loading...
oliv
Akbar Balinparast بازدید : 177 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

تک تک لباسهایتان را وارسی کنند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند


.

.

.

.

باز هم میتوانید...!!!

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

Akbar Balinparast بازدید : 180 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

يه روز دو تا تنبل ميرن بانک ميزنن، اولي ميگه بيا پولا رو بشمريم.

دومي ميگه: ولش كن فردا راديو ميگه!

 

=======================

 

غضنفرمیره دكترمیگه آقای دكترمن فراموشی گرفته‌ام.
دكتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟
غضنفرمیگه: كدوم بیماری؟

 

========================

غضنفر داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میكرده، بهش میگن چرا گریه میكنی؟
میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلكی لال بوده!

 

========================

 

غضنفر به زنش ميگه: زن مهريه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخريم!

 

=========================

 

يه پسره به دوستش ميگه: بيا بريم دريا.
دوستش ميگه: نه اگه غرقشم مامانم منو ميكشه!

 

==========================

 

آمریكاییه میخواسته غضنفر ضایع كنه می‌برتش تو آمریكا و بهش میگه: زمین را بكن. غضنفر بعد از100متر كندن به یک سیم میرسه، آمریكاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بكن، آمریكاییه بعد از100متر كندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!

 

==========================

 

به غضنفر میگن: نظرت راجع به ماه رمضان چیه؟
میگه: والا خیلی خوبه فقط یه کم زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر میشه!

 

==========================

 

به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!

 

========================

 

غضنفر جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می‌کرد: تو می‌تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!

 

========================

 

غضنفر پسرشو میفرسته دانشکده افسری، دوستاش بهش میگن: درس پسرت که خیلی خوبه بود، بهتر بود میگذاشتی دکتر یا مهندس بشه؟
غضنفرمیگه: نه، آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم کلانتری باز کنیم!

 

==========================

 

به غضنفر ميگن: دوست داری بابات بميره ارثش به تو برسه؟
ميگه: نه، دوست دارم بکشنش تا ديه هم بگيرم!

 

==========================

 

قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!

 

===========================

 

غضنفر میره سیگار فروشی و میگه: آقا سیگار برگ دارین؟
فروشنده میگه: خیر.
غضنفر میگه: پس یک بسته كوبیده بدین!

 

============================

 

غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!

Akbar Balinparast بازدید : 172 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

-بد شانسي يعني : داري با دوست دختر جديدت راه ميري ، يک دفعه دوست دختر فابريکت مياد و تو قبلا بهش گفتي که به غير از او هيچ دوست دختر ديگه اي نداري و حالا اون تو رو با يه دختر ديگه ميبينه ، خب مسلم ديگه بهترين دوست دخترت ميپره .


2:بد شانسي يعني : تو دانشگاه سر کلاس داري اداي استادتو در مياري ، بعد همينکه صورتتو برميگردوني ، ببيني استادت پشت سرت واستاده و داشته تمام ارهاي تو رو ميديده و دوستاي نامردتم اصلا چيزي بهت نگفتن که استاد پشت سرته .


3: بد شانسي يعني : شب عيد ميخواي براي دوست و آشنا اي کارت بفرستي ، ولي خطها به قدري شلوغه ، که مسنجر به زور بالا مياد ، چه برسه که بخواي اي کارت بفرستي .


4: بد شانسي يعني : بدون گواهينامه و به صورت کاملا هيدن گونه ( مخفيانه ) ماشين بابا رو دو در ميکني تا بري دنبال رفقا و برين کمي صفا کنين ، رفقا رو بر ميداري ، يه اسکوتر هم تو ضبط ماشين ميذاري و به صورت شخله گاز شروع ميکني به رانندگي ، سره اولين چهارراه پليس بهت گير ميده و به جرم نداشتن گواهينامه ، ماشين باباتو 2 هفته تو پارکينگ ميخوابونن .


5: بد شانسي يعني : جلوي دوستات ادعا ميکني که خداي کامپيوتري ، بعد يه روز يکي از دوستات زنگ ميزنه که اگه ممکنه بري و ويندوزشو عوض کني ، بعد و ميري اونجا وبه جاي اينکه ويندوزشو درست کني ، ميزني کامپيوترشو داغون میکنی .


6: بد شانسي يعني : اون گرگه تو کارتون ميگ ميگ ( همون گرگه و شتر مرغه ) ، چون ما از بچگيمون يادمونه که اون ميخواسته اين شتر مرغه رو بگيره و هر دفعه بد شانسي مياره ، خلاصه اينکه به نظر بدشانس ترين شخصيت کارتوني همونه .


7: بد شانسي يعني : آمار وبلاگت به روزي چند هزار نفر رسيده و داري کلي حال ميکني ، يک روز کانکت ميشي و اسم وبلاگتو وارد ميکني و ميبيني پيغام انسداد اين سايت توسط مخابرات اومده جلوت و تو اصلا باور نميکني اينو و همين امر باعث ميشه تا آمارت به يک دهم آمار قبليت برسه .


8: بد شانسي يعني : جلوي دوستات ادعا ميکني خداي کانتر استريک و آنريل تورنومنت هستي ، بعد يه روز دوستات دعوتت ميکنن گيم نت و ميري اونجا ميشيني و آنريل و يا کانتر ميزني ، و تنها چيزي که اونوقت تابلو ، اسم تو که هميشه آخري ( با اون همه ادعا )

 

Akbar Balinparast بازدید : 159 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر ادارۀ خود

تشویق می نمودند ،کف می زدند مرتب//در آسمان بختم دیدم ستارۀ خود

 

آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان

 

با حسرتی فراوان ،در من نظاره می شد// ازسوی هم قطاران حتی مدیر بنده
من غرق شادی و شور، اشک از دو دیده جاری// از اینکه گشته بودم در این میان برنده

 

از شدّت مسّرت، از خواب خوش پریدم// دیدم که ظهر نزدیک من توی رختخوابم
با سرعتی فراوان ،سوی اداره رفتم// در طول راه بودم دائم به فکر خوابم

 

وارد شدم اداره ،دیدم به روی میزم// بنهاده آبدارچی یک نامۀ از مدیرم
توبیخ نامه ای بود ،امضای او به زیرش// خواندم چو نامه برخاست صد آه از ضمیرم

 

تاخیرها و غیبت ،شد موجب نکوهش// رویای دیشب من گردید نقش بر آب
گفتم دوباره «جاوید» ، وارونه گشت خوابت// مانند دفعۀ پیش خیری ندیدی از خواب

 

Akbar Balinparast بازدید : 205 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

شنبه

مرد : امروز ناهار چي داريم؟

زن : ببين ، امروز قراره من و زری با هم بريم «فال قهوه روسي يخ زده» بگيريم. ميگيند خيلي جالبه ، همه چي رو درست ميگه . به خواهر شوهرزری گفته «شوهرت برات يه انگشتر بزرگ ميخره » خيلي جالبه نه ؟ سر راه يه چيزی از بيرون بگير بيا

 

يکشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم برای کلاسهای «روش خوداتکايي بر اعتماد به نفس» ثبت نام کنيم . هم خيلي جالبه ، هم اثرات خوبي در زندگي زناشوئي داره . تا برگردم دير شده . سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيا


دوشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين امروز قراره من و زری با هم بريم «شو»ی «ظروف عتيقه» . ميگن خيلي جالبه، ممکنه طول بکشه، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيار

 

سه شنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين امروز قراره من و زری با هم بريم برای لباس مامانم که برای عروسي خواهر زری ميخواد بدوزه دگمه انتخاب کنيم . تو که مي دوني فاميل مامانم اينا (!) چه قدر روی دگمه لباس حساس هستند . ممکنه طول بکشه . سر راه يه چيزی از بيرون بگير بيا

 

چهارشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم برای کلاس «بدنسازی» و «آموزش ترومپت» ثبت نام کنيم . همسايه زری رفته ، ميگه خيلي جالبه . ترمپت هم ميگند خيلي کلاس داره ، مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله ، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيار

 

پنجشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم با هم خونه همسايه خاله زری که تازه از کانادا اومده . ميخوايم شرايط اقامت را ازش بپرسيم ، من واقعا'' از اين زندگي خسته شدم . چيه همه ش مثل کلفتها کنج خونه ! به هر حال چون ممکنه طول بکشه ، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيا

 

جمعه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببينم ، تو واقعا'' خجالت نمي کشي؟ يعني من يه روز تعطيل هم حق استراحت ندارم ، واقعا'' نمي دونم به شما مردهای ايراني چي بايد گفت؟ نه واقعا'' اين خيلي توقع بزرگيه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای يه بار شوهرم من رو برای ناهار ببره بيرون ؟

Akbar Balinparast بازدید : 114 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

- خاله
معناي لغوي: خواهر مادر
معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.
غذاي مورد علاقه: آش كشك.
زير شاخه ها: شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است.

دختر خاله،پسر خاله:همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد.
مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي.
چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.
داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است.

 

 

2 - عمه
معناي لغوي: خواهر پدر
معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد.
نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل: 1- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: عمته... 2- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره... 3- توجيه كليه ي بيقوارگي ها،رفتارهاي نامتناسب شما (تنها براي دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتي. 4- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم...
غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زير شاخه ها: شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است.

پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند!!
مشاغل كاذب Match-Making.
چهره هاي معروف: عمه ليلا.
داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.

 

 

3 - دايي
معناي لغوي: برادر مادر
معناي استعاره اي: هر مردي كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد،هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش سمبليك: يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد.
غذاي مورد علاقه: فسنجون.
زير شاخه ها: زن دايي: يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد.
پسردايي،دختردايي: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند.
چهره هاي معروف: علي دايي، دايي جان ناپلئون.
سعي كنيد حتما حداقل يك دايي داشته باشيد.

 

 

4 - عمو
معناي لغوي: برادر پدر
معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.
نقش سمبليك: يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بوس بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند. يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده، به فكر فرو مي رود.
غذاي مورد علاقه: قرمه سبزي، آبگوشت.
زير شاخه ها: زن عمو: يك زن خوشگل كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد،

دخترعمو،پسرعمو: همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد.
مشاغل كاذب: بازي در قصه هاي ايراني-اسلامي.
چهره هاي معروف: عمو زنجيرباف، عمو يادگار، عمو پورنگ.
داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است.

Akbar Balinparast بازدید : 448 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

دعاهاي بنزيني:
1-الهي بنزين بگيري.
2-بنزين به قبرت بباره.
3-التماس بنزين.
4-دست به هر چي ميزني بنزين بشه .
5- خدا بنزينت بده ،يک ليتر در دنيا صد ليتر در آخرت

 

 

ضرب المثل بنزيني:
1-بنزين ديدي نديدي
2-بنزين زرد برادر گريسه
3-با بنزين بنزين گفتن ماشين روشن نميشه
4-به اندازه بنزينت گاز بده
5-بنزين همسايه اورانيومه
6-بنزينش از باک ميريزه
7-خاموشي ماشين از بي بنزينيه
8-بنزين رو جلو ماشين انداختن
9-با بنزين طهارت مي گيرم
10-بنزين حقه
11-از اين حرفا بوي بنزين مياد

 

Akbar Balinparast بازدید : 115 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

این مقاله فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد و قصد توهین به شخص خاصی را ندارد.

1- چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

 

2- چرا مردها همیشه خوشحالند؟
چون آدم های بي خيال فقط می خندند

 

3- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

 

4- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند

 

5- شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

 

6- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند

 

7- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

 

8- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند

 

9- خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

 

10- 2 دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
1- فکري ندارند 2- کاری ندارند

 

11- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

 

12- اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد

 

13- آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد

 

14- یک وضعيت غير قابل كنترل چیست؟
144 مرد در یک اتاق

 

15- برای درست کردن پاپ كُرن به چند مرد نیاز است؟
3 تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

 

16- آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
''کثیف'' و '' کثیف اما قابل پوشیدن''

 

17- تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 ميليون توماني بخرد و
یک سیستم صوتی 4 ميليون توماني بر روی آن نصب کند

 

18- زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می گذرد؟
ملافه را روی سرشان می کشند و می گویند ''تو خیلی نازی عزیزم''

 

19- یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می کند؟
به قرار گذاشتن با بچه ها

 

20- شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

 

21- چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند

 

22- چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

 

23- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

 

24- رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک كسي صحبت نمی کند

 

25- چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند

 

26- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را مبادله می کنیم

 

27- چرا آقایون مجرد جذب خانم های باهوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند

 

28- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صداي زياد ايجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند

 

29- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

 

Akbar Balinparast بازدید : 133 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

این مطلب فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد .

شما فکر می‌کنید زنها از مردها چه‌ می‌خواهند؟ اگر زن‌ هستید یا مرد،حتما می‌توانید یک‌ لیست‌ عریض‌ و طویل‌ تهیه‌ کنید. اما تفاوت‌ این‌ لیست‌ با هر لیست‌ احتمالی‌ دیگر این‌ است‌ که‌ ... بخوانید، خودتان‌ می‌فهمید:

 

 


لیست‌ اصلی‌

خوش‌اندام‌ و قشنگ‌ باشد


جذاب‌ باشد


دارای‌ موقعیت‌ شغلی‌ باشد


شنونده‌ خوبی‌ باشد


شوخ‌ و بذله‌گو باشد


قامت‌ برازنده‌ داشته‌ باشد


خوش‌لباس‌ باشد


قدرشناس‌ باشد


در ذهنش‌ اندیشه‌های‌ حیرت‌انگیز و شگفت‌آور وجود داشته‌ باشد


عاشق‌ خوبی‌ باشد و اهل‌ خیالپردازی‌ باشد

 

 

 

لیست‌ بازنویسی‌ شده‌ در ۳۲ سالگی‌

قیافه‌اش‌ خوب‌ باشد(اولویت‌ با کسانی‌ که‌ دچار کچلی‌ یا کم‌مویی‌ نیستند)


در ماشین‌ را برای‌ خانم‌ باز کند و صندلی‌ را برای‌ خانم‌ از پشت‌ میز بیرون‌ بکشد


به‌ قدر کافی‌ برای‌ خوردن‌ یک‌ شام‌ گران‌ قیمت‌ در خارج‌ از منزل‌ پول‌ داشته‌ باشد


بیش‌ از آنچه‌ حرف‌ می‌زند، گوش‌ کند


به‌ لطیفه‌های‌ خانم‌ بخندد


براحتی‌ بتواند ساکهای‌ سنگین‌ حاوی‌ مواد خوراکی‌ را حمل‌ کند


حداقل‌ یک‌ کراوات‌ داشته‌ باشد


در قبال‌ خوردن‌ یک‌ غذای‌ خوب‌ خانگی‌ تشکر کند


تاریخ‌ تولد و سالروز ازدواج‌ را به‌ خاطر داشته‌ باشد


حداقل‌ یک‌ بار در هفته‌ حرفهای‌ عاشقانه‌ بزند

 

 

 

لیست‌ بازنویسی‌ شده‌ در ۴۲ سالگی‌

خیلی‌ زشت‌ نباشد


قبل‌ از آمدن‌ من‌، با ماشین‌ به‌ راه‌ نیفتد


یک‌ کار ثابت‌ داشته‌ باشد و بتواند حداقل‌ یک‌ بار در سال‌ خرج‌ شام‌ بیرون‌ از خانه‌ را بپردازد


وقتی‌ من‌ حرف‌ می‌زنم‌ بتواند سرش‌ را تکان‌ بدهد


لطیفه‌های‌ کهنه‌ و قدیمی‌ را به‌ خاطر داشته‌ باشد


به‌ قدر کافی‌ توانایی‌ داشته‌ باشد تا بتواند در جابه‌جاکردن‌ مبلمان‌ کمک‌ کند


پیراهنی‌ بپوشد که‌ برآمدگی‌ شکمش‌ را بپوشاند


شیشه‌ آبلیمویی‌ را که‌ نوار اطمینان‌ درش‌ باز شده‌، تشخیص‌ بدهد و آن‌ را نخرد


به‌ خاطر داشته‌ باشد که‌ درب‌ محافظ‌ توالت‌ فرنگی‌ را قبل‌ از خروج‌ سر جایش‌ بگذارد

 

آخر هر هفته‌ صورتش‌ را اصلاح‌ کند

 

 

 

... در ۵۲ سالگی‌

موهای‌ گوش‌ و بینی‌اش‌ را کوتاه‌ کند


در اماکن‌ عمومی‌ آروغ‌ نزند و خرخر نکند


خیلی‌ زیاد پول‌ قرض‌ نگیرد


وقتی‌ من‌ ابراز محبت‌ می‌کنم‌ به‌ خواب‌ نرود


لطیفه‌های‌ تکراری‌ را هفته‌یی‌ چندبار نگوید

 

ظاهرش‌ به‌ قدری‌ مناسب‌ باشد که‌ گاهی‌ آخر هفته‌ها بشود با او به‌ پیک‌نیک‌ رفت‌ والبته‌ حال‌ و حوصله‌ بیرون‌ رفتن‌ را داشته‌ باشد

 

کمتر جوراب‌ لنگه‌ به‌ لنگه‌ بپوشد و لباسهای‌ زیرش‌ را زود زود عوض‌ کند


در برابر خوردن‌ یک‌ شام‌ حاضری‌ تشکر کند


اسم‌ و آدرسش‌ را به‌ خاطر داشته‌ باشد


چند هفته‌ یک‌ بار در تعطیلات‌ آخر هفته‌ اصلاح‌ کند

 

 

 

... در ۶۲ سالگی‌

از بچه‌یی‌ کوچک‌ نترسد


به‌ خاطر داشته‌ باشد حمام‌ خانه‌ کجاست‌


برای‌ منظم‌ و با قاعده‌ بودن‌ او، نیاز به‌ خرج‌ کردن‌ پول‌ زیادی‌ نباشد


فقط‌ هنگام‌ خواب‌ به‌ آرامی‌ خرخر کند


به‌ خاطر داشته‌ باشد که‌ چرا می‌خندد


آنقدر توانایی‌ داشته‌ باشد که‌ بدون‌ کمک‌ قادر به‌ ایستادن‌ باشد


معمولا بتواند بعضی‌ از لباسهایش‌ را بدون‌ کمک‌ دیگران‌ بپوشد


غذاهای‌ سبک‌ را دوست‌ داشته‌ باشد


به‌ یاد بیاورد که‌ دندانهای‌ مصنوعی‌اش‌ را کجا گذاشته‌ است‌

 

به‌ خاطر داشته‌ باشد که‌ چه‌ وقت‌ آخر هفته‌ است‌

 

 

 

... در ۷۲ سالگی‌

نفس‌ بکشد


کنترل‌... خودش‌ را از دست‌ نداده‌ باشد

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 177 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

نکات مهم وصیت نامه غضنفر برای نزدیکانش :


قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

 

بعد از مرگم، انگشت های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.

 

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

 

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

 

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

 

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

 

کارت شناساییم با دو قطعه عکس مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

 

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

 

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

 

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

 

کسانی که زیر تابوت مرا می گیرند، باید هم قد باشند.

 

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بیکار ندهید.

 

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

 

کله مرغ برای سگها یادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند.

 

بجای عکسم روی آگهی ترحیم کارت معافیم رو بزارید.

 

در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

 

از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم و خواهش میکنم پشت سرم حرف در نیارید.

 

التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارکدار انتخاب کنید تا جلوی آدمهای که تازه به دوران رسیده کم نیاریم.

 

به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.

 

چون تمام آرزوهایم را به گور می برم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای آنها هم باشد.

 

Akbar Balinparast بازدید : 149 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

ن مطلب فقط جنبه سرگرمي و طنز دارد .

 

وقتي چند نفر دور هم جمع بشن :

 

توي آمريکا، با هم مسابقه ميدن!

 

*************************

 

توي فرانسه، همه همزمان شروع به حرف زدن مي کنن!

 

************************

 

توي ايتاليا، در مورد مد عينک و لباس جديدشون بحث مي کنن!

 

************************

 

توي مصر، ميرن يه جا مي شينن قليون مي کشن!

 

*************************

توي امارات متحده عربي، 4 نفرشون دست مي زنن و يه نفرشون مي رقصه!

 

************************

 

توي افغانستان، اگه پول نداشته باشن کار مي کنن و اگه پول داشته باشن مي خوابن!

 

*************************

 

توي آذربايجان، يه بطري آب پرتقال مي خرن و با هم مي خورن!

 

************************

 

توي روسيه، از همديگه رشوه مي گيرن!

 

************************

 

توي ژاپن، هيچوقت 5 نفر دور هم جمع نميشن! چون هميشه حداقل 3نفرشون کار دارن!

 

************************

 

توي آلمان، درباره سياستهاي دولت حرف مي زنن!

 

**************************

 

توي پاکستان، يه باند قاچاق تشکيل ميدن!

 

**************************

 

توي عراق، براي حمله به سربازهاي آمريکايي نقشه مي کشن!

 

**************************

 

توي هند، يا با همديگه مي رقصن و يا ميرن سينما و رقص تماشا مي کنن!

 

*************************

 

توي کوبا، هر وقت 5 نفر يا بيشتر يه جا جمع بشن از کاسترو تعريف مي کنن!

 

*************************

 

توي سوريه، از ترس بلافاصله از همديگه جدا ميشن!

 

***************************

 

توي کره جنوبي، با هم يه شرکت راه ميندازن و يه کالاي ژاپني رو کپي مي کنن!

 

**************************

 

توي مکزيک، دو نفرشون دوئل مي کنن و يه نفرشون ناظر دوئل ميشه و دو نفر ديگه هم گيتار مي زنن!

 

****************************

 

توي ايران، يا پشت سر بقيه غيبت مي کنن يا روزنامه راه ميندازن يا يه جلسه سخنراني ترتيب ميدن يا به يه جلسه سخنراني حمله مي کنن يا از حرف زدن و سوتي هاي همديگه ايراد مي گيرن يا يه نفرشون رو ميذارن وسط و 4 نفرشون متلک بارونش مي کنن يا الکي مي خندن يا يه پيتزا فروشي باز مي کنن يا بدون هيچ صحبتي مي ايستن و چشم و سرشون رو مي چرخونن و مردم رو مي چرن يا يه شرکت کامپيوتر و اينترنت راه ميندازن ياميرن يه چت روم توي ياهو مسنجر مي سازن يا يه وبلاگ دسته جمعي مي سازن يا گروه اينترنتي راه ميندازن!

