم ... یاروخورده میگه فاتحه بخونم؟
پَ نه پَ الهه ناز بخون



رفتم چشم پزشک
میگه واسه سرخی چشمتون اومدین ؟
پـَـــ نَ پـَــــ سرخیش عادیه وسطش سیاه شده

 

مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

 

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم ...
مربيه ميگه بچه رو ميبريدش؟
پَ نه پَ همينجا ميخورمش

 

روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه... اومده میگه... روزنامه میخونی؟
پَ نه پَ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم

Akbar Balinparast بازدید : 172 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

همسر: چکار میکنی بعد اینکه من بمیرم؟ میری زن دیگه میگیری؟

شوهر: قطعا نه!

همسر: چرا که نه؟ دوست نداری دوباره متاهل بشی؟

شوهر: خوب معلومه که میخوام

همسر: خوب چرا پس نمیخوای دوباره ازدواج کنی؟

شوهر: باشه باشه دوباره ازدواج میکنم

همسر: ازدواج میکنی واقعا؟

شوهر: ......!؟

همسر: یعنی تو همین خونمون باهاش زندگی میکنی؟

شوهر: البته خوب اینجا خونه خوب و بزرگیه

همسر: باهاش روی تختمون هم میخوابی؟

شوهر: مگه جای دیگه هم میتونیم بخوابیم؟

همسر: بهش اجازه هم میدی ماشینم رو برونه؟

شوهر: احتمال زیاد، خوب ماشین نو هست دیگه

همسر: عکسهای من رو هم با عکسهاش عوض میکنی؟

شوهر: اگر جای مناسبی باشه چرا که نه؟

همسر: جواهراتم رو هم بهش میدی؟

شوهر: مطمئنم که اون جواهرات مخصوص خودش رو طلب میکنه

همسر: یعنی کفشم رو هم میپوشه؟

شوهر: نه سایزش 38 هست

همسر: [سکوت]

شوهر: [گند زدم!]

Akbar Balinparast بازدید : 206 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی ندارد.

1. همیشه سر خود را با تیغ بتراشید. طبق قانون بقای ماده، اگر مویی درنیاید، چیزی هم برای ریختن نخواهد بود. با این تمهید دیگر کچل نمی‌شوید؛ فقط تمام عمر بی‌مو خواهید بود.

 

2. یکی از دلایل ریزش مو، تغذیه نامناسب است. با توجه به ارزانی بی‌دلیل ارزاق، حتما در وعده‌های اصلی یا میان‌وعده‌های خود، از موادغذایی مقوی مانند مغز ران، چنجه، شاه میگو، لابستر، شنیسل پری دریایی و... استفاده کنید. اگر مانع ریزش موی سرتان نشوند، باعث خیلی چیزهای دیگر خواهند شد.

 

3. اگر موهای حساسی دارید، برایشان موسیقی ملایم پخش کنید. تحقیقات نشان داده موهایی که روزی دو تا سه ساعت در معرض موسیقی قرار می‌گیرند، حساسیتشان برطرف می‌شود؛ یعنی کلا بی‌حس می‌شوند. برای اینکه موهایتان جان سگ پیدا کنند و دیگر با انبر هم نشود آنها را کند، برایشان روزی دو ساعت این آهنگ را پخش کنید: همه چی آرومه/ من چه‌قدر خوشحالم!

 

4. بدون کلاه‌خود برنامه‌های شاد و مفرح تلویزیون را تماشا نکنید. تحقیقات یک کارشناس چینی که دیپلم ردی دارد نشان داده هفتاد درصد کسانی که تلویزیون می‌بینند، ناخودآگاه نیمی از موی سرشان را می‌کنند.

 

5. سر جای پارک، گیس و گیس‌کشی نکنید. همیشه مطمئن باشید بعد از یک ساعت جای پارک پیدا می‌شود؛ ولی موهایتان را که لای انگشت همشهری محترم باقی‌ مانده با هیچ چسبی نمی‌توانید دوباره سرجایش بچسبانید.

 

6. اگر پیک‌موتوری هستید، از گذاشتن کلاه ایمنی خودداری کنید. آدم مخش روی آسفالت بپاشد، بهتر است تا کچل بشود. بررسی‌های یک دانشمند کچل روس نشان داده امکان کچل‌شدن کله‌ای که روی جدول پاشیده حوالی صفر است.

 

7. سرخ‌پوست کچل تاکنون گزارش نشده است. هر چه سریع‌تر رنگ پوستتان را عوض کنید. البته مطالعات یک انستیتوی کچل درمانی در گوانگجو ثابت کرده با سیلی صورت را سرخ نگه داشتن باعث مودارشدن نمی‌شود.

 

8. خواننده شوید. تا امروز به جز یک مثال نقض، خواننده کچلی دیده نشده؛ اما شنونده کچل تا دلتان بخواهد دیده شده است.

 

9. سرمربی شوید. فوتبال معجزاتی دارد که آدم انگشت به دهان می‌ماند. مشاهده شده طرف در دوران بازیکن‌بودن مو نداشته؛ ولی تا شده سرمربی، یک‌دفعه گیس گلابتون شده است.

 

10. از مالیدن قیر داغ روی پوست سرتان با بیل غیربهداشتی جدا خودداری کنید. چی؟ کدام آدم عاقلی با بیل غیربهداشتی این کار را می‌کند؟ یعنی می‌فرمایید آدم‌های نادان اگر کچل بشوند، اشکالی ندارد؟ آیا می‌دانید آدم نادان کچلی که بیل غیربهداشتی هم دستش باشد، چه‌قدر می‌تواند امنیت جامعه را به خطر بیندازد؟ این را وقتی می‌فهمید که در آرامش مشغول برنزه‌کردن باشید، یک‌دفعه چشم باز کنید و ببینید یک آدم نادان کچل بیل به دست بالای سرتان ایستاده! پس توصیه‌های ایمنی را جدی بگیرید.

Akbar Balinparast بازدید : 129 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده ، دیگه گلوله نداره !

آخرین کلمات یک ملوان : من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم !

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو ؟!

آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم ؟!

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا ، باز تیغهء گیوتین گیر کرد !

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم ، سمی نیست !

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله ، سیل داره به طرفمون میاد !

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه ؟

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود !

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی !

آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه !

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام !!!

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو ؟!

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره !

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم !

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم !

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام ، همه اش سه نفرند !

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه ، قاتل شما هستید !

آخرین کلمات یک کامپیوتری : هارددیسک پاک شده است !

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری !

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره !

آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه !

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار ! چراغ قرمزه !

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم !

Akbar Balinparast بازدید : 181 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلی‌ت می‌جنگه
طبیعیه، قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

اگر که مثل فیله
و یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور، اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

یکی می‌گه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی می‌گه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

دماغ نگو جواهر
سوژه‌ی شعر شاعر
طویل فی‌المظاهر
پدیده‌ی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

با اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی می‌شه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت می‌گه عمل کن
قصیده رو غزل کن
می‌شی له و لورده
دماغ عمل نکرده

 

*****************شعر طنز*****************

 

چه‌قد دماغ دماغ شد
قافیه‌مون چلاق شد
هی، یکی- چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده

Akbar Balinparast بازدید : 146 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

یه غضنفر میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن... ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!

 

...................................................................

 

یه غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من!

 

...................................................................

 

به غضنفر می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم !!

 

...................................................................

 

غضنفر باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه.

 

...................................................................

 

به غضنفر میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!

 

...................................................................

 

غضنفر آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در .

 

...................................................................

 

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

 

...................................................................


غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

 

...................................................................

 

غضنفر رفته بود زیارت امام رضا. بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی. نیگاه کرد، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر!

 

...................................................................

 

غضنفر داشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله.

 

...................................................................

 

یه غضنفر میاد تهران یه دونه پرشیا صفر می بینه میزنه شیشه هاشو خورد می کنه صاحبش می گه چرا این کارو کردی؟ مگه مرض داری؟ غضنفر می گه اه مال تو بود؟ فکر کردم مال شوکته.

 

...................................................................

 

غضنفر می ره هیئت راش نمی دن خودش می ره هیئت می زنه هیچکس رو راه نمی ده.

 

...................................................................

 

یک بار یک غضنفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. غضنفر میگه خوش به حالتون ما نداریم!

 

...................................................................

 

غضنفر باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه.

 

...................................................................

 

غضنفر رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه می گه: اگه مردین یه فاز یه فازبیاین جلو.

 

...................................................................

 

غضنفر می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده. میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.

 

...................................................................

 

غضنفر واسه رفیقاش خالی می بنده می گه: من هر دو هفته یک بار می رم ژاپن. رفیقاش می گن اگه راست می گی اسم یکی از خیابوناش رو بگو؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه بعد می گه: آهان خیابون شهید بروسلی.