 

*****************************

 

Akbar Balinparast بازدید : 163 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

There is a very, very tall coconut tree

یک درخت بسیار بسیار بلند نارگیل بود

 


and there are 4 animals,
و 4 حیوان زیر درخت جمع شده بودند :

 


A Lion
یک شیر

یک تست جالب خودشناسی

 

 

A Chimp
یک میمون

یک تست جالب خودشناسی

 

 

A Giraffe
یک زرافه

یک تست جالب خودشناسی

 


AND...
و ...


A Squirrel
یک سنجاب

یک تست جالب خودشناسی

 

 

They decide to compete to see who is the fastest
to get a banana off the tree.

آنها تصمیم گرفتند که مسابقه بدهند تا ببینند که کدامیک برای

برداشتن یک موز از درخت از همه سریعتر است

 

 

Who do you guess will win?
فکر میکنی کدامیک برنده می شود؟

 

 


Your answer will reflect your personality.
جواب سوال بازگو کننده شخصیت توست

 

 


So think carefully ....
پس بادقت فکر کن

 

 


do not hurry, think carefully
عجله نکن و با دقت فکر کن

 

 


Now scroll down to see the analysis.
جواب را در زیر ببینید


.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

If your answer is:
اگر جوابت:

 

 


Lion = you're dull.
شیر است = خسته و کسل هستی

 

 


Chimpanzee = you're dense.
میمون = خنگ هستی

 

 

 

Giraffe = you're a complete moron.
زرافه = کاملا احمق هستی

 


Squirrel = you're hopeless.
سنجاب = ناامید هستی

 

 


Why?!
چرا ؟!

 


For This Reason :
براي اينكه :

 

 


A COCONUT TREE DOESN'T HAVE BANANAS.
درخت نارگیل که موز ندارد !!!!!

 


You should take some time off and relax Obviously you're stressed and overworked.

مشخصه که تحت فشارید و زیاد کار کرديد ...

باید یه مدتی کار نكنيد و خستگی در كنيد ...

 

Akbar Balinparast بازدید : 163 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

این مقاله فقط جنبه سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی ندارد.


خب: اين کلمه‏اي است که زنان براي پايان دادن به مکالمه‏ هايي استفاده مي‏کنند که در آن حق با آن‏هاست و شما بايد خفه‏ بشويد.‏

 

 

پنج دقیقه: اگر مشغول لباس‏پوشيدن است يعني حداقل نيم ساعت. هرچند پنج دقيقه دقيقاً معادل پنج دقيقه است اگر به شما پنج دقيقه بيش‏تر زمان جهت تماشاي فوتبال داده شده باشد.‏

 

 

هيچي: اين آرامش قبل از توفان است. معني و مفهوم آن اين است که بايد به شدت گوش‏ به‏ زنگ باشيد. بحث‏هايي که با هيچي شروع مي‏شوند، غالباً با خبٌ تمام مي‏شوند.‏

 

 

بفرماييد: اين کلمه اصلاً ربطي به اجازه دادن انجام کاري ندارد. "اگه جرئت داري" در آن مستتر است.

 

 

آه بلند: اين در حقيقت يک کلمه محسوب مي‏شود که معمولاً درست فهميده نمي‏شود. آه بلند يعني او فکر مي‏کند شما يک احمق به ‏دردنخور هستيد و او نمي‏داند چرا دارد وقت‏ش را با ماندن و بحث با شما سر هيچٌي تلف مي‏کند.

 

 

اشکال نداره: اين يکي از خطرناک‏ترين جملاتي است که زن شما ممکن است به شما بگويد. اشکال نداره يعني اون به زمان طولاني‏تري احتياج دارد که تصميم بگيرد شما چگونه بايد تاوان اين اشتباه‏تان را پس بدهيد.‏

 

 

ممنون: از شما تشکر مي‏کند. فقط بگوييد خواهش مي‏کنم. هيچ حرف اضافه‏اي نزنيد. خيلي ممنون مي‏تواند نشان دهنده يک خطر بالقوٌه باشد.

 

 

اصلاً هرچي: اين ترکيب براي گفتن دهنت سرويسه يا رو رو برن استفاده مي‏شود.

 


نگران‏ش نباش عزيزم، خودم انجام مي‏دم: يک جمله بسيار خطرناک ديگر. به معني آن‏که اين کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصميم گرفته خودش دست به کار شود. اين حالت معمولاً منجر به حالتی خواهد شد که شما بپرسيد چي شده؟.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 155 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

خري آمد به سوي مادر خويش******** بگفت مادر چرا رنجم دهي بيش

برو امشب برايم خواستگاري اگر تو بچه ات را دوست داري ****** خر مادر بگفتا : اي پسر جان

تورا من دوست دارم بهتر از جان******** ز بين اين همه خرهاي خوشگل

يكي را كن نشان چون نيست مشگل***** خرك از شادماني جفتكي زد

كمي عرعر نمودو پشتكي زد****** بگفت : مادر به قربان نگاهت **** به قربان دوچشمان سياهت

خر همسايه راعاشق شدم من******** به زيبايي نباشد مثل او زن

بگفت:مادر برو پالان به تن كن ******** برو اكنون بزرگان را خبر كن

به آداب و رسومات زمانه ******** شدند داخل به رسم عاقلانه

دوتا پالان خريدند پاي عقدش ******** يه افسار طلا با پول نقدش

خريداري نمودند يك طويله ******** همانطوري كه رسم است درقبيله

خر دانا كلام خود گشاييد ******** وصال عقد ايشان را نماييد

دوشيزه خر خانم آيا رضائي ******** به عقد اين خر خوشتيپ در آيي

يكي از حاضرين گفتا به خنده ********عروس خانم به گل چيدن برفته

براي بار سوم خر بپرسيد ********كه خر خانم سرشيكباره جنبيد

خران عرعر كنان شادي نمودند******** به يونجه كام خود شيرين نمودند*****به اميد خوشي و شادماني

 

Akbar Balinparast بازدید : 93 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اهل دانشگاهم


رشته ام علافی‌ست


جیب‌هایم خالی‌ست


پدری دارم


حسرتش یک شب خواب!


دوستانی همه از دم ناباب



و خدایی که مرا کرده جواب



اهل دانشگاهم



قبله ام استاد است



جانمازم نمره!



خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست



من نمی‌دانم که چرا می‌گویند



مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار



و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست



چشم ها را باید شست



جور دیگر باید دید



باید از مردم دانا ترسید!



باید از قیمت دانش نالید!



وبه آن‌ها فهماند



که من ایجا فهم را فهمیدم



من به گور پدر علم و هنر خندیدم!


Akbar Balinparast بازدید : 130 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)


اگر تند تند غذا بخوره

در مورد پولداره : ببین چقدر گرفتاره که مجبوره انقدر تند غذا بخوره یا هواپیماش داره میپره یا جلسه مهمی داره
در مورد بی پوله : اوووووو انگار از قحطی فرار کرده

 

 

اگر آروم و کم غذا بخوره

در مورد پولداره : احتمالا" این غذا تو رژیم غذاییش نیست و باید آهسته بخوره که معدش نفهمه
در مورد بی پوله : اینو ببین فکر کنم تا حالا همچین غذایی ندیده بلد نیست بخوره

 


اگر درس بخونه

در مورد پولداره : احسنت به این تدبیر و اندیشه ... این تو ایران نمیمونه ... مطمئنم تو لیست فرار مغزهاست
در مورد بی پوله : خر خونیم اندازه داره دیگه ... انقدر میخونی آخرش چی ؟!! بپا عینکت نیفته

 

 

اگر درس نخونه

در مورد پولداره : پول داره درس میخواد چیکار ... درس برا بچه بی پولا و بیکاراست
در مورد بی پوله : بدبخت از بس نون نخورده نمیتونه درس بخونه

 

 

در مورد خانوما >>> از نوع محجبه و چه بسا چادری

در مورد پولداره : آفرین به این تربیت صحیح ... معلومه خالصانه مسلمونه ... این دختر نیست فرشتست که تو این جامعه خراب خودشو اینطوری میپوشونه
در مورد بی پوله : اوهوک ... چقد امل ... کی به تو نگاه میکنه حالا ؟!؟!؟

 

 

در مورد آقا پسرها >>> مدل ابرو قشنگ و زیر ابرو گوگول

در مورد پولداره : بابا مایكل جكسون ... لئوناردو ... گاتوسو ... برم زیر ابروهای شیطونیتو
در مورد بی پوله : مرتیكه خجالت نمیكشه ... آرایش میكنی ؟! این روزا دیگه دختر پسرا از هم تشخیص داده نمیشوند ... وانگهی چی شده داداشمون

 

قضاوت مردم درمورد پولدارها و پول ندارها

 

ازدواج

در مورد پولداره : یکی دو تا کمه ... من جای این بودم اصلا" ازدواج نمیکردم ... این همه حور و پری دور و برشن که بیخیال ازدواج ...
در مورد بی پوله : آخی حیوونی تا دیروز عنکبوت تو جیبش یکی بود حالا دو تا شد! ضرب المثلی شد برا خودش !

 

 

پیاده روی

در مورد پولداره : زنده باد سلامتی و تناسب اندام ... هیچ چیزی از ورزش و مخصوصا" پیاده روی برای تندرستی انسان بهتر نیست حتی میگن اشتها رو هم زیاد میکنه
در مورد بی پوله : کفشاشم مالی نیست که حالا بگیم پیاده بره ... قربونش برم که همیشه بلیت خط 11 رو داره

 

 

تعویض ماشین

در مورد پولداره : بابا تنوع ... آخرین مدل ... سنت اگزوپری ... پارکینگ دیگه جا نداره
در مورد بی پوله : دبیا ... تا دیروز دنبال الاغ پدر بزرگش میدوید حالا واسه ما ماشین خریده

 


تعویض کار

در مورد پولداره : شکمه پره ... چه این بشقاب چه اون بشقاب ... پول تولید میکنه دیگه چه این کار چه اون کار ... میباره براش
در مورد بی پوله : فقط مونده بود این به یه جایی برسه ... از فردا جواب سلام ما رو هم نمیده

 


رانندگی

در مورد پولداره : فکر کنم عادت به رانندگی نداره آخه همیشه راننده داشتن اما استیل فرمون گرفتنشو داشته باش ... انصافا" شوماخرم اینطوری فرمون نمیگیره
در مورد بی پوله : این بابا گواهینامه فرغونشو گرفته ؟!