 

...................................................................

 

غضنفر میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است... میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!

 

...................................................................

 

غضنفر پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار.

 

...................................................................

 

به غضنفر می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون. من تازه غذا خوردم نوشجان!!!

 

...................................................................

 

غضنفر کدو تنبل میخره میذاردش کلاس تقویتی .

 

...................................................................

 

غضنفر سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.

 

...................................................................

 

غضنفر میره استادیوم، جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالای سرش رو با تعجب نگاه می کرده! بهش میگن: چرا فوتبال نگاه نمیکنی؟ میگه: دنبال کلمه زنده میگردم.

 

...................................................................

 

غضنفر می خواسته خودکشی کنه می ره تو گلدون می گه به من آب ندین.

 

...................................................................

 

غضنفر عاشق می شه روی در خونشون تابلو می زنه بزودی در این مکان عروسی برگزار می شود.

 

...................................................................

 

غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.

 

...................................................................

 

غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی. راننده میگه من که چیزی نگفتم. غضنفر می گه بعدا که می گی.

 

...................................................................

 

به غضنفر میگن این خیابون کجا میره ؟ میگه من 40 ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره.

 

...................................................................

 

غضنفر سکه میندازه صندوق صدقات سوارش می شه.

 

...................................................................

 

غضنفر می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه تکون بخوری با لگد می زنم توکمرت.

 

...................................................................

 

غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه.

 

...................................................................

 

به غضنفر میگن: از مسافرت چی آوردی؟ غضنفر میگه: تشریف.

 

...................................................................

 

غضنفر به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر می گه: آره. تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما.

 

...................................................................


غضنفر خواب میبینه داره بازی میکنه باباش رو میکُشه میره مرحله بعد. از خواب بلند میشه میبینه باباش جلوش نشسته میگه اه سیو نکردم

Akbar Balinparast بازدید : 175 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم

گفتم کجا روی تو؟گفت والله خود ندانم

گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی

گفتم چه گونه ای تو گفتا در بند بیخیالی

گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری

گفتا که میسرایم شعر سپیدباری

گفتم زدولت عشق ؟گفتا که کودتا شد

گفتم رقیب پس چی؟گفتا که کله پا شد

گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟

گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم بگو زخالش؟آن خال آتش افروز

گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز

گفتم بگو زمویش گفتا که مش نموده

گفتم بگو زیارش گفتا ولش نموده

گفتم چرا؟چگونه؟عاقل شدست مجنون؟

گفتا شدید گشته معتاد گرد افیون

گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟

گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم بگو زساقی حالا شدست چه کاره؟

گفتا شدست منشی در دفتر اداره

گفتم بگو ز زاهد آن راهنمای منزل

گفتا به من که بردار دستت را از سر دل

گفتم زساربان گو با کاروان غمها

گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم بگو زمحمل یا از کجاوه یادی

گفتا پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم که قاصدک کو؟آن باد صبح شرقی ؟

گفتا که جای خود را دادست به فکس برقی

گفتم بیا زهدهد جوییم راه چاره

گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره

گفتم سلام مارا باد صبا کجا برد؟

گفتا به پست داده آورد یا نیاورد؟

گفتم بگو زمشک آهوی دشت زنگی

گفتا که ادکلن شد درشیشه های رنگی

گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی

گفتا آنچه بودست گشته چلو کبابی

گفتم شراب نابی تو دست و پا نداری؟

گفتا به جایش دارم وافور با نگاری

گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها

گفتا که حبس بودم از ته زدند آن را

گفتم شما وزندان؟حافظ مارو گرفتی؟

گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتی...!

Akbar Balinparast بازدید : 140 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر

وختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه

Akbar Balinparast بازدید : 128 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

1- شش سال اوّل زندگی

• گریه نکن
• شیطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پی‌ پی نکن
• مامانت رو اذیّت نکن
• روی دیوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پریز برق نکن
• دمپایی بابا رو پات نکن
• به خورشید نگاه نکن
• شب ها تو جات جیش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• با اون پسر بی ‌تربیته بازی نکن
• اسباب‌ بازی‌ ها رو تو دهنت نکن
• زیر دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن

 

2- دوره دبستان

• موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
• پات رو تو جامیزی نکن
• ورق های دفترت رو پاره نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دختر های مدرسه بغلی نگاه نکن
• تخته پاک ‌کن رو خیس نکن
• حیاط مدرسه رو کثیف نکن
• با دختر های شمسی خانوم آمپول بازی نکن
• دست تو کیف بغل دستیت نکن
• تخته ‌سیاه رو خط‌ خطی نکن
• گچ رو پرت نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
• تو کلاس پچ ‌پچ نکن
• ATARI بازی نکن

 

3- دوره راهنمایی

• ترقّه بازی نکن
• SEGA بازی نکن
• جا های بد بد فیلم ها رو نگاه نکن
• موقع برگشتن از مدرسه دیر نکن
• تو کوچه فوتبال بازی نکن
• دست تو جیبت نکن
• با مامانت کل ‌کل نکن
• تو کلاس صحبت نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی میز بابات کتاب هات رو ولو نکن
• عکس لختی تماشا نکن
• با بچّه ‌های بی ‌ادب رفت و آمد نکن
• جرّ و بحث نکن

 

4- دوره دبیرستان

• با کامپیوتر بازی نکن
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصر ها دیر نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّم تون رو مسخره نکن
• تو خیابون دنبال دختر ها نکن
• مردم‌ آزاری نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• فیلم سوپر نگاه نکن
• وقتت رو با مجله تلف نکن
• چشم ‌چرونی نکن

 

5- دوره دانشگاه

• رشته ‌ای رو که دوست داری انتخاب نکن
• ?? ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غیبت نکن
• با دختر شمسی‌ خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خیابون‌ ها رو متر نکن
• تو سیاست دخالت نکن
• با دختر های مردم هر کاری دلت خواست نکن
• شب برای شام دیر نکن
• با مأمور پلیس کل ‌کل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبایلت رو Reject نکن
• حذف پزشکی نکن
• آستین کوتاه تنت نکن
• همه رو دو دره نکن

 

6- دوره سربازی

• مو هات رو بلند نکن
• روت رو زیاد نکن
• از اوامر سرپیچی نکن
• فرار نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• غیبت نکن
• به آینده فکر نکن
• درگیری ایجاد نکن
• به فرمانده بی ‌احترامی نکن
• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن
• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن
• اعتراض نکن
• با دختر شمسی خانوم نامه ‌نگاری نکن
• از تلف شدن وقتت ناله نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن

 

7- دوره شوهر بودن

• با زنت شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
• به زنت خیانت نکن
• با دوستانت الواتی نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زن های دیگه نگاه نکن
• موبایلت رو قایم نکن
• از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن
• ریسک نکن
• بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن

 

8- دوره پدر بودن

• بچّه رو تنبیه نکن
• به بچّه بی ‌توجّهی نکن
• بچّه‌ ت رو با بچّه‌ های دیگه مقایسه نکن
• به بچّه توهین نکن
• بچّه رو از بازی منع نکن
• بچّه‌ ت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن
• با بچّه کل‌ کل نکن
• بچّه رو محدود نکن
• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن
• به مادر بچّه بی ‌توجّهی نکن
• بچّه رو به هیچ چیز مجبور نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلال‌ زاده بودن بچّه شک نکن
• از خواست های بچّه چشم‌ پوشی نکن

 

9- دوره پیری

• برای بچّه‌ هات مزاحمت ایجاد نکن
• نوه‌ هات رو لوس نکن
• با پیرزن ‌های دیگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• پولت رو خرج نکن
• هوس جوونی نکن
• غیر از آخرتت به هیچ چیز فکر نکن
• با زنت بی ‌وفایی نکن
• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن
• تو وصیتنامه ، هیچکس رو فراموش نکن
• از گذشته ناله نکن
• به هر کی رسیدی ، نصیحت نکن
• به آینده فکر نکن

 

10- دوره پس از مرگ !

• حالا دیگه دوره نکن تموم شد ! حالا هر غلطی دلت می ‌خواد بکن ....
• ...... بکن
• ....... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ...... بکن
• ...... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن

Akbar Balinparast بازدید : 120 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

. دائما به شوهرتان بگویید :

ولی خودمونیم ها ، تو بیریخت ترین خواستگارم بودی !

 

. غذای شور و سوخته جلوی شوهرتان بگذارید و قبل از اینکه به غذا لب بزند بگویید :
اینقدر بدم میاد از مردایی که از غذای زنشون ایراد می گیرن !

 

. هروقت شوهرتان برای شما دسته گل خرید ، بگویید :

اِ ، باغچه همسایه چه گلهای قشنگی داره ! چرا کندیشون ؟!

 

. هر وقت شوهرتان برای شما حرفای عشقولانه زد ،

به طرز فجیعی از ته حلق بگویید :

هوووووووووووووووووق !

 

. هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ،

به او محل نگذارید و بروید توی اتاقتان روزنامه بخوانید !

 

.هر وقت دیدید شوهرتان مشغول تماشای مسابقه فوتبال می باشد ،

به بهانه تماشای عمو پورنگ ، سریع کانال را عوض نمایید !

 

.دائماً در حضور شوهرتان ،

از عرضه و توانایی های مردان دیگر تعریف کنید !

 

.برای تولد شوهرتان ، مسواک وخمیر دندان کادو بگیرید و بگویید

که عزیزم امیدوارم صد سال زنده باشی

و دیگه هیچوقت دهنت بوی گند نده !

 

.اگه شوهرتان با کلی قرض و قوله و وام گرفتن ،

برای کادوی تولدتان یک عدد پژو 206 آلبالویی خرید ،

با دلخوری بگویید :

اگه با خواستگار قبلیم ازدواج می کردم

حتما برام یه ماکسیما می خرید !

 

.هر وقت دیدید که شوهرتان با خیال راحت خوابیده است ،

برای ضد حال زدن به او بگویید :

عزیزم میدونی اگه الان مهریم رو مطالبه کنم

باید بری گوشه زندان بخوابی ؟!

 

.هر 5 دقیقه یکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنید و بگویید :

عزیزم فقط می خواستم مطمئن بشم که تلفنت

مشغول نیست و حواست جمع کارته !

 

.هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگویید :

عزیزم ، انگار همین چند سال پیش بود که در یک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !

 

.از همسرتان معنای عشق را بپرسید

و بعد از اینکه 2 ساعت عشق را تفسیر کرد

و برایتان داستان های عشقی تعریف کرد ، به او بگویید :

ابله ! عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

 

.هر وقت ، شوهرتان رازی را برایتان گفت

و از شما خواست که پیش خودتان بماند و به کسی نگویید ،

سعی کنید ، کسی از دوستان ، فامیل و همسایه ها نماند

که این راز به گوشش نرسد !

 

و هر وقت به دلیل عمل به توصیه های بالا ،

شوهرتان تصمیم به طلاق دادن شما گرفت ،

با توجه به قحطی شوهر در جامعه ، با چشمانی پر از اشک به او بگویید :

منو ببخش عزیزم.

و بعد از اینکه کاملا خر شد ،

عمل به توصیه های بالا را از نو تکرار نمایید !!!

Akbar Balinparast بازدید : 151 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

فروردین : یا روز میمیرند یا شب.

اردیبهشت : نه تنها قادر به پرداخت اجاره خانه خود نمی شوند بلکه از صاحبخانه خود پول دستی هم می گیرند.

خرداد : کارت تلفن تغلبی نصیبشان میشود.

تیر : به دلیل سوراخ بودن جیبشان ۲۴۰ تومان از دست میدهند.

مرداد : دچار یک خود درگیری عجیب می شوند.

شهریور : کلید های خانه را گم می کنند.

مهر : به یک مسافرت خارجی می روند البته در خواب.

آبان : چک هایشان برگشت می خورد البته در بیداری.

آذر : لامپ تصویر تلویزیونشان می سوزد.

دی : در حالی که سوار اتوبوس هستند یکی از هم کلاسیهای خود را سوار بر ماکسیما می بینند.

بهمن : همه دنیا روز تولدش را فراموش می کنند.

اسفند : جوهر خودکارشان بر پیراهنشان پس میدهد تا بیش تر از همیشه تابلو شوند

Akbar Balinparast بازدید : 141 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...

 

وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

 

از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.

 

به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

 

وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

 

همیشه آب را با بطری سر بکشید.

 

وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

 

وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

 

همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

 

خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

 

وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

 

او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست .

 

این مطلب فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد،لطفا این روشها را به کار نبرید و یا سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..

 

Akbar Balinparast بازدید : 149 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

عصر شكار: 20 كيلو گوشت دايناسور، 40 كيلو گوشت اژدها.

نتيجه: دايناسورها منقرض شدند

 

عصر كشاورزي: 24 دست تبر سنگي، 24 دست تيغه و داس جنگي.

نتيجه: افزايش قتل به دليل دم دست بودن داس برای خانوم ها

 

عصر فلز: 70 ورقه مسي، 50 تا خنجر مفرغي و سرگرز آهني.

نتيجه: افزايش شکستگی سر مردان به دليل تماس با گرز آهنی

 

عصر بخار: 30 هزارتومان و بخار کردن آب حوض خانه عروس خانوم

نتيجه: کمبود آب و جيره بندی شدن آب

 

عصر صنعت: 1 ميليون پول، 14 سكه طلا، يك اتومبيل و هرچی که با ص شروع ميشد

نتيجه: بنا به درخواست آقايان توليد ژيان آغاز شد

 

عصر كامپيوتر: هم وزن عروس خانم سكه طلا!!!

نتيجه: هرچی عروس خانوم مانکن تر باشد بهتر است

 

نتيجه گيری کلی: بابا بگو نميخوايم زن بهت بديم ديگه... اين کارها يعنی چی؟؟

عامل اصلی انقراض دايناسور ها==> عروس ها

عامل اصلی کشته شدن مردها==> عروس ها

عامل اصلی ناقص شدن مردها==> عروس ها

عامل اصلی کمبود آب در تابستان ها==> عروس ها

عامل اصلی افزايش ماشين های فرسوده در سطح شهر==> عروس ها

عامل اصلی افزايش چاقی و افزايش بيماری ها==> عروس ها

لازم به ذکر است که تمام موارد بالايي کاملا جنبه شوخی داشته است . با آرزوی خوشبختی تمام زوج های جوان

Akbar Balinparast بازدید : 167 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

«پسر برتر از دخترآمد پديد» پسر جمله را گفت و چيزي نديد

نگو دخترك با يكي دسته بيل سر آن پسر را شكسته جميل

بگفتا:«جوابت نباشد جز اين نگويي دگر جمله اي اين چنين

وگرنه سر و كار تو با من است كه دختر جماعت به اين دشمن است.»

پسر اندكي هوشياري بيافت سرش چون انار رسيده شكافت

پسر گفتش:«ای دختر محترم كه گفته كه من از شما بهترم؟!!!

كه دختر جماعت به كل برتر است ز جن تا پري از همه سر تر است

پسر سخت بيجا كند، مرگ بيد كه برتر ز دختر بيايد پديد!»

پس آن ضربه خيلي نشد نابه جا كه يك مغز معيوب شد جابه جا
بعد از رفتن اون دختر پسره اشعار زیر را سرود:
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم از زن و غر زدن روز و شبش آزادم

نه کسی منتظرم هست که شب برگردم نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب نرود از سر ذلت به هوا فریادم

"هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست" نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش! مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: "من از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟"

Akbar Balinparast بازدید : 210 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!

به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!

بهآنانکه با امـــــر "روحی فداک"!
نشینند وسبـــــــــــــزی نمایندپاک!

به آنانکه از بیـــــــخ وبن زی ذیند!
شب وروز با امــــــر زن میزیند!

به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند!
ز اخلاق نیکـــــــــوش دممی زنند!

به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند!
که در ظـــرف شستن بهتاب وتبند!

به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند!
یلان عوضکــــــــــــردن پوشکند!

به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال
نیایددر از جیبشان یک ریــــــــال!

به آنانکه با ذوق وشــــــــــوقتمـام
به مادر زن خود بگویند: مـــام (!)

به آنانکه دارند بــــاافتخـــــــــــــار
نشان ایزو...نه!"زی ذی نه هزار"!

به آنانکهدامـــــــن رفــو می کنند!
ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند!

بهآنانکه درگیــــر ســــوزن نخند!
گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!

بهآن قرمــــــــه سبزی پزان قدر!
به آن مادران به ظاهــــــــــرپدر(!)

الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل!
به آن اشک چشمان "ممّدسبیل"(!)

به تنهای مردان که از لنگـــه کفش
چو جیــــــــغ عیالاتشان شدبنفش!

:که مارا بر این عهـــد کن استوار!
از این زن ذلیلی مکنبرکنـــــــار!

به زی ذی جماعت نما لطف خاص!
نفرما از این یوغمــــــارا خلاص

 

Akbar Balinparast بازدید : 108 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است.

 

* ازدواح مفرح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.

 

* ازدواج موجه: چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند.

 

* ازدواج متمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد.

 

* ازدواج مثلث: مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید.

 

* ازدواج مربع: مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد.

 

* ازدواج ملون: مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست.

 

* ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد.

 

* ازدواج میسر: مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد.

 

* ازدواج مشبک: مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد.