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 125 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

« كيك هفتاد طبقه »
غضنفر ميره قنادي ، ميگه : ببخشيد كيك هفتاد طبقه داريد ؟! قناد ميگه : نخير نداريم . فردا دوباره غضنفر مياد ، ميپرسه : شرمنده ، كيك هفتاد طبقه داريد ؟ باز قناد ميگه : نخير نداريم . خلاصه يك هفته تمام هر روز كار غضنفر اين بود كه بياد سراغ كيك هفتاد طبقه بگيره و قناد هم هرروز جواب ميداده كه نداريم . آخر هفته قناده با خودش ميگه : اين بابا كه مشتريه ، بذار يك كيك هفتاد طبقه براش بپزيم ، يك پول خوبي هم شب جمعه‌اي بزنيم به جيب . خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه و جمعه رو ميذاره يك كيك خوشگل هفتاد طبقه رديف ميكنه . شنبه اول صبح غضنفر مياد ، ميپرسه : ببخشيد ، كيك هفتاد طبقه داريد ؟! قناد با لبخند بر لب ميگه : بعله كه داريم ، خوبشم داريم ! غضنفر ميگه : قربون دستت ، 500 گرم از طبقه بيست چهارمش به ما بده !

 

چند تا لطيفه از غضنفر


« سقوط هواپيما »
يه هواپيما تو قبرستون سقوط ميكنه ، فردا راديو ميگه : شب گذشته يك فروند هواپيما در حومه شهر سقوط كرده و تا اين لحظه 34513 جسد كشف شده ! عمليات براي يافتن اجساد بقيه قربانيان همچنان ادامه دارد !

 

*************************


« بنفش »

از غضنفر ميپرسن بنفش چه رنگيه ؟ ميگه : قرمز ديدي ؟! آبيش !


**************************


« حيوون ، حيوونه »
غضنفر ميره خواستگاري . اسم دختر پروانه بود ولي غضنفر قاطي كرده بود ، يك بند بهش ميگفته آهو خانوم ! خلاصه وقتي دختر مياد چايي تعارف كنه ، غضنفر ميگه : دست شما درد نكنه آهو خانوم ! دختر شاكي ميشه ، ميگه : بابا اسم من پروانه‌ست نه آهو . غضنفر ميگه : اي بابا فرقي نداره . حيوون حيوونه ديگه !


 

چند تا لطيفه از غضنفر

 

« حكومت نظامي »
حكومت نظامي بود ، سروانه به غضنفر ميگه كه تو اينجا كشيك بده ، از هفت شب به بعد هر كسي رو تو خيابون ديدي در جا بزنش . حرفش كه تموم ميشه ، تا مياد بره سوار ماشينش بشه ، ميبينه صداي گلوله اومد . برميگرده ميبينه غضنفر زده يك بدبختي رو كشته ! داد ميزنه : احمق ! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره ! غضنفر ميگه : قربان اين يه آدرسي پرسيد كه ، عمراً تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد !

 

****************************

 

« قطار »
غضنفر و دوستاش رفته بودن ايستگاه راه‌آهن . تا ميرسن ، يهو قطار حركت ميكنه . اينا هم ميدون دنبال قطار . حالا ندو كي بدو ! خلاصه بعد از هزار بدبختي ، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه ، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه . خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه ، يك بابايي بهش ميگه : آقا جان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد ؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه ، واميستاديد با اون ميرفتيد . غضنفر نفس زنان ميگه : منم نميدونم ! والله من فقط قرار بود برم ، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم !

 

***************************


« دو دو تا »

غضنفر از شاگردش ميپرسه : دو دو تا چند تا ميشه ؟ شاگرد ميگه : شونزده تا ! غضنفر شاكي ميشه ، ميگه : دو دو تا ميشه چهارتا ، ديگه اگه خيلي بشه ، ميشه هشت تا !

 

چند تا لطيفه از غضنفر


« قرض سگ »

يك بابايي داشته از سر كار برميگشته خونه ، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند ، منتها يه جور عجيب غريبي . اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن ، بعد يك يارو مَرده با سگش راه ميره ، بعد ازون هم يك صف 500 متري ملت دارن دنبالشون ميرن . يارو كَف ميكنه ، ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه : تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم . ميشه بگيد جريان چيه ؟ يارو ميگه : والله تابوت جلوييه خانممه ، پشتيش هم مادر خانومم ، هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرد ! مَرده ناراحت ميشه ، همينجور شروع ميكنه پشت سر يارو راه رفتن ، بعد از يك مدت برميگرده ميگه : ببخشيد من خيلي براتون متاسفم ، ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست ، ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم ؟! مَرده يك نگاهي بهش ميكنه ، اشاره ميكنه به 500 متر جمعيت پشت سر ، ميگه : برو ته صف !

 

*************************

 

« ميله اتوبوس »
غضنفر سرش ميخوره به ميله وسط اتوبوس ، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس . بعد از چند لحظه ، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتند . ميگه : ولش كنين ببينم چي ميگه !

 

**************************

 

« سقوط »

غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين . به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه : خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت !

 

چند تا لطيفه از غضنفر


« بچه دوقلو »

زنِ غضنفر دو قلو ميزاد ،‌ غضنفر ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه ،‌ به يارو ميگه : حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم !

 

***************************

 

« هزيون »

زن غضنفر آپانديسش رو عمل كرده بود . بعد از عمل شوهرش مياد ملاقاتش . منتها زنه هنوز خوب بهوش نيومده بوده و داشته زير لب هزيون مي‌گفته : احمق ... بي‌شعور ... عوضي ! يك دكتري داشته از اتاق رد ميشده ، ميگه : خوب به سلامتي مثل اينكه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف ميزنه !

 

***************************

 

« معماي عجيب »

به غضنفر ميگن يك معما بگو . ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درختو ؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه . ميگه : نميدونم ، حالا بگو چيه ؟ غضنفر ميگه : بخاري ! يارو كَف مي‌كنه ، ميگه : باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي‌كنه ؟ غضنفر ميگه : بخاري خودمه دوست دارم بذارمش بالاي درخت

 

چند تا لطيفه از غضنفر

Akbar Balinparast بازدید : 129 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

قصد داريم شما را با مشاهير بيشتري آشنا کنيم البته با اين فرض که اگر در زمان حيات اين عزيزان کنکور وجود داشت، به چه سرنوشتي دچار مي‌شدند.

 

 

نيوتن: از آنجا که اين دانشمند علاقه‏ي زيادي به قبول شدن در رشته‏ي ستاره شناسي يا نجوم داشت، از صبح تا شب خودش را در اتاق حبس مي‏کرد و براي قبول شدن در کنکور درس مي‏خواند. و از آنجا که وقت يک پشت کنکوري بسيار ارزشمندتر از آن است که بيکار و بي‏عار برود و زير درخت سيب لم بدهد، بنابراين سيبي هم به سرش نمي‏خورد و جاذبه‏اي هم کشف نمي‏شد و الان بنده و شما، تمام اشياء و آدم‏هاي دور و برمان در فضا معلق بوديم!

 

 

ليلي و مجنون: اصولاً بسياري از صاحبنظران معتقدند بيکار نشستن در خانه يکي از مهم‏ترين عوامل و دلدادگي معروف‏ترين عاشق و معشوق تاريخ ادبيات است. اما اگر هردوي اين عزيزان در عصر ما زندگي مي‏کردند آنقدر درگير کلاس‏هاي تست و حل دفترچه‏هاي تست و مطالعه‏ي ضرايب دروس مختلف و فرم انتخاب رشته و کنکور آزمايشي بودند که سال تا سال هم وقت نمي‏کردند ياد هم بيافتند چه برسد به اين که مجنون ظرفي ببرد در خانه ليلي که آش نذري بگيرد و چون ليلي زد ظرفش را شکست را بيافتد در کوچه و خيابان و در اقدامي جلف و سبک بزند زير آواز که:

اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشکست ليلي؟

 

 

مشاهير کنکوري -2

 

رستم: درباره‏ي اين قهرمان و اسطوره‏ي ايران زمين دو احتمال وجود دارد. يا به جاي هفت خوان سنتي و جنگيدن با ديو وعجوزه و اژدها و سير و عبور از بيابان مجبور مي‏شد برود ازتکخوان کنکور عبور کند که البته واضح و مبرهن است که خيلي زود (احتمالاً وقتي به تست‏هاي دروس تخصصي ميرسيد!) مي‏فهميد عبور از آن هفت‏خوان در برابر تکخوان مثل آب خوردن است.

در حالت دوم، رستم به عنوان طراح سؤال کنکور انتخاب مي‏شد و سؤال‏هاي کنکور سختي را طرح مي‏کرد، غافل از اين‏که فرزندش سهراب هم امسال کنکوري است و با درماندن از پاسخ دادن به تست‏هاي پدرش از زندگي نااميد مي‏شود و يک بلايي سرخودش مي‏آورد! ناگفته پيداست که رستم دير متوجه ماجرا مي‏شود و پاسخ نامه (همان نوش داروي سابق) را وقتي کار از کار گذشته، به سهراب مي‏رساند.

 

 

نوستر آداموس: احتمالاً اين پيشگوي معروف فرانسوي تنها فرد مشهوري است که در مواجهه با کنکور غمي به دل راه نمي‏داد چون براي کسي که قرن‏ها قبل حوادث مهمي مثل حادثه 11 سپتامبر و جنگ جهاني دوم را پيش‏بيني کرده، پيش‏بيني اين که جواب تست شماره 5 درس ادبيات گزينه الف، ب، ج يا دال است نبايد کار دشواري باشد!

 

 

نيما يوشيج: پدر شعر فارسي در مواجهه با کنکور "تست نو" را ابداع مي‏کرد که رها از قيد و بندهاي تست‏هاي معمولي و سرشار از خلاقيت بود. در تست‏ نو پاسخ خاصي، صحيح فرض نمي‏شد و مهم روش‏هاي خلاقانه‏اي بود که داوطلب براي پاسخ به تست‏ها به کار مي‏برد (شير يا خط انداختن، ريختن تاس، ده- بيست- سي- چهل کردن، اتل متل توتوله خواندن، چشم بستن و انگشت گذاشتن روي کاغذ و ساير روش‏هاي خلاقانه‏ي ديگر)

منبع:سايت گزينه دو

Akbar Balinparast بازدید : 177 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

الف. همیشه راه راست را برو
ب. به طرف منزل مادرزن

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


ازدواج:
الف. آغاز آزاد روابط
ب. ‌پايان روابط آزاد

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. لطفا موالیدتان را كنترل كنيد!
ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن!
ب. کتک زدن ممنوع

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


الف. همسرت را نپیچان
ب. دم درآوردن ممنوع!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. ماه عسل به دریا نروید، غرق می شوید، حسرت به دل می مانید!

ب. زیرآبی رفتن ممنوع

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


الف. وفاداری در حد سگ
ب. اخلاق سگی ممنوع

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


الف. به پای هم پیر شوید
ب. پیرتان در می آید!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز


الف. ladies next
ب. محل وقوع عشق های خیابانی

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. بعد دوسال راه میندازیم یه مخزن گنده جوجه کشی!
ب. دو فرزند کافی است!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. همدیگر را دور نزنید!
ب. دور همدیگر بگردید!