 

* ازدواج مکرر: مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش از فلان جایش در برود

Akbar Balinparast بازدید : 181 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)


هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

Akbar Balinparast بازدید : 149 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به دخترخانم های محترم را ندارد.

1- مدل جنتلمن( از نوع woman): خدا را شکر بین این همه مدلهای عجیب و غریب یه عده از دخترا ( که واقعا معدودن) هم هستن که علاوه بر اینکه مد روز و تحصیل کرده هستند خودشونو گم نکردن و فارغ از سرگرمی های الکی تو زندگی دنبال پیشرفتن!

 

2- مدل نازنازی: این مدل کار و زندگیشون با دوستا بیرون رفتن و تلفن و چته و تا 50 سالگی تو اتاق عروسک نگه می دارن. فعالیتهاشونم شامل: خریدن هر چیز مد روز و به باد دادن پولای باباجون هست!!

 

3- مدل اجتماعی: این عده بیشتر شامل دخترای فمینیسته که عاشق شرکت تو فعالیت های اجتماعین. ولی وسط همون کارها هم تا یکم کار جدی بشه دادشون در میاد که بابا ما خانومیم این قدر کار سخت بهمون ندین!

 

-4مدل مرد ذلیل: این مدل که در حال انقراضن عاشق شوهر کردن و بشور بسابن! (به علت کمیاب بودن این مدل نتونستم اطلاعات بیشتری در موردشون پیدا کنم.

 

5- مدل مامانم اینا: این مدل دخترای محبوب مادراشونن و همه کاراشونو با نظر مادراشون انجام میدن. خیلیهاشونو میشه تو گروه خرخونا که پایین توضیح میدم هم پیدا کرد.

 

6- مدل ضد پسر: این مدل یه جورایی همه فکر و ذکرشون اینه که یه پسرو ضایع کنن و تا یک سال این اتفاق خجسته رو واسه دوست و آشنا تعریف کنن.....

 

7- مدل خرخون: این مدل تو زندگی فقط یه کار بلدن اونم درس خوندنه. تو بحرشونم که بری میبینی از خیاطی بگیر تا گواهینامه زیر دریایی رو گرفتن ولی پای عمل که برسن هیچی بلد نیستن.

 

8- مدل روشنفکر: این مدل خودشونو عقل کل میدونن و عشق شرکت تو کلاسهای مختلفن. از یوگا بگیر تا مدیتیشن و .......

Akbar Balinparast بازدید : 140 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی را ندارد.

اين يک بيماري مسري در پسران است. اگر برادر و يا دوست‌پسر و يا پسر شما اين بيماري را بگيرد يقين بدانيد که در عرض کمتر از يک هفته کل پسران محل را مبتلا ميکند. پس براي جلوگيري از اين بيماري اگر کسي را مشاهده کرديد که مبتلا است حتمآ او را قرنطينه کنيد.

 

علايم اين بيماري:

1- گذاشتن ريشهاي نخ قيطوني.

 

2- طرز نگاه کردن به صورت عجيب غريب.

 

3- تکرار جمله‌ي «هوش پسران بيش ازدختران است».

 

4- ايستادن زياد رو به روي آينه.

 

5- استفاده از جملاتي شبيه: «همين که گفتم»، «حرف من درسته»، «حرف مرد حرفه» و....

 

6- مخالفتهاي پي در پي.

 

7- پايين بردن شخصيت دختران براي تقويت روحيه.

 

8- خواندن اشعار پر محتوا از قبيل: «پسرا شيرن مثل شمشيرن». (دوپينگ)

 

9- روزي ۵۰ دفعه شنيدن «پسر پسر قند عسل» توسط مامان جون يا کاست ضبط شده توسط مامان جون.

 

10- خواندن کتابهايي از قبيل:

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا بريم؟

انرژي درماني

تقويت اراده در ۲۰ روز

من بهترينم

Akbar Balinparast بازدید : 131 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد پس لطفا به دل نگیرید.

۱_ هرروز صبحانه چای با نون و پنیر میخوری.

 

۲_ در روز حداقل ۵ بار از واژه‌های عزیزم / قربونت برم / اختیار دارین / شرمنده استفاده میکنی.

 

۳_ هر دومین جمله رو با ببین شروع میکنی.

 

۴_ اگر ساعت ۵ قرار داشته باشی ساعت ۶ از خونه بیرون میری.

 

۵_ بابا مامانت میخوان که دکتر مهندس شی.

 

۶_ مامانت حداقل دو بار در روز بهت میگه بچم قربونت بشم.

 

۷_ تا از یه مهمونی یا عروسی میای شروع میکنی به غیبت.

 

۸_ هروقت که به یک رستوران ایرانی میری موقع حساب به گارسون میگی قابلتون رو نداره.

 

۹_ کمد لباسات پر از لباسای ِ مشکیه.

 

۱۰_ توی توالت خونتون آفتابه دارین !

 

۱۱_ موقع حساب کردن طوری رفتار میکنی که انگار تو میخوای پول بدی اما همش تعارف شابدلعظیمیه.

 

۱۲_ هروقت منتظر مهمونت سر ساعت ۱ هستی ساعت ۳ ازش استقبال میکنی.

 

۱۳_ تو و مهمونای ایرانیت ۳۰دقیقه هم جلو در صحبت میکنید که البته فقط می خواستید خداحافظی کنید.

 

۱۴_ وقتی میری توالت به نظر میاد که اونجا خوابت برده.

 

۱۵_ مامانت می خواد دعوات کنه اما دلش نمیاد.

 

۱۶_ بابات میخواد که دخترش پیشش بمونه.

 

۱۷_ حداقل روزی یکبار برنج و گوشت میخوری.

 

۱۸_ سالاد رو بشقابی میخوری.

 

۱۹_ وقتی مهمون داری یه کاسه ی بزرگ میوه روی میزه.

 

۲۰_ لجبازی.

 

۲۱_ مامانت ۴تا مهمون داره اما واسه ۱۰ نفر غذا میپزه.

 

۲۲_ وقتی مهونی میری هی بهت میگن مگه روزه گرفتی؟ میوه بردار... شیرینی بخور.

 

۲۳_ خاله و داییت بهت میگن خاله/دایی.

 

۲۴_ پدر و مادرت بهت میگن بابا / مامان.

 

۲۵_ تو همه ی اتاقاتون یه فرش ایرانی پهن شده.

 

۲۶_ مامان بابات به سکول میگن اِسکول و به شرانک میگم شِرانک.

 

۲۷_ پلاک نقشه ی ایران گردنته.

 

۲۸_ آی‌دی‌هات ایرانین یا پرشین به یدک میکشن.

 

۲۹_ پسرها: مامانتینا اجازه نمیدن ابروهاتو برداری.

 

۳۰_ پسرها: مامانتینا نمیزارن گوشتو سوراخ کنی.

 

۳۱_ مردها: از زنت طلاق گرفتی اما همچنان اجازه نمیدی با مردهای دیگه ارتباط داشته باشه.

 

۳۲_ به مهمونات میگی خونه‌ی خودتونه.

 

۳۳_ چشمای بزرگ و خوشگلی داری.

 

۳۴_ مژه‌های بلندی داری.

 

۳۵_ مامانتینا نمیزارن بری سولاریوم چون پوست سفید و لطیفِ خودت قشنگ‌تره.

 

۳۶_ از طلا زیاد استفاده میکنی.

 

۳۷_ مردها: هیچکس حق نداره زنت رو اونجوری نگاه کنه.

 

۳۸_ بستنی مورد علاقه‌ت فالوده‌س.

 

۳۹_ مردها: تو خیلی خوب میتونی واسه خانوما افسانه تعریف کنی.

 

۴۰_ اگه مریض شی نمیری دکتر.

 

۴۱_ مامان بابات همیشه تعریف میکنن که ایران خیلی کشور خوبی بوده.

 

۴۲_ میگی تهرانی هستی حتی اگه نباشی.

 

۴۳_ حتی با کسایی که نمیشناسی موقع احوالپرسی روبوسی میکنی.

 

۴۴_ یا پرسپولیسی هستی یا استقلالی.

 

۴۵_ بچه هات نباید هیچ کمبودی داشته باش.

 

۴۶_ آرزو میکنی که کاش مک‌دونالد کله‌پاچه داشت.

 

۴۷_ مامانت سماور داره.

 

۴۸_ با خودت غذای ایرونی به مدرسه یا محل کار میبری.

 

۴۹_ موقع مهمونی خانوما با هم دعوا میکنن که کی ظرفارو بشوره در حالی که مردا دارن پاسور بازی میکنن یا منتظر چای هستن.

 

۵۰_ مامانتینا همش واست روضه میخونن که حلال و حروم چقدر مهمه.

 

۵۱_ مامان و بابات همیشه میگن ما جلو بابا مامانمون پامونو دراز نمیکردیم.

 

۵۲_ به دوستای بابات میگی عمو.

 

۵۳_ به دوستای مامانت میگی خاله.

 

۵۴_ تو خونتون تابلوهای مینیاتوری آویزونه.

 

۵۵_ پرچم ایران رو زدی به دیوار اتاقت.

 

۵۶_ به ایرانی بودنت افتخار میکنی.

 

۵۷_ هروقت آشنایی رو تو خیابون ببینی میگی به به پارسال دوست امسال آشنا.

 

۵۸_ پسر ها: یه دوست دختر کمته.

 

۵۹_ خانوم ها: حداقل ۳بار در سال موهاتو رنگ میکنی.

 

۶۰_ دخترا: از پسر های ایرونی بد میگی اما آخرشم فقط اونارو میخوای.

 

۶۱_ خانوما: از ۱٫۶۳ بلندتر نمیشی.

 

۶۲_ حداقل روزی ۵بار چای مینوشی.

 

۶۳_ از بچگی بهت میگفتن آتیش پاره یا وروجک.

 

۶۴_ هروقت داری یه چیز جالب تعریف میکنی هی صدات بلند تر میشه.

 

۶۵_ اونقدر بلند میخندی که صداتو تا دو کیلومتر اونورتر هم میشنون.

 

۶۶_ مامانتینا میرن سوپرمارکت تا نون بخرن اما با ۴کیسه‌ی خرید برمیگردن.

 

۶۷_ هنوز فیلمای فردین و فروزان و بهروز وثوقی نگاه میکنی.

 

۶۸_ همه‌ی مغازه‌ها و رستوران‌های ایرانی شهرتون رو میشناسی.

 

۶۹_ مامانتینا اصرار میکنن که تعمیرکار برق هم بشینه پای سفره‌ی غذا.

 

۷۰_ قصه‌های مورد علاقه‌ی بچگیت شنگول و منگول بوده یا خاله سوسکه.

 

۷۱_ هروقت آهنگ باباکرم میشنوی نمیتونی سرجات بشینی.

 

۷۲_ هروقت از مامانت میخوای که اینقدر بهت گیر نده چون بزرگ شدی میگه صد سالت هم بشه بازم بچمی.

 

۷۳_ پیاز داغ زیاد اضافه میکنی.

 

۷۴_ پسر ها: تو بچگی بهت میگفتن شومبول طلا.

 

۷۵_ دختر ها: بابات همیشه بهت میگه دختر گلم.

 

۷۶_ میری رستوران چینی اما با قاشق چنگال غذا میخوری.

 

۷۷_ به پسته و تخمه و لواشک و آلوچه و نون خامه‌ای عشق میورزی.

 

۷۸_ گربه های سامی ایرانی رو ترجیح میدی.

 

۷۹_ هروقت مامانت آشپزی میکنه حتما باید زعفرون تو برنج باشه.

 

۸۰_ ماهی مورد علاقت ماهی سفیده.

 

۸۱_ آرایشگر ایرانیت رو در مغازش نوشته تا ساعت ۷ باز است اما میبینی ساعت یازدهه و اون هنوز داره مو کوتاه میکنه.

 

۸۲_ دوغ مینوشی.

 

۸۳_ کانال های ایرانی نگاه میکنی مثل پی‌ام‌سی و طپش.

 

۸۴_ دختر ها: از ۱۲ سالگی میدونی که اسم بچه هاتو چی میخوای بزاری.

 

۸۵_ مامانتینا تو خونه یه پلوپز ۸ نفره دارن.

 

۸۶_ مادرتینا هیچ وقت اجازه نمیدادن شبا خونه ی همکلاسیت بخوابی.

 

۸۷_ پسر ها: به کنسرت‌های ایرانی میری تا با دختر ایرونی آشنا بشی.

 

۸۸_ ماشین بی ام و میرونی ولی بیکاری.

 

۸۹_ ریاضیت خوبه.

 

۹۰_ مادر و پدرت غر میزنن که چرا نمره‌ت ۱۹ شده.

 

۹۱_ دیر از خواب پا میشی.

 

۹۲_ جلسه ی اولیا و مربیان مامانتینا معلمت رو به شام دعوت میکنن.

 

۹۳_ ساعتت از عمد ۵ دقیقه جلوئه.

 

۹۴_ هروقت کسی ازت تعریف میکنه مامانت واست اسپند دود میکنه.

 

۹۵_ به مامان و بابات میگی شما.

 

۹۶_ هروقت با یکی دیگه میخوای از در رد شی هی به هم میگید بفرمایید بفرمایید.

 

۹۷_ حتی با کسی که ازش خوشت نمیاد خوب برخورد میکنی.

 

۹۸_ تو خونه تون صنایع دستی دارین.

 

۹۹_ تو دوران کودکی زیاد دنبال نخود سیاه فرستاده شدی.

 

۱۰۰_ داری این مطلب رو میخونی.

نظامی خوش سرود آن پیر کامل

زمین باشد تن و ایران ما دل

Akbar Balinparast بازدید : 102 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

ن مقاله فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد و قصد توهین به هیچ قشر خاصی را ندارد.


1. این بستگى دارد به ...
یعنى: جواب سوال شما را نمى دانم!

 

2. این موضوع پس از روزها تحقیق و بررسى فهمیده شد.
یعنى: این موضوع را بطور تصادفى فهمیدم!

 

3. نحوه عمل دستگاه بسیار جالب است.
یعنى: دستگاه کار مى کند و این براى ما تعجب انگیز است!

 

4. کاملا انجام شده!
یعنى: راجع به ۱۰ درصد کار تنها برنامه ریزى شده !

 

5. ما تصحیحاتى روى سیستم انجام دادیم تا آن را ارتقا دهیم.
یعنى: تمام طراحى ما اشتباه بوده و ما از اول شروع کرده ایم!

 

6. پروژه بدلیل بعضى مشکلات دیده نشده، کمى از برنامه ریزى عقب است.
یعنى: تاکنون روى پروژه دیگرى کار مى کردیم!

 

7. ما پیشگویى مى کنیl ...
یعنى: ۹۰ درصد احتمال خطا مى رود!

 

8. این موضوع در مدارک علمى تعریف نشده است.
یعنى: تاکنون کسى از اعضا تیم پروژه به این موضوع فکر نکرده است!

 

9. پروژه طورى طراحى شده که کاملا سیستم بدون نقص کار مى کند.
یعنى: هرگونه مشکلات بعدى ناشى از عملکرد غلط اپراتورهاست!

 

10. تمام انتخاب اولیه به کنار گذاشته شد.
یعنى: تنها فردى که این موضوع را مى فهمید از تیم خارج شده است!

 

11. کل کوشش ما براى اینست که مشترى راضى شود.
یعنى: ما آنقدر از زمان بندى عقبیم که هر چه که به مشترى بدهیم راضى مى شود!

 

12. تحویل پروژه براى فصل آخر سال آینده پیش بینى شده است.
یعنى: تا آن زمان ما مى توانیم مقصر تاخیر در اجراى پروژه را کسى از میان تیم کارفرما پیدا کنیم!

 

13. روى چند انتخاب بطور همزمان در حال کار هستیم.
یعنى: هنوز تصمیم نگرفته ایم چه کنیم!

 

14. تا چند دقیقه دیگر به این موضوع مى رسیم.
یعنى: فراموشش کنید، الان به اندازه کافى مشکل داریم!

 

15. حالا ما آماده ایم صحبتهاى شما را بشنویم.
یعنى: شما هر چه مى خواهید صحبت کنید که البته تاثیرى در کارى که ما انجام خواهیم داد ندارد!

 

16. بعلت اهمیت تئورى و عملى این موضوع!
یعنى: بعلت علاقه من به این موضوع!

 

17. سه نمونه جهت مطالعه شما انتخاب شده و آورده شده اند.
یعنى: طبیعتا بقیه نمونه ها واجد مشخصاتى که شما باید بعد از مطالعه به آن برسید، نبوده اند!

 

18. بقیه نتایج در گزارش بعدى ارائه مى شود.
یعنى: بقیه نتایج را تا فشار نیاورید نخواهیم داد!

 

19. ثابت شده که ...
یعنى: من فکر مى کنم که ...!

 

20. این صحبت شما تا اندازه اى صحیح است.
یعنى: از نظر من صحبت شما مطلقا غلط است!

 

21. در این مورد طبق استاندارد عمل خواهیم کرد.
یعنى: از جزئیات کار اصلا اطلاع ندارید!

Akbar Balinparast بازدید : 118 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

سعی کنین با لحجه یزدی بخونین!!!