 

 

جاده زندگی مشترک - طنز

 

الف. هنگام دعوا از چکش استفاده نکنید
ب. زندگي شما به بن بست رسيده است

Akbar Balinparast بازدید : 195 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

نمونه هایی از شیک ترین دکوراسیون های خانه در سال 2015

 

دکوراسیون های 2015


طراحی و چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

شیک ترین چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

چیدمان های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی خانه های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

دکوراسیون های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی و چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

شیک ترین چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

چیدمان های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی خانه های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

دکوراسیون های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی و چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

شیک ترین چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

چیدمان های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی خانه های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

دکوراسیون های 2015

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

طراحی و چیدمان خانه

دکوراسیون و چیدمان خانه, دکوراسیون های 2015

 

Akbar Balinparast بازدید : 133 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده‏ايد كه اگر در زمان دانشمندان، قهرمانان، ورزشكاران، پادشاهان و آدم‏هاي مهم گذشته كنكور وجود داشت شايد سرنوشت آن‏ها هم عوض مي‏شد و چيزي مي‏شدند به جز شخصيت‏هايي كه امروزه از آن‏ها مي‏شناسيم؟ البته چون وقت شما كنكوري‏هاي عزيز بسيار ارزشمند است، لازم نيست بنشينيد و به مصاديق اين پيش‏فرض فكر كنيد. ما ساعت‏ها و روزها به جاي همه شما فكر كرديم و به نتايج احتمالي زير رسيديم:

 

مشاهير کنکوري!

طنز اديسون: خوشبختانه وجود كنكور هيچ تغييري در مسير زندگي اين مخترع بزرگ ايجاد نمي‏كند. چون احتمالاً وي پس از مشاهده اين‏كه به دليل انتخاب رشته نادرست يا هر دليل درست ديگري با رتبه 25 در هيچ دانشگاهي قبول نشده، برق از سه فازش مي‏پريد و درست در اين لحظه سرنوشت‏ساز موفق به اختراع لامپ و ساير اختراعات برقي‏اش مي‏شد!

 

طنز آقا محمدخان قاجار: اين شاه قاجار محال بود همان سال اول كنكور قبول نشود چون علاوه بر رشته‏هايي كه آقا پسرها مي‏توانند انتخاب كنند، در شرايط اضطراري مي‏توانست رشته‏هاي كاملاً دخترانه را هم وارد فرم انتخاب رشته‏اش كند.

 

طنز انيشتين: اين دانشمند چون بچه (... خواني) بوده قطعاً در رشته فيزيك با رتبه بالا قبول مي‏شد اما پس از فارغ‏التحصيلي، وقتي مي‏ديد با اين مدرك نمي‏توان كار درست و حسابي دست و پا كرد، مي‏رفت كلاس كنكور بازمي‏كرد و خودش از عكس‏هاي خودش براي تبليغ كلاس كنكورش استفاده مي‏كرد.

 

طنز ابوعلي‏سينا: اين انديشمند و دانشمند و فيلسوف بدون هيچ مشكلي در رشته‏هاي خوب قبول مي‏شد ولي متاسفانه سرانجام يكي از پيشنهادها و بورس‏هاي تحصيلي دانشگاه‏هاي خارجي وسوسه‏اش مي‏كرد و باعث فرار مغزهايش به ري، بلخ يا شوشتر مي‏شد!

 

مشاهير کنکوري (1)

 

طنزاسكندر مقدوني: وقتي اسكندر و سپاهيانش به ايران حمله كردند و رسيدند لب مرز، متوجه مي‏شوند براي ورود به كشور بايد كنكور بدهند و طبق قوانين موجود، كسي نمي‏تواند همين‏طوري الكي سرش را بيندازد پايين و بيايد كشور ما را اشغال كند. اسكندر همان‏جا لب مرز مرتب كنكور مي‏داد و هي رتبه لازم را به دست نمي‏آورد و به اين ترتيب نه تنها عمر خودش، بلكه عمر نوح و نتيجه‏هايش هم به اشغال كشورمان قد نمي‏داد!

 

طنز فردوسي: چون پادشاهان و بزرگان هم عصر اين شاعر بزرگ از درك هنر او عاجز بودند و از طرفي سرودن شاهنامه درآمد چنداني براي او نداشت و دخل و خرجش با هم جور نمي‏شد و مرتب به كاسب و بقال و قصاب و سوپرماركت سر كوچه و شركت فروشنده خودروي ليزينگي‏اش بدهكار بود، مي‏رفت در موسسه كنكور انيشتين كتاب‏هاي كنكور به شعر مي‏نوشت و آخر سر هم مي‏گفت:

بسي رنج بردم در اين سال سي / عجم زنده كردم بدين كتاب كنكوري!

 

طنز سعدي: خوشبختانه سعدي آنقدر زرنگ بود كه بتواند گليم خودش را از آب بيرون بكشد و اجازه ندهد كنكور و قبول شدن يا نشدن در آن مسير زندگي‏اش را عوض كند، ولي به هر حال قطعاً يك باب جديد به گلستانش اضافه مي‏كرد و احتمالاً اسمش را هم مي‏گذاشت؛ آداب كنكور در سيرت پشت كنكوري‏ها!

 

طنز باباطاهر عريان: اين شاعر بزرگ چون در كلاس‏هاي كنكور شركت مي‏كرد متوجه مي‏شد نام فاميلش باعث مي‏شود بچه‏هاي كلاس هر روز مضامين جديدي برايش كوك كنند و در گام اول مي‏رفت فاميلي‏اش را عوض مي‏كرد و مثلاً مي‏شد باباطاهر پوشيده! در ادامه هم در رشته ادبيات قبول مي‏شد و شعر مي‏سرود ولي اشعارش به شدت تحت تاثير كنكور قرار مي‏گرفت، مثلاً مي‏سرود:

بده خنجر كه تا سينه كنم چاك / ببينم تست بر جونم چه كرده؟

 

منتظر معرفي مشاهير کنکوري ديگري باشيد.

 

منبع :سايت گزينه دو

Akbar Balinparast بازدید : 100 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

به یک سوال بسیار ساده جواب دهید تا متوجه شوید سمت راست مغزتان خوب کار می‌کند!؟
کمی‌فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال باشید...

جاهای خالی رو با چه اعدادی باید پر کرد؟

16 , ...,1000, 15, ... , 20 ,10

عجله نکنید!
کمی‌فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال باشید
نشان فعالیت خوب سمت راست مغز شماست!
برای دیدن جواب صحیح بروید پایین.
.

.

.

.

.

.

.

16 ,60 ,1000, 15, 3 , 20 ,10

ده بیست سه پونزده، هزار و شصت و شونزه!!
راستی اون قضیه‌ی سمت راست مغز رو هم جدی نگیرید!

Akbar Balinparast بازدید : 155 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

عروسی رفتن دخترها:

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!

توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...

اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...

حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه...

یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش

خوب، روز موعود فرا می رسه!

ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)

بعد از ناهار...!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...

توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!

 

عروسی رفتن دخترها و پسرها


عروسی رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!

بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...

توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...

ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت...!

تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!

خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)

ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!

Akbar Balinparast بازدید : 140 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

دخترها:

بعضي از اونا واقعاً مي خونند وقتي ميرن سر کتاب تا يکي دو ساعت ديگه کلشونو از کتاب بر نمي دارند . عادت دارند زير مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند

بعضي هاشون هم که مثلا درس مي خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روي کتابه ولي حواسشون يه جاي ديگست ...

يه عده اي هم هستندکه به بهونه اينکه مشکل دارن زنگ ميزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود يک ساعت و اندي به طوري که اشک و دود تلفن در مياد !!

 

 

و اما پسر ها:

يا درس نمي خونند يا وقتي مي خواند بخونند بايد حسش بياد. وقتي حسش مياد که شب امتحانه... يه کم که درس خوندند يه موردي پيش مياد و بهش خيره مي شوند و به يه چيزي فکر مي کنند بعد انگار که درس خوندند بلند ميشند ميرن استراحت مي کنند بعد از يک ساعت استراحت دوباره ميرند ميشينند فکر مي کنند . وقتي فکرشون تموم شد کتاب را ورق ميزنند يه کم براندازش ميکنند وزنش مي کنند استخاره مي کنند براي خودشون تقسيمش مي کنند ميگند تا ساعت فلان اينقدر مي خونم تا ساعت فلان اينقدر بعد ميرن استراحت کنند . حين استراحت حسشون تموم ميشه حال ندارند برند بخونند ولي چون مي دونند فردا امتحان دارند پا ميشند ميرند سر کتابشون.

همينجور که مي خونند هيچي حاليشون نيست چون جاي ديگه فکر مي کنند(لازم به ذکر است که هيچ وقت در هيچ موقعيتي فکر نمي کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون مياد) بعد از نيم ساعت دوباره ميرن استراحت، بعد سه ربع استراحت مي بينند خيلي دير شده .دوباره ميرنند درس بخونند اين بار مي خونند يه چيزايي هم ياد ميگيرند ولي چيزايي که ياد نمي گيرند را ميذارند که فردا از دوستاش بپرسند يه کم به معلمشون فحش ميدند مي گند اينارو درس نداده . خلاصه آخرش نميرسند کتاب را تموم کنند فردا ميرند ميبينند که دوستاشون يه چيزايي مي گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد ميشه اونايي هم که خونده بودند يادشون ميره به همين سادگي

Akbar Balinparast بازدید : 175 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

چهل کاری که خانوما نمی تونن انجامش بدن !


۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن
۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون اینکه گریه کنن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

 

کارهایی که خانوما نمی تونن انجامش بدن!

 

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

20- انتخاب سریع یک فیلم

21- ندیدن فیلم هندی

22- غیبت نکردن

23- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

24- آرایش نکردن

25- لاک نزدن

26- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

27- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

28- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

29- گریه کردن بدون آبریزش بینی

‌30- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

31- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

32- نق نزدن

33- لگد زدن

34- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

35- اخ تف کردن

36- خواستگاری رفتن

37- موارد بالا رو قبول کردن ...

شما هم اگه چیزی به نظرتون میرسه خجالت نکشید، اضافه کنید !

Akbar Balinparast بازدید : 123 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

یک فروشگاهی که شوهر می فروشد تنها در نیویورک باز شده جائیکه یک زن ممکن برای انتخاب یک شوهر آنجا برود. مابین دستورالعمل ها در وروی یک توضیحی در مورد عملکرد فروشگاه وجود دارد.(شما ممکن فروشگاه را فقط یک بار ویزیت کنید) 6 طبقه موجود است با ویژگیهای مردان که هر چه خریدار بالا می رود ویژگیها افزایش می یابد. اما یه شرطی است:شما ممکن مردی را از یک طبقه ویژه انتخاب کنید یا ممکن شما رفتن به طبقه بالاتر رو انتخاب کنیداما شما نمی توانید به طبقه پایین تر بر گردید مگر برای خروج از ساختمان .

 

طبقه ی اول

این مردان شغل دارند و خدارو دوست دارند.

 

طبقه ی دوم

این مردان شغل دارند-خدا وبچه هارو دوست دارند.

 


طبقه ی سوم

این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند وخیلی خوش قیافه هستند.

 

فروشگاه شوهر برای دختران مجرد

 

طبقه ی چهارم

این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-خوش قیافه هستند و در کار خانه کمک می کنند.
قبولش برام واقعا سخته...باورم نمیشه
هنوز او می رود به طبقه پنج و شرایط را می خواند.