Am I right= میگی نا؟

Yes= ها بچه

No =نا آمو

Really!! =بگو به جون پیرت ؟؟

Oh my God =يا ابوالفضل

Why? =برا چي چي؟

bye=دیه خو کاری نداری؟

leave me alone= آمو بیا برو نیس شو

u made me confused=مَ خو اونی که تو میگی نیسم

wow= اُخ اُخ

come here =بیا وَرِ دِل ُم

Take it easy= عامو ولش كن،چقه تو هم حوصله داري

so cute =جونم مرگ نشي ایشالله

that's true= همینه‌ خو


I took my shoes and scaped=(کوشوم ورداشتم و مثِ باد گُرِختم

Slow down!=خَیلُ خوب بَسه دیه

You are disgusting=چقه ناخَش شدی

Sunshine=اُفتو

Great=گُنده

Excuse=بُونه

Dear=نازِت شَم

wait=یَک دَییقه وایسا،بزا بفَمم یَلوک

good quality=خَشونه خو

How are you=باكيت ني؟،خَش و خوشی؟

a little=یَخودوک

sleep=خُسبیدن

wake up=وَخیزیدن

tired=مُنده شدن

dirty=پَچُل

dust=دولَخ

so good for us=خَشونه

beautiful=جوون

ugly=خار

I'm ok=باکیم نی

I love you=نِشکت شَم

I hate you=تَختت بیوینم

bee=بُوز

red bee=بُوز ت......

lizard=رِبُک

damn it=تَخ بیشورن

some times=یَ پاره وَختُکا

I don't know=رانمبَرَم

Akbar Balinparast بازدید : 135 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

دختر:موجودی است که:

وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!

وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!

وقتی غمگین است آه میکشد

وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد

وقتی بدش می آید میگوید ایشششش .

وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.

همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند .

از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!

واقعا موجودی ناشناختست...

خدارو شکر که دختر نشدیمنیشخند

Akbar Balinparast بازدید : 171 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

) در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند

 

2) حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوا مطالعه ی برای یک فرد نرمال مشکل است 263 روز باقی میماند

 

3) در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا 122 روز میشود بنابراین 141 روز باقی میماند

 

4) اما سلامتی جسم و روح روزانه 1ساعت تفریح را می طلبد که جمعا 15 روز میشود پس 126 روز باقی میماند

 

5) طبیعتا 2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود پس 96 روز باقی میماند

 

6) 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است. چرا که انسان موجودی اجتماعیست این خود 15 روز است.پس 81 روز باقی میماند

 

7) روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند پس 46 روز باقی میماند

 

8) تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند پس 16 روز باقی میماند

 

9) در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید پس 6روز باقی میماند

 

10) در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود پس 3 روز باقی میماند

 

11) سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرد پس 1 روز باقی میماند

 

12) 1 روز باقی مانده همان روز تولد شماست چگونه میتوان در آن روز درس خواند؟

 

نتیجه اخلاقی: یک دانشجوی نرمال نمی تواند درس بخواند

Akbar Balinparast بازدید : 122 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

در کودکی:

پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد

دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.

خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟

 

روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :
پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند

 

هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود

 

هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :
پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند

 

روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :
پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟

 

در ۱۸ سالگی :
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .

 

در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند
دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند

 

در هنگام نمره گرفتن : پسرها خودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود.


در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند.
دخترها میگویند : مرسی!


در مخ زدن : پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند .
دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.

 

هنگام خواستگاری : پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و .... برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

 

هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و ... را از سر قبر پدرشون تهیه کنند
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد


هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.

 

کار کردن : پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند ...

Akbar Balinparast بازدید : 170 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد.

ولی تا رسید به خانه، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟
زنش گفت: آره
مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!!

Akbar Balinparast بازدید : 166 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

 

take :
besoon


stand up :
vakhiz


how much? :
chaghaze


Did you take? :
essedi


just now :
jakh taze


what is wrong with you? :
chedes?


crow :
ghelagh


fish :
maa'y


collect :
zaft


round :
gombeli


ugly :
akele


lizard :
malmali


like this :
hanchini


unacceptable :
nekbeti


wood :
choogh


chicken :
choori

Akbar Balinparast بازدید : 127 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

هميشه خانم ها به امر شريف «شرط و شروط تعيين کردن» مشغولن.

ولي حالا وقتشه که ما مردها هم تکليف خودمون رو روشن


خانوما توجه کنن: اينها قانون هاي ما هستن؛

توجه بفرماييد که همه قانون ها شماره «1» هستن!


1. با شما خريد کردن ورزش نيست. ما هم دوست نداريم فکر کنيم که هست!


1. گريه کردن يعني باج خواستن!


1.هر چيزي که مي خواهيد درست بگيد. بذاريد درست روشنتون کنيم؛ با گوشه زدن به جايي نمي رسين. با کنايه زدن به جايي نمي رسين. با حرفاي مبهم به جايي نمي رسين. صاف و پوست کنده بگين چه مرگتونه!


1. هيچ اشکالي نداره اگه سوال هاي ما رو با «بله» و «خير» جواب بدين. خيلي هم خوشحال ميشيم!


1. بي زحمت فقط وقتي مشکلتون رو پيش ما بيارين که بخواهين ما حلش کنيم. ما فقط مشکل حل کردن بلديم. اگه همدردي مي خواهيد بريد پيش بقيه خانم ها!


1. اگه براي 17 ماه متوالي سردرد داريد، يه چيزيتون ميشه. خودتونو به دکتر نشون بدين!


1. چيزايي که 6 ماه پيش گفتيم رو توي دعواي امروز عليه خودمون استفاده نکنين. اصلاً مي دونين چيه؟ ما فقط حرفاي هفته پيش يادمونه!


1. اگه فکر مي کنين چاقين خب حتماً هستين ديگه. چرا باز مي پرسين؟!


1. اگه از حرف ما 2 تا برداشت مي کنين و يکيش شما رو عصباني يا غمگين مي کنه، پس منظور ما اين يکي نبوده، اون يکي بوده!


1. يا از ما بخواهيد يه کاري براتون بکنيم، يا بهمون بگيد چطوري بايد انجامش بديم. نه هر دو تاش با هم! اصلاً اگه شما بهتر مي دونيد که چطور بايد انجام بشه، چرا خودتون انجام نمي دين؟!


1. اگه خيلي احساس ميکنين که حتماً بايد يه حرفي رو بزنين، حداقل تا آگهي بازرگاني تلويزيون صبر کنين. نه وسط فيلم!


1. کريستف کلمب از کسي آدرس نپرسيد. ما هم نمي پرسيم!


1. ما مردا فقط اسم 6 تا رنگ رو بلديم!


1. اگه ما پرسيديم «چته؟» و شما گفتين «هيچي»، ما هم فرض مي کنيم چيزيتون نيست. البته ميدونيم که يه چيزيتون هست، ولي به دردسرش نمي ارزه!


1. اگه يه چيزي ميگين ولي نمي خواهين جوابشو بشنوين، پس ما هم يه جوابي مي ديم که نخواهيد بشنويد!


1. وقتي مي خواهيم با هم بريم بيرون، هر چي که بپوشين خوبه. به جون خودمون راست مي گيم!


1. لباساتون کافيه!


1. کفشاتون هم خيلي زياده!


1. اندام ما خيلي هم متناسبه. خپل هم خيلي خوبه!


1. خانماي محترم، از اينکه اين مطلب رو خوندين متشکريم. ضمناً اگه قراره امشب جدا بخوابيم اصلاً نگران نباشين. بيرون خوابيدن براي مردا مثل پيک نيکه!


Akbar Balinparast بازدید : 190 دوشنبه 17 فروردین 1394 نظرات (0)

دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكر ميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو به محمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن. يك روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن. محمود نقشه اي در سر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونو بكشه. بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كه در سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت.
با آن گنج زندگي اش از اين رو به آن رو شد. ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود به دست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل در يك بيمارستاني به پرستاري مشغول شد. بعد از چند سال كه آبها از آسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستري ميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديد محمود توي يكي از اتاقها بستري هست.


رفت توي اتاق و مطمئن شد كه اوني كه بستري هست همون كسي هست كه شوهرش را كشت. اينجا بود كه زن مسعود به فكر انتقام افتاد. از اتاق بيرون رفت و يك سرنگ را پر بنزين كرد و آمد خودش را پرستار كشيك معرفي كرد و سرنگ پر از بنزين را در بدن محمود خالي كرد.
بعد از چند ثانيه حال محمود بد شد و عرق ميكرد در اين لحظه زن مسعود خودش رو معرفي كرد و به محمود گفت تو بودي كه همسرم رو كشتي و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفتم و در بدنت بنزين تزريق كردم. در اين لحظه محمود از روي تخت پايين اومد زن مسعود فرار كرد و محمود به دنبالش مي دويد و با چاقويي كه در دست داشت ميخواست زن مسعود رو هم بكشه. زن مسعود بعد از پايين رفتن پله ها به بمبست رسيد و ديگه راه فرار نداشت، محمود از راه رسيد و با چاقويي كه در دست داشت زن مسعود رو تهديد به مرگ كرد، زن مسعود كه ديگه راه فرار نداشت تسليم شد و روي زانو هايش افتاد و به محمود گفت منو بكش!
محمود نامرد هم دستان خود رو بالا برد و ميخواست چاقو را در قلب زن مسعود فرو كند، زن مسعود چشمان خود را بست و محمود دستان خود را رها كرد ولي ناگهان در فاصله بسيار كم از قلب آن زن، محمود از حركت ايستاد. زن مسعود چشمان خود را باز كرد و ديد كه محمود از حركت ايستاد و چاقو هم در دستانش هست. ازش پرسيد كه چرا نميزني؟ محمود گفت: بنزينم تموم شد

Akbar Balinparast بازدید : 117 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

غصنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟!

یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غصنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

يه روز غصنفر ميره خواستگاري,مي بينه دختره سيبيل داره.بهش ميگه شما چرا سيبيل داري؟ دختره گريه مي كنه. غصنفر مي ره از دلش در بياره, ميگه چرا گريه مي كني؟ مرد كه گريه نمي كنه

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

از غصنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غصنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غصنفر کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر ماه رمضان زولوبيا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. يه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولوبياها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا في الدنيا الحسنه ... کسي به زولوبيا دست نزنه!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر بدهي و قرض زياد داشت رفت ماشين مدل بالا خريد! زنش پرسيد : آخه مرد با اين وضعي که ما داريم چه وقت ماشين مدل بالا خريدن بود؟ غصنفر گفت : ماشينو خريدم تا سريع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

به معتادي گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه مي کشي؟ چلا شيشه مي شکني؟ چلا هف نمي زني ؟ چلا هشتي ناراحت؟

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

يه بار بچه اي از پدر خسيسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چي ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو مي خواي چه کار؟ تو هفت هزار هم زيادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو مي خواي چي کار؟ دوهزار کافيه ؟ بيا اين هزار تومنو بگير.بچه مي شماره مي بينه پانصدتومنه!!!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

چراغعلی میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم می کنیم !

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر زنگ میزنه به مخابرات میگه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه میشه لطف كنید از اون طرف یه کم بكشیدش !

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

دقت كرده‌اید آدم‌های تپل چقدر جذاب و تو دل برو اند؟

علتش واضح است.

طبق F = (G*m1*m2)/r^2،

جاذبه با جرم نسبت مستقیم دارد!

منبع:asroneh.com
Akbar Balinparast بازدید : 177 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

تا حالا پیش خودتان تصور کرده اید که اگر روزی زن شما ، در محل کارتان ، رئیس شما بشود ، چه عواقبی خواهد داشت ؟
اگر مایلید تا گوشه ای از عواقب شوم این وضعیت را دریابید ، این مطلب را تا آخر ، به دقت مطالعه کنید !

 

اگر یکروز ، چند ساعت دیر به محل کارتان برسید ...
واکنش همسر/رئیس شما : این چه موقع اومدن به سر کاره ؟ می دونی ساعت چنده ؟ چرا اینقدر دیر اومدی ؟ چیکار می کردی ؟ کجا بودی ؟ با کی بودی ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز از ارباب رجوع ، زیر میزی یا همان رشوه ، دریافت کنید ...
واکنش همسر/رئیس شما : این چه کاری بود که تو کردی ؟ چرا این کار رو کردی ؟ مگه حقوق خودت برات کافی نبود ؟ مگه خرج و مخارجت در ماه چقدره ؟ چرا خرجت اینقدر رفته بالا ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز ، تقاضای چند روز مرخصی نمایید ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا تقاضای مرخصی کردی ؟ دیگه چه اتفاقی برات افتاده ؟ جایی می خوای بری ؟ کجا می خوای بری ؟ چرا می خوای بری ؟ با کی می خوای بری ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز در پرونده هایی که زیر دست شماست ، اشتباهی رخ دهد ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا این اشتباه رو مرتکب شدی ؟ چرا توی کارت دقت نکردی ؟ چرا چند وقته که بی دقت شدی ؟ چرا اینقدر حواست پرته ؟ انگار که فکر و ذکرت یه جای دیگست ؟ حواست کجاست ؟ هوش و حواست پیش کیه ؟ به کی داشتی فکر می کردی ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز ، بعنوان کارمند نمونه اداره معرفی شوید ...
واکنش همسر/رئیس شما : از صمیم قلب بهت تبریک می گم . تو بعنوان کارمند نمونه شناخته شدی . حالا بگو ببینم ، چی شد که یکدفعه اینقدر عوض شدی ؟ چی باعث شده که اینقدر خوب کار کنی ؟ انگیزت برای خوب کار کردن چی بوده ؟ مشوقت کی بوده ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز بخواهید از کارتان استعفا دهید ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا می خوای استعفا بدی ؟ مگه اتفاقی افتاده ؟ پس مخارج زندگی رو چطوری می خوای تامین کنی ؟ مگه شغل بهتری پیدا کردی ؟ چه شغلی ؟ کی برات پیدا کرده ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

امیدوارم که با خواندن این مطلب ، به عمق فاجعه پی برده باشید ! پس به شما توصیه می شود که یا زوجه ای که رئیس باشد اختیار نکنید ، یا نگذارید که خانومتان رئیس شما بشود ، و یا اگر هم یک زمانی خدایی نا کرده ، روم به دیوار ، خانوم شما رئیستان شد ، سریعا و بدون هیچگونه معطلی ، از محل اداره متواری شوید و به دنبال یک شغل دیگر بروید !...

منبع:seemorgh.com

Akbar Balinparast بازدید : 133 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

غضنفر مي پرسن: بلندترين برج تهرون کدومه؟ مي گه: آزاديه ديگه، معلومه که !!!
دو باره مي پرسن: پس برج ميلاد چي؟
جواب مي ده: بابا شما خبر ندارين! اگه برج آزادي لنگ هاشو ببنده، از ميلاد هم بلندتره!

 

***********************************


یارو قهرمان شنا ميشه ازاش ميپرسند از کجا شروع کردي ميگه والا ما که امکانات نداشتيم , از زمين خاکي

 

***********************************

 

به يه بابايي روز قيامت ميبرند جهنم، ميپرسه چرا؟
ميگن 125/37 نماز قضا داشتي!
يارو ميگه 125 يه چيزي، تقسيم بر 37 اش ديگه چيه؟
جواب ميدن، اون سينوس زاويه انحرافت از قبله است

 

***********************************

 

یارو زنگ می زنه فرودگاه و می گه: شیراز تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده می گه: یه لحظه... طرف می گه: خیلی ممنون! و قطع می کنه

 

***********************************

 

به غضنفر ميگن چرا در خونت نوشتي WC؟
ميگه اين مخفف welcome هست

 

***********************************

 

مژده به آقایان : پژو 405 بدون ایر بگ - بدون کمربندایمنی - آماده آتش سوزی بدون دلیل - بهترین هدیه برای همسر دلبندتان

 

***********************************


یه بچه رو به زور بابا و مامانش وادار به نماز خوندن می کنن ... بعد می بینن نشسته داره همین جوری دعا می کنه ... میرن گوش میدن می بینن میگه: خدایا اینا من رو بزور وادار کردن نماز بخونم، تو خودت قبول نکن

 

***********************************

 

ملانصرالدین در عرصه ی مسابقه بر اسبی بنشست و یال اسب در دست گرفت. اسب تاختن آورد و ملا از پشت آن لغزید و از ابتدای یال به انتهای دمب آن رسید ! پس آواز در داد: آهای! آهای ...! این اسب تمام شد یک اسب دیگر بیاورید!!!

 

***********************************

 

مامانه به بچه هه می گه : می دونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی!
بچه هه می گه : آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود

منبع : rasekhoon.net

Akbar Balinparast بازدید : 150 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

سال اول پسرها با کیف سامسونت به دانشگاه می آیند ولی سال آخر با خود هیچ چیز نمی آورند! ( حتی خودشان را!)


- سال اول همیشه برای نشستن در صندلی های جلو بین دانشجویان رقابت است ولی سال آخر برای نشستن در صندلی های عقب!


- سال اول پسرها دنبال دخترها ی دانشگاه هستند ولی سال اخر دختر ها دنبال پسرها!


- در سال اول همه گمشده ی خود را فقط در داخل سال ورودی خود جستجو می کنند ولی سال اخر همه گم شده ی خود را همه جا جستجو می کنند به جز سال ورودی خود!


- در سال اول پسر ها، دخترهای سال ورودی خود را ناموس خود می دانند ولی در سال آخر طفیلی خود!