 

طبقه ی پنجم

این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-مجلل هستند-در کار خانه کمک می کنند و حرکات قوی رمانتیک دارند.
او خیلی فریفته شد اما به طبقهء ششم رفت وشرایط رو خواند.

 

 

طبقه ی ششم

شما 4363012 مین بازدید کننده ی این طبقه هستید...در این طبقه هیچ مردی وجود ندارد و این طبقه فقط برای این ساخته شده که ثابت کنه راضی کردن زنان غیر ممکن است

 

با تشکر از خرید شما از فروشگاه شوهر ...لطفا هنگام خروج مراقب باشید که زیاد از کوره در نرید...

روز خوبی داشته باشید.

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 181 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

بیمار گفت:دکتر(<< آقای خنده >>)!اینقدر گوشم سنگین شده که صدای سرفه خودم رو هم نمی شنوم.
دکتر(<< آقای خنده >>) گفت: خب بلندتر سرفه کن!

 

**********************

از << آقای خنده >> میپرسن: میگذاری پسرت بره دانشگاه؟ << آقای خنده >> میگه: آره، به شرطی که به درسش لطمه نزنه!!!

************************

به << آقای خنده >> میگن باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟ میگه مامانتو!

 

مطالب خنده دار

 

<< آقای خنده >> خودشو دار میزنه. پزشکی قانونی اعلام می کنه : دلیل مرگ : ضربه ی مغزی. می رن تحقیق می کنن می بینن با کش خودشو دار زده !

 

**************************

<< آقای خنده >> بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه

*************************

یه روز << آقای خنده >> میره مغازه لوازم خونگی چشش میافته به فلاسک میپرسه آقا اون چیه؟ مغازه دار میگه اون فلاسکه میپرسه کارش چیه میگه هر چیز سردی رو بزاری تو ش سرد نگه میداره هر چیز گرم هم بذاری توش گرم نگه میداره مرده خوشحال میشه و یکی میخره فردا که میره اداره باخودش میبره رییسش وقتی فلاسکو میبینه میگه ببینم چی تو اون فلاسکت داری؟ میگه اقای رییس 2 تا الاسکا دارم با 3 تا فنجون قهوه!

 

مطالب خنده دار

 

<< آقای خنده >> نمیتوانند با 110 تماس بگیرند .چون کلید 11 رو روی تلفن پیدا نمیکنند!

 

**********************

 

<< آقای خنده >> بالای پل هوایی ایستاده بوده میگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب ردمیشه که پل زدن؟!

 

********************

به << آقای خنده >> میگن چرا سی دیت انقدر خش داره میگه:آخه زیر قسمتهای مهمش خط کشیدم !

 

جکهای خنده دار << آقای خنده >>

 

به << آقای خنده >> میگند اگه دنیارو بهت بدند چه کار میکنی میگه میفروشم میرم خارج !

 

************************

 

جاسم (بنده خدا خسیس) به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه می برمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی!

 

************************

<< آقای خنده >> به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ << آقای خنده >> می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !

 

مطالب خنده دار

 

<< آقای خنده >> و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! << آقای خنده >> میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !

 

************************

<< آقای خنده >> رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟
<< آقای خنده >> میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد"
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

 

************************

تو شهر << آقای خنده >> اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. << آقای خنده >> به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!

 

مطالب خنده دار

Akbar Balinparast بازدید : 164 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم مي‌رفته از داروخونه قرص سوسک کش مي‌خريده.يه روز دکتره ازش مي پرسهتو چرا اينقدر قرص سوسک کش مي‌خري؟

ميگه: آخه من هرچي اينا رو پرت مي‌کنم نميخوره به سوسکها!


==========================


به غضنفر ميگن به زنبورايي که از کندو محافظت مي کنن چي ميگن؟
ميگه: ميگن خسته نباشيد!


==========================

 

یارو زنگ ميزنه فرودگاه و ميگه: ببخشيد از اينجا تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده ميگه: يه لحظه...
ميگه: خب خيلي ممنون! و قطع مي‌کنه!!

 

==========================

از يه نفر ميپرسن ميدوني اگه 23 تا کله و 23 تا پاچه را با هم بريزي تو يه دونه ديگ، از کجا بايد بفهميم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟
ميگه اينکه کاري نداره کف پاش رو قلقلک ميکني ميبيني هر کله اي خنديد معلوم ميشه پاچه مال اون بوده!!

==========================


به يارو ميگن دستشويي چند بخشه؟
ميگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!


==========================

روزي يک تيمسار سوار تاکسي شد. راننده ي تاکسي از او پرسيد: آقا شما سرهنگ هستيد؟
تيمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!
راننده تاکسي گفت : پسر مرض داري لباس تيمسارها رو مي پوشي؟

 

==========================

بيماري به دکتر مراجعه نمود و گفت : دکتر جون دلم خيلي درد ميکنه.
دکتر گفت : عزيزم دلت کار ميکنه؟
بيمار گفت : خير آقاي دکتر ، فعلا بيکاره!

 

==========================

ديوانه ي اولي : قصد کردم همه ي جواهرات و الماس هاي روي زمين را بخرم!
ديوانه ي دومي: قصد بيجايي کردي ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!

 

==========================

واعظي منبري رفت و سخنراني جالبي ارائه داد. کدخدا که خيلي لذت برده بود به واعظ گفت : روزي که ميخواهي از اين روستا بروي بيا سه کيسه برنج از من بگير!
واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانه ي کدخدا رفت و از کيسه هاي برنج سراغ گرفت.
کدخدا گفت : راستش برنجي درکار نيست. آن روز منبر جالبي رفتي من خيلي خوشم آمد و گفتم من هم يک چيزي بگويم که تو خوشت بيايد.

 

==========================

افغانيه رو مي خوان اعدام کنن ، ميگن حرف آخرت چيه ؟ ميگه کارگر نمي خواي !

==========================

يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه : آرامگاه زري همسر دکتر رحيمي مختصص زنان و زايمان ، مطب : خيابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... !

 

==========================


مادر: علي بيا اسفناج بخور آهن دارد.
علي: آخر مادر جان الان آب خوردم مي ترسم زنگ بزنم!

 

==========================


مهمان: آقا تشريف دارند؟
مستخدم: نه خير، رفته ‌اند مسافرت.
مهمان: براي تفريح؟
مستخدم: نه خير، با خانم رفته ‌اند!

==========================

حيف نون مي ره ثبت احوال مي گه يه شناسنامه واسه بچه ام مي خوام. مي گن اسمش چيه؟ مي گه "شورلت". مي گن اين که اسم ماشينه! يه اسمي بذار که به نام پدر و مادر بياد. مي گه خوب به اسم ما مياد ديگه... من "بيوک" آقا هستم، همسرم هم "خاور" خانم!

Akbar Balinparast بازدید : 165 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

يارو شبا يه پارچ آب خالي بالا سرش ميذاشته و مي خوابيده ازش مي پرسن آخه خنگ چرا اينجوري مي كني؟
ميگه : خوب يه موقع نصفه شب از خواب پا پيشم مي بينم تشنم نيست .. اونوقت چيكار كنم؟

 

 

*****************************

 

دوتا درسخون حوصله‌شون سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم فيلم نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!

 

مطالب خنده دار


پليس ماشين مسافر کشي را که با سرعت در خيابان ميراند ، متوقف کرد و گفت : هشت تا مسافر داري و با اين سرعت هم ميراني راننده با عجله گفت : آخه اگه تندتر نرم ، اون سه نفري که توي صندوق عقبند خفه ميشند!

 

*****************************

 


طرف اسم بچه اش رو ميزاره اس ام اس ميگن اين چه اسميه ؟ ميگه چيه از پيام که با کلاس تره!

 

مطالب خنده دار


يارو از برج ميلاد بالا ميرفته
ميگن کجا ميري؟
ميگه : سر برج قراره وام بدن!!!

 

*****************************


به يارو مي گن چرا سي ديت اينقدر خش داره مي گه:آخه زير قسمتهاي مهمش خط كشيدم!!

مطالب خنده دار

 


طرف 2000 تومني پيدا مي كنه ميگه ما از اين شانسا نداريم بعد پارش مي كنه!

 

****************************


از يارو مي پرسند: چرا جورابت يه لنگه اش آبيه، يه لنگه اش قرمز؟ ميگه : والله خودمم توش موندم. يه لنگه مثل همينم تو خونه دارم!!!

 

مطالب خنده دار

Akbar Balinparast بازدید : 143 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

در اين گزارش سعي شده است كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند و كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند شرح داده شود...



كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند:
• توكل به خدا و دعاي عاجزانه، قرار گرفتن رو به قبله و خواندن شهادتين! (اگه بدونيد تو اون لحظه خوندن شهادتين چه لذتي داره!)

• تهيه و همراه داشتن انواع سلاح‌هاي سرد و گرم جهت جلوگيري از فرصت طلبي ساكنان شهرهاي همجوار و حتي شما دوست عزيز!

• رساندن خود به يک فضاي باز در صورت وجود!
• گوش دادن به شايعات از بدو شروع زلزله! (چون معمولاً واقعيات در ابتدا به صورت شايعات به گوشتان خواهد رسيد!)
• رساندن خود به زير زمين منزل حتي در برج‌هاي صد طبقه!
• رفتن به بالاي درخت در صورت پيدا نکردن مکان مناسب‌تر!

 

هنگام بروززلزله‌اي شديدچه كارهايي بايد انجام داد؟

 

• حلاليت طلبيدن از دوستان و آشنايان و همكاران و خلاصه همه رفتگان و نرفتگان در هنگام زلزله!
• به ياد آوردن اين جمله معروف بساز بفروشان عزيز : "دنبال نازکي ساختمان باش و کلفتي نان!"
• حفظ خونسردي حتي در صورت فوت کردن! (در صورت زنده ماندن بهتر است منتظر کسي نمانيد، چون کس ديگري زنده نمي‌ماند که بخواهد به شما کمکي بکند. در نتيجه برويد و پشت سرتان را هم نگاه نکنيد!)
البته از من مي‌شنويد بهتر است خودتان را همان‌جا راحت كنيد و گرنه اگر زنده بمانيد ممكن است از آتش سوزي بميريد يا از برق گرفتگي، شايد هم در چاه بيفتيد يا در دعواهايي که سر وسايل منزل شهروندان اتفاق مي‌افتد، لت و پار شويد يا از گرسنگي تلف ‌شويد يا در بيمارستانِ بدون دارو، پرستار و دكتر جان به جان آفرين تسليم كنيد و خيلي اتفاق‌هاي ديگر. پس بهتر است به همان چيزي كه در ابتدا گفتم عمل كنيد!

 

 

هنگام بروززلزله‌اي شديدچه كارهايي بايد انجام داد؟

 

كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند:

• بايدجلوي مردمي را كه براي كمك به صاحبخانه‌ها جهت جمع آوري وسايل با ارزش به منطقه قدم رنجه مي‌كنند را بگيرند!

• بايدبه طور موقت هم كه شده از ارسال پارازيت روي سيستم‌هاي ماهواره‌اي ومخابراتي جلوگيري كنند تا لااقل اگر كسي زير آوار ماند از عوارض پارازيت نميرد!

• بايد حداقل هفت بهشت زهراي جديد تأسيس شود!

• بايد تعداد زيادي نعش كش جهت انتقال شهروندان به بهشت زهراهاي جديد الاحداث، مهيا شود!

• بايد تعداد زيادي دستشويي سيار را پس از زلزله براي جلوگيري از آلودگي بيشتر تعبيه کنند!

• بايد به برگزاري مجدد همايش‌ها،جشنواره‌ها،سمينارها،جلسات و ... در رابطه باراهكارهاي جلوگيري از زلزله به صرف نهار و شام اقدام کنند!

• بايد امداد رساني به وسيله هليكوپترهاي امداد (نه ببخشيد ، بالگرد ، نه ببخشيد، چرخبال، نه ببخشيد ، گردچرخ!) را براي افراد خاص با خون رنگي‌تر در نظر بگيرند!

• بايدصداوسيمابه جاي تبليغات چيپس وپفک خود درشبکه ملي به پخش آموزش راهکارهاي قبل از زلزله بپردازد!

 

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 129 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

يه دختر خوب هيچوقت زودتر از اينکه از شير بگيرنش عاشق نميشه يه دختر خوب بيشتر از 3 ساعت توي حموم نميمونه (نکته مهم المپياد )

يه دختر خوب به خاطر بعضي مسائل چترش را باز نمي کنه يه دختر خوب وقتي بلد نيست رانندگي کنه چرا بايد زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه

يه دختر خوب توي روي مامانش وانميسته و به خاطر قراري که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نميگه

يه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمي پيچونه

يه دختر خوب يواشکي دست تو جيب باباش نميکنه

يه دختر خوب به خاطر اينکه بهش گفتن بي ادب گريه نمي کنه

يه دختر خوب جو نميگيرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمايش نميزاره

يه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمي داره بندازه رو سرش مثل روسري

يه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالي نمي کنه

يه دختر خوب با همسايشون که خوشگل تره لج نميشه

يه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمي ندازه

يه دختر خوب وقتي بهش نگاه نمي کنن خود نمايي نميکنه (به راههاي مختلف) باز هم نکته تستي

يه دختر خوب باباش هر چي بگه گوش مي کنه نمياد پيش مامانش ننه من غريبم بازي درآره

يه دختر خوب بيشتر از 10 دقيقه توي wc نمي مونه (نکته مهمتر از کنکور)

يه دختر خوب هيچوقت بدون گواهينامه رانندگي نميکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بريزه

يه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضايع نمي کنه

يه دختر خوب وقتي معني ترانه هاي خارجي رو نميدونه مجبور نيست که واسه کلاس اونا رو گوش بده

يه دختر خوب توي قرار با پسر کلاس زورکي نمي آد و پدر کارمند بيچاره اش رو مديرعامل و رئيس قلمداد نمي کنه

يه دختر خوب ديگه به دختر افغاني ها حسودي نمي کنه

يه دختر خوب وقتي از پسري خوشش اومد و داشت از حسوديش مي ترکيد 10000 تا عيب و ايراد روي پسر نمي زاره

 

مشخصات يه دختر خوب !!

 

يه دختر خوب شب زود نمي خوابه که صبح زود بيدار بشه که بتونه صافکاري و نقاشي کنه

يه دختر خوب خودش رو زوري توي دل کسي نبايد راه بده

يه دختر خوب براي اينکه مورد توجه قرار بگيره اسمشو عوض نميکنه (صغرا= هاني - کبري= ماني)

يه دختر خوب براي اينکه توي مهموني تحويلش بگيرن قيافه نميگيره و اداي آدم پولدارارو در نمياره

يه دختر خوب پشت سر حتي حيوانات هم غيبت نمي کنه

يه دختر خوب از دماغ فيل نمي افته که نه؟

يه دختر خوب از اجراي هر گونه قرقره بازي( جت اسکي اسکيت و امثال اون ) در مقابل پسرها خودداري مي کنه

يه دختر خوب با 25897 نفر که تيريپ نميريزه

يه دختر خوب اولاً دوچرخه سواري نمي کنه حالا مي خواد بکنه بكنه جنبه هم داشته باشه

يه دختر خوب توي مسافرت به خاطر کسي که روش کليد کرده، باباشو توي منگنه قرار نمي ده که بابا تندتر برو!

يه دختر خوب عکسهاي پسر خوشگلا مانند حميد گودرزي شادمهر عقيلي و ... محمدرضا گلزار رو به در و ديوار اتاقش نمي چسبونه (جوابيه)

يه دختر خوب سوار هر ماشيني نميشه پيکان 47 و امثال آن

يه دختر خوب وقتي لباس آنچناني براي خودنمايي ندارد از همسايگانش قرض نمي کنه

يه دختر خوب راه به راه از اون کوفتيا نميماله که فردا هم سرطان بگيره و انتظار ترحم داشته باشه

يه دختر خوب اولاً اصلاً پيدا نميشه خلاصه بگم يه دختر خوب بايد خوب باشه نه اينکه اداي خوبا رو دربياره

 

Akbar Balinparast بازدید : 166 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

-شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟!
الف) به اندازه تعداد سکه های مهریه اش
ب) به اندازه تعداد قطعات جهیزیه اش
ج) به اندازه تعداد صفر های جلوی مبلغ موجودی حساب بانکی اش
د) به اندازه تمام ستاره های آسمان در روز !

 

۲ - چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !

 

۳ - اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا... بقای عمر ? تای دیگر باشه !

 

۴ - ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !

 

۵ - اگر عیالتان از شما بخواهد که برای کادوی تولدش یک گردنبد طلا بخرید چکار می کنید ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور می شوید !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مریضی می زنید
!ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن می زنید !
د) آدرس یک بدلی فروشی کار درست را از دوستتان می گیرید !

 

 

چقدر همسرتان را دوست دارید؟ (طنز)

 

۶ - محبت آمیز ترین جمله ایکه به عیالتان گفته اید چه بوده است ؟!

الف) عزیزم ، امروز صبحانه چی داریم ؟!
ب) عزیزم ، امروز ناهار چی داریم ؟!
ج) عزیزم ، امشب شام چی داریم ؟!
د) من واقعا ... من واقعا عاشق .... من واقعا عاشق تو .... من واقعا عاشق تو روبچه با پنیرم !

 

۷ - در کارهای منزل چقدر به عیالتان کمک می کنید ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاری می کنید !
ب) کانال های تلویزیون را شما با کنترل عوض می کنید !
ج) موقعی که عیالتان مشغول تمیز کردن منزل یا شستن ظروف است ، با زدن صوت و دست او را تشویق می کنید !
د) گاهی اوقات کارهای شخصی تان را خودتان انجام می دهید !

 

۸- اگر عیالتان با شما قهر کند برای آشتی کردنش چه کار خواهید کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر می کنید تا زمانیکه خودش بیاید منت کشی !
ب) از طریق بکارگیری سیستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتی خواهید داد !

ج) او را تهدید می کنید که اگر تا ?? بشمارید و آشتی نکند سریعا اقدام به اختیار نمودن همسر جدید می نمایید !
د) حاضرید یک چیزی هم بدهید اگر همیشه قهر باشد !

 

۹ - نظرتان در مورد این جمله چیست ؟
( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زیبا ترین جمله دنیاست
!ب) با معنا ترین جمله دنیاست !
ج) خوشحال کننده ترین جمله دنیاست !
د) تخیلی ترین جمله عصر کنونی است !

 

۱۰ - در کل ، از زندگی با عیالتان راضی هستید ؟!
الف) اگر نباشم چیکار کنم ؟!
ب) چاره ای جز این ندارم !
ج) یک جوری داریم می سازیم دیگه !
د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم !

 

Akbar Balinparast بازدید : 167 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

*دائما به شوهرتان بگوييد : ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي !

 

*غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد : اينقدر بدم مياد از مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن !

 

*هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد ، بگوييد : اِ ، باغچه همسايه چه گلهاي قشنگي داره ! چرا کنديشون ؟!

 

*هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ، به طرز فجيعي از ته حلق بگوييد : هوووووووووووووووووق !

 

*هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد ، به بهانه تماشاي عمو پورنگ ، سريع کانال را عوض نماييد !

 

*دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد !

 

*اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ، براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ، با دلخوري بگوييد : اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم حتما برام يه ماکسيما مي خريد !

 

*هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است ، براي ضد حال زدن به او بگوييد : عزيزم ميدوني اگه الان مهريم رو مطالبه کنم بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟!

 

چند راه حل بازي با اعصاب شوهر!

 

*هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد : عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نيست و حواست جمع کارته !

 

*هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد : عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که در يک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !

 

*از همسرتان معناي عشق را بپرسيد و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد و برايتان داستان هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد : ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

 

*هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد ، سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند که اين راز به گوشش نرسد !

 

و هر وقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا ، شوهرتان تصميم به طلاق دادن شما گرفت ، با توجه به قحطي شوهر در جامعه ، با چشماني پر از اشک به او بگوييد : منو ببخش عزيزم. و بعد از اينکه کاملا خر شد ، عمل به توصيه هاي بالا را از نو تکرار نماييد!!!

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 113 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

* خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسيدن آدرس نبود.
*خدا ميدونست يه روزي آدم نياز داره يک کسي کنترل تلويزيون رو بهش بده.
*خدا ميدونست که آدم هيچ وقت خودش وقت دکتر نميگيره!
*خدا ميدونست اگه برگ انجير آدم تموم بشه، هيچ وقت خودش براي خودش يکي ديگه نميخره. ...
*خدا ميدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره
*خدا مي دونست ادم ،آدم بشو نيست
*خدا ميدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
*خدا ميدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
* همونطور كه درانجيل آمده است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و به عنوان دليل شمار ه يك
* خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم....

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 187 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

سعي كنيد هرروز لباسهايتان را آپگريد كنيد

 

داشتن موبايل شيك و جديد خيلي مهم است

 

براي موبايلتان چند جلد بخريد تا بتوانيد موبايلتان را به سادگي با لباستان هماهنگ كنيد

 

مدل مو خيلي مهم است هرچه در اين زمينه هزينه كنيد باز هم كم است

 

هر روز چند كلمه جديد از ديكشنري استخراج كنيد تا به هنگام نياز به كار بگيريد

 

اگر با كسي قرار ميگذاريد با نيم ساعت تاخير به سر قرار برويد و از خيابانهاي شلوغ گله كنيد

 

مكالمات تلفني خود را به چند ثانيه خلاصه كنيد. خانومها بيشتر تمرين كنند

 

در ميهماني چاي را با قند نخوريد بلكه با نوك قاشق كمي شكر ريخته و فقط دو بار به هم بزنيد

 

چاي را به يكباره نخوريد بلكه يك كم چاي بخوريد چند كلمه حرف بزنيد كمي چاي كمي حرف ..... و

 

يوگا ورزش با كلاسي است حتما اين ورزش را ياد بگيريد

 

هنگامي كه كرايه ميدهيد هيچ وقت پول خرد ندهيد حتي المقدور تراول يا بيست هزار ريالي بدهيد

 

هر روز يك روزنامه به زبان انگليسي خريده و هر كجا ميرويد همراهتان ببريد

 

به كلاسهاي آموزش موسيقي رفته و هميشه كيف گيتار به دوشتان بياندازيد

 

هميشه چوب اسكي و چوب گلف را در ماشينتان داشته باشيد

 

در رستوران يا در ميهماني نصف كباب تان را ميل نكرده و در بشقاب دست نخورده باقي بگذاريد

 

 

Akbar Balinparast بازدید : 151 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

 

اگر به این 5سوال ساده پاسخ دهید، خیلی باهوش هستید!!
بدون شرح!