- سال اول اکثر دخترها به علت چندش آور بودن حتی از کنار سرویس های بهداشتی دانشکده هم عبور نمی کنند ولی در سال اخر اکثر وقت خود را در جلوی آینه ی همان سرویس می گذرانند!

 

- در سال اول هر پسری که ازدواج کند بقیه پسر ها او را تیز و موفق می دانند و به حال او غبطه می خورند ولی در سال اخر هر پسری که ازدواج کند همه او را احمق و بیچاره می دانند و به حال او گریه می کنند!


- در سال اول اگر دختری به پیشنهاد ازدواج پسری جواب رد بدهد بقیه دخترها او را تحسین کرده و قهرمان ملی خود تلقی می کنند ولی در سال آخر اگر پسری پیدا شود که به یک دختر پیشنهاد ازدواج بدهد بقیه دختر ها آن دختر را تحسین کرده و قهرمان ملی تلقی می کنند!


- سال اول دخترها با چند جزوه و یک کیف کوچک برای مداد و خودکار به دانشگاه می آیند ولی سال آخر با یک کیف بزرگ محتوای آرایشگاه همراه!


- در سال اول اگر کسی به کار تحقیقاتی و علمی یا حتی فرهنگی بپردازد یا در انجمسال اول پسرها با کیف سامسونت به دانشگاه می آیند ولی سال آخر با خود هیچ چیز نمی آورند! ( حتی خودشان را!)


- در سال اول همه (مخصوصا دختر خانم ها) آرزوی گرفتن نمره ی بیست را از اساتید دارند ولی در سال اخر همه ی دانشجویان برای نمره ی ده حاضرند به مستخدم دانشکده هم التماس کنند!

 

- در سال اول همه ضمن خوشحالی از ورود به دانشگاه رویای ادامه ی تحصیل تا مقطع دکترا و چه بسا بالاتر را در سر می پرورانند ولی در سال آخر همه برای اتمام دوره شان لحظه شماری می کنند!


- سال اول همه ی دانشجویان اساتید خود را افرادی نابغه فعال و نمونه می دانند و آنها را به عنوان الگوی خود قرار می دهند ولی در سال آخر ، اساتید خود را افراد معمولی ای که یا شانس داشتند و یا پارتی می شناسند!


- سال اول دانشجویان دانشگاه را محیطی می دانند که در آن می توانند علم خود را کامل کنند و به مدارج بالای علمی برسند ولی سال آخر متوجه می شوند همان اندک علمی را که در دوران قبل از دانشگاه آموخته بودند از دست دادند وفقط یک مدرک بی ارزش بدست آوردند .

 

Akbar Balinparast بازدید : 183 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

روز اول که ديدمش بدجوري بهم خيره شده بود.

بعداً فهميدم که چشماش چپه و داشته پيکان 57 رينگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه ميکرده!

يه آه از ته دل کشيد.

بعداً فهميدم که آه نبوده و آسم داره.

بهش يواشکي يه لبخند زدم، ولي اون قيافه جدي مردونش رو عوض نکرد. اين خودداريش واسم خيلي جذاب بود.

بعداْ فهميدم که خودداري نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پيکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!

آروم و با عشوه اومدم جلوش، ديدم تند تند داره بهم چشمک ميزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.

بعداً فهميدم که تيک داره و پلک زدنش دست خودش نيست.

اومد يه چيزي بگه ولي از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.

بعداً فهميدم اين بشر خدادادي هول هست و لکنت زبون داره.

سرش رو از شرمش انداخت پايين و گفت س س س سلام.

بعداً فهميدم از شدت شرمش نبوده و ميخواسته من دندونهاي زردش رو نبينم.

بعد از يک سري اسم و فاميل بازي، ازم پرسيد آخرين کتابي که خوندي اسمش چيه!؟ گفتم: اَ...اَ...يادم نيست. گفت: چه جالب، نويسندش کيه!؟ از اين تيکه بامزش خندم گرفت.

بعداً فهميدم که تيکه نبوده و بيچاره چيزي به اسم اي كيو اصلاْ نداره.

بوي عطرش بدجوري مستم کرده بود.

بعداً فهميدم بوي عطر نبوده، بلکه ...

بهم گفت بيا يه کم قدم بزنيم. اين حرفش خيلي به نظرم رمانتيک بود.

بعداً فهميدم دستشویی داشته و ميخواسته به سمت توالت عمومي حرکت کنيم.

ازش پرسيدم دانشگاه ميري؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از اين شوخ طبعيش خيلي خوشم اومده بود.

بعداً فهميدم که اصلاً هم شوخ طبع نيست و منظورش مدرسه افراد استثنايي توي دانشگاه شهيد بهشتي بوده!

بهش گفتم داره ديرم ميشه. گفت اگه ميشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبايلش. ولي هيچوقت زنگ نزد!

بعداً فهميدم کادوي تولد 30 سالگيش يه مبايل اسباب بازي بوده که همه جا با خودش ميبردتش!

 

نکات مهم:

1ـ چقدر چيز ميشه بعداْ فهميد!!

2ـ آدم منگل هم دل داره!!

سوال هوش هفته: اين دختره چه جوري اين همه چيز رو بعداً فهميد!

Akbar Balinparast بازدید : 166 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

*این مطلب طنزه: یه وقت قضیه رو جدی نگیرین ،ایمیل بزنین فحش و اینا...!!!! :))


ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!

 

مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!

 

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

 

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!

 

چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

 

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان به دنیا می آید!

 

گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!

 

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

 

پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

 

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

 

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

 

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! (فهمیدین به منم بگین) او چت می کند! خیابان متر می کند، ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)خود دانید.

Akbar Balinparast بازدید : 171 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

پدر از پسرش پرسيد: امتحان رياضي امروزت چطور بود؟

پسر: يكي از جوابهام غلط بود.

پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟

پسر:پنج تا.

پدر: اين خيلي عاليه، پس بقيه سؤال ها رو درست حل كردي؟

پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقيه نگاه كنم..!!

 

*******************************

 

مادر از دخترش پرسيد: دخترم، چرا پر كردن نمكدونها اين قدر طول كشيد؟!
دختر: آخه سوراخهاي سرش خيلي تنگ بود!!!

 

*******************************

 

به غضنفر ميگن نظرت در باره ي توپ فوتبال چيه؟ يه كم فكر مي كنه ميگه:شطرنج گردالي..؟!

 

*******************************

 

از غضنفر میپرسن میدونی چرا غواصان از پشت میپرن تو دریا؟میگه خوب اگه از جلو بپرن میوفتن تو قایق

 

*******************************

 

غضنفر به خدا میگه 10000000 سال برات چقدره؟ میگه 1 دقیقه
غضنفر باز میگه ای خدا 10000000 تومان پول برات چقدره؟ میگه 1 تومان
میگه پس 1 تومان به من بده
خدا میگه 1 دقیقه واسا

 

*******************************

 

تهرانيه تو حج، پرده كعبه رو گرفته بود مي گفت: خدايا توبه... ديگه براي غضنفر جوك نمي سازم! يه دفعه غضنفر میزنه رو شونش میگه : داداش قبله از كدوم طرفه؟ تهرانيه داد ميزنه: خدايا! خاطره كه مي تونم تعريف كنم؟

Akbar Balinparast بازدید : 109 یکشنبه 16 فروردین 1394 نظرات (0)

حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون می میره، قحطی جوک میاد!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه!"

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!"

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون هنوز در گیره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش یکی!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

یه روز یه پسره به دختره می گه با من ازدواج می کنی؟
دختره می گه نه!
و پسر یک عمر با خوبی و خوشی زندگی می کنه!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد (Pin Code) می خواد!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی.
بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون از کنار جن رد می شه جن می گه بسم الله این چی بود؟

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

حیف نون خرش می میره، مردم می گن بریم برای شوخی بهش تسلیت بگیم.
وقتی می رن حیف نون می گه: اصلا فكر نمی كردم خر من این همه فامیل داشته باشه!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

صبح زلزله حیف نون و دوستش رسیدند به هم.
حیف نون گفت: دیشب زلزله بیدار بودی؟
دوستش گفت: نه، صبح فهمیدم.
حیف نون گفت: توی روزنامه خوندی یا رادیو گفت؟
دوستش گفت: نه، یه هزاری تو جیبم بود، صبح دیدم پول خورده!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

اگه گفتین حیف نون به قرمز کم رنگ چی می گه؟
قرمز آسمانی!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون قهرمان شنا می شه، ازش می پرسند: از کجا شروع کردی؟ می گه: از زمین خاکی!

منبع:negahak.net

تعداد صفحات : 50

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1983
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 67
  • آی پی دیروز : 73
  • بازدید امروز : 242
  • باردید دیروز : 92
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 2,617
  • بازدید ماه : 2,617
  • بازدید سال : 49,155
  • بازدید کلی : 680,533