به تصویر زیر نگاه کنید و به سوالات پاسخ دهید!!

 

اگربه این5سوال پاسخ دهیدخیلی باهوشید!!

 

کدام دانشجو خسته و خواب آلود به نظر می‌رسد؟

 

کدامشان دوقلو می‌باشند؟

 

چند تا زن در عکس دیده می‌شود؟

 

چند نفرشان خوشحال هستند؟


چند نفرشان ناراحت می‌باشند؟

Akbar Balinparast بازدید : 167 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

خبرنگار: چرا قبل از هر بازي به حمام مي روي؟

فوتباليست: براي اينكه گلهاي تميز بزنم.!!!!

 

وخورم

یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
یكدفه شیره نعره میكشه طرف میگه: مو گاهي وقتا غلط زیادی هم موخوروم.

 


قصاب

یارو ميره خواستگاری. ازش می پرسن چه كاره ای؟ روش نميشه بگه قصاب، ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم!

 


خیار

به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟
ميگه: خيار!
بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟
حیف نون ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!

 


کجا به دنیا اومدی؟

جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟



دزدی

سه نفر ميرن دزدي! صابخونه بيدار ميشه و دزدا ميرن هر کدوم تو يه گوني قايم ميشن! صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه... صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه ... صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايي در نمياد ... دوياره محکمتر لگد ميزنه ... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه یارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! ميفهمي؟

 

 

 

 

 

علت زود خوابیدن

فریدون شبها زود می خوابیده، دوستش ازش می پرسه: چرا زود می خوابی؟

فریدون میگه: دیدم من که نمی تونم صبحها زود بیدارشم، گفتم اقلا شبها زود بخوابم!

 

 

 

آوار

 

هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!

 


شیر فرهاد

 

برای شیر فرهاد داشتن دعا میکردن میگن: انشاءالله 100 سال عمر با عزت داشته باشی.

شیر فرهاد میگه: اگر چند سالش با لیلون باشد عیبی نداره

 


زندگی

غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟

 


سمعک

یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن

 

 

 

زن ولخرج

یارو به رفیقش میگه: هيشکی ولخرجتراز زن من نيست! هميشه اِز من پول ميخواد!

 

رفیقش: با اينهمه پول چه كار ميكنه؟

یارو: مطمئنم کاری نمی کنه! ... آخه هيچوقت بهش نميدم!

 


گناه

يه دختر مسيحي ميره پيش کشيش که به گناهاش اعتراف کنه.
ميگه: من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم،
من گناه ميکنم؟
کشيشه ميگه: نه دخترم شما گناه نميکني، اشتباه ميکني

 


لباس مشكی

فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
ميگه: آخه من ختم روزگارم!

 


محکوم به اعدام

محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!



25سال بعد

یارو بعداز 25 سال دوستش را توی خیابان میبینه میگه: آقا موسی تو خودتی؟ اون یکی میگه: آره، شما؟ جواب می ده من فلانی ام! آقا موسی میگه بعد از 25 سال تو از کجا شناختی منو؟ یارو میگه: قیافت که خیلی عوض شده ولی از رو کت و شلوارت شناختمت!

 


بی هوا

یارو بي هوا مي ره تو اتاق خفه مي شه!

 


چهارده ماه!

از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟
ميگه: چهارده ماه!
مي گن: چطوریه، سال كه دوازده ما بیشتر نیست!؟
مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعيدم اينجا سرده!

 

 

آينه

يه پيرزن خودشو تو آينه نگاه می کنه مي گه آينه هم آينه هاي قديم!

 


امتحان رانندگی

غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!

 

 

وام

آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه!

 

Akbar Balinparast بازدید : 171 شنبه 15 فروردین 1394 نظرات (0)

هرکس از زن خود ناراضي

ملا در بالاي منبر گفت : هرکس از زن خود ناراضي است بلند شود.

همه ي مردم بلند شدند جز يک نفر.

ملا به آن مرد گفت : تو از زن خود راضي هستي؟

آن مرد گفت : نه ...

ولي زنم دست و پامو شکسته نمي تونم بلند شم!

 

 

گم شدن خر

يک روز ملانصرالدين خرش را در جنگل گم مي کند.


موقع گشتن به دنبال آن يک گورخر پيدا مي کند.


به آن مي گويد: اي کلک لباس ورزشي پوشيدي تا نشناسمت

 

 

وظيفه و تکليف
روزي ملانصرالدين بدون دعوت رفت به مجلس جشني.
يکي گفت: "جناب ملا! شما که دعوت نداشتي چرا آمدي؟"
ملانصرالدين جواب داد: "اگر صاحب خانه تکليف خودش را نمي‌داند.

من وظيفه‌ي خودم را مي‌دانم و هيچ‌وقت از آن غافل نمي‌شوم."

 

علت نا معلوم

ملانصرالدين به يکي از دوستانش گفت: خبر داري فلاني مرده؟

دوستش گفت: "نه! علت مرگش چه بود؟"

ملا گفت: "علت زنده بودن آن بيچاره معلوم نبود چه رسد به علت مرگش!"

 

 

ديرباور

روزي يکي از همسايه‌ها خواست خر ملانصرالدين را امانت بگيرد.

به همين خاطر به در خانه ملا رفت.

ملانصرالدين گفت: "خيلي معذرت مي‌خواهم خر ما در خانه نيست".

از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن.

همسايه گفت: "شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛

اما صداي عرعرش دارد گوش فلک را کر مي‌کند."

ملا عصباني شد و گفت: "عجب آدم کج خيال و ديرباوري هستي.

حرف من ريش سفيد را قبول نداري ولي عرعر خر را قبول داري."

 

 

گريه بر مرده

روزي ملانصرالدين به دنبال جنازه‌ي يکي از ثروتمندان مي‌رفت و با صداي بلند گريه مي‌کرد. يکي به او دلداري داد و گفت: "اين مرحوم چه نسبتي با شما داشت؟"

ملا جواب داد: "هيچ! علت گريه‌ي من هم همين است."

 


کرامت ملا

روزي ملانصرالدين ادعاي کرامت کرد.

گفتند "دليلت چيست؟"

گفت: "مي‌توانم بگويم الساعه در ضمير شما چه مي‌گذرد؟"

گفتند: "اگر راست مي‌گويي بگو."

گفت: "همه‌ي شما در اين فکر هستيد که آيا من مي‌توانم ادعايم را ثابت کنم يا نه!"

 

جک هاي ملا نصرالدين

 

مهمان شدن ملانصرالدين

روزي ملانصرالدين به عده‌اي رسيد که مشغول غذا خوردن بودند. رفت جلو و گفت "السلام يا طايفه‌ي بخيلان!"

يکي از آن‌ها گفت: "اين چه نسبتي است که به ما مي‌دهي؟ خدا گواه است که هيچ‌ يک از ما بخيل نيست."

ملانصرالدين گفت: "اگر خداوند اين طور گواهي مي‌دهد، از حرفي که زدم توبه مي‌کنم، و نشست سر سفره‌ي آن‌ها و شروع کرد به غذا خوردن."

 

 

ما نوح را فرستاديم

روزي ملانصرالدين بالاي منبر رفت و يک آيه خواند : " و ما نوح را فرستاديم... " بعد هرچه کرد ادامه آيه را يادش نيامد تا اينکه يکي از حضار گفت : ملا معطلمون نکن.اگه نوح نمي ياد يکي ديگه رو بفرست!!!

 

 

شکايت الاغ

الاغ ملانصرالدين روزي به چراگاه حاکم رفت. حاکم از ملا نزد قاضي شکايت کرد. قاضي ملا را احضار کرد و گفت : ملا ماجرا را توضيح بده. ملا هم گفت : جناب قاضي. فرض کنيد شما خر من هستيد. من شما را زين مي کنم و افسار به شما مي بندم و شما حرکت مي کنيد. بين راه سگها به طرفتان پارس مي کنند و شما رَم مي کنيد و به طرف چراگاه حاکم مي رويد. حالا انصاف بديد من مقصرم يا شما؟!!!

 

 

خويشاوندي

يک روز ملانصرالدين خرش را به سختي مي زد و رهگذري از آنجا مي گذشت و پرسيد که چرا مي زني گفت ببخشيد اگر مي دانستم که با شما خويشاوندي دارد اين کارو نميکردم!

 

 

دو تا خر

يه روز ملانصرالدين و دوستش دوتا خر ميخرن.

دوست ملا ميگه: چه طوري بفهميم کدوم ماله منه کدوم ماله تو؟

ملا ميگه خوب من يه گوش خرم رو ميبرم اوني که يه گوش داره مال من اوني هم که دو گوش داره مال تو.!

فرداش ميبينن خر ملا گوش اون يکي خره رو از سر حسادت خورده!!!

دوست ملا ميگه :حالا چيکار کنيم ملا ميگه: من جفت گوش خرمو ميبرم!!!

فرداش ميبينن بازم قضيه ديروزيه...

دوست ملا ميگه :حالا چيکار کنيم ملا ميگه: من دم خرمو ميبرم!

فرداش بازم قضيه ديروزي ميشه..

دوست ملا با عصبانيت ميگه: حالا چيکار کنيم ملانصرالدين هم ميگه:عيبي نداره خب حالا خر سفيده مال تو خر سياه مال من

 

 

تجربيات اثبات شده
ملا در اتاقش نشسته بود که مگسي مزاحم استراحتش مي شود، مگس را مي گيرد و يک بالش را مي کند. مگس کمي مي پرد دوباره مگس را مي گيرد و بال ديگرش را هم مي کند. او مي گويد: بپر ولي مگس نمي پرد. به خود مي گويد: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنيد گوش او کر مي شود

 

 

 

خواب خوش

شبي ملانصرالدين خواب ديد که کسي ? دينار به او مي دهد، اما او اصرار مي کند که ?? دينار بدهد که عدد تمام باشد. در اين وقت، از خواب بيدار شد و چيزي در دستش نديد. پشيمان شد و چشم هايش را بست و گفت: «باشد، همان ? دينار را بده، قبول دارم.»

 


لامپ اضافي خاموش

ملانصرالدين داشت سخنراني مي کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برايش روشن مي شود. ناگهان در ميان جمعيت ، زن خود را ديد. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافي خاموش.

تعداد صفحات : 50

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1983
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 27
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 133
  • آی پی دیروز : 108
  • بازدید امروز : 446
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 609
  • بازدید ماه : 609
  • بازدید سال : 47,147
  • بازدید کلی : 678,525